پایانِ رنجِ تاریخی / زن، هزاره، برابری

نوشته ی: عبدالله سلاحی

پایانِ رنجِ تاریخی / زن، هزاره، برابری
Text Size

پایانِ رنجِ تاریخی

زن، هزاره، برابری

یک طرف، ستمی است که بر پایه جنسیت اعمال می‌شود و با شناسه‌های جنسیتی که در بدن طرف موجود است، ابژه‌ را شناسایی کرده و بر آن وارد می‌شود؛ اما در یک بعد بسیار وسیع، ستمی نیز وجود دارد که از انگیزه‌های ستم جنسیتی برخاسته، تجربه‌های انباشته‌ای از این نوع ستم را با خود دارد و بر هر بدن بی‌دفاعی، اعمال می‌شود.

این نوع ستم، همزمانی که آن انگیزه‌ی مردانه‌ی سیستم حاکم و آن، میل سرکوبگر را با خود دارد؛ شناسه‌های جنسیتی را با فرافکنی‌هایی که از بی‌دفاعی بدن برشمرده، روی همه‌ی بدن‌های تحت سلطه‌ی خودش هم‌سان با رفتاری که بر بدن زنان روا داشته است؛ با یک انگیزه و یک رفتار مشخص، بر دیگر جنسیت‌های تحت ستم نیز اعمال می‌کند.

این جنسیت‌های تحت ستم در ابعاد جنسی خودش که همان بدن‌های تحت ستم هستند؛ حتی می‌تواند نران را در بر بگیرند؛ یعنی، سیستم مردسالار، به عنوان آن مرد که یک مفهوم فرهنگی غالب بر جنس نر است، کاملاً متفاوت از نرینگی است.

حذف هزاره‌ها از جامعه که یک عملکرد تاریخی است و امروز به مرحله‌های دیگر خود؛ یعنی حذف دیگر جوامع (اقوام) نیز رسیده است و با کوچ‌دادن اجباری، گرفتن زمین‌های شان، گرفتن شغل و زمینه‌های کاری و معیشتی شان، کشتارهای گروهی شان، رسیده است؛ میراث‌دار همان ستمی است که در طول تاریخ بر زنان اعمال شده است.

سیستم حاکم، تجربه‌های نخستین خودش را با حذف زنان از جامعه، گرفتن زمینه‌های معیشتی و کاری از آنان، کوچ دادن شان از ساختارهای اجتماعی به جایی مثل خانه و قتل و کشتار زنان به شیوه‌های متنوع، کسب کرده و سپس فراتر از آن رفته و وارد مفهومی که از آن سخن زده شد، گردیده است.

آنچه بر هزاره‌ها در افغانستان می‌رود؛ هیچ تفاوتی با آنچه بر زنان می‌رود ندارد مگر بخشی از نیروی مردانه‌ای که توسط مردانگی‌ها، بر زنان هزاره اعمال می‌شود و آن؛ یعنی رنج اضافه و رنج مضاعفی که زنان هزاره با آن طرف هستند؛ البته این رنج مضاعف بر همه زنان به شکل‌های مختلف و به انگیزه‌های مختلف جاری است.

به دلیل تمرکز بیشتر سیستم حاکم در اعمال سلطه بر زنان، خواه نخواه، معیار آزادی جامعه، کاهش و افزایش ستم بر زنان است؛ و بسیار مهمتر از آن؛ آزادی جامعه و راهکارهای آن نیز، معطوف بر وضعیت زنان باید باشد؛ زیرا بخش عظیم نیروی سرکوب بر همین میدان متمرکز است که اگر از هم بپاشد، کلیت نظم سلطه‌گر، به چالش کشیده خواهد شد.

حالا، با تأکید بر اهمیت شناخت ما از ستم جنسیتی و تأکید بر شباهت رنج هر بدن تحت ستم به غیر از بدن زن که نمونه دیگر آن، هزاره‌ها و سیک‌های افغانستان هستند(و البته اکنون و با حضور طالبان این نمونه‌ها بسیار بیشتر هم شده است)، می‌توان به میدان‌های تمرکز سلطه، بیشتر از پیش اشاره کرد و چنین نتیجه گرفت که همان بدن‌های بی‌دفاع و تحت ستم که بیشتر در معرض عمل‌کردهای حاکمیت بر خود، قرار دارند؛ در صورتی که با همیاری‌های متقابل و همبستگی‌های چندگانه از طرف گروه‌های نزدیک به خود، مواجه شوند؛ زمینه‌ی به فعلیت در آمدنِ بخش‌های محدودشده‌ی جامعه فراهم می‌شود.

آنچه در ایجاد این همبستگی لازم است؛ شناخت ما از نقاط اشتراک مان قلمروها و با محدوده‌های تحت ستم است. همین درک از هم‌‌سانی رنج و ستم هزاره با رنج و ستم زنانه‌ای که زنان به عنوان ابژه‌های حاکمیت‌ها، دارند تجربه می‌کنند؛ خود مثالی از نقطه‌ی اشتراک است.

ستم جاری بر هزاره‌ها(اعم از نر و ماده)، ستم مردانه‌ای است که از سوی نظام مردسالارانه اعمال می‌شود؛ همانگونه که زنان به دلیل شناسه‌های موجود در بدن شان شناسایی می‌شوند و از سوی حاکمیت تعریف می‌شوند؛ هزاره‌ها نیز شناسه‌های شان در بدن و چهره شان است. همانگونه که زنان و حضور زنان در افغانستان از دیدگاه حاکمیت، مایه فساد جامعه است؛ حضور هزاره‌ها در جامعه از دیدگاه حاکمیت‌های مختلف، مایه فساد جامعه بوده و در شکل بسیار پیشرو و متمدنانه‌اش(مثلاً دولت قبل)، نیروی تضعیف‌گرِ فرهنگِ سیاسیِ حاکم تلقی شده و سپس مورد تبعیض قرار گرفته اند.

هزاره‌ها، مثل زنان افغانستان با موانعی روبه‌رو بوده‌اند که بر سر راه آموزش و تحصیل و اشتغال آنان قرار داده شده است؛ کشتار هزاره‌ها در مکتب، آموزشگاه، دانشگاه؛ وضع محدودیت در کانکور، اداره‌های دولتی و فعالیت‌های اداری… همه این‌ها؛ بیانگر هم‌سان بودنِ ستمی است که هم بر زنان جاری است و هم بر هزاره‌ها.

وضع محدودیت گشت و گذار و سفر که بر زنان وضع شده است؛ بر هزاره‌ها نیز وجود دارد و همواره وجود داشته است؛ هزاره‌ها، هرگز نمی‌توانند به راحتی از شهری به شهر دیگر و از ولایتی به ولایت دیگر بروند؛ چون، در جاده‌ها و شاهراه‌ها، با ایست‌بازرسی‌های طالبان و گروه‌های مختلف روبه‌رو شده و کشته می‌شوند.این‌ها صرفاٌ شباهت‌هایی نیستند که بتوان به راحتی از آن گذشت؛ این‌ها نقاط اشتراکی است که بیانگر هم‌سانی وضعیت حاکم بر هزاره‌ها و زنان (نشانه‌های زنانه‌ی اجتماع هزاره‌ها) و در نگاه واقع‌بینانه‌ که با درک شدت و حدت سلطه بر هزاره‌ها، قابل بیان می‌شود؛ بیانگر نگاه مردانه‌ی نظام حاکم بر هزاره‌ها است.

بنابرین، هزاره‌ها به آن مفهوم زنانه‌ی مورد توجه حاکمیت که به نوعی برآمده از نظم اخلاقی طالبانی است، بسیار نزدیک هستند و خواه نخواه، فقط زنان را و دیگر جنیست‌های غیر مرد را در بر نمی‌گیرد؛ بلکه هر جنس و بدنِ ابژه را مورد توجه خود قرار داده و نهایتاً تحت سلطه خود می‌گیرد.

با بیان این نکات، می‌خواهم بگویم که پایان این رنج تاریخی و این ستم تاریخی، چیزی جز همراهی هزاره‌ها با جنبش زنان و اعتراضات زنان نیست و آزادی و برابری جنسیتی، آزادی و برابری همه‌ی جوامع تحت ستم را تضمین خواهد کرد:

در واقع، «پایان این رنج تاریخی/ زن، هزاره، برابری» است؛ این دو اسم در کنار هم و با مطالبه‌ی برابری، به عنوان نمادهای رنج همگانیِ هر بدنِ تحت ستم، می‌تواند شعاری برای رهایی همه مان باشد.

یادداشت:

شعار مورد نظر من «پایان این رنج تاریخی/ زن، هزاره، برابری» است که بند دوم آن را به عمد همراه با ریتم شعار «زن، زندگی، آزادی» ساخته‌ام و دلیل آن، تأکید بر همبستگی ما با انقلاب زنان در ایران است. همچنان، به دلیل آهنگین نبودن آن شعار، این شعار را نیز پیشنهاد می‌کنم:

پایان برین بیدادگری

زن، هزاره، برابری

#اعتراضات_زنان_افغانستان
#زن_زندگی_آزادی
#دختر_کشی
StopHazaraGenocide#

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل