آنـارشـیـسـم، جـنـبـش کـارگـری و سـنـدیـکـالـیـسـم – ارّیـکـو مـالاتـسـتـا

بـرگـردان تـوفـان آراز

آنـارشـیـسـم، جـنـبـش کـارگـری و سـنـدیـکـالـیـسـم – ارّیـکـو مـالاتـسـتـا
Text Size

بـرگـردان: تـوفـان آراز
اسـاس بـرگـردان:
Vernon Richards:
Errico Malatesta. His Life and Ideas,
London, 1965

 

بـیـزاری آنـارشـیـسـتـی از هـر شـکـل رهـبـری و تـشـکـیـلات ثـابـت پـی گـیـرتـریـن نـمـایـنـده اش را در اریـکـو مـالاتـسـتـا(1932- 1853)، انـدیـشـمـنـد کُـنـشـگـر آنـارشـیـسـم، یـافـت. در رابـطـه بـا رویـکـرد آنـارشـیـسـت هـا بـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی، او در دوره ای بـا مـشـکـل مـوضـع گـیـری قـطـعـی روبـه رو بـوده اسـت.,

 


 

جـنـبـش کـارگـری، عـلـی رغـم فـوایـد و امـکـانـاتـش، در نـفـس خـود نـمـی تـوانـد یـک جـنـبـش انـقـلابـی بـاشـد، بـدیـن مـعـنـا کـه آن نـمـی تـوانـد بـه صـورت نـافـی اسـاس حـقـوقـی و اخـلاقـی جـامـعـۀ مـو جـود فـهـمـیـده شـود.
آن – و هـر تـشـکـیـلات نـو – مـی تـوانـد دارای اشـتـیـاق و مـقـاصـد ریـشـه ای در انـطـبـاق بـا انـدیـشـه ها و روح قـواعـد مـصـوبـه اش باشـد، ولـی آن اگـر درصـدد عـمـل به صـورت اتـحـادیـۀ صـنـفـی،

یـعـنـی دفـاع از مـنـافـع آنـی اعـضـاء بـاشـد، در واقـع نـاگـزیـر از بـه رسـمـیـت شـنـاخـتـن آن مـؤسـسـاتـی خـواهـد بـود کـه در نـظـریـه نـفـی شـان مـی کـنـد، خـود را بـا شـرائـط تـطـبـیـق خـواهـد داد، و گـام بـه گـام خـواهـد کـوشـیـد بـه هـر آن چـه از طـریـق مـذاکـرات و سـازش هـا بـا کـارفـرمـایـان و دولـت مـمـکـن بـاشـد، دسـت بـیـابـد.

کـلام کـوتـاه، اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـر حـسـب هـمـاد طـبـیـعـت شـان اصـلاح طـلـبـنـد و هـرگـز نـه انـقـلابـی. روح انـقـلابـی بـایـد از طـریـق عـمـلـیـات مـداوم بـه وسـیـلـۀ انـقـلابـیـونـی در آن هـا دمـیـده شـود، تـکـامـل داده شـود و حـفـظ گـردد کـه هـم در صـفـوف خـویـش و هـم در بـیـرون کـار مـی کـنـنـد، ولـی ایـن تـطـبـیـقـی بـا تـعـریـف طـبـیـعـی عـادی عـمـل اتـحـادیـه هـای صـنـفـی نـدارد. بـر عـکـس، مـنـافـع واقـعـی و آنـی کـارگـران سـازمـان یـافـتـه، کـه دفـاع از آن هـا نـقـش اتـحـادیـه هـای صـنـفـی اسـت، اغـلـب در تـنـاقـض بـا انـدیـشـه هـا و اهـداف درازمـدت شـان قـرار دارنـد، و اتـحـادیـۀ صـنـفـی تـنـهـا در صـورتـی قـادر بـه عـمـل بـه صـورت انـقـلابـی اسـت کـه خـصـیـصـه اش رویـکـرد فـداکـارانـه در سـطـحـی بـاشـد، کـه آرمـان بـالاتـر از مـنـافـع در نـظـر گـرفـتـه شـود، یـعـنـی فـقـط و فـقـط در سـطـحـی کـه آن از شـکـل یـک اتـحـادیـۀ اقـتـصـادی بـیـرون بـیـآیـد و بـه یـک گـروه سـیـاسـی و مـعـنـوی تـبـدیـل گـردد. و ایـن در خـصـوص اتـحـادیـه هـای بـزرگـی مـتـصـور نـیـسـت کـه کـارکـرد شـان بـسـتـه بـه تـوافـق بـا تـوده هـاسـت، و هـمـیـشـه کـم و بـیـش خـودخـواهـانـه، تـرسـنـده و واپـس گـرایـانـه.

امـا ایـن بـدتـریـن جـنـبـۀ وضـع نـیـسـت.

جـامـعـۀ سـرمـایـه داری بـه صـورتـی تـشـکـیـل یـافـتـه اسـت کـه در آن، عـمـومـاً، مـنـافـع هـر طـبـقـه، هـر گـروه، هـر فـرد در تـضـاد بـا مـنـافـع طـبـقـات، گـروه هـا و افـراد دیـگـر قـرار دارنـد. و هـمـه روزه در آن پـیـچـیـده تـریـن نـمـودهـای تـصـادم تـوازن و مـنـافـع بـیـن طـبـقـات و بـیـن افـراد بـه چـشـم مـی خـورد، کـه از نـظـر عـدالـت اجـتـمـاعـی یـا بـایـد هـمـیـشـه دوسـت یـا هـمـیـشـه دشـمـن بـا شـنـد. و اغـلـب اتـفـاق مـی افـتـد کـه بـرخـلاف هـمـبـسـتـگـی پـرولـتـاریـایـی پـربـهـاء داده شـده مـنـافـع گـروهـی از کـارگـران در تـضـاد بـا مـنـافـع کـارگـران دیـگـری قـرار مـی گـیـرد و ایـن پـیـش بـرنـدۀ مـنـافـع دسـتـه ای از کـارفـرمـایـان مـی گـردد؛ هـم چـنـان کـه اتـفـاق مـی افـتـد مـنـافـع آنـی کـارگـران در هـر کـشـوری – عـلـی رغـم بـرادری بـیـن الـمـلـلـی خـواسـتـه شـده – بـه سـرمـایـه داران بـومـی پـابـنـد مـی گـردد و آن هـا در مـوقـعـیـتـی دشـمـنـانـه نـسـبـت بـه کـارگـران خـارجـی قـرار مـی گـیـرنـد. بـه عـنـوان مـثـال مـی تـوان رویـکـرد سـازمـان هـای کـارگـری گـونـاگـون بـه پُـرسـمـان مـالـیـات و مـوا نـع گـمـرکـی و نـقـش داوطـلـبـانـه ای را کـه کـارگـران در جـنـگ بـیـن سـرمـایـه داران بـازی مـی کـنـنـد، ذکـر نـمـود.

فـهـرسـت تـمـامـی نـاپـذیـر اسـت – ضـدیـت بـیـن کـارمـنـدان و غـیـر کـارمـنـدان، بـیـن مـردان و زنـان، بـیـن کـارگـران بـومـی و کـارگـران خـارجـی در مـیـان آن هـا، بـیـن کـارگـران اسـتـفـاده کـنـنـده از مـؤسـسـات عـمـومـی و کـارکـنـنـدگـان در ایـن مـؤسـسـات، بـیـن صـاحـبـان رشـتـه و مـشـتـاقـان فـراگـیـری آن. امـا مـن خـصـوصـاً بـه نـفـعـی عـطـف تـوجـه مـی دهـم، کـه کـارگـران مـشـتـغـل در تـولـیـد کـالاهـای تـجـمـلـی بـه رفـاه طـبـقـات مـالـک دارنـد، و نـفـع دسـتـجـات بـزرگـی از کـارگـران در جـای هـای گـونــاگـون بــه ایـن کـه “business”(شـغـل) بــه رشـتـۀ آن هــا بـیـآیـد، هــر چـنـد بـه ضـرر جـای هـای دیـگـر و بـه زیـان تـولـیـدی کـه بـه حـال هـمـاد جـامـعـه مـفـیـد اسـت. و چـه بـایـد گـفـت بـه مـشـتـغـلان در صـنـایـع زیـان بـخـش جـامـعـه و اشـخـاصـی کـه فـاقـد امـرار مـعـاش دیـگـری هـسـتـنـد؟ در مـواقـع عـادی، کـه تـهـدیـد انـقـلاب وجـود نـدارد، بـرویـد و کـارگـران قـورخـانـه هـا را کـه بـه بـیـکـا ری تـهـدیـد شـده انـد، مـتـقـاعـد نـمـایـیـد مـطـالـبـه کـنـنـد دولـت سـاخـتـن کـشـتـی هـای جـنـگـی تـازه را مـتـوقـف سـازد! و وسـایـل اتـحـادیـه هـای صـنـفـی را بـه کـار گـیـریـد، و بـا اجـرای انـصـاف در حـق هـمـه، اخـتـلاف بـیـن کـارگـران بـارانـداز را کـه فـاقـد راه هـای مـعـاش دیـگـری جـز غـصـب کـارهـای اتـفـاقـی کـسـانـی کـه بـه درازا بـا آن هـا مـشـتـغـل بـوده انـد، هـسـتـنـد، و از طـرف دیـگـر تـازه واردان، “کـارگـران فـرصـتـی” کـه خـواسـتـار حـق شـان بـرای کـار و زنـدگـی هـسـتـنـد، حـل کـنـیـد! ایـن هـا و بـسـیـاری دیـگـر کـه مـی تـوان گـفـت، نـشـانـگـر آنـسـت کـه جـنـبـش کـارگـری در نـفـس خـود، بـدون بـیـنـش انـقـلابـی نـضـج یـابـنـده در تـبـایـن بـا مـنـافـع کـوتـاه مـدت کـارگـران، بـدون انـتـقـاد و انـگـیـزش انـقـلابـیـون، بـه عـوض هـادی تـغـیـیـر جـامـعـه بـه نـفـع هـمـگـان بـودن، دارای گـرایـش تـحـریـک خـود خـواهـی گـروهـی و ایـجـاد طـبـقـه ای از کـارگـران بـرخـوردار از امـتـیـاز کـه بـر تـودۀ انـبـوه “مـحـروم از ارث” سـوارنـد، مـی بـاشـد.

و ایـن روشـنـگـر آن پـدیـدۀ عـمـومـی اسـت، کـه تـشـکـیـلات کـارگـری در هـمـۀ مـمـالـکـی کـه تـدریـجـاً رشـد یـافـتـه و قـوت گـرفـتـه انـد، مـحـافـظـه کـار و واپـس گـرا گـردیـده انـد، و آن هـا کـه بـه جـنـبـش کـارگـری صـادقـانـه و بـا رؤیـای جـامـعـه ای مـبـتـنـی بـر رفـاه و عـدالـت بـرای هـمـگـان خـد مـت کـرده انـد، مـحـکـومـنـد کـه مـثـل سـیـسـیـفـوس(Sisyphos)[1] مـداومـاً از نـو شـروع کـنـنـد. [6 آوریـل 1922]

بـی تـفـاوت بـه ایـن کـه سـنـدیـکـالـیـسـت هـا چـه بـه گـویـنـد، حـقـیـقـت نـدارد کـه تـشـکـیـلات کـارگـری امـروز چـارچـوب آیـنـده را تـشـکـیـل خـواهــد داد و انـتـقـال از رژیـم بـورژوازی بـه رژیـمـی مـبـتـنـی بـر بـرابـری را تـسـهـیـل خـواهــد نـمـود. ایـن انـدیـشـه ای اسـت کـه از طـرف اعـضـای بـیـن الـمـلـل اوّل[2] پـذیـرفـتـه شـده اسـت؛ و اگـر مـن اشـتـبـاه نـکـنـم، مـی تـوان در نـوشـتـارهـای [مـیـخـا ئـیـل] بـا کـونـیـن(Bakunin)[Mikhail][76- 1814] یـافـت، کـه جـامـعـۀ نـویـن از طـریـق پـیـوسـتـن کـارگـران بـه شـعـبـات بـیـن الـمـلـل قـابـل حـصـول مـی بـاشـد.

مـن فـکـر مـی کـنـم ایـن نـادرسـت اسـت.

سـاخـتـار تـشـکـیـلات کـارگـری کـنـونـی مـطـابـق بـا شـرائـط حـیـات اقـتـصـادی کـنـونـی اسـت، کـه بـرآیـنـد تـکـامـل تـاریـخـی و حـاکـمـیـت سـرمـایـه داری مـی بـاشـد. و جـامـعـۀ نـویـن بـدون درهـم شـکـسـتـن ایـن سـاخـتـار و بـدون ایـجـاد سـازمـان هـای تـازۀ مـنـاسـب بـا شـرائـط نـو و اهـداف نـو غـیـر قـابـل حـصـول اسـت.

کـارگـران امـروز بـر طـبـق رشـتـه هـایـی کـه در آن هـا مـشـتـغـل هـسـتـنـد، صـنـایـعـی کـه در آن هـا کـار مـی کـنـنـد، و [بـا نـظـر بـه] کـارفـرمـایـانـی کـه بـایـد بـا آن هـا بـه سـتـیـزنـد یـا کـارخـانـه ای کـه بـه آن پـابـنـد هـسـتـنـد، گـروه بـنـدی شـده انـد. آیـا ایـن گـروه بـنـدی هـا چـه سـودی خـواهـنـد داشـت زمـانـی کـه چـنـدیـن رشـتـه و صـنـعـت مـوجـود – بـدون کـارفـرمـایـان و بـا روابـط تـجـاری زیـرورو شـده – نـاپـدیـد گـردنـد، بـعـضـی بـرای هـمـیـشـه، زیـرا بـی فـایـده و زیـان بـخـش خـواهـنـد بـود، بـقـیـه مـوقـتـاً، زیـرا عـلـی رغـم مـفـیـد بـودن در آیـنـده، raison dʼêtre( مـحـقّ وجـود) یـا دارای امـکـانـات وجـود در دورۀ دگـرگـونـی اجـتـمـاعـی نـخـواهـنـد بـود؟ چـه فـایـده، فـقـط بـه عـنـوان یـکـی از هـزار نـمـونـه ای کـه بـه فـکـر مـی رسـد، آیـا تـشـکـیـلات مـرمـرتـراشـان در کـارارا مـی تـوانـد بـاقـی بـه مـانـد، زمـانـی کـه در صـورت نـیـاز بـه وجـود آن هـا بـایـد بـه کـشـت وزرع مـشـغـول شـونـد و تـولـیـد مـواد غـذایـی را افـزایـش دهـنـد، و سـاخـتـن بـنـاهـای یـادگـاری و قـصـرهـای مـرمـریـن را بـه آیـنـده واگـذار کـنـنـد؟

سـازمـان هـای کـارگـری، مـسـلـمـاً، خـاصـه در شـکـل تـعـاونـی شـان(کـه ضـمـنـاً در نـظـام سـرمـا یـه داری گـرایـش بـه جـلـوگـیـری از مـقـاومـت کـارگـران دارنـد)، مـی تـوانـنـد جـهـت تـکـامـل فـنـی و اداری مـهـارت هـای کـارگـران بـه کـار آیـنـد، امـا در یـک دورۀ انـقـلابـی و بـه خـاطـر سـازمـان اجـتـمـاعـی، نـاگـزیـر از نـاپـدیـدی و جـذب شـدن در گـروه هـای مـردم، بـه اقـتـضـای شـرائـط مـی بـا شـنـد. و وظـیـفـۀ انـقـلابـیـون اسـت کـه بـه کـوشـنـد از بـه وجـود آمـدن esprit de corpse (روح مـشـتـرک گـروهـی) در ایـن سـازمـان هـای مـوجـود، کـه مـانـع بـرآوردن نـیـازهـای اجـتـمـاعـی نـو خـواهـد گـردیـد، جـلـوگـیـری نـمـایـنـد.

بـنـابـرایـن جـنـبـش کـارگـری بـه نـظـر مـن ابـزاری اسـت کـه امـروز بـه کـارِ انـگـیـخـتـن و آمـو زش تـوده هـا، و فـردا بـه کـار پـیـکـار عـمـومـی مـی آیـد. ولـی آن ابـزاری اسـت بـا بـازدارنـدگـی هـا و خـطـراتـش. و مـا آنـارشـیـسـت هـا بـایـد جـمـیـع قـوای مـان را در جـهـت بـی اثـر کـردن ایـن بـازدار نـدگـی هـا بـه کـار بـریـم، خـطـرات را دفـع کـنـیـم و از جـنـبـش حـتـی الامـکـان در جـهـت اهـداف مـان اسـتـفـاده نـمـایـیـم. ایـن بـدان مـعـنـا نـیـسـت کـه، آن گـونـه کـه اشـاره کـرده انـد، مـا مـایـل بـاشـیـم جـنـبـش کـارگـری ابـزار آنـارشـیـسـت هـا بـاشـد. مـسـلـمـاً مـایـۀ خـوشـحـالـی مـی بـود اگـر کـلـیـۀ کـارگـران، اگـر هـمـه آنـارشـیـسـت بـودنـد … ولـی در چـنـیـن حـالـتـی آنـارشـی یـک واقـعـیـت مـی بـود و نـیـاز بـه چـنـیـن بـحـث هـایـی وجـود نـمـی داشـت.

آن چـه مـا در اوضـاع کـنـونـی امـور مـی تـوانـیـم آرزو کـنـیـم، ایـنـسـت کـه جـنـبـش کـارگـری پـذیـرای هـر هـنـایـش پـیـشـرو، انـدیـشـه بـار بـاشـد و کـارگـران در کـلـیـۀ کُـنـش هـای اقـتـصـادی، سـیـا سـی و مـعـنـوی در جـامـعـه شـرکـت جـویـنـد، زنـدگـی کـنـنـد و آزاد از هـر کـنـتـرل بـیـرونـی از سـوی مـا، هـم چـنـان کـه از سـوی احـزاب سـیـاسـی خـود را تـکـامـل بـخـشـنـد. [6 آوریـل 1922]

رفـقـای زیـادی مـی کـوشـنـد جـنـبـش کـارگـری و جـنـبـش آنـارشـیـسـتـی را در هـر نـقـطـۀ مـمـکـن یـکـسـان سـازنـد، مـثـلاً در اسـپـانـیـا، آرژانـتـیـن و در درجـۀ نـازل در ایـتـالـیـا، فـرانـسـه، آلـمـان و غـیـره. آن هـا مـی کـوشـنـد یـک بـرنـامـۀ خـالـصـاً آنـارشـیـسـتـی بـه سـازمـان هـای کـارگـری ارائـه کـنـنـد. کـسـانـی خـود را ” آنـارکـو- سـنـدیـکـالـیـسـت هـا” مـی نـامـنـد، یـا کـسـانـی کـه در واقـع آنـارشـیـسـت نـیـسـتـنـد دسـت اتـحـاد بـه هـم مـی دهـنـد، خـود را بـه “سـنـدیـکـالـیـسـت هـای انـقـلابـی” مـوسـوم مـی سـازنـد. روشـنـگـری “سـنـدیـکـالـیـسـم” ضـروری اسـت.

پُـرسـمـان مـربـوط اسـت بـه آیـنـدۀ مـطـلـوب، بـدیـن مـعـنـا کـه اگـر مـراد از سـنـدیـکـالـیـسـم یـک شـکـل اجـتـمـاعـی بـاشـد کـه بـایـد جـایـگـزیـن سـازمـان سـرمـایـه داری و دولـت گـردد، ایـن یـا هـمـان آنـارشـی اسـت، و لـذا [سـنـدیـکـالـیـسـم] اصـطـلاحـی صـرفـاً در خـدمـت مـغـشـوش کـردن خـواهـد بـود، یا مـتـفـاوت با آنـارشـی اسـت، و لـذا بـرای آنـارشـیـسـت هـا غـیـرقـابـل قـبـول. در حـقـیـقـت انـدیـشـه هـا و بـرنـامـه هـای درهـم شـده ای بـرای آیـنـده از سـوی ایـن یـا آن سـنـدیـکـالـیـسـت ارائـه مـی گـردنـد، کـه بـعـضـی واقـعـاً آنـارشـیـسـتـی هـسـتـنـد، امـا بـقـیـه تـحـت اسـامـی گـونـاگـون و در پـوشـش هـای گـو نـاگـون نـمـایـنـدۀ سـاخـتـار مـقـامـاتـی مـی بـاشـنـد، یـعـنـی عـلـت و سـبـب پـلـیـدی هـایـی کـه مـا امـروز از آن هـا شـاکـی هـسـتـیـم، و لـذا نـمـی تـوانـنـد دارای وجـه اشـتـراکـی بـا آنـارشـی بـاشـنـد. امـا مـقـصـود مـن اشـتـغـال بـا سـنـدیـکـالـیـسـم بـه مـثـابـۀ یـک نـظـام اجـتـمـاعـی نـیـسـت، زیـرا ایـن نـمـی تـوانـد بـرای کُـنـش گـری کـنـونـی آنـارشـیـسـت هـا در رابـطـه بـا جـنـبـش کـارگـری تـعـیـیـن کـنـنـده بـا شـد. مـورد نـظـر مـا کـلـیـۀ سـازمـان هـای کـارگـری، کـلـیـۀ اتـحـادیـه هـایـی هـسـتـنـد، کـه بـه مـقـصـود مـقـاومـت در بـرابـر ظـلـم و سـتـم کـارفـرمـایـان و کـاهـش یـا از مـیـان بـردن اسـتـثـمـار نـیـروی کـار انـسـان بـه وسـیـلـۀ آنـان کـه مـنـابـع ثـروت و وسـایـل تـولـیـد را در کـنـتـرل شـان دارنـد، تـشـکـیـل یـافـتـه انـد.

حـال مـن مـی گـویـم کـه ایـن هـا نـمـی تـوانـنـد سـازمـان هـای آنـارشـیـسـتـی بـاشـنـد و حـتـی نـبـایـد مـایـل بـود کـه بـه آن هـا تـبـدیـل گـردنـد، زیـرا اگـر چـنـیـن بـاشـنـد، نـه قـادر بـه انـجـام کـار خـود خـواهـنـد بـود و نـه قـادر بـه خـدمـت بـه هـدف مـطـلـوب آنـارشـیـسـت هـا بـا پـیـوسـتـن بـه آن هـا.

اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـه ایـن مـقـصـود ایـجـاد گـشـتـه انـد کـه امـروز بـه دفـاع از مـنـافـع آنـی کـارگـران بـه پـردازنـد و شـرائـط شـان را تـا حـداکـثـر مـمـکـن اصـلاح و بـهـتـر سـازنـد، تـا بـه آن روز کـه آنـان از تـوانـایـی انـجـام دادن یـک انـقـلاب بـرخـوردار گـردنـد، کـه بـردگـان دسـتـمـزدبـگـیـر را بـه کـارگـران آزاد، مـتـحـدان آزاد بـا نـفـع هـمـگـانـی تـبـدیـل سـازد.

اتـحـادیـۀ صـنـفـی بـرای آن کـه در خـدمـت هـدف خـود و هـمـزمـان یـک وسـیـلـۀ آمـوزش و مـکـان تـبـلـیـغ تـغـیـیـرات اجـتـمـاعـی ریـشـه ای آتـی بـاشـد، ضـروری اسـت کـه کـلـیـۀ کـارگـران یـا دسـت کـم کـارگـرانـی را کـه در کـوشـش اصـلاح شـرائـط خـویـشـنـد و بـرای ایـن یـا آن شـکـل مـقـاومـت در بـرابـر کـارفـرمـایـان مـنـاسـب هـسـتـنـد، مـتـحـد سـازد. شـایـد مـایـلـنـد مـنـتـظـر بـه مـا نـنـد پـیـشـا فـراخـوانـدن کـارگـران بـه سـازمـان دهـی و پـیـشـا دادن اجـازۀ ورود بـه آنـان بـه سـازمـان هـای مـقـاومـت، زمـانـی کـه ایـن امـر بـا قـادر گـردیـدن تـوده هـا بـه انـجـام انـقـلاب ضـروری نـخـواهـد بـود، ابـتـداء کـارگـران آنـارشـیـسـت گـردنـد؟ در ایـن حـالـت اتـحـادیـۀ صـنـفـی نـقـش گـروه هـای آنـارشـیـسـتـی را دوبـرابـر خـواهـد سـاخـت و نـاتـوان خـواهـد گـردیـد، هـم از نـظـر نـیـل بـه اصـلاحـات و هـم از نـظـر انـجـام انـقـلاب. بـه صـورت امـکـان دیـگـری یـک بـرنـامۀ آنـارشـیـسـتـی زیـر چـاپ دارنـد و بـه پـشـتـیـبـانـی نـاآگـاهـانـۀ رسـمـی خـرسـنـد مـی بـاشـنـد، و بـه ایـن گـونـه مـردم را گـرد مـی آورنـد، کـه چـون گـوسـفـنـدان بـه دنـبـالـه روی از رهـبـران خـواهـنـد پـرداخـت، یـا نـاپـدیـد خـواهـنـد گـردیـد و یـا در اولـیـن فـرصـت مـمـکـن بـه دشـمـن خـواهـنـد پـیـوسـت و در آن هـنـگـام واقـعـاً عـمـل بـه صـورت آنـارشـیـسـت هـا ضـرورت خـواهـد یـافـت.
جـنـبـش اتـحـادیـۀ صـنـفـی در طـبـیـعـت خـود اصـلاح طـلـب اسـت. حـداکـثـر چـیـزی کـه مـی تـوان از آن انـتـظـار داشـت، ایـنـسـت کـه اصـلاحـات مـورد مـطـالـبـه و کـسـب شـده بـه وسـیـلـۀ آن از نـوعـی هـسـتـنـد و بـه اشـکـالـی کـسـب شـده انـد کـه بـه کـار آمـوزش انـقـلابـی و تـدارک مـی آیـنـد و راه بـر مـطـالـبـات بـزرگ تـر را گـشـوده مـی گـذارنـد.

هــر گـونــه بــه هــم جــوش دادن یــا درهــم آمـیـخـتـن جـنــبـش آنـارشـیـسـتـی و جـنــبـش اتـحـادیــۀ صـنـفـی یـا بـه نـاتـوان سـاخـتـن اخـیـرالـذکـر از انـجـام وظـایـف ویـژه اش خـواهـد انـجـامـیـد یـا روح آنـارشـیـسـتـی را تـضـعـیـف، مـسـخ یـا مـعـدوم خـواهـد سـاخـت.
اتـحـادیـۀ صـنـفـی مـی تـوانـد بـا یـک بـرنـامـۀ سـوسـیـالـیـسـتـی، انـقـلابـی یـا آنـارشـیـسـتـی ظـاهـر گـردد، و در حـقـیـقـت نـیـز بـا چـنـیـن بـرنـامـه هـایـی اسـت کـه سـازمـان هـای کـارگـری بـسـیـاری در اصـل راه انـداخـتـه مـی شـونـد و در فـرجـام مـضـروب مـی گـردنـد. آن هـا بـاورشـان بـه بـرنـامـه را تـا زمـانـی حـفـظ مـی کـنـنـد کـه ضـعـیـف و نـاتـوان بـاشـنـد، یـعـنـی بـه صـورت گـروه هـای تـبـلـیـغـات کـه کـارشـان را بـه وسـیـلـۀ یـک مـشـت اشـخـاص مـشـتـاق و آگـاه مـی آغـازنـد و مـورد پـشـتـیـبـانـی آن هـا قـرار مـی گـیـرنـد، بـه عـوض آن کـه ارگـان هـای تـوانـا بـه عـمـل مـؤثـر بـاشـنـد؛ امـا زمـانـی کـه آن هـا مـوفـق بـه جـذب تـوده هـا بـه صـفـوف خـود مـی گـردنـد و از نـیـروی مـطـالـبـه و اجـرای اصـلا حـات بـرخـوردار مـی شـونـد، بـرنـامـۀ اصـلـی بـه یـک شـعـار مـیـان تـهـی تـبـدیـل مـی گـردد، کـه کـسـی جـدیـش نـمـی گـیـرد، راهـکـار بـا نـیـازهـای آنـی تـطـبـیـق داده مـی شـود و آن هـا نـاگـزیـر از مـقـابـل مـردان صـاحـب “حـس واقـعـیـت” کـه مـتـوجـه زمـان حـال هـسـتـنـد، بـدون آن کـه نـگـران آیـنـده بـاشـنـد، عـقـب مـی نـشـیـنـنـد.

یـقـیـنـاً رفـقـایـی هـسـتـنـد کـه بـا وجـود قـرار گـرفـتـن در ردۀ اول در داخـل جـنـبـش اتـحـادیـۀ صـنـفـی آنـارشـیـسـت هـای صـادق و مـشـتـاق بـاقـی مـانـده انـد، هـمـان گـونـه کـه گـروه هـای کـارگـری ای هـسـتـنـد کـه از انـدیـشـه هـای آنـارشـیـسـتـی الـهـام مـی گـیـرنـد. ولـیـکـن سـاده اسـت انـتـقـاد، ارائـۀ هـزار نـمـونـه از اعـمـال روزمـرۀ ایـن مـردان و ایـن گـروه هـا کـه در حـقـیـقـت در تـبـایـن بـا انـدیـشـه هـای آنـارشـیـسـتـی مـی بـاشـنـد. مـن مـوافـقـم کـه ایـن واقـعـیـات خـشـن زنـدگـی هـسـتـنـد. زمـانـی کـه سـر و کـار آدم اجـبـاراً بـا کـارفـرمـایـان و مـقـامـات مـی افـتـد، عـمـل بـه شـیـوۀ آنـارشـیـسـتـی نـا مـمـکـن مـی بـاشـد. نـمـی تـوان گـذاشـت تـوده هـا خـودسـرانـه عـمـل کـنـنـد، زمـانـی کـه مـایـل بـه عـمـل نـیـسـتـنـد و خـواهـان یـا طـالـب رهـبـرانـنـد. ولـی چـرا بـایـد آنـارشـیـسـم را بـا چـیـزی کـه آنـارشـیـسـم نـیـسـت عـوض کـرد، و چـرا مـا بـه عـنـوان آنـارشـیـسـت هـا بـایـد پـذیـرای مـسـئـولـیـت اعـمـال و سـازش هـایـی گـردیـم کـه بـه عـلـت آنـارشـیـسـت نـبـودن تـوده هـا لازم گـردانـده شـده انـد، حـتـی اگـر آن هـا مـتـعـلـق بـه سـازمـانـی بـاشـنـد کـه بـرنـامـه هـای آنـارشـیـسـتـی را در اسـاسـنـامـه اش گـنـجـانـده بـاشـد؟

بـه نـظـر مـن آنـارشـیـسـت هـا نـبـایـد مـایـل بـاشـنـد کـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی آنـارشـیـسـتـی بـا شـنـد، ولـی آن هـا بـایـد بـه صـورت افـراد واحـد، بـه صـورت گـروه هـا و بـه صـورت گـروه هـای وحـدت کـرده در داخـل رده هـای ایـن هـا در جـهـت پـیـشـبـرد اهـداف آنـارشـیـسـتـی عـمـل نـمـایـنـد. هـمـان سـان کـه گـروه هـای عـلـمـی و بـحـث، گـروه هـای تـبـلـیـغـات کُـنـشـگـر بـا حـرف هـای نـوشـتـه یـا گـفـتـه در مـیـان مـردم عـادی، گـروه هـای تـعـاونـی، گـروه هـا در کـارخـانـجـات، گـروه هـا در مـیـان کـارگـران روسـتـایـی، در سـربـازخـانـه هـا و در مـدارس یـافـت مـی شـونـد یـا بـایـد یـافـت شـو نـد، بـایـسـتـه اسـت گـروه هـای ویـژه ای در داخـل سـازمـان هـای گـونـاگـونـی تـشـکـیـل گـردنـد کـه در مـبـارزات طـبـقـاتـی شـرکـت مـی جـویـنـد.

طـبـیـعـتـاً کـمـال فـرضـی اسـت، اگـر هـر فـردی آنـارشـیـسـت مـی بـود و سـازمـان هـا بـه شـکـل آنـارشـیـسـتـی کـار مـی کـردنـد، و در ایـن حـالـت بـدیـهـی اسـت کـه دیـگـر نـیـازی بـه خـودسـازمـان دهـی در پـیـکـار عـلـیـه کـارفـرمـایـان وجـود نـمـی داشـت، چـرا کـه بـیـش از آن کـارفـرمـایـی یـافـت نـمـی شـد. امـا در وضـع حـاضـر، بـا پـذیـرش تـکـامـل اجـتـمـاعـی رفـقـای کـارگـر بـه صـورتـی کـه هـسـت، گـروه های آنـارشـیـسـتی نـبـایـد انـتـظـار داشـتـه بـاشـنـد کـه سـازمـان هـای کـارگـری به شـکـلی عـمـل نـمـایـنـد کـه انـگـار آنـارشـیـسـتی هـسـتـنـد، امـا بـایـد هـر نـوع تـلاشـی را در جـهـت تـحـریـک آن هـا بـه نـزدیـک شـدن بـه اسـلـوب آنـارشـیـسـتـی تـا حـداکـثـر مـمـکـن بـه عـمـل آورنـد. در صـورتـی کـه بـا نـظـر بـه بـقـای ایـن سـازمـان هـا و نـیـازهـا و امـیـال اعـضـای شـان مـذاکـره، بـرقـراری تـمـاس مـرددانـه بـا مـقـامـات مـطـلـقـاً ضـروری بـاشـد، آن گـاه بـایـد ایـن ضـرورت را پـذیـرفـت؛ امـا چـنـیـن امـری بـایـد بـه وسـیـلـۀ دیـگـران انـجـام گـیـرد نـه آنـارشـیـسـت هـا، کـه نـقـش شـان عـبـارت اسـت از نـشـان دادن نـاکـافـی و نـامـطـمـئـن بـودن جـمـیـع اصـلاحـات قـابـل حـصـول تـحـت رژیـم سـرمـایـه داری و سـوق دادن پـیـکـار بـه صـوب راه حـل هـای ریـشـه ای تـر.

آنـارشـیـسـت هـا در اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـایـد در جـهـت گـشـوده بـودن ایـن هـا بـه روی کـلـیـۀ کـارگـران، بـی تـفـاوت بـه دیـدگـاه هـا یـا تـعـلـق حـزبـی شـان بـه یـک شـرط مـبـارزه نـمـایـنـد: هـمـبـسـتـگـی در مـبـارزه بـر ضـد کـارفـر مـایـان؛ آن هـا بـایـد بـه مـحـالـفـت بـا پـیـشـنـهـاد وابـسـتـگـی بـه شـخـص حـقـوقـی(کـورپـوراتـیـو) و هـر گـونـه تـلاش در جـهـت انـحـصـار بـر سـازمـان و بـر کـار بـه پـردازنـد. آن هـا بـایـد مـانـع از تـبـدیـل گـشـتـن اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـه ابـزار انـحـصـارجـویـی سـیـاسـتـمـداران بـا نـظـر بـه انـتخـابـات یـا اهـداف اقـتـدارجـویـانـۀ دیـگـر گـردنـد؛ آن هـا بـایـد از عـمـل مـسـتـقـیـم، عـدم تـمـرکـز، اسـتـقـلال و ابـتـکـار فـردی دفـاع و آن هـا را عـمـلـی سـازنـد؛ آن هـا بـالاخـص بـایـد بـه کـوشـنـد بـه اعـضـاء بـیـآ مـوزنـد چـگـونـه مـی تـوان مـسـتـقـیـمـاً در زنـدگـی سـازمـانـی شـرکـت جـسـت و چـگـونـه مـی تـوان بـه کـار مـدیـران و کـارمـنـدان ثـابـت خـاتـمـه داد.

بـه دیـگـر کـلام آن هـا بـایـد آنـارشـیـسـت هـا بـاقـی بـه مـانـنـد، پـیـوسـتـه در تـمـاس نـزدیـک بـا آنـارشـیـسـت هـا بـاشـنـد و در عـیـن حـال بـه خـاطـر بـه سـپـرنـد کـه سـازمـان هـای کـارگـری نـه هـدف، کـه صـرفـاً یـکـی از وسـایـل هـسـتـنـد در خـدمـت هـمـوار سـازی راه بـر نـیـل بـه آنـارشـیـسـم، بـی تـفـاوت بـه ایـن کـه اهـمـیـت شـان تـا چـه انـدازه بـاشـد.
نـبـایـد “سـنـدیـکـالـیـسـم”، کـه بـه صـورت یـک عـقـیـده و یـک اسـلـوب جـهـت حـل پُـرسـمـان هـای اجـتـمـاعـی ایـجـاد گـشـتـه اسـت، را بـا [هـدف و چـگـونـگـی] تـأسـیـس، هـسـتـی و کُـنـش گـری هـای اتـحـادیـه هـای صـنـفـی اشـتـبـاه کـرد …
بـرای مـا ایـن حـائـز اهـمـیـت زیـاد نـیـسـت کـه کـارگـران احـتـمـالاً بـیـش تـر یـا کـم تـر بـه خـوا هـنـد، مـهـم ایـنـسـت کـه آنـان امـیـال مـطـلـوب شـان را بـا مـشـارکـت، از طـریـق عـمـل مـسـتـقـیـم بـر ضـد سـرمـایـه داران و دولـت بـه دسـت آورنـد.

یـک اصـلاح کـوچـک بـرآیـنـد مـشـارکـت بـا خـودی هـا، از طـریـق هـنـایـش آن بـر اخـلاق – و هـم چـنـیـن مـادی در درازمـدت – بـاارزش تـر اسـت تـا یـک اصـلاح بـزرگ، بـخـشـیـده شـده از سـوی دولـت یـا سـرمـایـه داران، بـا هـدف نـامـطـمـئـن یـا حـتـی بـا “خـوش قـلـبـی شـان”. [6 آوریـل 1922]
آیـا بـایـد بـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی پـیـوسـت یـا نـه، و ایـن در حـیـن شـرکـت در هـمـۀ مـبـارزات و سـعـی ریـشـه ای کـردن آن هـا تـا حـداکـثـر مـمـکـن و هـمـواره تـحـت عـمـل و خـطـر در پـیـش قـراول مـانـدن؟

و بـالاتـر از هـمـه چـیـز، آیـا آنـارشـیـسـت هـا تـا چـه درجـه بـایـد مـشـاغـل اجـرایـی در داخـل اتـحـادیـه هـای صـنـفـی را بـه پـذیـرنـد و اجـازه دهـنـد از وجـودشـان در مـذاکـرات، سـازش هـا، هـمـا هـنـگـی ها و تـمـاس هـا با مـقـامـات و کـارفـرمـایـان اسـتـفـاده بـه عـمـل آیـد، آن چـه کـه کـارگـران خـود از آنـان خـواسـتـارنـد و جـزء ثـابـتـی از خـواسـتـه هـای روزمـره ای مـبـنـی بـر بـهـسـازی شـرائـط و دفـاع از دسـتـآوردهـای تـاکـنـونـی اسـت؟
در عـرض دو سـال پـسـا صـلـح و تـا آغـاز ظـفـرهـای واپـس گـرایـی فـاشـیـسـم، مـا خـود را در یـک وضـعـیـت بـی نـظـیـر یـافـتـیـم.
انـقـلاب بـه نـظـر آمـادۀ وقـوع مـی رسـیـد، و شـرائـط مـادی و مـعـنـوی واقـعـاً جـهـت مـحـقـق سـا خـتـنِ، هـم چـنـیـن ضـرورت بـخـشـیـدن بـه انـقـلاب حـاضـر بـودنـد.

ولـی مـا آنـارشـیـسـت هـا تـا درجـۀ زیـاد بـا فـقـدان نـیـروی لازم بـرای انـجـام انـقـلاب بـا اسـلـوب هـای مـان و مـنـحـصـراً بـا پـشـتـیـبـانـی صـفـوف مـان روبـه رو بـودیـم؛ مـا بـه وجـود تـوده هـا نـیـاز دا شـتـیـم و آن هـا کـامـلاً آمـادۀ عـمـل بـودنـد، امـا آنـارشـیـسـت نـبـودنـد. تـحـت هـر شـرائـطـی انـقـلاب بـدون پـشـتـیـبـانـی تـوده هـا، حـتـی در صـورت امـکـان پـذیـر بـودن، تـنـهـا مـی تـوانـسـت بـه پـیـدایـش یـک رهـبـری تـازه مـنـتـج گـردد، و ایـن نـفـی آنـارشـیـسـم مـی بـود، بـی تـفـاوت بـه ایـن کـه بـه وسـیـلـۀ آنـارشـیـسـت هـا مُـجـری مـی گـردیـد، و آن حـاکـمـان نـویـن را فـاسـد مـی سـاخـت و بـه بـازگـشـت بـه شـیـوۀ ادارۀ سـرمـایـه داری مـنـتـهـی مـی شـد.

خـود را از پـیـکـار پـس کـشـیـدن و تـسـلـیـم شـدن، بـه ایـن عـلـت کـه مـا دقـیـقـاً نـمـی تـوانـسـتـیـم آن چـه را کـه مـایـل بـودیـم انـجـام دهـیـم، فـرقـی بـا چـشـم پـوشـی از هـر گـونـه امـکـان آنـی و آتـی، از هـر گـونـه امـیـد تـکـامـل دادن جـنـبـش در سـمـت مـطـلـوب مـان نـمـی داشـت. آن فـرقـی بـا چـشـم پـو شـی ابـدی نـمـی داشـت، چـرا کـه پـیـشـا تـشـکـیـلات دوبـاره دادن اقـتـصـادی و سـیـاسـی جـامـعـه هـرگـز تـوده هـای آنـارشـیـسـت وجـود نـخـواهـنـد داشـت و پُـرسـمـان مـشـابـه هـر بـار کـه شـرائـط وضـعـیـتـی بـا امـکـانـات انـقـلابـی بـه سـازد مـوجـود خـواهـد بـود.
بـنـابـرایـن بـه هـر قـیـمـت ضـرورت خـواهـد داشـت کـه از اعـتـمـاد تـوده هـا بـرخـوردار شـد و در مـوضـعـی قـرار گـرفـت کـه از آن بـه تـکـان درآوردن تـوده هـا، زمـانـی کـه دارای روحـیـه بـرای آغـاز عـمـل بـاشـنـد و بـه ایـن عـلـت تـضـمـیـن مـشـاغـل اجـرایـی در سـازمـان هـای کـارگـری مـفـیـد بـه نـظـر رسـد، مـمـکـن بـاشـد. کـلـیـۀ خـطـرات اصـلاح طـلـبـی و فـسـاد نـادیـده گـرفـتـه شـدنـد و در هـر حـال انـگـاشـتـه شـد کـه آن هـا فـرصـت هـنـایـش نـخـواهـنـد داشـت.

بـنـابـرایـن تـصـمـیـم گـرفـتـه شـد بـه هـر کـس آزادی عـمـل بـر طـبـق شـرائـط داده شـود، و ایـن بـهـتـریـن راه تـشـخـیـص داده شـد، تـنـهـا بـا ایـن شـرط کـه کـسـی آنـارشـیـسـت بـودنـش را فـرامـوش نـکـنـد و هـمـواره بـه وسـیـلـۀ مـنـافـع غـالـب آنـارشـیـسـم هـدایـت گـردد.
ولـیـکـن بـا تـجـارب نـو در حـافـظـه، و بـه مـلاحـظـۀ وضـعـیـت مـوجـود … بـه نـظـر مـن مـفـیـد خـواهـد بـود بـازگـشـت بـه پُـرسـمـان و بـررسـیـدن ایـن کـه آیـا مـوضـوع بـر سـر تـغـیـیـر دادن راهـکـار مـا در ایـن مـورد، مـهـم تـریـن جـنـبـۀ کُـنـش گـری مـاسـت.
بـه نـظـر مـن مـا بـایـد بـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـه پـیـونـدیـم، زیـرا آگـاهـیـم کـه مـانـدن مـان در بـیـرون از سـوی آن هـا خـصـمـانـه تـلـقـی مـی گـردد، انـتـقـاد مـا بـا بـدگـمـانـی مـلاحـظـه مـی شـود، و در زمـان هـای نـاآرامـی مـا مـهـمـانـان نـاخـوانـده بـه شـمـار خـواهـیـم آمـد و شـرکـت مـان بـا سـردی پـذ یـرفـتـه خـواهـد گـردیـد ….

و تـا جـایـی که بـه درخـواسـت و پـذیـرش شـغـل مـدیـریـت مـربـوط مـی گـردد، مـن بـر ایـن بـاورم کـه در ادوار نـاآرامـی بـه طـور کـلـی پـرهـیـز کـردن از آن بـهـتـرسـت. امـا بـه بـاور مـن زیـان و خـطـر چـنـدان در ایـن نـیـسـت کـه یـک شـغـل اجـرایـی را بـه عـهـده گـرفـت – آن چـه کـه تـحـت شـرا ئـطـی مـی تـوانـد مـفـیـد و حـتـی لازم بـاشـد – امـا در ایـن اسـت کـه شـغـل صـورت دائـمـی بـیـابـد. بـه نـظـر مـن بـایـسـتـه اسـت اشـخـاص دارای شـغـل اجـرایـی حـتـی الامـکـان مـکـرراً تـعـویـض گـردنـد، هـم بـه جـهـت مـمـکـن سـاخـتـن انـدوخـتـن تـجـربـۀ اداری بـرای کـارگـران بـسـیـار، هـم جـلـوگـیـری از ایـن کـه کـار سـازمـانـی بـه یـک پـیـشـه تـبـدیـل و سـبـب گـردد مُـجـریـانـش نـگـرانـی از دسـت داده شـدن کـار را بـه مـبـارزات کـارگـران بـیـفـزایـنـد.
و ایـن هـمـه تـنـهـا از نـظـر پـیـکـار مـوجـود و آمـوزش کـارگـران مـورد تـوجـه نـیـسـت، امـا هـم چـنـیـن، آن چـه مـهـم تـرسـت، از نـظـر نـگـرش بـر تـکـامـل انـقـلاب در زمـان آغـازش.

آنـارشـیـسـت هـا بـه انـدازۀ کـافـی در یـک رابـطـۀ تـضـاد بـا کـمـونـیـسـت هـای مـقـامـاتـی قـرار دا رنـد، کـه یـک دولـت اداره کـنـنـدۀ هـر جـنـبـۀ زنـدگـی اجـتـمـاعـی را بـه صـورت پـیـش شـرط بـه پـیـش مـی کـشـنـد، و سـازمـان دهـی تـولـیـد و تـسـهـیـم کـالا را بـه تـصـمـیـمـات بـرگـزیـدگـان واگـذار مـی کـنـنـد، امـری کـه صـرفـاً مـی تـوانـد مـوجـد فـرمـان روایـی مـنـفـور و از رشـد افـتـادن کـلـیـۀ نـیـرو هـای زنـده در اجـتـمـاع گـردد.
اتـحـادیـه هـای صـنـفـی ظـاهـراً مـایـل بـه تـوافـق بـا آنـارشـیـسـت هـای مـخـالـف بـا تـمـرکـز در حـکـومـت، بـه مـقـصـود خـلاصـی از دسـت دولـت و اشـغـال جـای آن هـسـتـنـد؛ و آن هـا مـی گـویـنـد کـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـایـد ثـروت هـا را بـه اخـتـیـار خـود درآورنـد و فـراهـم آوردن هـمـاد مـواد غـذایـی را عـهـده دار گـردنـد، مـسـئـولـیـت تـسـهـیـم را قـبـول کـنـنـد، هـم چـنـیـن تـولـیـد و مـبـادلـۀ کـالا را سـازمـان دهـی نـمـایـنـد. و مـن دلـیـلـی بـرای اعـتـراض بـه ایـن نـمـی داشـتـم، اگـر چـنـان چـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی درهـای شـان را بـه روی هـمـاد مـردم مـی گـشـودنـد و اجـازۀ آزادی عـمـل بـه دگـرانـدیـشـان و سـهـم شـان از دسـتـآوردهـا را مـی دادنـد.

ولـی در عـمـل ایـن بـرعـهـده گـیـری و ایـن تـسـهـیـم نـمـی تـوانـد بـه صـورت خـودرویـانـه بـه وسـیـلـۀ تـوده هـا، حـتـی بـا اوراق مـعـتـبـر اتـحـادیـۀ صـنـفـی صـورت گـیـرد، بـدون آن کـه بـاعـث ضـا یـع شـدن ثـروت طـبـیـعـی گـردد و بـدون آن کـه ضـعـیـف را قـربـانـی قـوی بـه سـازد. و دشـوارتـر از ایـن بـرقـراری تـوافـق بـیـن مـنـاطـق گـونـاگـون و مـبـادلات کـالا بـیـن اتـحـادیـه هـای گـونـاگـون مـولـد یـن از طـریـق جـلـسـات تـوده ای خـواهـد بـود. رسـیـدگـی بـه ایـن بـایـد بـا تـصـمـیـمـات مـتـخـذه در گـردهـم آیـی هـای عـمـومـی و اجـرای شـایـسـتـۀ آن هـا بـه وسـیـلـۀ گـروه هـا و افـراد واحـد، بـه صـورت داوطـلـبـانـه یـا نـمـایـنـدگـی و وکـالـت یـافـتـه بـه عـمـل آیـد.

نـتـیـجـه ایـن کـه اگـر شـمـار مـحـدودی از اشـخـاص در درازمـدت صـاحـب مـشـاغـلـی بـاشـنـد، رهـبـران اتـحـادیـۀ صـنـفـی تـلـقـی مـی گـردنـد؛ اگـر مـنـشـیـان و سـازمـان دهـان بـرگـزیـده بـاشـنـد، بـه طـور خـود بـه خـودی وظـیـفـۀ سـازمـان دهـی انـقـلاب را بـه عـهـده مـی گـیـرنـد و آنـان مـیـل بـه مـلاحـظـۀ کـسـانـی کـه مـشـتـاق عـمـلـیـات غـیـروابـسـتـه انـد، را بـه صـورت مـهـمـانـان نـاخـوانـده و عـنـاصـر غـیـرمـسـئـول خـواهـنـد داشـت و مـایـل بـه تـحـمـیـل ارادۀ شـان، بـا بـهـتـریـن مـنـظـورات – و حـتـی بـا کـاربـری قـدرت خـواهـنـد بـود.

و آن گـاه ” ادارۀ سـنـدیـکـالـیـسـتـی” بـه زودی بـه هـمـان دروغ، هـمـان فــرمـانروایـی ای کـه بــه اصـطـلاح “دیکـتـاتـوری پـرولـتـاریـا ” بـدان تـبـدیـل گـشـتـه، مـبـدل خـواهـد شـد. وسـیـلـه بـر ضـد ایـن خـطـر و شـرط مـوفـقـیـت انـقـلاب بـه صـورت یـک عـامـل پـیـشـرو ” تـشـکـیـل دادن” شـمـار بـزرگـی از اشـخـاص بـا ابـتـکـار و اسـتـعـداد بـرای اشـتـغـال بـا وظـایـف عـمـلـی مـی بـاشـد: مـتـقـاعـد سـاخـتـن تـوده هـا بـه عـدم واگـذاردن قـضـیـۀ مـشـتـرک بـه چـنـد تـن و صـرفـاً نـمـایـنـدگـی و وکـالـت دادن بـرای وظـایـف ویـژه بـه مـدت مـحـدود، در زمـانـی کـه نـمـایـنـدگـی و وکـالـت دادن ضـرورت داشـتـه بـاشـد. و سـنـدیـکـا در صـورتـی کـه واقـعـاً بـه شـکـل آنـارشـیـسـتـی تـشـکـیـلات داده شـود و عـمـل نـمـایـد، مـؤثـرتـریـن وسـیـلـۀ ایـجـاد دقـیـقـاً چـنـیـن وضـعـیـتـی و دقـیـقـاً چـنـیـن روحـی خـواهـد بـود. [30 سـپـتـامـبـر 1922]

 

 


پـانـوشـت هـا ( از بـرگـردانـنـده)


1 در تـاریـخ اسـاطـیـر یـونـان بـاسـتـان سـیـسـیـفـوس بـانـی و پـادشـاه افـیـرا(کـوریـنـت امـروز) بـود. زئـوس(Zeus)، خـدای خـدایـان یـونـان بـاسـتـان (مـعـادل ژوپـیـتـر(Jupiter) رومـیـان بـاسـتـان)، او را بـه عـلـت دو بـار گـول زدن مـرگ مـحـکـوم سـاخـت یـک سـنـگ سـایـیـده شـدۀ بـزرگ را بـه بـالای تـپـه بـه غـلـطـانـد، و بـا نـزدیـک شـدن بـه سـر تـپـه آن را دوبـاره بـه پـایـیـن بـه غـلـطـانـد، و ایـن کـار را تـا ابـد تـکـرار کـنـد.
2 بـیـن الـمـلـل اوّل در 1864 تـحـت رهـبـری کـارل مـارکـس(Karl Marx)(83- 1818) و فـریـدریـش انـگـلـس(Friedrich Engels)(95- 1820) تـأسـیـس گـردیـد، و در 1872 در نـتـیـجـۀ اخـتـلافـات بـر سـر پـشـتـیـبـانـی از کـمـون پـاریـس و اخـراج آنـارشـیـسـت هـا از هـم پـاشـیـد.

 

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل