شرحی قبل از متن:
طالبان، برنامهی منظمی را برای سرکوب گروههای اعتراضی زنان افغانستان یعنی «جنبش زنان معترض» روی دست گرفته است و در حال اجرای آن است. ما فقط میتوانیم سکوت نکنیم و این بزرگترین کاری است که باید انجام شود. نه به این دلیل که ممکن است نتیجهبخش باشد و منجر به آزادی زندانیان شود( که البته بینتیجه نخواهد بود)، بل به این دلیل که عدم سکوت، همواره بعنوان کوچکترین کاری که میتوانیم بکنیم، مطرح بوده است و بعد به دلیل همین برداشت، مبدل به سختترین و دشوارترین عمل سیاسی شده است.
ما، قادر به کارهای بزرگی هستیم و اگر کسانی زمینه فعالیتهای به اصطلاح نتیجهبخش و بزرگ را مهیا کنند، ممکن است فوراً با آنان بپیوندیم؛ ولی همواره از انجام آنچه که همیشه زمینهاش مهیا بوده است، سر باز زدهایم.
و آیا به این معنی نیست که سکوت نکردن، دشوارترین عمل سیاسی ماست؟!
حتی اگر فقط بخاطر به تحریر در آمدن واژه آزادی باشد:
آزادی ندا پروانی، همسر و فرزند چهارسالهاش برای مبارزهی زنان افغانستان
آزادی ژولیا پارسی و پسرش برای «جنبش زنان معترض»
آزادی منیژه صدیقی برای ارج گذاشتن به صدا
آزادی پری آزاده برای مقاومت
نویسنده: عبدالله سلاحی
######
خبرنگار از یک زن معترض که خود تجربه زندان نزد طالبان را دارد، راجع به جدیدترین بازداشت، بازداشت پری آزاده، زن معترض دیگر میپرسد:
اعتراض و تجمعات شما علیه این سری از بازداشتها آیا میتواند نتیجه بدهد؟ ( و مراد خبرنگار این است که آیا بنظر شما سازمانهای حقوقبشری و فعالین این عرصه با شما همراه خواهند شد؟).
این پرسش در محدوده خودش صرفاٌ جنبه ژورنالیستی دارد و طبیعی است که خبرنگار آن را به دلیل دریافت اطلاعات بیشتر مطرح کرده است. اما، یک مسئله وجود دارد که باید به آن بپردازیم و آن منطق پنهان چنین پرسشها- مثل همین یکی- است که از فرد معترض میپرسد: تو فکر میکنی این اعتراضها نتیجهای خواهد داشت؟
اگر با همه چیز بدون ابهام و بدون پذیرش منطق استعاری آن برخورد بکنیم، میگوییم؛ کسیکه دست به اعتراض میزند، قطعاً معتقد است که این کار او بعنوان یک مبارزه ثمربخش، نتیجه خواهد داد. ولو که از نظر دیگر یا در نظر فرد دیگر، هیچ مبارزهای و یا این مبارزات نتیجه ندهد؛ اما خود فرد مبارز و معترض، این باور را ندارد و چنین پرسشی از او، نمیتواند منطقی به نظر برسد.
منتها بحث این نیست و ما همواره پرسشهایی را مطرح میکنیم که اگر دقیق بنگریم حتی کاربرد دقیق پرسش را ندارند و فقط نوعی تعارف در جهت دریافت اطلاعات بیشتر و یا حرف زدن بیشتر راجع به موضوع است. یعنی میتوانیم، بپرسیم: «حالت چطور است؟» ولی واقعاً نیاز به شرح حال فرد مقابل مان نداشته باشیم و به پاسخ « خوب هستم» از سوی او اکتفا بکنیم و برویم سراغ هر چیزی که پس از باز کردن سر صحبت، امکان گفته شدن یافته است.
ولی این موضوع است که پرسش را با اهمیت میسازد. اگر طرف مقابل ما یک دوره بیماری را گذرانده است؛ پس پرسیدن «حالت چطور است؟» فقط مقدمهای برای باز کردن سر صحبت نیست. همانطور که پرسش « آیا اعتراض و تجمعات شما علیه این سری از بازداشتها میتواند نتیجه بدهد؟» چیز بیشتری را با خود دارد و خواهان شرح بیشتر است.
درست است که منظور پرسش مشخص است و راجع به تاثیر تجمعات بر فعالین حقوقبشری و همراهی آنان با زنان افغانستان بوده ولی؛ اگر همه تجمعات زنان معترض، همه دادخواهیها و مبارزات آنان را در برابر همین پرسش قرار بدهیم، چه؟
آیا اینگونه به نظر نمیرسد که پرسش یاد شده، صرفاً وجه کوچکی از یک پرسش وسیع باشد و آیا اینگونه نیست که این پرسش، همواره و همیشه و حتی از سوی خود مبارزان، خطاب به خودشان مطرح میشود؟
در رابطه به یک موضوع دوامدار، چیزی مثل یک جنبش، همواره فقط یک پرسش وجود دارد و نه بیشتر ولی؛ همین یک پرسش، چنان در شرایط و حالات تکراری، دوباره پرسیده میشود که احساس میکنیم این نخستینبار است که میشنویم.
تصور کنید، هر باری که زنی از میان معترضان دستگیر شده است و هر باری که یکی دیگر از آنان در مصاحبه خبریای حضور یافته، همین پرسش در رابطه به دادخواهیها صورت گرفته باشد (که قطعاً و همواره همینطور است). پس، خواهید دید، فقط یک پرسش وجود دارد که در شرایط تکراری دوباره تکرار میشود.
فقط یک پرسش وجود دارد که این موضوع را همواره مورد حمله قرار میدهد و نیروهای شکلدهنده آن را در هر لحظه با خود روبهرو میکند. چه از سوی یک خبرنگار باشد؛ چه یک دوست؛ چه فردی از جامعه که در جایی مثل شبکههای اجتماعی آن را طرح میکند و چه حتی خود شخص معترض!
ندا پروانی (سمت راست) و ژولیا پارسی (سمت چپ)
و در مورد مشخص ما نیز صرفاً یک پرسش از جنبش مشهور به «زنان معترض» وجود دارد و آن است که همواره بعنوان جزئی از یک پرسش بزرگتر در مصاحبههای خبری، گزارشها، شبکههای اجتماعی از مبارزان این جنبش پرسیده میشود.
و آن راجع به همه اعتراضاتی است که پس از سلطه دوباره طالبان بر افغانستان از سوی زنان سازماندهی شد:
آیا این مبارزهها به درد میخورند؟
و این پرسشی بسیار فراگیر است. چیزی در حد یک محوطه جغرافیایی و شاید بزرگتر از آن است؛ چیزی که نه فقط پرسشگرانی چون خبرنگار، مردم، دوست و… را در بر دارد بلکه حتی خود معترضین – و بیشتر از همه خود معترضین- را احاطه کرده است:
«بخدا میفهمم گپ چیست. چیزی که مرا زیاد ناراحت کرده[…] هرچه با خودم میگویم که ما باید محکم باشیم، استوار باشیم ولی[…] یک رقم… میفهمی؟[…] نا امیدی در دلم نشسته است.
بخدا شوخی نمیکنم. نا امید شدم. احساس میکنم[…] نمیدانم چه بگویم[ چگونه بگویم] احساس میکنم، [این] مبارزهها به درد نمیخورند.»
این را از روی صدای یکی از زنان معترض که به دوستی فرستاده بود، نوشتهام. و فکر میکنم، پیش از گفتهشدنش، بارها به شکل سئوالی در ذهن گوینده، تکرار شده باشد. همانقدر که در تلویزیون، شبکههای اجتماعی و هر جای ممکن دیگر تکرار میشود.
پس من، این را یک سئوال میدانم و «این مبارزهها به درد نمیخورند» را به شکل سئوالی آن « آیا این مبارزهها به درد میخورند؟»، مینویسم. طوریکه نخستینبار با آن بر میخوریم.
حالا پرسش مان را که با پرداختن به آن، وجه عمومیاش روشن شده است به جای آن یکی که خبرنگار از زنی معترض پرسید( اعتراض و تجمعات شما علیه این سری از بازداشتها آیا میتواند نتیجه بدهد؟) میگذارم:
آیا این مبارزهها به درد میخورند؟
و پاسخاش را نیز همان زن میدهد که در مصاحبه با خبرنگار گفت:
با وجود شکنجهها از سوی طالبان، چه شکنجههایی که در زندان است و چه شکنجههای دیگر خارج از زندان، صدای زنان افغانستان خاموش نمیشود. با وجود این که بسیاری از ما در زندانهای طالبان هستیم و صدای مان را خفه کردهاند؛ اما هزاران تن دیگر از ما در جاهای مختلف صدای آن شده و خاموش نمینشینیم.
و وقتیکه خبرنگار دوباره و شکل دیگری همین پرسش را تکرار میکند:
یک طرف طالبان هستند و طرف دیگر جامعه جهانی و فعالین حقوقبشر، آیا فکر میکنید که آنان به صدای شما گوش بدهند؟ ( باز هم همان پرسش نخستین است که فقط جملهبندیاش را عوض کردهاند؛ آیا این مبارزهها به درد میخورند؟)
منتها، آنچه شگفتی میآفریند، پاسخ ناقص- در نسبت به پرسش- است که در نتیجه همه توضیحات آن زن معترض به خبرنگار ارائه میشود:
ما صدای مان را بلند میکنیم!
خبرنگار، مردم، دوست و حتی جاهایی خود معترضین از نتیجه میپرسند ولی این را نادیده میگیرند که هیچ نتیجهای نمیتواند وجود داشته باشد، مگر خود جریانی به نام مقاومت؛ مگر خود صدا بلند کردن، خود مبارزه کردن؛ آن چیزیکه وجود نداشت اما؛ اکنون بثمر نشسته است و بوجود آمده است.
وقتیکه پرسش میتواند به شکلهای مختلف دوباره تکرار شود و همواره باشد؛ مبارزه به صرف مبارزه، مقاومت به صرف مقاومت، به همان اندازه تکراری، ناقص و نابسنده، پاسخی همواره خواهد بود.
مگر این طالبان نیست که با زندانی کردن زنان، همین پرسش را پیش میکشد و میگوید؛ آیا فکر میکنید این مقاومت به درد میخورد؟!
و این «جنبش زنان معترض» است که به همگان، بشمول طالبان، پاسخ میدهد:
ما مقاومت میکنیم، مبارزه میکنیم.
هیچکس، نه طالبان، نه مردمی که نظارهگرند، نه دوستان و نه حتی آنانی که در خود این جنبش هستند ولی نا امید گشتهاند، پاسخی حاوی «بلی و نخیر» را دریافت نخواهند کرد؛ زیرا این پاسخ در هر دو صورت، نتیجه و تکمیل کننده خواهد بود. و چه پایانی تلختر از نتیجه برای یک جنبش است؛ چه چیزی مرگبارتر از نتیجه برای یک مقاومت خواهد بود؟!
فقط ایجاد تعلیق در رسیدن پرسش به پاسخ است که میتواند مبارزه را همواره بعنوان یک موضوع نگه دارد. و « ما صدای مان را بلند میکنیم»، « ما سکوت نمیکنیم»، تکراریترین و نابسندهترین پاسخی است که با قاطعانهترین شکل ممکن به زبان میآید.
نویسنده: عبدالله سلاحی
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل