سری مقالههای کندوکاو برای پاسخ به سوالات رایج مربوط به آنارشیسم میباشد. بقیه مقالات را با دنبال کردن هشتگ کندوکاو در سایت ما میتوانید بیابید.
*****
پرسش: آیا در جوامع گسترده جهانی آنارشیست عملی و واقعبینانه است؟ آیا عملاً میتوان آن را در جامعه پیاده کرد مخصوصاً در نظام سرمایهداری که اختاپوس وار در جهان سلطه دارد؟
به این موضوع از چند جهت میتوان پرداخت:
۱) واقعبینانه بودن یا رئالیست بودن چیزی بیطرفانه نیست. واقعبینانه بودن بر اساس اهداف و خواستههای ما است و آنچه با آن میتوانیم کنار بیاییم. اگر خواهان آزادی زندگی همگان بر اساس معیار و سازماندهی و روابط خودشان هستیم و با بردگی و استثمار و استعمار مردم به هیچ وجه نمیتوانیم کنار بیاییم، آنارشیسم تنها گزینه واقعبینانه است. بقیه گزینهها نیازمند به چشمپوشی و همراهی و حتی همکاری ما با ظلم و ستم و بدبختی و بردگی خودمان و عزیزانمان و آشنایان و مردم غریبه که کنارشان رد میشویم و نمیشویم مانند همین دنیای کنونی است. اگر برای ساخت جامعه آنارشیستی مبارزه نکنیم، سوالی مطرح میشود که در مقابل ستم به چه کسانی میخواهیم سکوت کنیم؟ اگر واقعبینانه بخواهیم نگاه کنیم، باید گستره رنج و ستم نیز ارزیابی کنیم. پس بلوچها، گیلکیها، عربها، طبریها، سیستانیها، آذربایجانیها، ارمنیها، و شاید مهاجران افغانستان از تبار هزاره و پشتون و تاجیک و نورستانی و غیره؟ زن، هویتهای رنگینکمانی، زنان و مردان ترنسجندر؟ درصدی نه چندان کوچک از زندانیان که قربانی عوامل سیاسی و اجتماعی میشوند؟ یا بقیه مردم که قربانی اعمال اقتدارگرایان میشوند؟ برای چه گروههایی میخواهیم حکم مرگ را صادر کنیم یا با مرگ و رنج و فلاکت آنها کنار بیاییم؟
واقعبینانه بگوییم اگر هم امیدی نباشد، بسیاری از ما باز آنارشیست خواهیم ماند. آنارشیسم برای ما برتری مکتب و فلسفه و عملکرد آن، برتری افراد پیرو آن، وعده آینده چشمگیر آن، و یا مباحث اینچنینی نیست. از نظر ماتریالیستی، همه اینها با آنکه درست و منطقی هستند ولی فقط بهانه و استدلال برای توصیف و توجیح احساسات و تفکرات عمیقمان است. در واقع آنارشیسم درباره این است که با چه میتوانیم کنار بیاییم؟ با چه میتوانیم زندگی کنیم؟ ما از این ذلت و بدبختی که میبینیم چندشمان میشود. نمیتوانیم از کنارشان بگذریم. نمیتوانیم بگوییم «همین که هست». گور پدر «همین که هست»! تحملش دارد نفسمان را میبرد. نمیتوانیم زندگی را تصور کنیم که ما در این جهان با این سازماندهی شوم و جهنمی پیر شویم. نمیتوانیم بدون ذرهای خصومت ورزیدن و عصیان علیه آن یک روز سر روی بالش بگذاریم. بحث «امید» نیست. بحث مرگ و زندگی است. شاید در آینده این احساس را نداشته باشیم. شاید با تجربه بیشتر از این زندگی تلخ بلاخره با آن کنار بیایم ولی اکنون چنین تصوری را نمیتوانیم بکنیم و اگر در آینده چنین اتفاقی بیافتد دیگر آنارشیست نخواهیم بود.
پس نیاز است که خود را ارزیابی کنیم که با چه کنار میآییم چونکه پیروزی و دیدن آینده درخشان جوامع آنارشیستی حتمی نیست. هر کسی این آینده را حتمی میخواند، یا خود را گول میزند و یا گول دیگران را خورده است. مسئله این است که آیا ما میتوانیم با شکست آنارشیسم و بدون مبارزه و خفت زندگی کنیم یا خیر، و چگونه عمل کنیم که احتمال برقراری آن آینده خوب بیشتر و مستحکمتر شود. همانطور که گفته شد بحث مرگ و زندگی است، بحث سوسیالیسم یا بربریت است. یا پیروز میشویم یا میمیریم.
۲) آنارشیسم و اقتدارستیزی ترک اقتدارگرایی نیستند. اقتدارگرایی سیگار یا مواد مخدر نیستند که با هزار سختی ترک میکنیم و باید یاد بگیریم که چگونه بدون آنها زندگی کنیم. به شکل دیگر، اقتدارگرایی بخشی اجتنابناپذیر و امتدادی در سازماندهی آدمی نیست که باید هشیارانه و با هزار بدبختی یاد بگیریم که چگونه آنها را ترک کنیم که به احتمال زیاد ناکام خواهیم ماند. این استدلالی است که خیلی حتی میان چپها استفاده میشود، استدلالی برای توجیه اعمال اقتدارگرایانه خود به نام «واقعگرایی».
آنارشیسم بر اساس این دیدگاه نیست. آنچه در علوم انسانشناسی و باستانشناسی یاد گرفتیم این است که انسانها، چه پیش از کشاورزی و چه پس از آن، چه پیش از شهرنشینی و چه پس از آن، جوامع برابرگرایانه و آنارشیستی و هم جوامع اقتدارگرایانه را تجربه کردهاند. بدین معنی که شیوه تولید ارتباطی بنیادی با شیوه سازماندهی جامعه ندارد و ذات ما نه مثل گفته هابز وحشی است و نه کمونیستی اولیه مثل گفتههای روسو و مارکس با نظریه ماتریالیسم تاریخی. در میانرود سومر، مدارک وجود جامعهای برابر و بدون دولت با قدمت هزار ساله پس از رواج کشاورزی وجود دارد که با قصد و نیت این جامعه برابر را ساخته بودند. و ردپای جوامع شکارچی دارای هیرارشی و سیستم اقتداری نیز دیده میشود. نمونه از جوامع کهنی وجود دارد که نصف سال بدون هیرارشی و ساختار اقتدار بودند و نصف سال دیگر شاهد ساختارهای هیرارشی میان آنها بودیم که هر سال مداوم این ساختارها و نهادهای وابسته به آن را میساختند و منحل میکردند. حتی جوامع موسوم به «بدوی» در واقع نخست زیر یک حکومت استبدادی بودند که پس از رهایی (یا با انقلاب اجتماعی و یا گریز از حوضه قدرت آنها) با واپس زدن باورها و آداب و رسوم آن جامعه هیرارشی، جامعهای برای خود ساختند که به هیچوجه امکان تبدیل به آن جامعه استبدادی را نداشته باشد.
در جهان در واقع تنوع شیوه سازماندهی جوامع کهن نشانگر این است که آدمیان در هر شرایط و موقعیتی میتوانند جوامعی بر اساس تصورات، انگیزه، و خواستههای خود بسازند.
تفاوتی بین ما و آدمیان کهن نیست ولی روشن است که ما جایی گیر کردیم که شیوههای سازماندهی وحشی و مرگبار دولتمداری و سرمایهداری همه جهان را در برگرفته است.
تنها چیزی که میتوان با اطمینان گفت این است که بنیاد اساسی همه جوامع بر پایه اصول آنارشیسم و کمونیسم (به هر کس به اندازه نیازش و از هر کس به اندازه توانش) است. این اصول مانند چسبی هستند که افراد را به یکدیگر پیوند میدهند. به شکل دیگر ما با دیگران آزادانه مشارکت و همکاری میکنیم، بر اساس اصول آنارشیستی است. دیوید گریبر در مقالات و کتابهای مختلف به این موضوع پرداخته است که یکی از آنها مقاله «آیا شما یک آنارشیست هستید؟» است:
https://asranarshism.com/fa/1400/02/15/are_you_an_anarchist_persian/
پس سرمایهداری، دینسالاری، پدرسالاری و نژادپرستی چه هستند؟ میشود از فلسفه توراستین وبلن (Thorstein Veblen) بهره گرفت و آغاز کرد (که با آنارشیستها سمپاتی و نزدیکی داشت) که مسئله مثل نظر مارکس فقط تضاد میان مالکان و فقرا و مستضعفان نیست بلکه تضاد میان قابلیت تصور و تخیل با قدرت است که در جهان سرمایهداری به شکل تضاد صنعت و ابتکار با سرمایهداری بروز کرده است.
همه سلسلههای مراتب یک ایدئولوژی و آرمان و آداب و رسومی هستند که در ابعاد مختلف جوامع آدمی برای اعمال اقتدار و نابودی خودمداری و خودمختاری اعضای جامعه برای تعیین سرنوشت خویش بر اساس نیازها و خواستههای خویش دخالت و خرابکاری و مصادره و استثمار میکنند. بحث سیستمهای بردهسازی است.
سرمایهداری مداخله در امور تولید و مصرف است. سرمایهداران با نهاد مالکیت ما را از دسترسی، تصمیم، و عمل بر منابع زندگی محروم میسازند و در تولید و مصرف مداخله میکنند و بدین شکل ما را به اطاعت وا میدارند که با کارگری به خردهای از منابع مورد نیاز در امور خود برسیم.
همانگونه که در مردسالاری و پدرسالاری، بدن و زنانگی زنان زیر ملک دیگران است که از طریق آن، مردان در روابط جنسی و شیوه ابراز جنسیت آدمی مداخله میکند.
در علوم انسانشناسی، مقدسات کهنترین نمونه و خاستگاه مفهوم مالکیت است که در ادیان به کار گرفته میشود. مکان مقدس و اشیای مقدس به عنوان مالکیت جسمی، و آداب و رسوم و تشریفات مقدس به عنوان مالکیت معنوی هستند. طبقه روحانیون با ادعای نزدیکی به الهیات و مقدسات هنجارهای جامعه را بر دیگران تعیین میکنند و بدین شکل در روابط و فرهنگ آزادانه مردمان به نفع خود مداخله میکنند. به همین دلیل است که در فلسفه جنبشهای آزادیخواهانه میان ادیان ناخودآگاه و به شکلی الوهیت و مقدسات را از دست روحانیون خارج میکنند. برای مثال میگویند که همه ما خدا هستیم، یا بخشی از خدا هستیم، یا خدا ما را به حال خودمان گذاشته است که خود تصمیم بگیریم، و از اینگونه خطوط فکری. و به این دلیل است که هرچه قدرت یک جامعهای مسنجمتر بوده و شاهد دولتسازی و امپراطوریسازی هستیم، از ادیان چندینخدایی به ادیان یکخدایی رسیدیم. واقعبینی سرمایه (رئالیسم سرمایه) تفاوتی با تاکید ادیان بر وجود یک خدا و خدای خود آنها ندارد.
پس در نتیجه، سلسلههای مراتب بخشی جدانشدنی و رئالیست ساختار جوامع آدمی نیستند بلکه انگلی هستند که در امور آزادانه آدمی دخالت و خرابکاری میکنند تا آدمی را به پیروی وا دارند و پیروی دیگران کسب قدرت است. وقتی خود را رها میسازیم، وقتی کسی یا گروهی نمیتواند بر این ساختارهای اقتدارگرایانه برای اقتدار بر دیگران اتکا کند، جوامع به خودی خود بر اساس اصول آنارشیستی عمل میکنند. فقط باید هوشیارانه عمل کنیم که با سازماندهی نادرست در چاله ساختار اقدارگرایانه دیگری نیوفتیم.
ما بارها شاهد این مکتب بودیم. در قیام ژینا/زن زندگی آزادی، منش و کرداری در مبارزه روزمره مردم دیده میشد که همه تفکرات و ایدهئولوژیها و فلسفهها جز آنارشیسم در پردازش و توصیف آن عاجز مانده بودند و یا در دگم خود از عمد سکوت میکردند. در انقلاب روسیه نیز مردم خودشان را در شوراها سازماندهی کرده بودند تا اینکه لنین با زور و ارتش سازماندهی آنها را نابود کرد.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل