پرونده دوّم: انتقام سخت!

نوشته ی سُهیل عربی، زندانی سیاسی آنارکو سندیکالیست در ایران

پرونده دوّم: انتقام سخت!
Text Size

پرونده دوم:

انتقام سخت !

حمید .م ، یکی از هم بندی ها و هم سلولی هایم در بند هفت ، سالن دو معروف به سالن کارگری  بود، در روزهایی که بحث انتصابات(یا  به قول اص حال طلبان، انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۶) داغ بود و هم بندی های استمرار طلبم خود را به خاک و خون می کشیدند که مردم   را تشویق به شرکت پر شور در این سیرک کنند، از من پرسید :

چرا شما سیاسی ها این قدر با هم متفاوتید؟؟؟

علی و آقای هاشمی اینهمه تلاش می کنند که بقیه را  تشویق به رای دادن به روحانی کنند ،همه مناظره ها را با دقت نگاه می کنند و ساعتها هم درباره آن بحث می کنند، اما  تو و آرمان  حتی مناظره ها را هم نگاه نمی کنید، دیروز از آرمان پرسیدم ” رای میدی؟ “

گفت شوخیشم زشته !

، من توی زندان دنیا اومدم ، مادرم تو زندانه ، خودم الان در بهترین روزهای جوانیم تو زندانم، اینا به کنار، چرا باید به حکومتی که حسرت یک زندگی طبیعی را به دل مردم گذاشته و جز جنایت و دزدی کاری نکرده رای دهم؟

شما هم احتمالا در رای‌گیری شرکت نمی کنید؟ در حالی که آقای هاشمی نهار میده برای تشویق  به شرکت در رای گیری و آقای شریعتی هم قول داده به کل بند بستنی بده( اگر روحانی پیروز رای گیری بشه…) .

از حمید پرسیدم ، ببخشید می دونم ناراحت کننده است، اما سئوال بی ربطی نیست، چرا انگشت‌های شما قطع شد و چرا انگشت‌های پسر  هاشمی قطع نشد؟

شما برای ده ملیون رد مال در زندان هستید و انگشتهایتان را هم قطع کرده اند و زندانی شعبه ای( سرقتی) نامیده می شوید، در حالی که صفرهای پرینت پسر رئیس جمهور سابق را هم نمی توان شمرد،

با اینحال او را زندانی سیاسی می نامند!

با کت و شلوار به سالن ملاقات می رود، من و شما مجبوریم با آن لباس تحقیر آمیز به ملاقات فرزند و دیگر اعضای خانواده خود برویم ، ( که البته ما در اعتراض به این تبعیض و ظلم به ملاقات نمی رویم)

او هر ماه دست‌کم بیست و پنج روز در مرخصی است، شما تا حالا مرخصی رفتید؟

_) با بغض و حسرت گفت : نه ، نرفتم، نه وثیقه دارم ، نه اصلا به من  مرخصی می دهند …

گفتم من هم تاحالا به مرخصی نرفتم، ماه ها است که به دلیل لباس تحقیر آمیز سالن ملاقات دخترم را هم ندیده ام ، چهار سال زیر حکم اعدام بودم، چرا ؟

چون به جنایتها و دزدی های امثال  پدر همین آقا که شما او را سیاسی می خوانید ، اعتراض کردم، چون از نظر من عادلانه نیست یکی مثل شما پس از سالها کارگری نتواند یک گوشی موبایل برای پسرش بخرد و برای تامین هزینه ده  ملیون تومنی موبایل فرزندش،مجبور به سرقت شود،

چون از نظر من عادلانه نبود که نود در صد از جامعه در فقر بسوزند و فقط عده ای که متصل به حکومت‌ند و از این آب گل آلود ماهی گرفتند در رفاه باشند.

شما همین حالا و در زندان چند جا کار می کنید، از ساعت هشت صبح تا یک ظهر در کارگاه خیاطی موسسه حامی کار اجباری با حقوق هفته ای بیست هزار تومان ، یک ظهر باید در نقش شهردار اتاق ظرفها را بشویید، در نقش خدماتی بند دیگ را بشویید و دوباره دو ظهر و با پایان یک ساعت استراحتی که تمام آن فرصت استراحت را هم مشغول به کار بودید،  به کارگاه خیاطی بروید  و تا ساعت شش عصر( ۱۸)  به کار ادامه دهید،

پس از بازگشت به بند ، باید اتاق را جارو بزنید، ظرفهای مسئول اتاق را بشویید، میوه و چای برایش آماده کنید، خرده فرمایشهایش را انجام دهید تا هشت شب که شام می آورند، شام جیره زندان را بگیرید،  شام آشپز مخصوص رئیس اتاق را هم به او تحویل دهید و ظرفها را بشویید، اتاق را تمیز کنید و سپس به سالن برگردید و نظافت کریدور و سرویس‌های بهداشتی …

اینهمه کار برای چقدر درآمد؟

_ : اگر خیلی دست و دل باز باشند مسئول اتاق هفته ای دویست حقوق می دهد و پنجاه تومن انعام و پاداش، برای شهرداری اتاق صد تومن، برای خدمات کریدور صد و پنجاه و کار در کارگاه حامی هم به زور با اضافه کاری ماهی صد هزار تومن،

یعنی کل درآمدم در ماه در بهترین حالت از یک ملیون بیشتر نمی شود و اگر همین کارها را بیرون از زندان انجام دهم دست‌کم پنج ملیون حقوق می گیرم.

البته بیرون از زندان هم دوشغله بودم، ولی سگ مصب زندگی نچرخید ، پسرم برای درسش به تبلت و موبایل اینترنت دار  نیاز داشت، مجبور شدم…

به او گفتم ، من دقیقا به همین دلایل است که رای نمی دهم  ،چون پدر من هم مثل شما بسیار زحمت کش بود، اما خیلی زود از کار افتاده شد و من از سیزده سالگی  کار کردم و خرج خانه را تامین کردم، در دوره های مختلف ، در دوران رفسنجانی، خاتمی ، احمدی نژاد وروانی اوضاع امثال من و شما تغییر نکرد، بهبود که هیچ وقت، همیشه بدتر شد و هر سال دریغ از پارسال،

در دوران سازندگی درگیر فقر و بحران‌ها بودیم، در دوران اصلاحات همینطور، در دوران احمدی نژاد و روحانی  هم …

من در این سیرک انتصابات شرکت نمی کنم، البته به نظرم تحریم هم کافی نیست،

آنها زندگی ما را خراب کرده اند و باید حقمان را پس بگیریم…

اما اصلا تعجب نکن که یکی بستنی پخش می کند و دیگری نهار می دهد که مردم را تشویق به رای دادن کنند، چون سود آنها در حفظ اوضاع موجود است‌، رای آوردن روحانی  برای آنها به مثابه  ثروتمند تر شدن است  و برای ما فقیر و گرفتار تر شدن…

■■■

من معمولا در این بند( بند هفت اوین) با کسی صحبت نمی کنم، چون اکثر زندانی های این بند(  هشتصد زندانی از هزار تا) اختلاسگر هستند   ( حدود صد  و پنجاه نفر ) کارگر زندانی ، سی تا سی و پنج زندانی امنیتی( متهم به جاسوسی) و حدود پانزده زندانی سیاسی که به دلیل سرموضع بودن و ادامه دادن به فعالیت‌ها یا اعتراض کردن به اینجا تبعید شده ایم، که  دیگران را تحریک به شورش و اعتراض نکنیم! و کنار کسانی باشیم که گفته های ما روی آنها تاثیری نداشته باشد، یک اختلاسگر چرا باید به انقلاب فکر کند؟

وقتی به راحتی با پارتی بازی و رانت خواری به ثروت‌های کلان می رسد، البته این اختلاسگرها که در زندان هستند اکثرا ” رُخ ” هستند، یعنی مهره کسان دیگری هستند، به نام آنها اختلاس شده ، اما بیشتر پول به کام دیگری بوده که در رده های  بالای نظام است .

اینها را هم خیلی زود آزاد می کنند، فقط نمایش اجرای قانون و مبارزه با فساد است، فاسدها و اختلاسگر های اصلی هرگز پایشان به زندان باز نمی شود.

زندانی های شعبه ای را از زندانهای دور افتاده به اینجا می آورند تا هم در کارگاه های موسسه حامی ( تقریبا بدون مزد/ با دستمزد بسیار اندک) کار کنند و در زمان استراحت هم کارهای خدماتی بند و خرده فرمایشات زندانی های ثروتمند را انجام دهند.

اما به پرسش آقا حمید ،زحمتکش اتاقمان پاسخ دادم، چون او را از خودم دیدم ، از طبقه خودم، هم درد خودم …

چند روز بعد به زندان قرارگاه ثارالله بند الف یک منتقل شدم و بازجویی ها برای پرونده دوم آغاز شد،

بازجو تمام حرفهایی که به حمید گفته بودم را تکرار کرد،( بند پر از آدم فروش بود و طبق معمول علیهم گزارش نوشته بودند)

گفت  جرات نمی کنم آزادت کنم،با چه تضمینی تو را آزاد کنم؟

همین جا در زندان ، دیگران را علیه نظام تحریک می کنی و آنها را تشویق به تحریم انتخابات می کنی…

ادامه دارد.

#سهیل_عربی

سیزدهم خرداد ماه ۱۴۰۱

https://t.me/Soheil_Arabi645

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل