یادداشت مترجم
سالها پیش با مطالعه کتاب «چهره عریان زن عرب» اثر ارزنده نویسنده و فمینیست شهیر مصری «نوال سعداوی»، با پدیده شنیع و غیرانسانی ختنه دختران در جوامع زیر نفوذ اسلام آشنا شدم. نوال سعداوی در این کتاب به سرنوشت دردناک و تلخ دخترکان معصومی اشاره میکند که همه روزه در جوامع مسلمان، قربانی آداب و سنن وحشیانه اسلامی و فرهنگ عقب مانده برآمدۀ آن از عصر بیترحم برده داری میگردند، دخترکان بیپناهی که تنها به دلیل نوع جنسیت خود، ضمن فرو خوردن حس حقارت روانی و اجتماعی به اشکال گوناگون در عرصههای متعدد زندگی در این نوع جوامع ناگزیر از تحمل همه نوع شکنجه جسمی و آزار جنسی هستند.
در جوامع اسلامی، همواره زنان پیشاپیش سایر قشرها و گروههای اجتماعی، بایستی به عنوان اولین قربانیان فرهنگ منحط، سنتهای ارتجاعی و همچنین قوانین زن ستیز و ضد بشری ملهم از آئین اسلام به حساب آیند. در این جوامع موازین اکید و قوانین مذهبی سختگیرانهای به منظور کنترل احساسات و رفتارهای جنسی زنان وجود دارد که بایستی علت و ریشه آن را در تقدس اصل مالکیت خصوصی در نگاه فقه و سنت اسلامی و تاکید بر اصل شفافیت تبار میراث خواران ثروتی که از پدر به فرزندان منتقل میگردد ــ که در ضمن دو نقطه الحاق و پیوند اسلام با سرمایه داری نیز هستند ــ جستجو نمود. به همین دلیل اسلام شکل تک شویی خانواده را که در قالب آن یک مرد میتواند همزمان چند زن در اختیار داشته باشد، مورد تاکید قرار میدهد، در حالی که فاقد کمترین بردباری در برابر آن شکل تاریخی از خانواده است که تا قبل از پیدایش نهاد مالکیت خصوصی، در چارچوب آن یک زن قادر بود همزمان چند شوهر اختیار کند.
از همین منظر نیز رواج پدیده شنیع ختنه زنان در جوامع اسلامی با هدف مهار احساسات و کنترل رفتارهای جنسی آنان در چارچوب حفظ و تحکیم اصل مالکیت خصوصی و قوانین مقدس مربوط به آن قابل درک و تبیین خواهد بود.
با این حال تا پیش از برپایی جامعهای انسانی، فاکتورهایی نظیر افزایش سطح سواد و آموزش عمومی، اطلاع رسانی درباره نتایج زیانبار ختنه دختران، مبارزه با خرافات مذهبی و نیز مقابله با فقر و محرومیت، میتوانند به فرآیند کاهش نرخ گرایش به انجام ختنه دختران یاری رسانند.
مطلبی که در ادامه خواهد آمد، خلاصهای از نتایج یک پژوهش میدانی در حوزه جامعهشناسی خرد است که با استفاده از تکنیک مصاحبه و پرسش نامه، توسط «روناک فرج رحیم»، پژوهشگر و فعال حقوق زنان درباره «پدیده ختنه دختران در کردستان عراق» صورت پذیرفته است.
خلاصهای از نتایج پژوهش
مطابق با اسناد تاریخی، ختنه دختران به عنوان یک عادت فرهنگی و سنت اجتماعی، متعلق به عصر فراعنه مصر و مصادف با حکومت عبرانیان در آن سرزمین، به منزله نمودی از مذهب یهود ظاهر گشته است. به موازات توالی تاریخ، این رویه توسط یهودیان به شبه جزیره عربستان راه یافت و سپس از آنجا از طریق اسلام به سرزمینهایی که مردمان ساکن در آنها اسلام را به عنوان دین خود پذیرفتند از جمله منطقه کردستان انتقال پیدا کرد.
طبق سنن متداول در کردستان، مسئولیت حفاظت از شرافت خانوادگی وظیفهای است که تنها از زنان انتظار میرود تا در پاسداری از آن کوشا باشند. به رغم آنکه با زنان همچون بخشی از مایملک مرد رفتار شده و از اینروی در سلسله مراتب اجتماعی از جایگاهی پراحترام و درخور توجه برخوردار نبودهاند، با این حال رسم ختنه دختران در سنتهای فرهنگی این منطقه ریشه ندارد. حتی با بررسی متون زرتشتی متعلق به دوره قبل از اسلام، آنگاه که دین زرتشت در میان کردها رواج داشت، هیچ اشاره و نشانهای دال بر وجود پدیده ختنه دختران در آن دوران مشاهده و یافت نمیشود.
اغلب منابع تاریخی و پژوهشهای جامعهشناختی با استناد به فاکتورهای ذیل، بر عدم وجود سنت ختنه دختران در میان جوامع اولیه «کرد» دلالت دارند:
۱. با توجه به آب و هوای سرد کردستان، مردم سفید پوست ساکن در آن از درجۀ میل جنسی پائینی برخوردارند. طبق تحقیقات به عمل آمده، میل جنسی در میان جمعیتهایی که پوست تیره دارند بیش از میزان آن در بین سفید پوستان است.
۲. مطابق با سنن رایج در جامعه کردستان، ازدواجها و پیوندهای زناشویی عمدتا در دایرهای بسته از مناسبات درون قبیلهای شکل میپذیرفتند که متضمن اعتماد مستحکم و متقابل طرفین به یکدیگر بود. بنابراین نیازی به انجام ختنه دختران با هدف کنترل احساسات و کنشهای جنسی آنان نبود، زیرا ختنه دختران در اساس به قصد کنترل رفتارهای جنسی آنان صورت میپذیرد. در طول تاریخ، فرهنگ و شیوه زندگی اقوام کرد تحت تاثیر سنن و آداب و رسوم اقوام مهاجم، از جمله اعراب که موجبات گسترش اسلام در مناطق کردنشین را فراهم ساختند، دستخوش تحول گردیده است. اعراب ضمن لشکرکشی و تسخیر مناطق کردنشین، مجموعهای از سنن و عادات فرهنگی خود از جمله سنت ختنه دختران را برای مردم مناطق مذکور، با خویش به همراه آوردند. همپای گسترش اسلام در این مناطق، آداب و رسوم جدید از جمله ختنه دختران در میان کردها نیز رواج یافت، با این حال این پدیده از سوی مردم ساکن در بعضی از نواحی کردستان نظیر «دهوک» مورد پذیرش واقع نشد، بطوریکه آنان در حال حاضر نیز نسبت به کسانی که ختنه دختران را یک سنت کردی میدانند، واکنش منفی نشان میدهند. اهالی این نواحی ضمن اشاره به این موضوع که هیچیک از مادران و نیز مادر بزرگهای آنان هرگز ختنه نشدهاند، این ادعا را که ختنه دختران، سنتی برآمده از فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه مردم ساکن در مناطق کردستان است، رد میکنند. گروهی از زنان کرد ساکن نواحی مزبور که در ضمن فاقد توانایی خواندن و نوشتن نیز هستند، میگویند: «ختنه دختران سنت ما نیست. چگونه ممکن است دختری را ختنه نمود، در حالی که با این عمل، نگون بخت و در بزرگسالی قادر به برپایی پیوند زناشویی نخواهد بود.» با این حال در منطقه اربیل جایی که طوایف بادینی و سورانی در کنار یکدیگر زندگی میکنند و مواردی از پیوند زناشویی نیز میان آن دو به چشم میخورد، سنت ختنه دختران در میان قبایل سورانی رایج است.
به رغم آنکه پدیده ختنه دختران در اصل سنتی متعلق به اقوام کرد نیست، لیکن با گذشت ایام و به مرور زمان به جزیی از فرهنگ این مردمان بدل شده است، بطوری که اکنون در پیوندی تنگاتنک با عنصر شرافت، یکی از ارکان فرهنگ کردی تعریف میگردد. براساس این فرهنگ، شرافت بطور مستقیم به ارگانهای جنسی زنان بستگی دارد تا جایی که حتی گفتگو راجع به آن شرم آور و نکوهیده است، به همین دلیل تلاش میشود تا سنت ختنه دختران پوشیده بماند و اشارهای به آن نگردد. خیلی از دختران کرد از بابت اذعان به اینکه ختنه شدهاند، به شدت شرم دارند.
از هنگامی که مذهب موجبات گسترش ختنه دختران را مهیا نمود، این سنت رنگ و خصلت مذهبی یافته است، بطوری که بسیاری از مسلمانان در این منطقه، به دلیل ترس از عقوبت و مجازات خداوند، اقدام به ختنه دختران خود مینمایند.
ختنه دختران آثار زیانباری برای آنان به همراه دارد. عمل ختنه با بریدن قطعهای کوچک سه گوش از بالای دستگاه تناسلی انجام میگیرد. این بخش از حساسیت فوق العادهای برخوردار است زیرا تمام هورمونهای لازم در حین پروسه عمل جنسی در آنجا جمع میشوند. از اینروی با جدا کردن این بخش، هورمونهای جنسی قادر به تجمع نبوده، لذا پروسه عمل جنسی کامل نمیگردد. بدینسان زنی که در ایام کودکی ختنه شده، قادر به تجربه احساس اقناع در پایان پروسه عمل جنسی نخواهد بود. در واقع این یکی از فاکتورهایی محسوب میگردد که در پس پدیده سرد مزاجی زنان در روابط زناشویی نهفته است.
در مناطق مختلف کردستان، سن ختنه دختران متفاوت است، لیکن بطور معمول بین سنین ۳ الی ۴ سالگی این عمل صورت میپذیرد. البته طبق گزارشاتی که موجود است در برخی مناطق نیز نوزادان دختر در سنین یک ماهگی و بیشتر ختنه میشوند که بیتردید آثار فوق العاده زیانباری برای آنان در آینده به هنگام ازداوج و در روابط زناشویی ببار میآورد. عمل ختنه بطور معمول در فصل بهار انجام میشود، زیرا اعتقاد بر این است که آثار جراحات ناشی از قطع عضو، در این فصل از سال زودتر بهبود مییابد. اجرای عمل ختنه با هیچ نوع مراسم و تشریفات خاصی همراه نیست، بلکه سعی میشود به صورت مخفی و حتی در بسیاری مواقع بدون اطلاع پدر دختر انجام گیرد. بنا به دو دلیل ذیل عمل ختنه به شکل پوشیده و نهانی صورت میپذیرد:
نخست در فرهنگ مردم این منطقه اشاره به عمل بریدن قطعهای از دستگاه تناسلی زنان و گفتگو درباره آن شرم آور محسوب میگردد و دوم با توجه به اینکه پزشکان از انجام عمل ختنه خودداری میورزند، این کار توسط زنان میانسال و بیسواد محلی، به صورت غیرقانونی و پنهانی انجام میگیرد.
در گذشته عمل ختنه دختران در کردستان به وسیله چاقو انجام میشد، اما اکنون و در اغلب موارد از تیغ استفاده میشود. زنانی که عمل ختنه را انجام میدهند به دلیل اینکه بیسواد و از اصول بهداشتی بیاطلاع هستند، نکات بهداشتی را در حین عمل رعایت نمیکنند، بطوریکه ممکن است با یک تیغ، ۱۰ دختر به دست آنان ختنه گردند. به دنبال قطع عضو معمولا برای بهبود آثار جراحت از خاکستر چوب و یا فرو بردن عضو مجروح در آب استفاده میشود که اغلب عفونتهای خطرناک و نیز خونریزیهای جدی را به دنبال دارد. به علاوه از نقطه نظر بهداشت روانی، دخترانی که ختنه میشوند، در پی آن به نوعی ترس غیرعادی که حتی در سنین بزرگسالی بسیاری از آنان را رها نمیکند، مبتلا میگردند.
مطابق با مطالعهای که بر روی ۴۰۴۸۰ زن در کردستان عراق به عمل آمد، تعداد ۳۰۳۲۴ نفر از آنان ختنه شده بودند که از میان آنان ۱۰۳۵۲ نفر را دختران بین سنین یک تا شانزده سال تشکیل میدادند. در این میان، ۲۴۴۳۵ نفر از این زنان اذعان میکردند که بنا به دلایل مذهبی و به عنوان یک سنت، ختنه شدهاند که در صورت سرپیچی از آن، از سوی خداوند به خاطر این قصور بخشوده نمیشدند. آنان هم چنین اشاره میکردند در صورتی که یک فرد روحانی آنان را از انجام ختنه نهی مذهبی نماید، ایشان نیز از انجام آن پرهیز خواهد نمود.
یک پزشک متخصص زنان میگوید: «رانیه یکی از مناطقی است که در آنجا عمل ختنه دختران در مقیاس وسیع انجام میپذیرد. بارها دخترانی به اینجا آورده شدهاند که به دلیل ختنه و جدا کردن قطعهای بزرگ از دستگاه تناسلیشان دچار خونریزی شدید بودند. بیشک این مسئله برای سلامتی جسم و نیز بهداشت روانی آنان، آثار مخربی به دنبال دارد، بطوریکه آنان تا سنین بزرگسالی نیز از خون میترسند.»
لیکن وخیمترین نتایج پدیده ختنه دختران بطور خاص بعد از ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی پدیدار میگردد، بطوریکه ۷۰ الی ۸۰ درصد مشکلات زندگی زناشویی در جامعه کردستان از سرد مزاجی زنان سرچشمه میگیرد که در بعضی موارد نیز به جدایی و طلاق منجر میگردد.
پژوهشگری در دادگستری شهر سلیمانیه میگوید: «۷۰ درصد مشکلات خانوادگی متاثر از مسئله نارساییهای جنسی در روابط زناشویی شکل میگیرند که خود محصول پدیده ختنه زنان، تربیت سنتی کودکان و نیز کمبود آموزش در عرصه تربیت جنسی میباشد.»
بسیاری از زنان علیرغم آنکه خود ختنه شدهاند، لیکن حرف زدن درباره این پدیده را شرم آور میدانند، زیرا مطابق با فرهنگ موجود در این منطقه، ارگانهای جنسی زنان یکی از موضوعات تابو و گفتگو درباره آن امری شرم آور محسوب میگردد، لذا هرگاه درباره این پدیده با زنان و دختران گفتگو گردد، ضمن آنکه سرخ میشوند صدای خود را آرام کرده، به آهستگی صحبت میکنند، تنها زنانی که خود مجری عمل ختنه هستند بیمحابا درباره آن حرف میزنند، زیرا بنابر باورهایشان، آنان با انجام این عمل به جامعه خدمت میکنند.
همه دختران و زنانی که ختنه شدهاند، بر تجربه تلخ همراه با احساس ترس و شرم لحظه انجام عمل ختنه تاکید دارند، آنان اذعان میکنند هرگز آن لحظه دردناک در زندگی خود را فراموش نخواهند کرد. در میان این زنان، آنانی که ازدواج کردهاند به اتفاق میگویند، هیچگاه در پایان روابط زناشویی به نقطه اقناع جنسی دست نمییابند. قابل توجه اینکه شوهران زنانی که در دوران کودکی ختنه شدهاند نیز اذعان میکنند، در برقراری روابط زناشویی با همسران خود با مشکلات جدی روبرو هستند.
متاسفانه در بسیاری مواقع، مادران دختران خود را تحت فشار مادران و یا خواهران خویش که عمدتا بیسواد و مذهبی هستند ختنه میکنند. بطور نمونه معلم یک دبیرستان در شهر رانیه میگوید، زیرا فشار مادر خود که زنی بیسواد و مذهبی است، مجبور به ختنه دختر خویش گردید. وجود زنانی که عمل ختنه را انجام میدهند نیز بر تداوم و بقای پدیده ختنه دختران موثر است. بطور نمونه در ۱۵ روستای منطقه «گرمیان» هیچ دختری در پانزده سال گذشته ختنه نشده، زیرا زنی که این عمل را انجام میداد سالیان پیش فوت کرده است.
نمونه تکاندهندهای که نشان از عمق و گستردگی نفوذ سنت ختنه دختران در فرهنگ و زندگی مردمان این منطقه دارد، واقعه ختنه پنج دختر ساکن روستاهای اربیل و سلیمانیه است که البته توسط مادران خود ختنه نشده بودند. این دختران وقتی اطلاع یافتند که همه دوستانشان ختنه شدهاند، در خفا و پنهانی اقدام به ختنه خود نمودند.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل