زنان معترض و دو شیوه‌ی مبارزه: تعامل و تقابل

نویسنده: عبدالله سلاحی

زنان معترض و دو شیوه‌ی مبارزه: تعامل و تقابل
Text Size

نویسنده: عبدالله سلاحی  

زنان معترض و دو شیوه‌ی مبارزه: تعامل و تقابل

مباحثی که پیرامون نشست دوحه، میان زنان معترض در گرفت، منجر شد تا دو شیوه‌ی سیاست را در این جریان سیاسی (زنان معترض) تشخیص بدهیم. در حقیقت، دوپارگی‌ای که اگر به آن پرداخته نشود، شکل و شمایل کلی اعتراضات زنان معترض را که طی این دو سال و چند ماه به قوام رسیده، کاملاً مبهم و تار خواهد ساخت
از یک لحاظ، نشست دوحه، نقطه تفکیکی شد تا بتوانیم دریابیم کدام عده از زنان معترض، بر سر شعارها، مطالبات و شیوه‌های مبارزاتی خود می‌ایستند؛ و چه تعدادی، می‌خواهند وارد همان ساختارهایی شوند که در طول سال‌ها مسئله برابری برای زنان افغانستان را زیر نام سیاست‌های معتدل- با در نظر گرفتن سنت‌های جامعه افغانستان به نفع مردسالاری- به تعلیق انداخته بودند
از یک طرف، زنانی را دیدیم که با جمع شدن زیر «چتر اتحاد ملی زنان افغانستان» از برگزاری این نشست در دوحه استقبال کردند و اعلامیه صادر کردند. ولی در طرف دیگر، دیدیم که زنان بسیاری با بیانیه‌های فردی، جمعی و برگزاری و سازماندهی تظاهرات‌ها، علیه این نشست ایستادند و گفتند؛ ما به هیچ صورتی اجازه نمی‌دهیم، کسانی بنام زن معترض در مجلسی حضور یابد و پشت میزی بنشیند که آن‌طرف، یک طالب نشسته و مثل یک دیموکرات با او برخورد می‌شود.
این مخالفت‌ها باعث شد که چتر اتحاد ملی از موقف خود برگردد و علیه نشست دوحه، اعلامیه دوم خودش را منتشر کند؛ اما بسیار غیر سیاسی و غیر مسئولانه، چنین کرد. چتر اتحاد ملی که اعلامیه دوم را با امضای هیئت رهبری منتشر کرد- در حالیکه اعلامیه نخست با امضای رهبر بود- بدون هیچ ارجاعی به اعلامیه نخست شان، گفتند که به حضور طالبان در نشست دوحه اعرتض می‌کنند. و این، عمل به دلیلی صورت گرفت که بشکل بسیار زیرکانه‌ای، نشان بدهد گویا از حضور طالبان در این نشست آگاهی نداشته‌اند
گیریم که چتر اتحاد ملی که مدعی است از چهل گروه اعتراضی زنان تشکیل یافته از هیچی خبر نداشته ولی در اعلامیه نخست خودش از نشست دوحه، اعلام خوشنودی و از برگزاری آن استقبال کرده است. آیا چنین افرادی که بی‌خبر از هر چیزی دست به انتشار اعلامیه و غیره می‌زنند و سپس بدون هیچ ارجاعی به آن اعلامیه نخست، علیه گفته‌ی خودشان می‌ایستند، می‌توانند در یک نشست بقول خودشان سرنوشت‌ساز، بگونه‌ای ظاهر شوند که طالبان و لابیگران حرفه‌ای آنان را به چالش بکشند؟!
خب! این مشخص است که چنین توانایی‌ای در این افراد وجود ندارد و این هم مشخص است که صداقت سیاسی لازم در این نهاد وجود ندارد؛ زیرا اگر صداقتی در کار بود، اعلامیه دوم را بدون درخواست پوزش از مردم و زنان معترض و بدون عدم ارجاع به اعلامیه نخست، منتشر نمی‌کردند
با همه این‌ها، ماجراهایی بوجود آمد که زیر نام زنان معترض با آن‌ها فعالیت‌های مشترک صورت گرفت؛ و این نشان دهنده یک بحران در کلیت جریانی بنام جریان اعتراضی زنان معترض است. بحران، از آنجا شروع می‌شود که تعدادی از زنان دارای روابط سیاسی با نهادهای بین المللی و دولت‌های خارجی و حتی سیاسیون سابق که در افغانستان صاحب قدرت بودند، خواستند با ایجاد تشکل‌هایی از جمع گروه‌های اعتراضی زنان معترض وارد عملیات سیاسی شوند
پس از استقبال و خوشحالی چتر اتحاد ملی زنان افغانستان از برگزاری نشست دوحه بود که بحث اعلامیه مشترک «جنبش‌های اعتراضی زنان» با ائتلاف گروه‌های جهادی زیر نام شورای مقاومت ملی و احزاب مختلف طرح شد
بعداً هم دیدیم که با عنوان بسیار نامفهومِ «جنبش‌های اعتراضی زنان» که مشخص نیست چه کسان و چه گروه‌هایی را در بر دارد، نوشته‌ای تحت نام اعلامیه مشترک، به نفع نشست دوحه منتشر شد. اعلامیه‌ای که ده‌ها بار بدتر از اعلامیه چتر اتحاد ملی، غیر سیاسی و غیر مسئولانه بود. به این دلیل که عواقب سیاسی و امنیتی آن را اصلاً مد نظر نداشت و متاسفانه باعث شده که سند جرمی مشخصی مبنا بر فرمان‌پذیری زنان معترض از جبهات نظامی و سیاسیون سابق در افغانستان، به دست طالبان بدهد. پیشتر اگر زنان معترض از استقلال و مبارزات مستقل زنان دم می‌زدند؛ اکنون به دلیل همین سوءاستفاده‌ها زیر عنوان‌هایی چون ساختارمند کردن مبارزات زنان معترض و گسترده کردن مبارزات و روابط سیاسی، این استقلال را لااقل در اذهان عموم از دست داده و با بحران امنیتی و سیاسی روبه‌رو گشته‌اند.
درست همینجا است که وجود زنان معترضی که علیه این نشست ایستادند، نجات‌بخش شده و شیوه‌‌ای از سیاست را دوباره طرح می‌کند که زنان معترض، خود بانی و آفریننده آن بوده‌اند. شیوه‌ای از مبارزات که امروز توانسته، نیروی سیاسی و مبارزاتی‌ای بنام زنان معترض را خلق کند.
پس یک طرف، زنانی را می‌بینیم که می‌خواهند از زن معترض به زن تکنوکرات تبدیل شوند و یا نزدیک به این اصطلاح گردند و به شیوه‌ی سیاست‌های ساختارمندِ از بالا به پایین، وارد نهادها و دهلیزها و دالان‌های سازمان ملل گردند و آنجا با طالبان روبه‌رو شوند؛ و از طرف دیگر، زنانی را داریم که به مبارزه خیابانی و در عدم امکان آن؛ تجمعات خانگی، ارسال ویدئوهای اعتراضی با موضع مشخص علیه نابرابری‌های مربوط به زنان و افغانستان، به فضای اجتماعی و سیاسی، همچنان باورمند هستند.
این زنان، شیوه‌ی دیگر از مبارزه را که دارای شکل شبکه‌ای و ساخت افقی است پیش می‌برند. بدون رهبر هستند و هر آنچه که مبارزه شان را به فرمان‌پذیری از این و آن نزدیک کند، پاسخ محکم و کوبنده می‌دهند
اینان زنانی هستند که بارها علیه سیاست‌های دولت‌ها در قبال تعامل با طالبان ایستاده‌اند و سازمان ملل را نیز در بیانه‌های گوناگون خود از چنین سیاستی هشدار داده‌اند. حتی در برابر همرزمان شان که وارد معامله و مصادره مبارزات شده‌اند در تقابل قرار گرفته‌اند؛ و زیرا اینان، یک تعریف مشخص از مبارزه با طالبان دارند؛ تعریفی که همه‌ی ساختار اولی، یعنی ساختار عمودی از بالا به پایین و جمع کردن عده‌ای از زنان بعنوان نماینده همه گروه‌ها و… را زیر سئوال می‌برد:  
#نه_به_نشست_با_طالبان 
#هر_نشستی_با_طالبان_مشروعیت_به_طالبان_است   
این شکل از سیاست زنان معترض، بگونه فردی، جمعی و حتی جمعیت‌های بزرگتر و متشکل از گروه‌های متعدد معترضان، بطور موقت، صورت گرفته است. اعتراضاتی که زنان معترض، اکنون علیه نشست دوحه دارند به پیش می‌برند، نمونه‌ای از مبارزه شبکه‌ای و بدون رهبر است. همچون تظاهراتی سری به یکباره شروع می‌شود و فضاها را تسخیر می‌کند.
 توان و قدرتی را که در کوبندگی دارد نیز می‌توان دید؛ این شیوه‌ی مبارزه به دلیل اینکه اعتراضات و مطالبات را غیرقابل مصادره بسازد، ضربه‌های موجی را انتخاب می‌کند. یعنی، مثل موج، گاه می‌تواند بسیار کوبنده باشد (مثل همین روزها) و همچنان نرم و ملایم باشد؛ ولی چون پی‌هم و مداوم عمل می‌کند، همچنان دارای توان تغییر بیشتر است.   
خلاصه:

ما دو شیوه‌ی مبارزه را بین زنان معترض با طالبان می‌بینم که یکی رفته‌رفته وارد همان سیاست سازمان ملل، دولت‌ها و سیاسیون سابق می‌شود، یعنی؛ تعامل با طالبان و دومی، همچنان بر مطالبات خود و شیوه‌ی مبارزه خود باقی مانده و مثل همیشه در تقابل با طالبان ایستاده است

پیروز باد زنان معترض

پر دوام باد مبارزات زنان افغانستان

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل