آیا آنارشیست‌ها چپ هستند؟

مترجم: ناشناس

آیا آنارشیست‌ها چپ هستند؟
Text Size

«در نظام فکری چپ و راستی، چپ به افرادی گفته می‌شود که به برابری اجتماعی اعتقاد دارند و معمولا ساختارهای سلسله مراتبی را محکوم می‌کنند. این افراد محرومیت یک گروه از جامعه و در عوض انباشت دارایی و امکانات در دست یک درصد کوچک‌تر را اصلی‌ترین مشکل جامعه می‌دانند که باید این شرایط تعدیل شده یا از میان برود.» – ویکی‌پدیا

بسیاری از نظریه‌پردازان و دیگر افراد، آنارشیسم را در کنار دیگر گرایشات ازجمله کمونیسم و سوسیالیسم در جناح چپ دسته بندی می‌کنند. به عقیده آن‌ها، نقطه اشتراک این دسته‌جات در اعتقاد به برابری، دموکراسی مستقیم باعث می‌شود  در یک گروه قراربگیرند . آن‌ها تولد آنارشیسم را به گادوین و پرودون نسبت می‌دهند . این در حالی است که نوع بشر بیش‌ترین سال‌های حیات خود را در آنارشیسم زندگی کرده است. آنارشیسم یک ایدئولوژی تالیف شده نیست. با وجود آنکه امروز ساختارهای اجبار ساز و سلسله‌مراتبی بر زیست ما چیره شده‌اند، اما زندگی ما زمانی بی فرمانروا بوده است و بی‌فرمانروایی آنارشیسم است. قرار دادن آنارشیسم در جناح چپ انکار کل تاریخ بشریت و تقلیل آن به نظریه چند مرد سفیدپوست از دنیا رفته خواهد بود. 

«دو گانه راست و چپ یک به یک ساز و کار اروپایی پیش از انقلاب فرانسه بر‌می‌گردد که در این دوره مجامع قانونی و آرایش افراد حاضر در آن به این شکل تنظیم می‌شد که سمت راست سالن تعلق می‌گرفت به نمایندگان اشراف و در سمت چپ نمایندگان عوام و بورژازی می‌نشستند. به طور قطع در حال حاضر بورژازی در دسته راست سیاسی قرار می‌گیرد. اما در آن زمان به طور ریاکارانه‌ای خود را نماینده توده مردم معرفی می‌کردند. در هر صوت چپ یک ریشه سفید دارد که در قاره اوروپا خلق شد. اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم چپ‌گرایی ساختاری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که توسط سفیدپ وستان برای اداره جامعه آن‌ها به وجود آمده است. پیش از اشغال و مستعمره‌سازی مناطق مختلف در آسیا و آفریقا هیچ‌وقت سیاستمدار یا فعال سیاسی چپی در این کشورها وجود نداشته است. چپ و راست ابزاری  اروپامحور برای رسیدن به اهداف اروپا محور به حساب می‌آید. این گفتمان ما را در یک دو گانگی کاذب گیر می‌اندازد. در حالی که اساس آن در دو سو در یک پارادایم متمدن جا می‌گیرد.» – بایسون لایو اوک (Bison Live Oak)

چپ و راست بدون وجود نهادهای سیاسی معنایی ندارد. وجود نهاد سیاسی وابسته به تکوین و فعالیت سرمایه است. اینکه مطرح می‌شود آنارشیسم نیز بخشی از جریان چپ طبقه‌بندی شود، تقلیل آنارشیست‌ها به گروهی است که خواهان بازی در ساختاری هستند که در آن همه چیز حول سرمایه شکل می‌گیرد و به فعالیت می‌پردازد. گروهی از آنارشیست‌ها مثل پلتفورمیست‌ها و سندیکالیست ها با این موضوع مشکلی ندارند که این نوع کنار آمدن یعنی نادیده گرفتن ماهیت استثماری تولید است. درست مثل چپ‌ها این گروه از آنارشیست‌ها نیز به تقدیس تولید و صنعت می‌پردازند بدون اینکه به این نکته توجه داشته باشند صنایع به ذات تا چه اندازه مخرب و زیان‌بار هستند. آن‌ها اعتقاد دارند اگر صنعت به سمت درست پیش برود می‌توان ماهیت استثماری آن را حذف نمود. این گروه از آنارشیست‌ها هم متاسفانه جا پای سیاستمداران می‌گذارند و به دنبال کنترل سرمایه و صنایع هستند و امید دارند با این کار تمام مشکلات را حل کنند.

آنارشیسم پیش از آنکه تولید، سرمایه و سیاست ساخته شوند وجود داشته است. زندگی بدون حاکمان چیزی نیست که در یک جامعه سلسله‌مراتبی قابل تعریف باشد. قرن‌ها پیش لائوتسه این مفهوم را بسط داده بود: 

«پیش از انکه زمین و بهشت وجود داشته باشد، یک چیز ذاتی و طبیعی وجود داشته است. این چیز  بی‌حرکت و بی تکلف، به تنهایی می ایستد و هرگز تغییر نمی کند. همه جا را فرا می‌گیرد و هر گز خسته نمی‌شود. می‌توان آن را مادر کل هستی در نظر گرفت. نمی‌دانم اسم آن چیست. اگر قرار باشد نامی روی ان بگذارم به آن تائو خواهم گفت. و آن را برترین خواهم دانست.» – لائوتسه 

اینکه جنبش‌های پس از تائو را به افکار بنا شده بر مبنای اندیشه چپ ربط دهیم، توهین‌آمیز بنظر می‌آید. اگر چه مسائلی چون اصلاحات ارضی یا مقابله با فساد مقامات نیز از مطالبات این جنبش به حساب می‌آمد اما اساس حرکت بر این اصل بنا شده بود که برای رسیدن به این مطالبات به تغییرات بنیادین نیاز است. حذف آقا بالاسر از رسیدن به خواسته‌های اقتصادی در جنبش تائو اهمیت بیشتری داشت. اگر چه این شورش توسط ارتش سازمان‌یافته سلسله هان سرکوب شد اما تهدیدی که از جانب شمن‌ها و دهقانان  برای حافظان نظم موجود به وجود  آمد غیر قابل انکار است. این جنبش با رد تمام سلسله مراتب به وجود آمده در ساختار قدرت خاندان هان، به دنبال آن نبود که حاکمیت جدیدی را جایگزین آن نماید. در مناطق خودگردان اقامت‌گاه‌ها رایگان تاسیس شد، نگهبانی در جاده‌ها به صورت داوطلبانه و حراست از اموال عمومی به صورت داوطلبانه انجام می‌شد و مالکیت خصوصی تا حد زیادی از میان رفت.

در سراسر جهان شواهدی بر فعالیت آنارشیستی پیش از آغاز فعالیت و اعلام موجودیت چپ‌ها یافت می‌شود. بقایای تمدنی سلسله مراتبی مربوط به تقریبا هزار سال پیش در جنوب غربی آمریکا یافت شده است. برخلاف نمونه مثال زده شده درمورد چین در چاکو کانیون اقتدار و جامعه سلسله مراتبی کاملا فروپاشید طوری که هیچ سابقه مکتوبی از آن دوران در دسترس نیست. آنچه از آن دوران می‌دانیم از شواهد باستانشناسی قابل استنباط است. براساس این شواهد تمدن چاکو کانیون از دو طبقه اجتماعی کاملا متفاوت از یکدیگر به وجود امده بود. در جاکو کانیون نخبگان از بهره فعالیت طبقه فرودست زندگی می‌کردند و مجبور به اطلاعت از قوانینی بودند که نخبگان وضع کرده بودند. آن‌ها وظیفه داشتند مواد اولیه از جمله چوب مورد نیاز برا بنا کردن ساختمان‌ها همچنین تامین غذای جامعه را به عهده بگیرند. بقایای جاده‌هایی که آن‌ها استفاده می‌کردند هنوزپا برجاست.

تفاوت قیام چاکو کانیون (Chaco Canyon) با دیگر انقلاب‌هایی که تا کنون شاهد آن بوده‌ایم در این است که این حرکت اجتماعی بنیان ماقبل خود را کاملا به زیر کشاند. تمدن چنان سقط کرد که تنها کاوش‌های باستان شناسی ما را قادر خواهد ساخت تا از مناسبات پیش از انقلاب سر در بیاوریم. در حالی که حاکمان چاکو کانیون در زندگی غرق در تجملات به سر می‌بردند، بالاترین نرخ مرگ کودکان به افراد طبقه فقیر تعلق داشت همچنان از نظر قامت بسیار نحیف‌تر از افراد طبقه فرادست بودند. وقتی به سرنوشت طبقه حاکم در این تمدن نگاه کنیم خواهیم دید تمام افرادی که به دنبال ساخت سلسله‌مراتب و حکمرانی هستند به کجا سر درخواهند آورد. 

 

 

«قصه‌گویان پاتواتومی تبار ساکن در حاشیه رود می‌سی‌سی‌پی و دریاچه‌های بزرگ از یک ویسکه (Whiske) معین نام می‌برند. او سال‌ها پیش به یک آرکنت (بالاترین مقام مسئول) تبدیل شد. او هوای اهالی پاتواتومی را داشت و با آن‌ها شرورانه برخورد نمی‌کرد. در نمایش‌ها اعمالش را همراه با یک ماسک خرگوش درازگوش که نماد توتم هرا بود اجراء می‌کرد. او گمشدگان، گرفتاران و فقرا را یاری می‌داد. برادرزاده‌هایش گفته‌اند او به مردم کفش‌های مستحکم داد تا بتوانند سطوح برفی را پشت سر بگذارند، قایق‌رانی یاد داد تا بتوانند در سطح آب‌های روان حرکت کنند، همچنین نیزه‌ها و چوب‌هایی به آن‌ها بخشید تا در شکار بتوانند از آن‌ها استفاده کنند. با این حال مردم آزاد جنگل‌های سرسبز کیچی‌گامی بدون آرکنت خوشبخت بودند. به دایی خوب گفته شد که هدایای خود را به سرزمین‌های پوشیده از یخ شمال و سرزمین‌های آتشین جنوب ببرد چون در آنجا می‌تواند افراد گرفتار، بی‌بضاعت و گرسنه را بیابد.» – فردی پرلمن 

پر واضح است که فرهنگ غنی بومی به ویژه در میان بومیان آمریکا به ذات استثمارگر تولید و سلسله‌مراتب پی برده است.  برای آن‌ها ویسکه نه یک قهرمان به جا مانده از فرهنگ‌های باستانی بلکه تهدیدی برای کلیت جامعه به حساب می‌آمد و این داستان در فرهنگ‌های مختلف تکرار شده است. بار دیگر باید یادآور شد به خاطر رد منبع ا قتدار و محصول تولیدی نمی‌توان آن‌ها دست چپی خطاب کرد. و این می‌تواند توهین‌آمیز باشد. در فرهنگ‌های بومی نپذیرفتن مواهب افرادی که در قامت یک مسئول و فرمانروا ظاهر می‌شدند نشان از درک آن‌ها از مخرب بودن سلسله مراتب بود. آن‌ها به درستی دریافته بودند اگر این وابستگی مزایای کوتاه‌مدتی دارد اما پذیرش بندگی به قیمت رسیدن به مواهب تکنولوژی و قرار گرفتن در ساختار سلسله‌مراتبی ارزشش را ندارد. دوباره سوال خود را تکرار می‌کنم: آیا این‌ها را می‌توان دست چپی خطاب كرد؟

این تصادفی نیست که ساکنان چاکو کانیون یک بار دیگر جلوی افرادی که به دنبال سرکوب آن‌ها بودند ، بایستند. شاید اتفاقی نباشد که تائوس پیبلو در شورش شرکت نمود.  هنگامی که در سال ۱۵۴۰ وارد شدند یک دوره طولانی در این منطقه آغاز شد. این نبرد تا سال ۱۵۴۰ ادامه داشت که اسپانیاهای مهاجم به طور کامل از منطقه اخراج شدند و تا سال ۱۶۹۲ در آن حوالی آفتابی نشدند. نکته قابل توجه این است که شهر سنتا فه (Santa Fe) در سال ۱۶۱۰ تاسیس شد با این حال اولین نقشه‌های به دست آمده مربوط به ۱۷۶۱ می‌شود. چون تمام اسناد قبل از آن از میان رفته‌اند. 

در این میان یک دوره ۱۲ ساله قابل تامل وجود دارد که در آن اسپانیایی‌ها در منطقه حضور نداشتند. رهبر شورشیان پوپ (Popé) در این دوره وعده شکوفایی داده بود که نتوانست به قول خود عمل کند. دلیل اول این عدم تحقق این بود که او در دوران تبعید جان خود را از دست داد. از دیگر دلایل برشمرده برای این موضوع می‌توان به این نکته اشاره کرد که پوپ درست مثل اسپانیایی‌ها قوانینی وضع کرده بود که طبق آن‌ها اهالی پیبلو مجبور به تبعیت از آن‌ها بودند. آن‌ها برای رهایی از شر اسپانیایی‌های مهاجم متحد استراژیک بودند که با این شرایط جدید دلیلی برای اتحاد آن‌ها وجود نداشت. 

«تمامی صلیب‌ها، نمادهای کلیسایی و تصاویر مسیح باید سوزانده شود. به مردم دستور داده می‌شود که خود را در حمام‌های آئینی پاکیزه کنند و از اسم بومی خود استفاده کنند. تمام بقایای تمدن اسپانیایی، مذهب کاتولیگ از میان برود. این شامل محصولات میوه‌ای و مصنوعات آن‌ها نیز می‌شود. پوپ کشت گندم و جو را ممنوع اعلام کرده است و در قلمروی وی ازدواج براساس قوانین کاتولیک باطل خواهد بود  و این افراد باید همسر خود را ترک کنند. مراسم ازدواج از این پس باید طبق رسوم کهن بومی باشد.» – ویکی‌پدیا

برنامه‌های پوپ برای اعمال سیاست‌های خود آغازی برای سرنگونی او بود. تلاش او برای اعمال آنچه او “بازگشت به خویشتن” نام گذاشته بود نتوانست مشکلات جامعه او را بر طرف کند، همان‌طور که امروز چپ و راست از حل مناغشات جاری در جهان امروز بازمانده‌اند. اهالی پیبلو در آن دوره با مسائلی مثل خطر تهاجم اقوام همسایه همچنین خشکسالی دست به گریبان بودند. می‌توان اینگونه تفسیر کرد که حکمرانی پوپ میزان استقلال آن‌ها را کاهش داده و از این طریق توان مقاومت مستقل در برابر دشمن اسپانیایی نیز کمرنگ شده بود.

در نهایت اینکه اتکای بیش از اندازه به برنامه‌های جناح چپ می‌تواند عمل مستقل ما را تحت شعاع قرار دهد و توانایی ما را برای مقابله با ساختارهایی که ما را سرکوب می‌کنند کاهش دهد. سیاست به جای اقدام مستقیم برای ما نسخه شرکت در انتخابات پیچیده است. برای مثال به جای اینکه خودمان برای ساخت یک پل توانایی لازم را کسب کنیم به کسانی رأی می‌دهیم که به جای ما درمورد بر پا کردن پل نظر دهند یا اشخاصی را به کار بگیرند تا پل را برای آن‌ها بالا بیاورند. ما آنچنان درمورد شعار “مخالفت با سلسله مراتب و نابرابری اجتماعی” دچار شعارزدگی شده‌ایم که فراموش کردیم ما به صورت مستقل و بی نیاز از احزاب می‌توانیم بنا کننده برابری و آزادی باشیم. شاید باور نکنید اما می‌توانیم به جای اینکه به برنامه‌های بشر دوستانه و افزایش بودجه خیریه‌ها رای دهیم می‌توانیم به هم غذا بدهیم یا لباس‌هایمان را با هم تعویض کنیم. آنارشیسمی که بیش از ساخت چپ و راست در نقاط مختلف جهان وجود داشت دقیقا به این شکل عمل می‌کرد. آن‌ها به جای اینکه در عرصه انتزاعی سیاست دنبال آمال و آرزوهای خود بگردند خود آنچه می‌خواستند را بنا می‌کردند.  به جای اینکه مثل جناح چپ با بیان آمارهای مربوط به نابرابری تنها حرف بزنند برابری را با دستان خود می‌ساختند. آن‌ها به دنبال اتحادیه، رفاه و حضور پر شور در انتخابات نمی‌اندیشند چرا که این مفاهیم و اعمال در یک نظم نابرابر معنا پیدا می‌کند. این حامیان آنارشیست را بدون تردید نمی‌توان دست چپی نامید چون تنها پس از به رسمیت شناختن سیستم است که اصلاح آن معنی پیدا می‌کند. آن‌ها به جای اینکه به این فکر کنند که کدام سمت سیاسی‌کارها خود را جا دهند به دنبال این هستند که سیاست و ایدئولوژی را با هم نابود کنند. اگر قرار است آنارشیست‌های امروزی تا حدی موفقیت کسب کنند لازم است همان اندازه که نسبت به راست سیاسی اعلام برائت می‌‌کند، زیر پرچم چپ نیز سینه نزند. 

منبع: 

https://destroy.svbtle.com/is-anarchy-left-wing

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل