بخشهای پیشین سری مقالات جنبش نازی نو به نوشته توفان آراز:
مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار
یـکـی از مـسـیـرهـای فـرار ژنـرال هـا و افـسـران عـالـی رتـبـۀ نـازی ” مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار” بـود. آن، کـه بـه یـکـی از مـهـم تـریـن مـسـیـرهـای فـرار تـبـدیـل گـردیـد، و مـورد اسـتـفـادۀ نـازیـسـت هـای اسـکـانـدیـنـاوی نـیـز قـرار گـرفـت، از طـریـق دانـمـارک و سـوئـد بـه اسـپـانـیـا مـنـتـهـی مـی شـد. در دانـمـارک اکـثـر هـمـیـاران نـازیـسـت هـای فـراری مـقـامـات و شـخـصـیـت هـای مـمـتـاز بـودنـد.
یـکـی از کـسـانـی کـه از ایـن مـسـیـر خـود را از چـنـگ رویـارویـی حـقـوقـی نـجـات بـخـشـیـد، پـزشـک کـارل پـیـتـر ویـرنـت (Carl Peter Værnet) بـود. او طـی سـال هـای 34-1932 در آلـمـان در رشـتـۀ داروشـنـاسـی تـحـصـیـل نـمـوده، هـم چـنـیـن در مـعـالـجـه بـا اشـعـۀ ایـکـس تـخـصـص داشـت. او هـرگـز هـمـفـکـریـش بـا نـازیـسـت هـا را پـنـهـان نـداشـتـه بـود، و از جـمـلـه بـا رهـبـر نـازی دانـمـارکـی فـریـتـس کـلائـوسـن (Frits Clausen) (1947- 1893) مـعـاشـرت داشـت. ویـرنـت در دهـۀ 30 خـیـالاتـی در سـر پـرورده بـود. او مـایـل بـه شـرکـت در آزمـایـشـات پـیـش رفـتـه ای بـود، کـه پـز شـکـان آلـمـانـی در بـیـمـارسـتـان هـای مـرتـبـط بـا اردوگـاه هـای کـار اجـبـاری بـر روی انـسـان هـای مـتـعـلـق بـه نـژادهـای از نـظـر آنـان پـسـت و بـه صـورت خـوکـچـه هـای هـنـدی آزمـایـشـی انـجـام مـی دادنـد. ویـرنـت در نـامـه ای بـه هـیـمـلـر نـوشـت، کـه قـادر بـه ” عـلاج هـمـجـنـس بـازان بـا عـمـل جـراحـی” مـی بـاشـد. پـیـشـنـهـاد او بـاب طـبـع نـازیـسـت هـا قـرار گـرفـت. اکـثـر آن هـا هـمـجـنـس بـازی را انـحـرافـی فـاسـد تـلـقـی مـی کـردنـد، کـه مـی بـایـد یـا اجـبـاراً مـعـالـجـه یـا حـا مـلـیـن آن تـمـایـل جـنـسـی غـیـرعـادی مـعـدوم گـردنـد. در اثـر ایـن سـیـاسـت هـمـجـنـس بـازان بـسـیـاری در اردوگـاه هـای کـار اجـبـاری هـیـتـلـر مـعـدوم شـدنـد. بـه ویـرنـت اجـازۀ پـژوهـش ویـژه اعـطـاء گـردیـد، و بـه اردوگـاه کـار اجـبـاری ویـمـار – بـوچـنـوالـد (Weimar – Buchenwalde) وابـسـتـه گـردانـده شـد، کـه در آن جـا عـمـل جـراحـی بـی نـتـیـجـه روی چـنـد هـمـجـنـس بـاز انـجـام داد. پـس از خـاتـمـۀ جـنـگ ویـرنـت ابـتـداء بـه اسـارت سـربـازان بـریـتـانـیـایـی درآمـد، و سـپـس در یـک مـدرسـه در کـپـنـهـاگ (København) حـبـس گـردیـد. در پـایـان مـه 1945 یـک مـأمـور پـلـیـس کـه مـدتـی در اردوگـاه کـار اجـبـاری بـوچـنـوالـد زنـدانـی بـود، ویـرنـت را کـه در آن اردوگـاه اونـیـفـورم اس.اس بـر تـن مـی کـرد، بـاز شـنـاخـت. در اثـر ایـن بـازشـنـاسـی ویـرنـت، سـریـعـاً بـا صـادر شـدن نـظـریـۀ جـعـلـی یـک طـبـیـب او بـا عـنـوان نـیـاز بـه مـعـالـجـۀ قـلـبـی ویـژه بـه سـوئـد ارسـال گـردیـد. از آن جـا نـیـز راهـی آرژانـتـیـن شـد. سـپـس چـنـد تـن از اعـضـاء خـا نـواده اش بـه او پـیـوسـتـنـد. دیـرتـر روشـن شـد، کـه او دوره ای دارای مـقـام عـالـی در ادارۀ بـهـداری بـوئـنُـس آیـرس (Buenos Aires) بـوده اسـت. ویـرنـت یـکـی از هـزاران تـن دیـگـر بـود، کـه از مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار جـان سـالـم بـه دربـردنـد. در سـوئــد افـسـرانـی بـا هـمـفـکـری نــازیـسـتـی و بـه شـدت مـخـالـف بـا قـدرت هـای غـربـی بـه یـاری آنـان پـرداخـتـنـد.
طـرح مـسـیـرهـای فـرار نـازیـسـت هـا بـه طـور جـدی در تـابـسـتـان 1944 ریـخـتـه شـد. چـنـدیـن نـازیـسـت عـالـی رتـبـه در آن نـقـطـه زمـانـی ایـمـان شـان را بـه هـیـتـلـر از دسـت داده بـودنـد، و فـکـر و ذکـرشـان نـجـات خـود از نـابـودی نـهـایـی در راه بـود. بـه گـزارش مـنـابـعـی یـکـی از تـنـظـیـم کـنـنـدگـان راهـکـار فـرار، نـازیـسـت صـاحـب مـنـصـب مـار تـیـن بـورمـان (Martin Bormann)(45- 1900) بـود، کـه عـمـلـی کـردن نـقـشـه هـای فـرار را بـخـشـاً بـه سـرهـنـگ اس.اس مـشـهـور اسـکـورتـزنـی مـحـول سـاخـت. در پـائـیـز سـال مـزبـور نـقـشـه هـا آمـاده بـودنـد. از جـمـلـه بـا نـازیـسـت هـا در دانـمـارک و سـوئـد تـمـاس هـا بـرقـرار گـردیـد. یـکـی از فـراریـان از طـریـق دانـمـارک ژنـرال اس.اس والـتـر شـلـنـبـرگ (Walter Schellenberg) بـود، کـه خـود را به نـزد دوسـت قـدیـمـش کُـنـت فـالکـه بـرنـادوت (Folke Bernadotte) در سـوئـد رسـانـیـد. شـلـنـبـرگ شـخـص اصـلـی در مـذاکـرات عـمـیـقـاً مـحـرمـانـه بـا نـمـایـنـدگـان مـتـفـقـیـن در خـصـوص آزادسـازی زنـدانـیـان بـه ویـژه مـهـم از اردوگـاه هـای کـار اجـبـاری در ازاء آزادی نـازیـسـت هـای رهـبـری کـنـنـده از اسـارت قـدرت هـای غـربـی بـود. شـلـنـبـرگ بـه صـورت وکـیـل شـخـص هـیـمـلـر عـمـل مـی کـرد. فـراری مـشـهـور دیـگـری کـوئـیـسـلـیـنـگ بـلـژیـک ژنـرال اس.اس دگـرل بـود. بـر طـبـق اسـنـاد مـنـتـشـره او پـس از آزادی دانـمـارک از اشـغـال آلـمـان نـازی مـخـفـیـانـه بـه کـپـنـهـاگ آمـد. سـپـس در یـک مـیـن جـمـع کـن آلـمـانـی بـه هـمـرا نـازیـسـت هـای عـالـی رتـبـۀ دیـگـری بـه اسـلـو(Oslo) روانـه گـردیـده، از آن جـا نـیـز مـسـتـقـیـمـاً بـا هـواپـیـمـا بـه اسـپـانـیـا پـرواز کـرد، و چـنـد سـال دارای نـقـش تـعـیـیـن کـنـنـده ای در جـنـبـش فـاشـیـسـتـی تـحـت رهـبـری فـرانـکـو بـود. یـکـی از مـخـفـیـگـاه هـای نــازیـسـت هـای آلـمـانـی در مـسـیــر فــرارشـان بـیـمـارسـتـان جـنـگـی اس.اس در قـصـر گـرواسـتـیـن (Gråsten) در جـنـوب شـبـه جـزیـرۀ یـولـنـد بـود. یـک پـزشـک نـازی مـشـهـور ورنـر هـیـده (Werner Heyde) مـدیـریـت بـیـمـارسـتـان را بـرعـهـده داشـت، کـه هـم چـنـیـن مـسـئـول قـرار دادن اوراق جـعـلـی در اخـتـیـار نـازیـسـت هـا بـه هـنـگـام حـرکـت شـان بـه کـپـنـهـاگ یـا هـلـسـیـنـگـور (Helsingør) و از آن جـا بـه سـوئـد و بـرخـورداری از مـسـاعـدت دیـگـران بـود. هـیـده در جـعـل اوراق بـیـمـاری و نـظـایـرش مـهـارت داشـت، و بـه مـدد او نـازیـسـت هـای زیـادی بـا حـالـت نـوارپـیـچ شـده و بـا اوراق جـعـلـی مـؤیـد بـیـمـاری هـای سـاری نـیـازمـنـد مـعـالـجـۀ فـوری از آن بـیـمـارسـتـان جـنـگـی بـه سـوئـد فـرسـتـاده شـدنـد.
ضـمـنـاً صـلـیـب سـرخ (Red Cross) نـیـز نـقـش عـجـیـبـی در رابـطـه بـا مـسـیـر فـرار نـازیـسـت هـا بـازی کـرد. کـار کـنـان ایـن سـازمـان در چـنـدیـن مـورد بـه صـورت رانـنـدگـان حـمـل و نـقـل اشـخـاص مـشـکـوکـی عـمـل کـردنـد. در را بـطـه بـا ” حـمـل و نـقـل بـیـمـاران” از قـصـر گـرواسـتـیـن بـعـد ثـابـت شـد، کـه خـودروهـای صـلـیـب سـرخ در مـوارد زیـا دی بـه حـمـل و نـقـل افـسـران اس.اس سـرگـرم بـوده انـد. نـمـایـنـدگـان جـنـبـش مـقـاومـت دانـمـارک در ژوئـن 1945 بـه آن انـدازه مـدرک در ایـن مـورد دسـت یـافـتـنـد، کـه بـه ادارۀ صـلـیـب سـرخ در خـیـابـان اُسـتـر (Øster Allé) در کـپـنـهـاگ هـجـوم بـردنـد. در ایـن مـورد فـاش شـد، کـه دو مـدیـر اداره – کـوتـولـیـنـسـکـی (Kottulinsky) و ارهـارد (Erhard) – دارای سـابـقـۀ مـبـهـمـی بـودنـد. شـخـص اخـیـر عـضـو اس.اس بـود، و ارهـارد، یـک پـزشـک آلـمـانـی، نـشـان افـتـخـار از شـخـص هـیـتـلـر دریـافـت داشـتـه بـود. نـیـز مـقـادیـر چـشـمـگـیـری اسـلـحـه در اتـاق هـای آن اداره انـبـار شـده بـود.
“مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار” دارای یـک بُـعـد تـوطـئـه آمـیـز نـیـز بـود. روشـن شـد، کـه آمـریـکـایـی هـا در آخـریـن سـال جـنـگ چـنـد قـرارداد سـرّی بـا شـمـاری نـازیـسـت عـالـی رتـبـه مـنـعـقـد سـاخـتـه بـودنـد. مـشـهـورتـریـن قـراردادهـا آن بـود، کـه مـطـاقـبـش آمـریـکـایـی هـا امـکـانـات خـروج قـاچـاقـی چـنـدیـن مـحـقـق عـالـی رتـبـۀ آلـمـانـی و اسـتـخـدام شـان در صـنـایـع اسـلـحـه سـازی و در مـحـیـط هـای پـژوهـشـی آمـریـکـا را فـراهـم سـاخـتـنـد. در زمـرۀ ایـن نـازیـسـت هـا ورنـر فُـن بـراون (Werner von Braun) بـود. چـنـد فـقــره از ایـن گـونـه کُـنـشـگـری هـا تـحـت عـنـوان ” عـمـلـیـات گـیـرۀ کـاغـذ” (Operation paperclip) صـورت گـرفـتـنـد. هـرگـز بـه درسـتـی مـعـلـوم نـشـد، کـه خـروج قـاچـاقـی نـازیـسـت هـا از طـریـق مـنـطـقـۀ اشـغـالـی آمـریـکـا در آلـمـان بـه بـهـاء دسـت یـافـتـن آمـریـکـایـی هـا بـه چـه شـمـاری از اسـرار عـلـمـی آلـمـان و مـحـقـقـیـن بـر جـسـتـۀ آن تـمـام شـد. ولـی مـوضـوع اسـتـفـاده از وجـود نـازیـسـت هـا در خـدمـات جـاسـوسـی آمـریـکـایـی هـا بـر ضـد روس هـا روشـن گـردیـد. ابـتـداء آمـریـکـایـی هــا شـبـکــۀ جـاسـوسـی گـسـتــردۀ ریـنـهـارد گـلـنـس (Reinhard Gehlens) را ” در اخـتـیـار آوردنـد”. کـلـیـۀ جـاسـوسـان ایـن شـبـکـه نـازیـسـت هـای مـؤمـن و اغـلـب اس.اس بـودنـد. ولـی آمـریـکـایـی هـا، تـوأمـاً بـنـگـاه مـرکـزی جـاسـوسـی (سـیـا) (Central Intelligence Agency(CIA))، بـا یـک دردسـر رسـوایـی آمـیـز در ایـن رابـطـه روبه رو گـردیـدنـد، خـاصـه هـنـگـامی که افـشـاء شـد جـانـی بـزرگ آلـمـانـی کـلائـوس بـاربـی (Claus Barbie)، مـلـقـب بـه ” قـصـاب لـیـون”، در هـمـکـاری نـزدیـک بـا سـیـا بـوده، هـمـزمـان بـا ایـن کـه آمـریـکـایـی هـا بـه فـرانـسـوی هـا بـاورانـیـده بـودنـد، کـه یـاور آن هـا در جـسـت و جـوی بـاربـی بـودنـد! بـاربـی یـک سـال و نـیـم پـس از جـنـگ در آلـمـان مـخـفـیـانـه مـی زیـسـت. سـیـا از قـرار مـعـلـوم بـه خـوبـی از ایـن قـضـیـه مـطـلـع بـود. بـعـد در نـوامـبـر 1946 بـاربـی در حـال فـرار از مـسـیـر شـمـالـی بـه دسـت بـریـتـانـیـایـی هـا افـتـاد. بـه عـبـارت دیـگـر ” قـصـاب لـیـون” مـی بـایـد بـه وسـیـلـۀ واسـطـه هـایـی در مـنـطـقـۀ اشـغـالـی آمـریـکـایـی هـا در آلـمـان از آن کـشـور قـاچـاقـی خـارج گـردانـده شـود! ظـاهـراً بـاربـی قـصـد رسـانـیـدن خـود بـه ایـالات مـتـحـدۀ آمـریـکـا از مـسـیـر شـمـالـی را داشـتـه بـوده بـاشـد.
تـحـقـیـقـات نـشـان داد، کـه مـهـم تـریـن شـخـص مـسـئـول شـبـکـۀ فـرار نـازیـسـت هـا در اسـکـانـدیـنـاوی کـارلـوس پـیـنـیـرو (Carlos Pineyro) آرژانـتـیـنـی بـود. او از طـرف دیـکـتـاتـور آرژانـتـیـن خـوآن پـرون (Juan Peron) (1974- 1895) ارسـال شـده بـود، کـه مـایـل بـه وارد نـمـودن نـازیـسـت هـای آلـمـانـی بـه کـشـورش و اسـتـفـاده از وجـود آن هـا در ارتـش، خـدمـات اطـلاعـاتـی و جـاسـوسـی( بـا تـخـصـص نـازی هـا در اسـلـوب هـای شـکـنـجـه)، تـحـقـیـقـات عـلـمـی، صـنـعـت و زمـیـنـه هـای دیـگـری بـود. پـیـنـیـرو مـی بـایـد مـوزون سـازنـده و ” امـتـحـان کـنـنـده” و دسـتـه بـنـدی کـنـنـدۀ نـازیـسـت هـای قـابـل اسـتـفـاده در آرژانـتـیـن بـاشـد. او بـا وجـود آن کـه مـقـدار زیـادی پـول بـه هـمـراه داشـت، مـطـالـبـه مـی کـرد، کـه نـازیـسـت هـا خـود هـزیـنـۀ فـرارشـان را بـه پـردازنـد. پـیـنـیـرو ادارۀ مـرکـزیـش را در کـپـنـهـاگ بـرقـرار سـاخـت، و بـا هـمـکـاری کـنـسـول آرژانـتـیـن مـوئـرت (Muerret) و یـک شـبـکـه از نـازیـسـت هـای دانـمـارکـی، اشـخـاص عـالـی رتـبـۀ پـلـیـس و دیـگـر مـقـامـات ” مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار” نـازیـسـت هـای آلـمـانـی را بـه کـار انـداخـت. در زمـرۀ هـمـکـاران مـعـروف پـیـنـیـرو ریـیـس خـدمـات اطـلاعـاتـی پـلـیـس دانـمـارک تـروئـلـس هـاف(Troels Hoff) بـود، کـه ضـمـن تـهـیـۀ اجـازۀ غـیـرقـانـونـی سـفـر نـازیـسـت بـزرگ و کـارخـانـه دار فـرانـتـس هـوگـو اسـتـرنـگ (Franz Hugo Streng) بــه دانـمـارک افــشـاء گـردیـد. هــاف در ضـمـن چـهــره ای آشــنـا در دنــیـای زیــرزمـیـنـی کـپـنـهـاگ بـود. نـام او در قـضـیـۀ تـبـهـکـاری مـوسـوم بـه ” قـضـیـۀ عـنـکـبـوت” (Edderkop – sagen) بـارهـا ذکـر شـد. او بـه خـوبـی بـا سـرکـردۀ مـرمـوز شـبـکـۀ عـنـکـبـوت، هـم چـنـیـن بـا چـنـد شـخـص تـبـهـکـار بـزرگ در مـنـطـقـۀ وسـتـربـرو (Vesterbro) کـپـنـهـاگ مـرتـبـط بـود. نـازیـسـت هـای آلـمـانـی و دانـمـارکـی از دنـیـای ریـرزمـیـنـی کـپـنـهـاگ بـرای تـهـیـۀ اوراق جـعـلـی و سـفـر بـه سـوئـد از ” مـسـیـر شـمـالـیِ فــرار” بـه خـوبـی اسـتـفـاده نـمـودنــد. هــاف نـقـش عـمـده در ایـن قـضـیـه بـازی مـی کــرد. مـدرسـۀ خـیـابـان آلـس(Alsgade Skole)، بـازداشـتـگـاه مـهـم تـریـن جـنـایـت کـاران جـنـگ و نـازیـسـت هـا در اخـتـیـار او بـود. هـاف در زمـان جـنـگ یـک دوسـت صـمـیـمـی ریـیـس گـسـتـاپـو (Gestapo) در ” عـمـارت شـل” (Shell – huset) کـارل هـیـنـز هـافـمـان(Karl Heinz Hofmann) بـه شـمـار مـی رفـت.
هـمـیـاران ویـژۀ دیـگـر شـبـکـۀ فـرار نـیـز ” گـروه هـای گُـرگـیـنـه” بـودنـد. مـبـدع ایـن گـروه هـا بـورمـان بـود. گـروه هـا مـی بـایـد بـه صـورت گـروه هـای ویـژۀ خـراب کـاری و تـرور، بـا هـدف بـه تـأخـیـر افـکـنـدن پـیشـروی دشـمـن عـمـل نـمـایـنـد. یـکـی از شـنـاخـتـه شـده تـریـن ایـن گـروه هـا در دانـمـارک ” گـروه پـیـتـر”(Peter – gruppen)، شـامـل اعـضـاء بـدنـامـی از دسـتـۀ بـرونـدوم (Brøndum – bande) بـه سـرکـردگـی یـک اس.اس بـه نـام هـنـیـنـگ بـرونـدوم (Henning Brøndum) بـود. بـسـیـاری از گُـرگـیـنـه هـای دانـمـارک در آلـمـان آمـوزش مـخـصـوص دیـده بـودنـد، و در مـاه هـای آخـر جـنـگ نـقـش ضـدخـراب کـاران(ضـد اعـضـاء خـراب کـار جـنـبـش مـقـاومـت) را بـازی مـی کـردنـد. ” گـروه هـای گُـرگـیـنـه” ی دانـمـارک در شـبـکـۀ فـرار نـازیـسـت هـا کُـنـشـگـر بـودنـد. شـمـاری شـان خـود بـه فـکـر فـرار افـتـادنـد، امـا بـه زنـدان افـکـنـده شـدنـد. شـمـار دیـگـرشـان هـنـوز در کُـنـشـگـری هـای پـسـا جـنـگ نـازیـسـت هـا طـی سـال هـای 48- 1947 شـرکـت داشـتـنـد. در دانـمـارک سـرکــردۀ بـزرگ تـریـن ” گـروه گُـرگـیـنـه” خـیـاطـی بـه نـام امـانـوئـل پـتـرسـن(Emanuel Petersen)، مـلـقـب بـه ” مـالـه” (Malle) بـود. او سـابـقـاً اس.اس بـود، و بـه صـورت داوطـلـب در جـنـگ فـنـلانـد شـرکـت داشـت. او روابـط خـوبـی بـا دنـیـای زیـرزمـیـنـی کـپـنـهـاگ، تـوأمـاً بـا مـحـیـط ” عـنـکـبـوت” بـرقـرار کـرده بـود. پـس از پـایـان جـنـگ چـنـد مـاهـی در زنـدان بـه سـربـرد، و بـعـد نـقـش بـسـیـار کُـنـشـگـرانـه ای در “مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار” داشـت. او هـمـیـشـه قـادر بـه دسـت یـافـتـن بـه مـاهـی گـیـران و صـاحـبـان غـیـرفـضـول کـشـتـی هـای کـوچـک بـرای حـمـل اشـخـاص مـشـکـوک بـه سـوی دیـگـر گـذرگـاه آبـی(سـوئـد) در ازاء دریـافـت وجـوه بـود. رابـط هـای سـوئـدی او در مـالـمـو(Malmö)، لـونـد(Lund)، هـلـسـیـنـگـبـورگ (Hälsingborg) تـحـویـل گـیـران مـسـافـران قـاچـاقـی بـودنـد. در شـهـر اخـیـر مـهـم تـریـن قـاچـاقـچـی انـسـان بـرور فـولـکـه نـواسـتـرانـد (Bror Folke Nystrand) سـکـونـت داشـت. او از دوازده سـالـگـی بـه عـضـو یـت حـزب نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـتـی سـوئـد (Svenska Nationalsocialistiska Partiet) درآمـده، بـعـد بـه دبــیـرکـلـی سـوسـیـالـیـسـت هـای مـلّـی سـوئـد (Sveriges Nationelle Socialister) بـرگـزیـده شـده بـود. او یـک نـازیـسـت مـتـعـهـد و مـتـعـصـب بـود. در جـریـان جـنـگ بـه عـضـویـت اس.اس آلـمـان درآمـد، ولـی پـس از مـدت کـوتـاهـی در جـبـهـۀ یـوگـسـلاوی پـیـشـیـن و بـعـد در جـبـهـۀ شـرق کـار نـظـامـی را تـرک گـفـت. بـرخـلاف تـصـور او جـنـگ آن قـدرهـا ” بـاشـکـوه” نـبـود. او در 1943 بـه مـیـهـن بـازگـشـت داده شـد. در سـوئـد تـمـایـلـش بـه خـدمـت جـاسـوسـی بـرای آلـمـانـی هـا را ابـراز کـرد. زمـانـی کـه رابـط هـای آلـمـانـی بـا او بـرای هـمـکـاری در تـرتـیـب دادن مـسـیـرهـای فـرار تـمـاس گـرفـتـنـد، خـود را کـامـلاً حـاضـر بـه خـدمـت نـشـان داد. او بـه کـپـنـهـاگ سـفـر نـمـود، و طـبـق دسـتـور بـا ” مـالـه” تـمـاس گـرفـت. نـواسـتـرانـد خـود را شـخـص مـسـتـعـدی نـمـایـانـد. مـسـکـن جـادار او در هـلـسـیـنـگـبـورگ بـرای اخـتـفـاء فـراریـان و بـاربـنـه شـان مـنـاسـب بـود. او در ضـمـن تـمـاس گـسـتـرده ای بـا چـنـد مـالـک و اعـیـان هـمـفـکـر نـازیـسـت هـا داشـت.
گـروه دیـگـری، کـه ابـتـداء در 1947 بـرمـلاء شـد، یـک ” گـروه گُـرگـیـنـۀ”ی کـپـنـهـاگـی بـه سـرکـردگـی یـک جـا سـوس آلـمـانـی سـابـق بـه نـام رودولـف ام. لـیـونـگـبـرگ (Rudolf M. Ljungberg) بـود. او رابـطـۀ خـوبـی بـا ادلـویـس (Edel weiss)، شـبـکـه ای کـه مـانـنـد اُدسـا و تـشـکـیـلات دیـگـر بـه خـارج سـاخـتـن قـاچـاقـی نـازیـسـت هـا از آلـمـان سـرگـرم بـودنـد، بـرقـرار کـرده بـود. ” گـروه گُـرگـیـنـه”ی لـیـونـگـبـرگ مـرکـب از 12-10 عـضـو بـود، و مـوفـق بـه خـارج سـا خـتـن قـاچـاقـی 50 نـازیـسـت مـهـم و راهـی نـمـودن شـان بـه آمـریـکـای جـنـوبـی گـردیـد. ضـمـن بـازپـرسـی پـلـیـس از لـیـونـگـبـرگ او ادعـا کـرد، کـه از جـمـلـه بـورمـان مـشـهـور را فـراری داده اسـت، ولـی پـلـیـس بـاورش نـکـرد.
نـروژ نـیـز جـزیـی از راهـبـرد مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار بـود. نـازیـسـت هـای آلـمـانـی زیـادی از طـریـق نـروژ فـراری داده شـدنـد. هـم چـنـیـن نـازیـسـت هـای نـروژی بـسـیـاری پـس از جـنـگ بـه خـارج گـریـخـتـنـد. درحـدود 100000 نـروژی بـه بـرآورد جـنـبـش مـقـاومـت نـروژ در مـعـرض سـوء ظـن هـمـکـاری بـا آلـمـانـی هـا یـا خـیـانـت بـه مـیـهـن قـرار دا شـتـنـد. در نـروژ نـیـز ” گـروه هـای گُـرگـیـنـه” تـشـکـیـل یـافـتـه بـودنـد. امـا شـبـکـۀ نـروژی بـه انـدازۀ شـبـکـه هـای دانـمـا رکـی و سـوئـدی مـؤثـر نـبـودنـد. هـنـگـامـی کـه مـقـامـات در دانـمـارک و سـوئـد در 48- 1947 بـه طـور جـدی آغـاز بـه کـشـف مـسـیـرهـای فـرار و مـسـئـولـیـن شـان نـمـودنـد، تـوجـه مـقـامـات نـروژ نـیـز بـه کُـنـشـگـری هـا در ایـن زمـیـنـه مـعـطـوف شـد. روزنـامـۀ نـروژی Aftenposten ( پُـسـت عـصـر) نـوشـت: ” شـکـی نـیـسـت، کـه بـخـش اعـظـم پـول بـه یـک جـنـبـش زیـرزمـیـنـی نـازیـسـت هـای نـروژی، کـه هـرچـنـد وجـودش فـعـلاً مـسـلـم نـیـسـت(…) از سـوئـد مـی رسـد، کـه در آن جـا سـرمـایـۀ نـازیـسـتـی قـابـل تـوجـهـی پـنـهـان شـده اسـت. حـتـی مـأمـوریـن گـسـتـاپـوی آلـمـان، کـه در زنـدان هـسـتـنـد، عـلـنـاً از سـوئـد کـمـک اقـتـصـادی دریـافـت کـرده انـد.” بـعـد بـرآورد شـد، کـه 300 نـازیـسـت نـروژی قـاچـاقـی بـه آرژانـتـیـن روانـه کـرده شـده انـد. در زمـرۀ شـنـاخـتـه شـده تـریـن آن هـا کـاهـر(Kahr)، یـکـی از جـلادان تـرسـنـاک شـکـنـجـه تـحـت جـنـگ بـود.
احـتـمـالاً ” مـسـیـر شـمـالـیِ فـرار” دو سـال در کـار بـود. بـا ایـن کـه آن در 1947 ازهـم پـاشـیـد، ولـی قـاچـاق انـسـان در حـجـم کـم تـری بـایـد تـا اواخـر 1948 ادامـه داشـتـه بـوده بـاشـد.
بـنـا نـهـادن و تـوسـعـه دادن شـبـکـه
رؤیـای وحـدت نـازیـسـت هـای دنـیـا اسـاس تـشـکـیـل اتّـحـادیّـۀ جـهـانـی نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت هـا ( دابـلـوی.یـو.ان.اس) (Worlds Union of National Socialists(WUNS)) بـود. یـکـی از دسـت انـدرکـاران ایـجـاد ایـن اتـحـادیـه حـزب نـازی آمـریـکـا (American Nazi Party) بـود، کـه از خـاتـمـۀ جـنـگ جـهـانـی بـه بـعـد در عـمـل بـود. حـزب بـه خـوبـی سـازمـان داده نـشـده، و تـنـهـا قـادر بـه گـردآوری پـی روان کـم شـمـاری در جـلـسـاتـش بـود. اغـلـب اعـضـاء حـزب را خـارجـیـان و هـوس بـازانـی تـشـکـیـل مـی دادنـد، کـه در مـیـان گـروه هـای راسـت تـنـدرو مـخـتـلـف نـوسـان داشـتـنـد. دابـلـوی.یـو.ان.اس تـحـت رهـبـری دسـت راسـتـی تـنـدرو مـعـروف لـیـنـکـلـن راکـول (Lincoln Rockwell) (67- 1918) قـرار داشـت، کـه خـود را یـک شـخـصـیـت سـیـاسـی مـهـم بـه شـمـار مـی آورد، و از نـویـسـنـدگـان نـشـریـۀ National Socialist World (دنـیـای نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت)، مـنـتـشـره کـنـنـدۀ اخـبـار کُـنـشـگـری هـای نـازیـسـتـی عـالـم بـود. دابـلـوی.یـو.ان.اس نـامـش را بـه حـزب سـفـیـدپـوسـتـان نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت (National Socialist White People’s Party) تـغـیـیـر داد. امـا ایـن امـر نـیـز بـه فـراهـم آوردن اعـضـاء بـیـش تـری مـنـجـر نـگـردیـد.
آلـمـان، ایـالات مـتـحـدۀ آمـریـکـا و انـگـلـسـتـان تـنـهـا کـشـورهـایـی نـبـودنـد، کـه در آن هــا راسـت تـنـدرو پـس از جـنـگ تــوسـعـه یـافـت. در ایـتـالـیـا فـاشـیـسـم در 1946 بـا تـأسـیـس یـافـتـن جـنـبـش اجـتـمـاعـی ایـتـالـیـا (Movimeto Sociale Italiano) در صـحـنـۀ سـیـاسـت ایـتـالـیـا ظـاهـر شـد. مـبـتـکـر آن جـورجـو آلـمـیـرانـتـه (Giorgio Almirante) (88 – 1914)، یـکـی از وزراء دولـت سـابـق مـوسّـولـیـنـی، بـود. او از رویـارویـی حـقـوقـی مـبـهـم پـسـا جـنـگ جـان سـلامـت بـه دربـرده، و اکـنـون دیـگـر بـار بـه مـیـدان درآمـده بـود. عـکـس هـای مـوسّـولـیـنـی از نـو جـلـو کـشـیـده شـد، و از آن پـیـشـوا یـک شـهـیـد فـاشـیـسـم سـاخـتـه شـد، بـا ایـن نـتـیـجـه کـه انـدیـشـه هـای او بـه صـورتـی جـلا داده شـد کـه رهـنـمـود راسـت تـنـدرو در ایـتـالـیـا گـردیـد. حـزب فـاشـیـسـت ایـتـالـیـا مـداومـاً در انـتـخـابـات مـحـلـی و مـجـلـس شـرکـت کـرده، و آرائـش بـیـن شـش – هـفـت درصـد نـوسـان داشـتـه اسـت. امـروزه چـنـدیـن گـروه نـازیـسـتـی و فـاشـیـسـتـی در ایـتـالـیـا در عـمـل مـی بـاشـنـد. در اثـر تـرس دمـوکـرات هـای مـسـیـحـی از طـیـف چـپ، مـجـلـس از مـمـنـوع سـاخـتـن مـسـتـقـیـم کُـنـشـگـری هـا و سـازمـان هـای تـنـدرو، بـه ویـژه فـاشـیـسـتـی، خـودداری نـمـوده اسـت. در نـتـیـجـه حـزب فـاشـیـسـت پـیـشـرفـت داشـتـه. حـزب در 1994 نـامـش را بـه اتّـحـاد مـلّـی (Allianza Nazionale) تـغـیـیـر داد. بـه چـنـد پُـسـت وزارت در چـنـد دولـت ائـتـلافـی دسـت یـافـت. حـزب فـاشـیـسـت شـکـیـبـایـی دمـوکـرات هـای مـسـیـحـی را بـا پـشـتـیـبـانـی از آن هـا در مـواردی تـلافـی کـرده اسـت.
در فـرانـسـه یـک طـیـف راسـت قـوی پـس از جـنـگ در عـمـل بـوده اسـت. بـه ویـژه بـا جـبـهـۀ مـلّـی (Front National) بـاد بـه بـادبـان طـیـف راسـت افـتـاده اسـت. در سـطـح مـحـلـی حـزب پُـسـت شـهـردار در چـنـد نـقـطـه را اشـغـال کـرده اسـت. در فـرانـسـه، کـشـوری کـه مـهـاجـرت از آفـریـقـای شـمـالـی بـه آن پـیـوسـتـه مـحـرک احـسـاسـات مـردم بـوده و هـسـت، احـزاب نـازیـسـتـی و دسـت راسـتـی تـنـدرو امـکـان مـنـاسـبـی بـرای تـصـاحـب آراء بـرخـوردار گـشـتـه انـد. بـه ویـژه جـبـهـۀ مـلّـی بـا انـتـخـاب سـیـاسـتـمـدار مـجـادلـه آمـیـز ژان مـاری لـو پـن (Jean Marie Le Pen) (و.1928) بـه رهـبـری حـزب بـه کـسـب آراء افـزون تـر مـردم مـوفـق گـردیـد. لـو پـن بـعـد بـا نـظـرات دسـت راسـتـی مـردم فـریـبـانـه و حـمـلات خـشـم آلـودش بـه مـهـاجـریـن حـزبـش – تـوأم بـا بـحـث سـیـاسـی در فـرانـسـه – را چـنـد درجـه بـیـش تـر بـه راسـت مـنـحـرف سـاخـت. مـوضـوعـات بـحـث لـو پـن را نـشـریـۀ راسـت نـو عـرضـه داشـتـه، و نـظـرات لـو پـن دارای بـازتـاب وسـیـعـی بـوده اسـت. ایــدئـولـوژ و ” گـلـولـه سـاز” لـو پـن، یـوان بـلـوت (Yvan Blot)، مـدتـی عـضـو پـارلـمـان اروپـا(European Parliament) و بـرای زمـانـی مـشـاور جـمـهـوری خـواهـان آلـمـان، مـی بـاشـد. رابـطـۀ او بـا دوایـر نـازیـسـتـی بـر کـسـی پـوشـیـده نـیـسـت. او از جـمـلـه در جـلـسـۀ بـزرگـی در مـونـیـخ در آغـاز دهـۀ 90 شـرکـت داشـتـه اسـت، آن جـا کـه مـورخ و ” تـجـدیـدنـظـر طـلـب” بـریـتـانـیـایـی دیـویـد ایـرویـنـگ (David Irving) (و.1938) بـرای مـدعـویـن اروپـایـی دسـت راسـتـی تـنـدرو مـدارک ” عـلـمـی” دالّ بـر ایـن ادعـا عـرضـه داشـت، کـه قـتـل عـام یـهـودیـان و غـیـره بـه دسـت نـازی هـا هـرگـز روی نـداده اسـت. در زمـسـتـان 1998 در حـزب لـو پـن بـه ضـدیـت بـا او و شـکـل رهـبـری دیـکـتـاتـورمـنـشـانـه اش پـرداخـتـنـد. شـخـص شـمـاره دو حـزب بـرونـو مـگـره (Bruno Mégret) (و.1949) شـایـعـۀ مـبـنـی بـر نـشـسـتـن عـنـقـریـب او بـه جـای لـو پـن را پـراکـنـد. ایـن شـایـعـه لـو پـن را مـجـبـور از عـمـل سـاخـت، و او طـی 1999 بـه پـاک سـازی مـخـالـفـیـن حـزبـیـش پـرداخـت. از 2011 تـا 2021 دخـتـر لـو پـن، مـاریـانـه لـو پـن (Mariane Le Pen) (و.1968) رهـبـری جـبـهـۀ مـلّـی را بـه دسـت گـرفـت، بـی آن کـه تـغـیـیـری در رویـکـردهـای اسـاسـی حـزب صـورت گـیـرد.
اسـپـانـیـا پـس از جـنـگ جـهـانـی سـال هـای سـال یـک پـایـگـاه مـحـکـم جـنـبـش هـای راسـت تـنـدرو بـود. عـلـت اولاً ایـن کـه دیـکـتـاتـوری فـرانـکـو بـیـش از آنِ دیـگـران سـرسـخـتـانـه و نـفـوذش در جـامـعـۀ اسـپـانـیـا ژرف بـود. ایـن کـشـور بـه یـک کـانـون مـلاقـات فـاشـیـسـت هـای جـهـان تـبـدیـل گـردیـد. دولـت هـای پـی در پـی سـازمـان هـای فـاشـیـسـتـی کـشـور را آزاد گـذاشـتـنـد، و دیـدار مـیـهـمـانـان بـا تـعـلـق بـه فـاشـیـسـم یـا نـازیـسـم از اسـپـانـیـا هـرگـز مـسـئـلـه ای بـرای دولـتـمـردان آن نـبـود. در 1977 گـزارشـی چـاپ شـده در مـجـلـۀ اسـپـانـیـایـی Cuadernos Para el Dialogo ( کـتـابـچـه هـای گـفـت و گـو) مـبـیـن ایـن بـود، کـه بـیـش از 100 سـازمـان فـاشـیـسـتـی در کـشـور کُـنـشـگـری داشـتـنـد. یـکـی از وحـشـت نـاک تـریـن آن هـا سـازمـان تـرور اتّـحـاد رسـالـتـی ضـدّکـمـونـیـسـتـی ( آ.آ.آ) (Alianza Anticomunista Apostolica (AAA) بـود، کـه طـی 77- 1976 یـک رشـتـه قـتـل و خـراب کـاری خـشـونـت آمـیـز مـرتـکـب گـردیـد. گـروه دیـگـری ضـدّتـروریـسـم ای.تـی.آ (Antiterrorisme ETA) نـام داشـت، کـه در حـقـیـقـت هـدف پـلـیـسـی مـبـارزه بـر ضـد سـازمـان بـاسـک و آزادی ( ای.تـی.آ) (Euskadi Ta Askatasune(ETA)) را دنـبـال مـی کـرد، و خـود بـه یـک سـازمـان تـروریـسـتـی تـبـدیـل گـردیـد. ایـن سـازمـان چـنـد بـار مـتـهـم شـد، کـه بـه تـرتـیـب دادن قـتـل و خـراب کـاری بـه شـکـلـی مـی پـردازد، کـه ای.تـی.آ مـسـئـول آن هـا وانـمـود گـردد. گـروه دیـگـری نـظـم نـویـن (Orden Nuevo)، شـعـبـۀ اسـپـانـیـایـی یـک سـازمـان فـاشـیـسـتـی بـیـن الـمـلـلـی اسـت، کـه خـود را بـه چـنـد واحـد کـمـانـدویـی کـوچـک بـا اسـامـیـی از قـبـیـل ” کـمـانـدوی آدولـف هـیـتـلـر” (Commando Adolf Hitler)، ” کـمانـدوی گـوبـلـس” (Commando Goebles) و ” کـمـانـدوی بـنـیـتـو مـوسّـولـیـنی” (Commando Benito Mussolini) تـقـسـیـم کـرده اسـت. ایـن سـازمـان نـیـز چـون سـازمـان هـای نـظـیـرش بـه تـعـقـیـب و آزار مـخـالـفـیـن سـیـاسـی، بـه ویـژه کـمـونـیـسـت هـا، مـشـغـول مـی بـاشـد.
یـک دسـت راسـتی تـنـدرو شـاخـص در نـخـسـتـیـن سـال هـای پـسـا جـنـگ جـهـانـی سـرهـنـگ اس.اس سـابـق اسـکـور تـزنـی بـود. او چـنـد سـال نـقـش عـمـده هـم در فـاشـیـسـم اسـپـانـیـا و هـم در فـاشـیـسـم بـیـن الـمـلـلـی بـرعـهـده داشـت. او تـا اواسـط دهـۀ 70 کُـنـشـگـری سـیـاسـی ویـژه اش را از ادارۀ خـود بـا نـام ” صـادرات – واردات” (Export – Import) بـه عـمـل مـی آورد. در جـوار ادارۀ او اتّـحـادیّـۀ ضـدّکـمـونـیـسـتـی دنـیـا (World Anti-Communist League) تـحـت حـمـایـت سـیـا ادارۀ مـرکـزیـش را دایـر سـاخـتـه بـود. در ایـن اتـحـادیـه فـاشـیـسـت هـا و نـازیـسـت هـای عـالـم بـه مـقـصـود مـذاکـره حـول کُـنـشـگـری مـشـتـرک و راه هـای انـتـقـال پـول بـه واحـدهـای کـمـانـدویـی ویـژه و مـادۀ تـبـلـیـغـات مـلاقـات مـی نـمـودنـد. بـیـن اسـکـورتـزنـی و خـدمـات اطـلاعـاتـی اسـپـانـیـا هـمـکـاری نـزدیـک وجـود داشـت. بـدیـنـوسـیـلـه فـاشـیـسـت هـا و نـاز یـسـت هـا از امـکـان خـوب آگـاهـی از نـحـوۀ کُـنـشـگـری خـدمـات اطـلاعـاتـی در مـمـالـک در جـهـت کـنـتـرل و ثـبـت و ضـبـط هـویـت گـروه هـای راسـت تـنـدرو بـرخـوردار بـودنـد.
در اطـریـش سـنـت هـای تـاریـخـی هـمـفـکـری و هـمـراهـی بـا نـازیـسـم وجـود داشـتـه اسـت. چـنـان کـه مـی دانـیـم هـیـتـلـر – خـود اصـلاً یـک دهـقـان زادۀ اطـریـشـی و ولـگـرد سـابـق ویـن – اطـریـش را جـزو آلـمـان و یـک مـتـحـد طـبـیـعـی تـلـقـی مـی کـرد. بـا پـایـان جـنـگ جـهـانـی دولـت اطـریـش احـزاب نـازی در آن کـشـور را مـمـنـوع سـاخـت. امـا ایـن اقـدام مـانـع از آن نـگـردیـد، کـه سـریـعـاً چـنـد حـزب دسـت راسـتـی تـنـدرو تـشـکـیـل بـیـابـنـد، از جـمـلـه اتّـحـادیّـۀ مـسـتـقــلّان (Unabhängige Verbände) بــه صـورت مـجـمـع نــازیـسـت هـای پــیـشـیـن. در ارتــبـاط بــا اردوگـاه تـوقـیـف ” گـلاسـنـبـاخ” (Glasenbach)، کـه در آن جـا نـازیـسـت هـای بـسـیـاری پـس از جـنـگ حـبـس شـدنـد، یـک شـبـکـۀ نـاز یـسـتـی دایــر گـردیـد. ضـمـنـاً هـمـیـن زمـیـنـۀ نـشـأتـگـاه سـازمـان هـایـی چـون دسـتـۀ جـوانـان مـلّـی (Nationales Jungend korps) و اتّـحـادیّـۀ مـلّی (Nationalliga)، سـازمـان هـای نـازیـسـتـی نـو و فـاشـیـسـتـی، بـود. بـعـد هـم چـنـیـن حـزب اُپـوز یـسـیـون وفـاداری پـارلـمـانـی عـالی بـه مـردم (Volkstrene Ausserparlamentarische Opposition) پـدیـد آمـد، کـه بـه تــلاش سـازمـان دهـی نـیــروهـای دسـت راسـتـی در اطـریــش پــرداخـت. یـک وجـه مــشـخـصـۀ حـزب نـیـز تـرتـیـب دادن ” آمـوزش کـادر” گـروه هـای یـورش ویـژه بـود، کـه مـی بـایـد آمـادۀ عـمـل در روز تـصـرف قـدرت از سـوی حـزب بـا شـنـد. نـخـسـتـیـن حـزب نـازی واقـعـی در 1967 در ولـس (Wels) در شـمـال اطـریـش بـا نـام حـزب نـاسـیـونـال دمـوکـراتـیـک ( ان.دی.پـی)، بـه تـقـلـیـد از حـزب دسـت راسـتـی تـنـدرویـی بـه هـمـان نـام در آلـمـان – کـه در پـیـش از آن سـخـن رفـت – تـشـکـیـل یـافـت. مـؤسـس حـزب در اطـریـش نـازیـسـت مـعـروف نـوربـرت بـورگـر (Norbert Burger) (92- 1929)، پـروفـسـور در دانـشـگـاه ایـنـسـبـروک (Innsbruck) بـود. او در زمـان تـأسـیـس حـزب بـه تـقـلـیـد از هـیـتـلـر گـفـت، کـه بـه نـظـر او کـشـوری بـه نـام اطـریـش وجـود نـدارد، امـا فـقـط ” یـک ایـالـت اطـریـش در امـپـراتـوری بـزرگ آلـمـان”. ان.دی.پـی در اطـریـش از آغـاز کـار بـه بـرقـراری یـک ” دسـتـۀ یـورش” بـه صـورت واحـد رزمـی بـا اعـضـاء اونـیـفـورم پـوش و مـسـلـح بـه بـاتـون هـای آهـنـی، کـه بـه آن هـا مـخـفـیـانـه کـاربـری سـلاح گـرم نـیـز آمـوزش داده مـی شـد، پـرداخـتـه اسـت. حـزب بـه کـرّات در خـشـونـت کـاری بـر ضـد مـهـاجـریـن و یـهـودیـان شـریـک بـوده اسـت. یـکـی از اهـداف مـنـفـور حـمـلـۀ حـزب صـدر اعـظـم یـهـودی الاصـل اطـریـش بـرونـو کـریـسـکـی (Bruno Kreisky) (90- 1911/ صـ.اعـ. 83- 1970) بـوده اسـت. حـزب در اوج قـدرتـش 5000 عـضـو داشـتـه اسـت. نـازیـسـت هـای اطـریـش هـم چـنـیـن خـود را در چـنـد سـازمـان دسـت راسـتـی تـنـدرو دیـگـر مـخـفـی سـاخـتـه انـد. بـاشـگـاه هـای ورزشـیـی بـه نـقـاط تـجـمـع گـروه هـای نـازیـسـتـی تـبـدیـل گـشـتـه انـد. نـیـز چـنـد سـازمـان کـهـنـه کـاران در شـبـکـۀ نـازیـسـتـی نـو کُـنـشـگـر هـسـتـنـد. شـنـاخـتـه شـده تـریـن آن هـا رفـاقـت 4 (Kameradschaft IV) نـام دارد، کـه رهـبـرش بـرای مـدتـی یـک افـسـر پـیـشـیـن اس.اس بـه نـام فـلـیـکـس ریـنـر (Felix Reiner) بـود. او بـه 30 سـال زنـدان بـه جُـرم جـنـایـات جـنـگـی مـحـکـوم گـردیـده بـود، ولـی پـس از گـذرانـدن چـنـد سـال در زنـدان آزاد گـردیـده، و یـک شـخـص مـورد پـرسـتـش در دوایـر نـازیـسـتـی اطـریـش مـی بـاشـد. ان.دی.پـی سـپـس نـسـخـۀ پـاکـیـزه اش را بـا حـزب آزادی اطـریـش (Freiheitliche Partei öster reichs) یـافـتـه اسـت، کـه رهـبـر مـشـهـور فـریـبـنـدۀ آن در بـعـد یـورگ هـایـدر (Jörg Haider) (2008- 1950) بـود. او از آغـاز مـوافـقـتـش بـا نـازیـسـم بـه شـیـوۀ خـود را پـنـهـان نـمی داشـت، و در یـک نـقـطـه زمانـی در یک جـلـسـۀ بـزرگ نـازیـسـت ها در ویـن شـرکـت و سـخـنـرانـی نـمـود. از هـمـان جـا بـود کـه تـحـسـیـن او سـربـازان اس.اس پـیـشـیـن را، کـه بـه نـظـر او ” سـربـازان شـجـاع و درخـور تـوجـه بـودنـد، کـه وظـیـفـۀ شـان را در قـبـال مـلـت و کـشـورشـان انـجـام مـی دادنـد” زبـانـزد شـد. حـزب آزادی اطـریـش دارای تـمـاس نـزدیـکـی بـا چـنـد سـازمـان نـازیـسـتـی نـو در آلـمـان قـرار دارد. هـر چـنـد ایـن واقـعـیـت از سـوی حـزب تـکـذیـب گـردیـده، ولـی اسـنـاد بـه دسـت آمـده نـزد نـازیـسـت هـای آلـمـانـی مـؤیـد صـحـت امـر مـی بـاشـد. یـکـی از کُـنـشـگـران در حـزب آزادی اطـریـش نـازیـسـت مـشـهـور یـورگـن هـاتـزنـبـیـشـلـر (Jürgen Hazenbichler) مـی بـاشـد، کـه نـمـایـنـدگـی سـازمـان دابـلـوی.یـو.ان.اس در اطـریـش را بـرعـهـده داشـتـه، جـزو رهـبـری جـبـهـۀ مـلّـی، هـم چـنـیـن بـا تـمـاس نـزدیـک بـا چـنـد سـازمـان نـازی در آلـمـان بـوده اسـت. از اولـیـن روز تـأسـیـس حـزب آزادی اطـریـش هـاتـزنـبـیـشـلـر مـشـتـاقـانـه زیـر عـلـم آن رفـتـه، طـی زمـان کـوتـاهـی بـه یـکـی از نـویـسـنـدگـان پـیـشـرو حـزب حـزب تـبـدیـل شـده اسـت. او در 1991 سـردبـیـری روزنـامـۀ دانـشـجـویـی Identität (هـویّـت) را عـهـده دار گـشـتـه اسـت.
هـلـنـد نـیـز پـس از جـنـگ جـهـانـی نـقـش مـهـمـی بـه عـنـوان کـانـون یـک رشـتـه کُـنـشـگـری نـازیـسـتـی نـو بـازی کـرده اسـت. هـمـانـنـد دانـمـارک، هـلـنـد در زمـانـی زود بـه وسـیـلـۀ آلـمـان اشـغـال گـردیـد، و قـدرت اشـغـالـگـر در هـلـنـد خـشـن تـر بـود. در هـلـنـد طـی دهـۀ 30 چـنـد گـروه نـازیـسـتـی پـدیـد آمـدنـد، کـه سـریـعـاً بـه هـمـکـاری نـزدیـک بـا قـدرت اشـغـالـگـر پـرداخـتـنـد، و بـه نـفـوذ قـابـل تـوجـهـی در زمـان اشـغـال هـلـنـد دسـت یـافـتـنـد. در مـقـابـل، یـک جـنـبـش مـقـاو مـت نـیـرومـنـد تـشـکـیـل گـردیـد. پـسـا جـنـگ دولـت هـلـنـد بـه سـرعـت قـانـون مـمـنـوعـیـت سـازمـان هـا یـا احـزاب نـازیـسـتـی را تـصـویـب نـمـود. امـا ایـن اقـدام مـانـع از بـرقـرار شـدن یـک شـبـکـۀ نـازیـسـتـی در هـلـنـد نـگـردیـد. هـدف از آن یـاوری بـه نـازیـسـت هـا و زنـده نـگـاه داشـتـن انـدیـشـۀ نـازیـسـم بـود. یـکـی از اجـزاء شـبـکـه خـود را اتّـحـادیّـۀ شـمـالـی (Northern Leauge) نـامـیـد. بـعـد تـشـکـلات حـزبـی رخ نـمـودنـد؛ بـه عـنـوان نـمـونـه حـزب بـوئـرهـا (Boerenpartij)، کـه از بـدو امـر دارای هـمـکـاری نـزدیـکـی بـا ان.دی.پـی آلـمـان بـود. تـمـاس بـا نـازیـسـت هـای نـو دانـمـارک تـوسـط فـلـوری روسـت فـان تـورنـیـنـگـن – هـوبــل (Florie Rost van Torningen – Heubel)، مـوسـوم بـه ” بـیـوۀ سـیـاه”، بـیـوۀ یـک رهـبـر نـازی پـیـشـیـن خـودکُـشـی کـرده پـس از جـنـگ، بـا مـلاقـات او در اواسـط دهـۀ 80 بـا رهـبـر نـازی دانـمـارکـی ریـس – کـنـودسـن بـرقـرار گـردیـد. در 1971 یـک حـزب نـازیـسـتـی تـازه در صـحـنـۀ سـیـاسـت هـلـنـد ظـاهـر شـد. آن اتّـحـادیّـۀ مـردم هـلـنـد (Nederlands Volke – unie)، مـنـشـعـب از اتّـحـادیّـۀ شـمـالـی بـود. رهـبـر حـزب یـوپ گـلـیـمـرویـن (Joop Glimmerveen) (2022- 1928) نـام داشـت. یـک سـازمـانـده مـاهـر بـه عـنـوان دسـت راسـت او عـمـل مـی کـرد، کـه افـسـر اس.اس پـیـشـیـن ات وولـسـیـنـک (Et Wolsink)، بـا تـمـاس نـزدیـکـش بـا نـازیـسـت هـای دنـیـا بـود. حـزب چـنـد سـال پـس از تـأسـیـسـش بـا مـشـکـلات روبـه رو گـردیـد. شـمـاری از اعـضـاء آن بـه جـرایـم جـنـایـی مـحـکـوم شـدنـد، و رویـکـرد دولـت بـه حـزب، تـوأم بـا هـجـوم هـای پـلـیـسـی سـخـت تـر شـد. حـزب تـازه ای بـا نـام دمـوکـرات هـای مـیـانـه رو ( ثـی.دی) (Centre Democrates (CD)) تـقـریـبـاً بـا نـقـطـه نـظـرات حـزب پـیـش و ظـاهـر خـرده بـورژوایـی پـسـنـدیـده تـأسـیـس گـردیـد. ولـی حـزب قـربـانـی تـفـرقـۀ داخـلـی شـد. رهـبـر آن هـانـس یـانـمـات (Hans Janmaat) (2002- 1934) مـورد انـتـقـاد قـرار گـرفـت، کـه بـیـش از حـد انـعـطـاف بـه خـرج مـی داد، و سـرانـجـام از حـزب اخـراج شـد. الـبـتـه چـنـد قـضـیـۀ نـاراحـت کـنـنـده در رابـطـه بـا سـوء اسـتـفـاده از مـوجـودی صـنـدوق حـزب و تـضـاد فـزایـنـده بـیـن نـازیـسـت هـا و بـی مـویـان نـو تـشـکـیـل شـده نـیـز وجـود داشـت. در 1986 فـراکـسـیـونـی از حـزب انـشـعـاب نـمـود، و بـه حـزب تـازۀ حـزب دمـوکـرات هـای مـیـانـه رو’86 (Centre Democrates’86) تـبـدیـل گـشـت. ایـن حـزب راه جـنـگـجـویـانـه تـری بـه ویـژه در رابـطـه بـا مـهـاجـریـن در پـیـش گـرفـت. نـاگـهـان یـانـمـات دوبـاره در رأس حـزب نـو ظـاهـر، و بـه نـمـایـنـدگـی حـزب در مـجـلـس انـتـخـاب گـردیـد. نـقـطـه نـظـرات او حـادّتـر شـد. بـی مـوی مـعـروفـی را بـه ریـاسـت سـازمـان جـوانـان حـزب بـرگــزیـد، و نـسـبـت بـه دولـت و سـیـاسـت آن در قـبـال مـهـاجـرت و مـهـاجـریـن جـنـگـجـوتـر شـد. او بـه انـتـخـاب کـنـنـدگـانـش قـول داد، کـه ” مـا در اولـیـن فـرصـت جـامـعـۀ چـنـدفـرهـنـگـی را مـنـحـل خـواهـیـم کـرد.” او بـه چـنـد جــریـمـۀ نـقـدی بــه عـلـت بـیـانـات نــژادپـرسـتـانـه مـحـکـوم گـردیــد. از جـمـلـه دربـارۀ وزیـر دادگـسـتـری کـشـور گـفـت: ” او بـایـد مـعـزول شـود. او دارای اصـل یـهـودی اسـت!”
در بـلـژیـک نـیـز راسـت تـنـدرو مـوقـعـیـتـش را اعـتلاء بـخـشـیـده اسـت. یـک گـزارش اخـیـر حـاکـی از وجـود 25 سـازمـان بـزرگ و کـوچـک دسـت راسـتـی تـنـدرو در کـشـور اسـت، کـه بـعـضـی شـان خـاصـه مـسـلـط هـسـتـنـد. یـکـی از آن هـا بـلـوک فـلامـانـی (Vlaams Blok) (نـیـز مـوسـوم بـه حـزب فـلامـانـی)، مـتـشـکـلـه در 1979 مـی بـاشـد. ایـن حـزب پـیـش از هـمـه بـرآیـنـد کـوشـش بـرای احـیـای حـزب فـاشـیـسـتـی پـیـشـیـن تـحـت جـنگ جـهـانـی اسـت. از حـزب یک گـروه بـسـیـار جـنـگـجـوی نـازیـسـتـی بـه نـام نـظـم جـنـگـجـوی فـلامـانـی ( وی.ام.او) (Vlaams Militanten Orde(VMO)) تـجـزیـه شـده، کـه چـنـدیـن حـمـلـۀ جـسـمـانـی بـه مـهـاجـریـن بـه عـمـل آورده اسـت. حـزب در 1986 در انـتـخـابـات شـرکـت جـسـتـه، دو نـمـایـنـده بـه مـجـلـس فـرسـتـاده، و در 1989 یـک نـمـایـنـدۀ حـزب بـرای پـارلـمـان اروپـا بـرگـزیـده شـده اسـت. در 1989 جـبـهـۀ مـلّـی ( اف.ان) (Front National(FN)) بـه صـورت خـواهـر جـبـهـۀ مـلّـی فـرانـسـه تـشـکـیـل یـافـتـه اسـت. در 1991 یـک نـمـایـنـدۀ ایـن حـزب بـرای مـجـلـس بـرگـزیـده شـده اسـت. وحـشـیـانـه تـریـن کُـنـشـگـری هـای ضـدمـهـاجـریـن بـه وسـیـلـۀ وی.ام.او صـورت گـرفـتـنـد. شـمـاری از اعـضـاء آن دسـتـگـیـر شـدنـد. یـک انـبـار بـزرگ اسـلـحـۀ مـتـعـلـق بـه آنـان نـیـز کـشـف گـردیـد. سـه سـال بـعـد مـجـلـس وی.ام.او را مـمـنـوع سـاخـت، و بـخـش اعـظـم اعـضـاء بـه زنـدگـی زیـر زمـیـنـی روی آوردنـد. گـروه از جـمـلـه بـا نـام اودالـریـنـگ (Odalring) نـقـش مـهـمـی در شـبـکـۀ نـازیـسـت هـای اروپـا بـازی کـرده اسـت.
مـکـان ویـژه ای در شـبـکـۀ بـیـن الـمـلـلـی نـازیـسـت هـا را مـمـالـک آمـریـکـایـی جـنـوبـی آرژانـتـیـن و اروگـوئـه احـراز کـرده انـد. در رژیـم دیـکـتـاتـوری پـرون آرژانـتـیـن بـه یـک جـاذبـه بـرای نـازیـسـت هـا بـدل شـد. در ایـن جـا آن هـا عـلاوه بـر امـکـان آغـاز زنـدگـی نـو و کـسـب درآمـد، از امـکـان بـازسـازی آشـکـار سـازمـان هـای نـازیـسـتـی بـرخـور دار شـدنـد. در آرژانـتـیـن اس.اس. پـیـشـیـن اولـریـش رودل (Ulrich Rudel) شـبـکـه ای بـا نـام رفـیـق (Kameraden) بـا تـکـلـیـف بـرقـراری رابـطـۀ فـی مـابـیـن نـازیـسـت هـای سـراسـر دنـیـا ایـجـاد نـمـود. آجـودان سـابـق وزیـر تـبـلـیـغـات آلـمـان نـازی گـوبـلـس، ویـلـفـریـد فُـن اُونـس (Wilfried von Ovens) نـیـز در آرژانـتـیـن بـه نـشـر Freie Presse (مـطـبـوعـات آزاد)، کـه بـا حـرارت و غـرور دربـارۀ نـقـشـه هـای بـزرگ تـازۀ نـازیـسـت هـا مـی نـوشـت، پـرداخـت. هـم چـنـیـن نـازیـسـت هـای پـیـشـیـن در پـشـت انـتـشـارات ” راه” (Weg) قـرار داشـتـنـد، کـه بـه پـخـش مـواد ضـدیـهـودی در دنـیـا سـر گـرم بـود. بـه ویـژه در دهـۀ 50 کـتـب و نـشـریـات از ایـن دو مـنـبـع در دوایـر راسـت تـنـدرو اروپـا دسـت بـه دسـت مـی گـشـتـنـد. مـواد اغـلـب در آلـمـان، سـویـس و اطـریـش تـوزیـع مـی شـدنـد.
راه پـیـمـایـی دوبـارۀ نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت هـا
پـس از آن کـه جـان کـریـسـتـمـاس مـولـر (John Christmas Møller) (1948- 1894)، سـیـاسـتـمـدار مـحـافـظـه کـار، در 4 مـه 1945 در لـنـدن (London) از رادیـو پـیـغـام آزادی دانـمـارک را خـوانـد، تـعـقـیـب و دسـتـگـیـری نـازیـسـت هـای دانـمـارکـی بـه جـریـان افـتـاد. سـازمـان هـای نـازیـسـتـی مـنـحـل، و خـطـوط ارتـبـاط بـیـن حـزب نـازی مـادر در آلـمان و شـعـبـات آن در دانـمـارک قـطـع گـردیـد. امـا روابـط کـامـلاً از بـیـن نـرفـت. چـنـد سـال از آزادی نـگـذشـتـه پـیـونـد تـازه بـیـن نـازیـسـت هـای آلـمـانـی و دانـمـارکـی بـرقـرار گـردیـد.
در دورۀ 45- 1930 کـم و بــیـش 39000 تــن عــضـو دی.ان.اس.آ.پـی بــودنـد. در هـمـان دوره 29 تـشـکـل حـزبـی بـا اسـاس نـازیـسـتـی در دانـمـارک وجـود داشـتـنـد. اولـیـن شـان حـزب نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت دانـمـارک(Dansk Nationalsocialistiske Parti) بــه تــأســیـس ایــنـار وابــن (Ejnar Vaaben) (97- 1902) بــود. حــزب نــشـــریــۀ Hagekorset (صـلـیـب شـکـسـتـه) را بـیـرون مـی داد. پـس از ایـن حـزب، دی.ان.اس.آ.پـی بـه رهـبـری کـای لـمـبـکـه (Cay Lembcke) (1965- 1885) در 1930 تـأسـیـس یـافـت. رهـبـر بـعـد حـزب کـلائـوسـن حـزب دیـگـری بـه نـام حـزب کـارگـر نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت دانـمـارک یـولـنـد (Danmarks Nationalsocialistiske Arbejderparti Jylland) را در 1933 ایـجـاد نـمـود، کـه از 1943 بـه حـزب اصـلـی، دی.ان.اس.آ.پـی تـبـدیـل گـردیـد. حـزب جـرایـد Nationalsocialisten (نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت)، Byens Blad (روزنـامـۀ شـهــر)، Hagekorset over København (صـلـیـب شـکـسـتـه بـر فـراز کـپـنـهـاگ) و Fædrelandet (مـیـهـن) را انـتـشـار مـی داد. در تـوضـیـح اسـاس حـزب در بـنـد 1 بـرنـامـۀ آن گـفـتـه مـی شـد: ” حـزب کـارگـر نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت دانـمـارک طـالـب بـهـبـودی زنـدگـی مـردم دانـمـارک از لـحـاظ اقـتـصـادی و اخـلاقـی بـر اسـاس فـرهـنـگـی و نـژادی نـوردیـک مـی بـاشـد.” نـازیـسـت هـا عـمـدتـاً از روسـتـاهـا عـضـوگـیـری مـی کـرد نـد، و ایـن بـی شـک بـه عـلـت بـحـران بـزرگ کـشـاورزی در دهـۀ 30 بـود. نـازیـسـت هـا هـم چـنـیـن مـوفـق بـه گـرد آوری طـرف داران زیـاد در جـنـوب شـبـه جـزیـرۀ یـولـنـد گـردیـدنـد، کـه عـلـت آن را بـعـد تـحـلـیـل گـران بـرآیـنـد مـسـائـل اقـتـصـادی مـنـطـقـه پـس از وحـدت مـجـدد بـخـشـی از یـولـنـد جـنـوبـی بـا دانـمـارک در 1920 اسـتـنـبـاط نـمـودنـد.
پـس از آزادی از اشـغـال قـریـب 13500 دانـمـارکی به جُـرم ” کُـنـشـگـری ضـدمـیـهـنـی” دسـتـگـیـر و بـه زنـدان بـلـنـد یـا کـوتـاه مـدت مـحـکـوم شـدنـد. 6947 نـفـر بـه جُـرم عـضـویـت در واحـد وافـن اس.اس و دیـگـر واحـدهـای نـظـامـی آلـمـان، و 1651 نـفـر بـه جُـرم عـضـویـت در واحـدهـای نـازیـسـتـی بـومـی، از جـمـلـه هـیـپـو (Hipo)7، بـه مـجـازات رسـیـد نـد. رهـبـر نـازی در دانـمـارک کـلائـوسـن در ” اردوگـاه فـاره هـوس” (Fårehus Lejren) حـبـس شـد، و در هـمـان جـا پـیـش از فـرصـت حـضـور در دادگـاه مُـرد. آوه اچ. آنـدرسـن (Åge H. Andersen) (1968- 1892)، یـهـودسـتـیـز تـنـدرو از دی.ان.اس.پـی، بـه هـشـت سـال زنـدان مـحـکـوم شـد. هـم چـنـیـن اعـضـاء بـسـیـاری از حـزب نـازی بـه زنـدان افـکـنـده شـد نـد، ولـی سـخـت شـده تـریـن ایـنـان ایـمـان شـان بـه نـازیـسـم را تـرک نـکـردنـد، و پـس از آزادی از زنـدان رابـطـۀ شـان بـا نـازیـسـت هـای پـیـشـیـن را از نـو بـرقـرار سـاخـتـنـد. در زمـرۀ آنـان اس.اس سـابـق آرتـور ارهـارت (Arthur Erhardt)، افــسـر پـیـشـیـن در خــدمـت آلـمـانـی هــا اریـک لـیـروم (Erik Lærum) بـودنـد. هـر دو ایـنـان بـه مـردم اروپـا (Nation Europa)، یـک گـروه نـازیـسـت آلـمـانـی بـا شـعـبـات در چـنـد کـشـور، تـوأمـاً دانـمـارک، پـیـوسـتـنـد. یـک کُـنـشـگـر جـالـب تـوجـه دانـمـارکـی نـویـسـنـده و ایـدئـولـوژ نـازی وابـن، فـارغ الـتـحـصـیـل از رشـتـۀ زبـان آلـمـانـی و تـاریـخ بـود. او طـی دهـۀ 30 تـمـاس هـای مـهـمـی بـا نـازی هـای آلـمـان بـرقـرار کـرده بـود، و کـورانـه تـصـرف قـدرت از سـوی هـیـتـلـر و جـنـگ افـروزی او را مـی سـتـود. او شـخـصـاً بـا هـیـتـلـر و هـرمـان گـوریـنـگ (Herman Göring) (1946- 1893)، رایـش مـارشـال – کـه مـی گـفـت: ” وقـتـی مـن اسـم فـرهـنـگ را مـی شـنـوم، طـپـانـچـه ام را مـی کـشـم!” – نـیـز مـلاقـات کـرد. وابـن تـحـت اشـغـال دانـمـارک در دوره هـای درس بـرای اس.اس هـا تـدریـس مـی کـرد. وابـن نـویـسـنـدۀ پـرکـار نـازیـسـت هـای دانـمـارکـی بـود. از او درحـدود 20 کـتـاب و نـوشـتـه دربـاب نـازیـسـم انـتـشـار یـافـت. دو عـنـوان از آن هـا بـودنـد: Hitler. Hagekorset over Tyskland ( هـیـتـلـر. صـلـیـب شـکـسـتـه بـر فـراز آلـمـان)، Hagekorset over Danm ark ( صـلـیـب شـکـسـتـه بـر فـراز دانـمـارک). وابـن پـس از جـنـگ و از سـرگـذرانـدن 3 سـال حـبـس در زنـدان نـیـز بـه نـو شـتـن دربـاب نـازیـسـم ادامـه داد. انـدیـشـگـی او اخـتـلاطـی اسـت از افـکـار نـیـکـلای اف.اس. گـرونـتـویـگ (Nikolaj F.S. Grundtvig)(1872- 1783)، تـاریـخ اسـاطـیـر نـوردیـک، تـأمـلات نـژادی و فـلـسـفـۀ انـسـان بـرتـر. او از دهـۀ 50 تـا آغـاز دهـۀ 80 مـنـظـمـاً در مـجـلـۀ دسـت راسـتـی تـنـدرو آلـمـانـی مـردم اروپـا مـی نـوشـت. هـم چـنـیـن در اقـدام یـک گـروه نـازیـسـتـی بـرای ایـجـاد ” انـتـشـارات نـوردیـک” (Nordisk Forlag) اشـتـراک مـسـاعـی داشـت. ایـن انـتـشـارات بـه پـخـش یـک رشـتـه جـزوه و کـتـاب بـا هـدف بـی اهـمـیـت سـاخـتـن جـنـایـات جـنـگـی آلـمـانـی هـا و سـتـایـش رؤیـای امـپـراتـوری جـهـان شـمـول آلـمـان بـا نـیـروی شـکـل دهـی نـازیـسـتـی دنـیـا پـرداخـت. از وابـن در 1952 کـتـاب Europa under kontinenternes opmarch (اروپـا تـحـت راه پـیـمـایـی قـارّه هـا) انـتـشـار یـافـت. ایـن کـتـاب دو جـلـدی بـه هـمـراه جـزوات آلـمـانـی بـا چـاپ نـاپـسـنـد دربـاب انـدیـشـه هـای اسـاسـی نـازیـسـم و خـطـر یـهـودیـت و خـطـر سـرخ هـا در دوایـر بـسـتـه دسـت بـه دسـت مـی گـشـتـنـد. مـضـحـک ایـن کـه وابـن مـدتـی در ” بـایـگـانـی دولـتـی دانـمـارک” اسـتـخـدام گـردیـد، و گـفـتـه شـده، کـه مـقـادیـری مـادۀ ضـبـط شـده دربـارۀ نـازیـسـت هـا را قـاچـاقـی در اخـتـیـار رابـط هـای قـدیـمـش قـرار داده اسـت. شـمـاری از نـوشـتـجـات وابـن هـنـوز تـا آغـاز سـدۀ بـیـسـت و یـکـم بـازنـشـر و از طـریـق انـتـشـارات حـزب نـازی نـو دانـمـارک تـوزیـع مـی گـردیـدنـد، هـمـان سـان کـه ایـن انـتـشـارات بـه بـازنـشـر نـوشـتـجـات بـه دور از اسـتـعـداد کـلائـوسـن از دهـه هـای 30 و 40 مـی پـرداخـت.
نـازیـسـت مُـردۀ دیـگـری کـه از احـتـرام عـمـیـق نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـت هـای دانـمـارک بـرخـوردار اسـت، اولـوف کـرابـه (Oluf Krabbe) مـی بـاشـد. او بـه عـنـوان افـسـر در جـنـگ در خـدمـت آلـمـانـی هـا بـود، و بـه درجـۀ سـرگـردی وافـن اس.اس نـایـل آمـد. او بـعـد بـه صـورت نـوعـی مـوخ غـیـرحـرفـه ای امـرار مـعـاش مـی کـرد. از او بـه عـنـوان نـمـونـه کـتـاب Testamente til Europa ( وصـیّـت نـامـه بـه اروپـا) مـنـتـشـر شـده، کـه شـرح دهـنـدۀ انـدیـشـه هـای نـاسـیـو نـال سـوسـیـالـیـسـم اسـت.
نـازیـسـت هـای دانـمـارک در دهـه هـای 60 و 70 دچـار تـفـرقـه شـدنـد. در 11 اوت 1970 دو دانـشـجـوی جـوان “دانـشـگـاه آرهـوس” (Aarhus Universitet)، بـا پـدران اس.اس و نـازیـسـت هـای دوآتـشـه، ریـس – کـنـودسـن و هـانـس کـریـسـتـیـان کـراگ پـدرسـن (Hans Christian Krag Pedersen) جــوانــان نـاســیـونـال سـوســیـالـیـسـت دانـمـارک (Danmarks Nationalsocialistiske Ungdom (DNSU)) را تـأسـیـس نـمـودنـد، کـه عـنـوان فـرعـی جـنـبـش نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـتـی دانـمـارک ( دی.ان.اس.بـی) (Danmarks Nationalsocialistiske Bevægelse( DNSB)) را بـه خـود گـرفـت. مـطـالـعـۀ انـدیـشـه هـای هـیـتـلـر ایـن دو دانـشـجـو را قـانـع سـاخـتـه بـود، کـه نـازیـسـم را دوبـاره مـی تـوان بـه یـک جـنـبـش ظـفـرمـنـد و پـرقـدرت تـبـدیـل سـاخـت. ولـیکـن آن ها نـتـوانـسـتـنـد بـیـش از 15- 10 نـفـر حـول سـازمان شـان گـرد آورنـد. به رغـم ایـن ریـس – کـنـودسـن و کـراگ پـدرسـن نـقـشـۀ بـزرگـی در سـر پـرورده، مـصـمـم بـه کـار بـیـن الـمـلـلـی بـودنـد، و بـه نـظـرشـان نـخـسـتـیـن حـرکـت بـر قـراری تـمـاس بـا نـازیـسـت هـای نـو پـرشـمـار آلـمـان بـود. در آلـمـان غـربـی سـابـق گـروه هـای نـازی بـسـیـار یـافـت مـی شـدنـد. بـخـشـی از آن هـا عـبـارت از نـازیـسـت هـای کـهـنـه کـار بـا سـابـقـۀ خـدمـت در ارتـش هـیـتـلـر بـودنـد. بـعـضـی شـان زنـدانـی و بـعـد آزاد شـده، بـا مـسـاعـدت هـمـیـاران کـاری بـرای خـود دسـت و پـا کـرده، مـی کـوشـیـدنـد گـذشـتـۀ شـان را از دیـگـران پـنـهـان سـازنـد. بـعـضـی دیـگـر آنـان از رویـارویـی حـقـوقـی پـسـا جـنـگ مـعـاف شـده، بـه مـشـاغـل بـادر آمـدی دسـت یـافـتـه بـودنـد. امـا تـعـصـب نـازیـسـتـی و نـفـرت شـان از یـهـودیـان بـه قـوت خـود بـاقـی بـود، و از امـکـانـات مـوجـود بـرای پـخـش پـیـغـام هـای نـازیـسـتـی سـود مـی جـسـتـنـد. عـلاوه بـر ایـن شـمـاری ” مـواد نـازی جـمـع کـن” وجـود دارنـد، کـه شـایـد بـیـش تـر بـه دلـیـل حـسـرت خـاطـره هـای گـذشـتـه بـه جـمـع آوری مـواد نـازی مـی پـردازنـد؛ آن هـا را مـبـادلـه یـا مـعـامـلـه مـی کـنـنـد، اغـلـب بـه قـیـمـت هـای بـالا. مـغـازه هـای ویـژه و جـمـع آوران بـزرگ مـواد اجـزاء شـبـکـه ای هـسـتـنـد کـه مـخـفـیـانـه بـه پـرسـتـش عـصـر شـکـوه نـازیـسـم سـرگـرم هـسـتـنـد. ریـس – کـنـودسـن چـنـد بـار بـه قـصـد بـرقـراری تـمـاس بـا نـازیـسـت هـای نـو بـه آلـمـان غـربـی سـابـق سـفـر کـرد. هـر چـنـد کـوشـش او در ایـن جـهـت بـا مـشـکـل روبـه رو گـردیـد، زیـرا نـازیـسـت هـای نـو آلـمـان در چـنـدیـن سـازمـان پـراکـنـده انـد، و اغـلـب دارای هـمـکـاری خـوبـی بـا یـکـدیـگـر نـیـسـتـنـد، امـا مـوفـق بـه بـرقـراری تـمـاس هـایـی گـردیـد. طـی دهـۀ 70 نـازیـسـت هـای نـو آلـمـانـی بـه دیـدار رفـقـای دانـمـارکـی شـان بـه کـشـور آن هـا مـی آمـدنـد. مـسـئـلـۀ ریـس – کـنـودسـن در رابـطـه بـا رؤیـای کـار بـیـن الـمـلـلـی خـاصـه آن بـود، کـه نـازیـسـت هـا در آن زمـان هـنـوز از لـحـاظ بـیـن الـمـلـلـی چـنـدان قـوی نـبـودنـد. حـتـی جـنـبـش دسـت راسـتـی تـنـدرو وحـشـی در آمـریـکـا کـو کــلـوکـس کـلان (Ku Klux Klan) و انـجـمـن جـان بـیـرچ (John Birch Society) در حـال عـقـب گـرد بـودنـد. آن هـا یـا فـرسـوده شـده یـا بـه فـراکـسـیـون هـای کـوچـکـی سـرگـرم نـزاع بـا یـکـدیـگـر تـجـزیـه شـده بـودنـد.
در نـیـمـۀ نـخـسـت دهـۀ 80 پـدیـده ای دیـگـر در دانـمـارک ظـاهـر شـد، کـه بـه اشـکـال چـنـدی بـه نـازیـسـم نـو نـزدیـک بـود. آن گـروهـی مـوسـوم بـه ” کُـت سـبـزهـا ” (Grønne jakker) بـود، شـامـل جـوانـان مـنـاطـقـی از کـپـنـهـاگ: نـورابـرو (Nørrebro)، اوسـتـربـرو (Østerbro) و والـبـوی (Valby). بـیـانـات گـروه آشـکـارا نـژادپـرسـتـانـه بـود. آن در زمـانـی از 200 جـوان در سـنـیـن 25- 15 و اغـلـب شـان بـی کـار مـرکـب مـی گـردیـد. گـروه شـیـفـتـۀ انـدیـشـۀ ” اقـتـدار سـفـیـد” (White Power) گـردیـده بـود، کـه از خـارج وارد شـده بـود، و نـمـاد آن پـرچـم دولـت هـای جـنـوبـی اتـازونـی را از کـو کـلـوکـس کـلان دریـافـت داشـتـه بـود. گـروه مـداومـاً بـه آزار مـهـاجـریـن مـوسـوم بـه جـهـان سـومـی و بـی.زد (BZ)هـا8 مـی پـرداخـت، و نـسـبـت بـه سـیـاسـتـمـداران مـوافـق بـا سـیـاسـت مـلایـم در قـبـال مـهـاجـریـن و کـلاً نـسـبـت بـه طـیـف چـپ آکـنـده از نـفـرت بـود. گـروه بـه چـنـد حـمـلـۀ جـسـمـانـی بـه مـهـاجـریـن دسـت یـازیـد. شـب سـال نـوی مـسـیـحـی 1983 یـک سـوئـدی در ” مـیـدان شـهـرداری” (Rådhuspladsen ) در کـپـنـهـاگ در جـریـان کـوشـشـش بـرای جـلـوگـیـری از حـمـلـۀ سـه تـن از آنـان بـا چـاقـو و چـمـاق بـه مـهـاجـریـن، بـه دسـت آن هـا کُـشـتـه شـد. بُـت دانـمـارکـی ” کُـت سـبـزها ” قـطـعـاً گـلـیـسـتـروپ( نـک: بـخـش اول، یـادداشـت2) بـود. گـروه ” کُـت سـبـزهـا ” چـنـد سـال بـعـد تـدریـجـاً مـنـحـل گـردیـد، و اعـضـاء آن بـه گـروه هـای مـخـتـلـف بـی مـویـان دانـمـارک پـیـوسـتـنـد.
تـفـرقـه و نـزول بـیـن الـمـلـلـی نـازیـسـم نـو در اواخـر دهـۀ 80 بـازتـابـش را هـم چـنـیـن در دانـمـارک داشـت. مـنـازعـات داخـلـی حـزب و مـبـارزۀ قـدرت ریـس – کـنـودسـن را بـه سـتـوه آورد. رفـقـای آلـمـانـی او نـیـز از گـزنـد تـفـرقـه در امـان نـمـانـدنـد. دبـیـرکـل پـیـشـیـن حـزب کـارگـر آزاد آلـمـان ( اف.آ.پـی) (Freiheitliche Arbeiderpartei (FAP)) یـورگـن مـوسـلـر (Jürgen Mosler) (و. 1955) در اثـر تـوطـئـه چـیـنـی بـر ضـد او از حـزب اخـراج گـردیـد. بـا مـرگ او یـکـی از مـؤسـسـیـن حـزب فـولـکـر هـیـدل (Volker Heidel) (و. 1956) در 1991، یـک گـروه مـنـشـعـب از حـزب تـهـاجـم مـلّـی (National Offensive) را ایـجـاد نـمـود.
در دی.ان.اس.بـی آتـمـسـفـر دلـسـرد کـنـنـده بـود. عـلـی رغـم تـصـمـیـم انـحـلال حـزب، آن در 1991 بـا نـقـش کـم تـر مـسـلـط ریـس – کـنـودسـن بـه مـوجـودیـتـش ادامـه داد. یـک رهـبـری جـدیـد مـرکـب از یـونـی هـانـسـن (Jonni Hansen) و هـنـریـک کـریـسـتـنـسـن آسـفـرگ (Henrik Christensen Asferg) ظـاهـر گـردیـد. آن هـا پـی روان مـصـرّ یـک خـط جـنـگـجـویـانـه و تـحـریـک آمـیـز بـودنـد. در 1992 هـانـسـن بـه ریـاسـت حـزب بـرگـزیـده شـد. خـط او مـورد انـتـقـاد ریـس – کـنـودسـن قـرار گـرفـت، که در روزنـامـۀ فـوق الـعـاده (4 آوریـل 1993) نـوشـت: ” مـن نـگـران رفـتـار جـنـگـجـویـانـه تـر دی.ان.اس.بـی بـدون هـدایـت روشـنـفـکـرانـه هـسـتـم. (…) هـمـان قـدر کـه اعـضـاء روشـنـفـکـرتـر از دی.ان.اس.بـی خـارج مـی شـونـد، انـواع نـظـامـی بـا مـوهـای از تـه زده در جـبـهـه جـلـو مـی آیـنـد.” ریـس – کـنـودسـن – خـیـلـی مـضـحـک – در 1992 بـا عـلـنـی شـدن ایـن کـه نـامـزدش یـک دخـتـر فـلـسـطـیـنـی بـود، از حـزب اخـراج گـردیـد. انـتـشـارات او ” نـور لـنـد” (Norland) از سـوی دوسـتـان سـابـقـش تـحـریـم شـد. از آن تـاریـخ کـار او در جـنـبـش نـازیـسـتـی نـو دانـمـارک بـه اتـمـام رسـیـد. اخـراج ریـس – کـنـودسـن هـمـزمـان بـا تـفـرقـه در حـزب بـود. حـزب تـازه ای بـه نـام مـلّـیـون (De Natio nale) بـه وسـیـلـه و رهـبـری آلـبـرت لارسـن (Albert Larsen) تـشـکـیـل یـافـت. او صـاحـب ایـن نـظـر بـود، کـه مـعـرفـی انـدیـشـه هـای نـازیـسـتـی بـدون کـاربـری صـلـیـب شـکـسـتـۀ نـمـاد آن هـا امـکـان داشـت. لارسـن یـقـیـنـاً در تـمـاس بـا دوا یـر نـازیـسـتـی در آلـمـان بـود. او هـرگـز تـوفـیـق تـبـدیـل حـزبـش بـه یـک حـزب قـوی را نـیـافـت. بـیـانـاتـی از او چـون “مـخـالـفـیـن سـیـاسـی بـایـد کـتـک زده شـونـد” و ” یـک مـرکـز فـرهـنـگـی اسـلامـی در دسـت بـنـا بـایـد مـنـفـجـر شـود”، تـوجـه عـمـوم را جـلـب کـرد. بـا مـرگ لارسـن در 1994 گـروه حـزبـی کـوچـک او نـیـز – ظـاهـراً مـرکـب از 10 تـا 15 نـفـر – کـامـلاً مـنـحـل گـردیـد. مـلّـیـون هـیـچ نـقـشـی در تـاریـخ نـازیـسـم نـو دانـمـارک بـازی نـکـردنـد.
هـمـزمـان بـا حـزب لارســن، کــای ویـلـهـلـمـسـن (Kaj Vilhelmsen) حـزبـش بــه نــام حـزب مـلّـی دانـمـارک (National Partiet Danmark) را از اعــضـاء نـاراضـی اتّـحـادیـّـۀ دانـمـارک و اعــضـاء تــشـکــل مـهـاجـرت را مـتـوقـف کـنـیـد (Stop Indvandringen ) تـشـکـیـل داد. ویـلـهـلـمـسـن از اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک بـه ریـاسـت اولـه هـاسـلـبـالـک (Ole Hasselbalch) اخـراج گـشـتـه بـود، زیـرا بـه نـظـر او اتـحـادیـه بـه انـدازۀ کـافـی مـبـارز نـبـود.
تـاریـخ نـازیـسـم نـو دانـمـارک کـم و بـیـش تـوأمـاً تـاریـخ اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک اسـت، کـه بـسـیـاری نـازیـسـت نـو آن را مـتـحـد مـهـمـی در مـبـارزه عـلـیـه مـهـاجـرت اسـتـنـبـاط کـرده انـد. طـرفـیـن دارای بـرخـوردهـای مـشـتـرکـی بـودنـد، امـا بـه قـول مـحـقـق اجـتـمـاعـی کـارپـانـتـشـوف، ” یـک مـانـع ایـدئـولـوژیـک بـیـن اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک و نـازیـسـت هـای نـو وجـود داشـت، کـه بـه دلایـل روشـن مـمـکـن نـبـود بـه صـورت تـداوم مـبـارزۀ مـقـاومـت دانـمـارک تـحـت جـنـگ جـهـانـی اسـتـنـبـاط شـود. در عـوض، نـازیـسـت هـای نـو و اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک مـی تـوانـسـتـنـد بـدون اشـکـال سـیـاسـتـمـداران و روزنـامـه نـگـاران پـنـاهـنـده گـرا، سـازمـان هـای بـشـردوسـت، ضـدنـژادپـرسـتـان، دسـت چـپـی هـا و خـودمـخـتـاران را دشـمـنـان مـشـتـرک تـلـقـی کـنـنـد، کـه اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک اغـلـب هـمـکـاران، هـمـدسـتـان بـیـگـانـگـان، خـائـنـیـن بـه کـشـور مـی نـامـیـد.” هـنـگـامـی کـه گـلـیـسـتـروپ در 5 ژوئـن 1993 بـه صـورت سـخـنـران اصـلـی در یـک جـلـسـۀ اتّـحـادیّـۀ دا نـمـارک ظـاهـر گـردیـد، و از ” هـجـوم مـسـلـمـانـان (…) و خـارجـیـان خـوش نـیـآمـده، کـه صـدهـا تـن شـان هـر هـفـتـه از مـرزهـای مـا عـبـور مـی کـنـنـد” سـخـن گـفـت، از 60- 50 تـن حـضـار هـیـجـان زده تـقـریـبـاً 15 تـن نـازیـسـت نـو بـودنـد. رابـطـۀ گـلـیـسـتـروپ بـا نـازیـسـت هـای نـو ظـاهـراً فـشـرده بـوده اسـت. در 1995 سـازمـان جـوانـان دانـمـارک (Dansk Ungdom)، کـه خـود را ” یـک شـعـبـۀ جـوانـان کُـنـشـگـر” اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک خـوانـد، تـأسـیـس گـردیـد. جـزو هـیـئـت رئـیـسـۀ آن عـضـو پـیـشـیـن دی.ان.اس.بـی لارسـن بـود. اکـثـر اعـضـاء آن سـازمـان در راه پـیـمـایـی دی.ان.اس.بـی در سـا لـروز تـصـویـب قـانـون اسـاسـی دانـمـارک (Grundlovsdag) در شـهـر هـیـلـه رود (Hillerød) شـرکـت داشـتـنـد. سـال بـعـد پـلـیـس سـه عـضـو جـوانـان دانـمـارک را کـه بـه هـمـراه چـنـد جـوان دیـگـر مـلـبـس بـه اونـیـفـورم و بـا بـازوبـنـد بـا نـشـان ” خـون و افـتـخـار” در خـودرویـی پـر از چـوب هـای بـیـسـبـال، لـولـه هـای فـلـزی، پـنـجـه بـوکـس هـا، گـاز اشـک آور پـاش هـا، تـوأم بـا مـواد گـونـاگـون نـازیـسـتـی در حـرکـت بـودنـد، دسـتـگـیـر سـاخـت.
در 91- 1990 بـه طـور عـمـده هـانـسـن و پـی روانـش راه بـران نـازیـسـم نـو در دانـمـارک بـودنـد. آن هـا روزنـامـۀ مـیـهـن، ارگـان مـرکـزی حـزب نـازی در دهـۀ 30، را سـالانـه در شـش تـا هـشـت شـمـاره انـتـشـاره مـی دادنـد. در 1994 حـزب ” ادارۀ مـرکـزی” ثـابـتـش را در گـروه (Greve)، واقـع در جـنـوب کـپـنـهـاگ، دایـر سـاخـت. خـط تـازۀ حـزب هـمـز مـان بـا تـغـیـیـر روابـط بـا خـارج بـود. ریـس – کـنـودسـن آگـاهـانـه و مـصـرانـه از رابـطـۀ دابـلـوی.یـو.ان.اس اسـتـفـاده کـرده بـود، ولـی هـانـسـن هـمـکـاری بـا سـازمـان جـنـگـجـوتـر ان.اس.دی.آ.پـی- آ.او( بـخـشـی از جـی.دی.ان.اف) را تـرجـیـح داد. هـم چـنـیـن هـانـسـن و گـروهـش تـمـاس هـایـی بـا سـوئـدی هـا در آن سـوی گـذرگـاه آبـی بـرقـرار سـاخـتـنـد، بـه ویـژه بـا جـنـبـش بـی مـویـان نـازی سـوئـدی، کـه بـعـد بـه خـون و افـتـخـار اسـکـانـدیـنـاوی (Blood & Honour Scandi navia ) تـبـدیـل گـردیـد.
دی.ان.اس. بـی نـو بـیـش تـر مـایـل بـه ظـاهـر گـردیـدن در عـمـومـیـت بـود؛ ابـتـداء بـا تـظـاهـرات کـوچـک در 1993 و بـعـد بـا تـظـاهـرات بـزرگ بـا شـرکـت 140 – 130 نـازیـسـت و هـمـفـکـران در 1995، 1997 و 1998. دو تـظـاهـرات آخـرالـذکـر با هـمـکـاری سـازمـان بـرادر سـوئـدی جـبـهـۀ نـاسـیـونـال سـوسـیـالـیـسـتـی (Nationalsocialistisk Front)، خـون و افـتـخـار اسـکـانــدیـنـاوی و جـنــبـش نـاسـیـونـال سـوســیـالـیـسـتی نـروژ ( ان.ان.اس.بـی) (Norges Nasjonalsocialistiske Bevegelse(NNSB)) تـرتـیـب داده شـدنـد. هـم چـنـیـن نـازیـسـت هـای آلـمـانـی از جـی.دی.ان.اف و اف.آ.پـی شـرکـت کـنـنـدگـان در تـظـاهـرات بـودنـد.
خـط بـه خـارج گـرای دی.ان.اس.بـی در 1995 بـه عـمـل درآمـد. نـازیـسـت هـا در خـیـابـان هـای هـیـلـه رود بـه راه پـیـمـایـی بـا شـرکـت 150 نـازیـسـت نـو و طـرف داران جـنـگـجـوی اتّـحـادیّـۀ دانـمـارک پـرداخـتـنـد. تـظـاهـرات بـه رویـارویـی بــا پـلـیـس انـجـامـیـد. در تـابـسـتـان هـمـان سـال نـازیـسـت هـا راه پـیـمـایـی دیـگـری در شـهـر روسـکـیـلـده(Ros kilde) بـه افـتـخـار بُـت شـان رودولـف هـس (Rudolf Hess) (1987- 1894) تـرتـیـب دادنـد. ولـی ایـن تـظـاهـرات تـوأم بـا نـاکـامـی بـود. بـیـش از 1000 سـاکـنـیـن روسـکـیـلـده و ضـدنـازیـسـت آمـده بـه شـهـر نـازیـسـت هـا را مـجـبـور بـه خـروج از مـسـیـرشـان سـاخـتـنـد. از راه پـیـمـایـی دیـگـری نـیـز بـه افـتـخـار هـس در 1996 صـرف نـظـر گـردیـد. در 1997 هـانـسـن و پـی روانـش در سـعـی بـرگـذاری یـک راه پـیـمـایـی تـازه در کـوگـه (Køge) بـرآمـدنـد. نـفـرات زیـاد پـلـیـس جـهـت جـلـوگـیـری از رودررویـی نـازیـسـت هـای نـو و مـخـالـفـیـن شـان در مـحـل حـاضـر شـده بـودنـد، و نـازیـسـت هـا مـجـبـور از تـرک راه پـیـمـایـی گـشـتـنـد. راه پـیـمـایـی دیـگـری بـه افـتـخـار هـس در 1998 بـه وسـیـلـۀ دی.ان.اس.بـی، خـون و افـتـخـار اسـکـانـدیـنـاوی، نـازیـسـت هـای نـروژی و سـوئـدی در مـسـیـر از ادارۀ مـرکـزی دی.ان.اس.بـی در گـروه تـا شـهـرداری گـروه صـورت گـرفـت.
بـه مـحـاذات دی.ان.اس.بـی، گـروه هـای نـازیـسـتـی نـو دیـگـری در عـمـل بـودنـد. شـمـاری از بـی مـویـان نـاراضـی از هـمـکـاری بـا هـانـسـن او را تـرک، و در 94-1993 بـه تـشـکـیـل سـازمـان جـبـهـۀ مـلّـی دانـمـارک(Dansk National Front) پـرداخـتـنـد.
در 20 مـارس 1995 پـلـیـس بـه درخـواسـت پـلـیـس آلـمـان، در ادارۀ مـرکـزی نـازیـسـت هـای دانـمـارک در گـروه نـازیـسـت آمـریـکـایـی مـهـمـان گـرهـارد لائـوک (Gerhard Lauck) را دسـتـگـیـر سـاخـت. لائـوک بـه حـکـم دادگـاه عـالـی دانـمـارک بـه مـقـامـات آلـمـانـی تـحـویـل داده شـد، و در آن جـا بـه چـهـار سـال زنـدن بـه جُـرم تـبـلـیـغـات ضـدیـهـودی خـشـن مـحـکـوم گـشـت. ضـمـنـاً آن نـخـسـتـیـن بـار بـود، کـه مـقـامـات دانـمـارک بـنـد سـخـت 266 بـی (§ 266 b) در خـصـوص نـژادپـرسـتـی را بـر ضـد نـازیـسـت هـای نـو بـه کـار بـسـتـنـد. لائـوک در 1999 از زنـدان آزاد گـردیـد، و از پـایـگـاهـش در آمـریـکـا کُـنـشـگـری هـای نـازیـسـتـیـش را، هـر چـنـد بـا اسـتـتـار بـیـش تـر از پـیـش، ادامـه داد. عـجـیـب آن کـه مـقـامـات دانـمـارک هـرگـز بـنـد 266 بـی را بـر عـلـیـه نـازیـسـت آلـمـانـی مـقـیـم دانـمـارک تـیـس کـریـسـتـوفـرسـن (Thies Christophersen) نـویـسـنـدۀ کـتـاب Auschwitzlüge ( دروغ آئـوشـویـتـس)(1973) بـه کـار نـبـردنـد.
در 1997 نـازیـسـت هـا کـوشـشـی بـرای شـرکـت در انـتخـابـات انـجـمـن شـهـر گـروه بـه عـمـل آوردنـد، ولـی بـدون نـتـیـجـۀ رضـایـت بـخـش. آن هـا بـیـش از 137 رأی تـصـاحـب نـکـردنـد.
سـال مـزبـور نـازیـسـت هـا بـا اعـلام تـصـمـیـم گـشـت زنـی مـراقـبـتـی در مـرز دانـمـارک – آلـمـان در یـولـنـد جـنـوبـی تـوجـه رسـانـه هـای جـمـعـی را جـلـب کـردنـد. ( گـفـتـنـی اسـت، کـه در آن زمـان شـمـاری از اهـالـی دسـت راسـتـی تـنـدرو یـا نـازیـسـتـی نـو نـواحـی مـرزی دانـمـارک ” صـیـادان پـنـاهـجـو” بـه قـصـد دسـتـگـیـری پـنـاهـجـویـان گـذشـتـه از مـرز و تـحـویـل دادن شـان بـه پـلـیـس تـشـکـیـل داده بـودنـد.) تـصـمـیـم گـشـت زنـی مـراقـبـتـی مـی بـایـد بـا شـعـار ” مـحـافـظـت از دانـمـارک” (på vagt for Danmark) صـورت بـه گـیـرد.
تـفـرقـه ای تـازه بـیـن نـازیـسـت هـای نـو در راه بـود. در 1995 گـروه مـنـشـعـبـی از حـزب مـخـفـیـانـه بـه تـشـکـیـل دسـتـۀ ثـی- 18- قـسـمـت کـپـنـهـاگ (C-18- Copenhagen Division) پـرداخـتـنـد. ایـن گـروه درصـدد تـمـاس بـا نـبـرد 18 بـا رویـکـرد جـنـگـجـویـانـۀ شـنـاخـتـه شـده اش بـرآمـد. در 1998 شـکـافـی دیـگـر در حـزب پـدیـد آمـد، کـه در نـتـیـجـۀ آن نـازیـسـت چـنـد سـالـه کـریـسـتــنـسـن آسـفـرگ اخـراج گـردیـد. آسـفـرگ و دوسـتـانـش بـا خـون و افـتـخـار، کـه دارای اسـاس خـشـونـت آمـیـز بـارزتـر از آنِ دی.ان.اس.بـی بـود، تـمـاس گـرفـتـنـد.
شـعـبـۀ دانـمـارکـی خـون و افـتـخـار، مـتـشـکـلـه در اوت 1998، خـط کـامـلاً مـتـفـاوتـی بـا خـط هـانـسـن و حـزب او در پـیـش گـرفـتـه بـود. در اعـلامـیـۀ شـعـبـۀ دانـمـارکـی خـون و افـتـخـار آمـده بـود: ” هـدف مـا آغـاز یـک انـقـلاب در ظـرف ده سـال آیـنـده، ریـشـه کـن کـردن آدم هـای پـسـت در دنـیـای سـفـیـدپـوسـتـان اسـت. و بـه خـوک هـا در کـریـسـتـیـانـسـبـورگ (Christiansborg) [ قـصـر مـحـل مـجـلـس و نـخـسـت وزیـری دانـمـارک] [مـی گـویـیـم]: شـمـا نـژاد مـا را تـلـف و ویـران کـرده ایـد. سـزای شـمـا را بـا آویـخـتـن تـان از طـنـاب در روز جـزا خـواهـیـم داد!”
در اواخـر دهـۀ 90 تـفـرقـۀ دیـگـری در حـزب نـازی روی داد. سـرکـردۀ نـروژی خـون و افـتـخـار اریـک بـلـوشـر (Erik Blücher) انـشـعـاب گـروه از حـزب نـازی، کـه رهـبـریـش را فـرانـک تـور واراگـر (Frank Thor Varager) بـرعـهـده گـرفـت، را تـبـریـک گـفـت. ایـن گـروه کـارش را بـا وحـشـت زایـی در فـیـن جـنـوبـی (Sydfyn) آغـازیـد، بـه عـنـوان نـمـونـه از پـایـگـاهـش در کـیـده بـوی (Kædeby) بـه سـونـدبـورگ (Svendborg) ( 40- 1933 اقـامـتـگـاه بـرتـولـت بـرشـت (Bertolt Brecht) (1956- 1898) در دورۀ تـرک اجـبـاری آلـمـان نـازی) رفـتـه، بـه خـراب کـاری در پـیـتـزاپـزی یـک مـهـاجـر پـرداخـت. و یـا اعـضـایـی از گـروه در رودکـوبـیـنـگ (Rudkøbing) درهـای مـغـازه هـای پـنـاهـنـدگـان بـو سـنـیـایـی را شـکـسـتـنـد. لاسـتـیـک چـرخ مـاشـیـن هـا را بـا چـاقـو پـاره کـردنـد. شـیـشـه هـا را خُـرد نـمـودنـد. چـنـد پـنـاهـنـده را بـا چـاقـو و سـلاح سـرد دیـگـر تـهـدیـد کـردنـد. و ایـن اعـمـال اوبـاش وار در نـتـیـجـۀ تـحـریـک بـلـوچـر بـود، کـه ضـمـن سـخـنـانـش در یـک کـنـسـرت راک در فـیـن گـفـتـه بـود: ” حـرف زیـادی از نـفـرت بـه صـورت نـیـروی هـادی مـا گـفـتـه شـده. و ایـن کـامـلاً درسـت اسـت، نـفـرت ضـروری اسـت. نـفـرت از جـامـعـۀ بـیـمـاری کـه حـقـوق مـا را خُـرد مـی کـنـد، فـرهـنـگ مـا را مـی کُـشـد و ریـشـه کـردن نـژاد آریـایـی را تـدارک مـی بـیـنـد.”
یـادداشـت هـا
7 هـیـپـو(مـخـفـفِ پـلـیـس کُـمـکـی (Hilfspolizei)) بـه صـورت پـلـیـس کُـمـکـی آلـمـانـی هـا از 45- 1944 در دانـمـارک عـمـل مـی نـمـود. اعـضـاء ایـن واحـد عـمـدتـاً از خـدمـات اطّـلاعـاتـی دسـتـۀ شـالـبـورگ – ای.تـی (Schalburgkorpsets efterretningstjeneste – ET) گـرفـتـه شـده بـودنـد.
یـک شـعـبـۀ هـیـپـو ” گـروه لـورنـتـسـن” (Lorenzen – gruppen) بـا اسـم ” شـعـبـۀ 9ثـی” (afdelig 9c) بـود. ” گـروه لـورنـتـسـن”، کـه نـامـش را از سـرکـرده اش یورگـن لـورنـتـسـن (Jørgen Lorenzen) اخـذ کـرده بـود، یـک گـروه مـسـلـح بـا وظـیـفـۀ مـبـارزه بـر ضـد جـنـبـش مـقـاومـت دانـمـا رک بـود، و از اسـلـوب هـای شـکـنـجـه و اعـدام زنـدانـیـان سـیـاسـی اسـتـفـاده مـی کـرد. دسـتـیـار نـزدیـک لـورنـتـسـن هـمـسـرش آنـا لـونـد لـور نـتـسـن (Anna Lund Lorenzen) بـود. ” گـروه لـورنـتـسـن” پـس از آزادی دانـمـارک از اشـغـال دسـتـگـیـر و بـه مـحـاکـمـه کـشـیـده شـد. لـورنـتـسـن و هـمـسـرش در 1947 بـه مـرگ مـحـکـوم شـدنـد. لـورنـتـسـن در 1949 اعـدام شـد. حـکـم مـرگ آنـا لـونـد در 1948 بـا یـک درجـه تـخـفـیـف بـه حـبـس ابـد تـغـیـیـر داده شـد، ولـی او پـس از 8 سـال مـحـکـومـیـت در زنـدان، در 1956 عـفـو گـردیـد. وی بـلافـاصـلـه پـس از آزادی راهـی آلـمـان گـردیـده، بـه تـابـعـیـت آن دولـت درآمـد.
اریـک هـائـسـت (Erik Haaest) (2012- 1935) در دو کـتـاب زیـر از خـود بـه تـحـقـیـق واحـد هـیـپـو و ” گـروه لـورنـتـسـن” پـرداخـتـه اسـت:
Hipofolk. Lorenzen-gruppen – Danske terrorister i nazitiden, Danmark, 2007
Anna. Hipochefens enke, Danmark, 2007
8 بـرای بـی.زدهـا مـی تـوانـیـد رجـوع کـنـیـد بـه بـخـش سـوم ” پـیـکـار” در تـارنـمـای عـصـر آنـارشـیـسـم، ژوئـیـه 2022.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل