داریو فو، برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۷ تصادفا در روز اعلام برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۶ درگذشت.
رسانههای آلمان از داریو فو به عنوان “انسانی مسحورکننده، دلقکی خردمند و سیاستپیشهای یکدنده” نام میبرند. او در طول زندگی هنریاش هم پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، و هم کمونیستها را علیه خود برانگیخت. او چندین بار پس از اجرای برنامه بر صحته تئاتر بازداشت شده بود.
داریو فو در سال ۱۹۹۷ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. در ستایشنامهای که هیأت اعطاکننده نوبل در این رابطه منتشر کرد، آمده بود: «داریو فو نمایشنامهنویسی است که در ادامه راه دلقکهای دوران قرون وسطی، به قدرت انتقاد میکند و به شأن انسانی رنجدیدگان و ضعیفان احترام میگذارد.»
اما نمایشنامه نویسی که خودش را دلقکی از صنف دلقکان قرون وسطی میدانست، چه طور در عرصه حیات مدنی و فرهنگی کشورش بازیگر نقش اصلی شد؟
داریو فو هنرمند همه فن حریفی بود که بی وقفه خلق کرد: جدا از ترانهها، کارگردانی اپرا، مقالات سیاسی، کتابهای آموزشی تئاتر و تابلوهای نقاشیاش، داریو فو بیش از ۸۰ نمایشنامه نوشت.
این نمایشها که خودش در آنها بازی می کرد و اغلب طراح صحنه و لباس و آهنگساز هم بود، همگی واکنشهایی به رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایتالیای معاصر هستند. اما فو چهرهای بین المللی است که آثارش به بیش از ۳۰ زبان در دنیا ترجمه شده است.
داریو فو ۹۰ سال پیش در شهر کوچک سن جانو در لمباردی به دنیا آمد، این منطقه یکی از مراکز صنعتی و کارگری ایتالیا بود.
فو داستانگویی را از پدربزرگ مادریاش آموخت. مادر فو، پینا روتا هم نویسنده بود و زندگی نامه خودنوشتش، سرزمین قورباغه ها، روزگار یک خانواده کارگر کشاورزی در ایتالیای ابتدای قرن بیستم را روایت می کند.
پدرش که کارمند راه آهن بود، عقاید سوسیالیستیاش را به داریو داد و ماهیگیران دهکده والتراواگلیا، که پدرش مدتی در آن جا ماموریت داشت، ترانههای بومی ماهیگیران را به او یاد دادند. فرهنگ کارگران صنعتی و کشاورزی که در میانه های قرن بیستم، رو به افول گذاشت، اولین بستر آموزش فو بود.
قرار بود معمار شود اما یک حمله عصبی در میلان او را به تئاتر کشاند. روانشناس به او توصیه کرد دنبال شغلی برود که همیشه برایش لذت بخش باشد و داریو که با آثار ادواردو دفیلیپو، کمدی نویس ایتالیایی آشنا شده بود، به تئاتر آمد. اول به عنوان طراح صحنه، بعد کمدین طرحهای کوتاه کمدی در جنگهای نمایشی و بعد نویسنده و کارگردان.
تئاتر فو از منابع زیادی تغذیه و رشد کرد. فو در بازیگری از لوکوک ، مدرس فرانسوی بازیگری و خلاقیت، در کارگردانی از استره لر، کارگردان ایتالیایی، و در اندیشه از آنتونیو گرامشی، متفکر فلسفه سیاسی، بسیار آموخت. اما منشاء الهام اصلی زندگی او به خصوص بعد از همکاری و ازدواجش با فرانکا رامه ، کمدیا دل آرته بود.
خانواده رامه برای چند نسل از نمایشگران دل آرته در شمال ایتالیا بودند و داستانگویی، طنز و نگاه سیاسی فو با یکی از قدیمیترین سنتهای نمایشی اروپا پیوند خورد. کمدی دل آرته، پر سرعت، متکی بر بدن و بر بداهه پردازی است. دل آرته یکی از گونههای نمایشی است که از قرون وسطی جان سالم به در برد و میراث تئاتر اروپا را به امروز رساند.
در دهه ۵۰ و اوائل دهه ۶۰، فو و رامه زوج موفقی شدند که سالی یک نمایشنامه بر صحنه میبردند. از انتهای دهه ۵۰ قرن بیستم اولین ترجمهها از آثار او آغاز شد و داریو و فرانکا به جُنگهای پر طرفدار تلویزیون دولتی ایتالیا راه یافتند. قطعات فو در این واریتههای تلویزیونی خیابانها را خلوت می کرد اما اعتراض کلیسا و قدرتمندان سیسیلی باعث شد در ۱۹۶۲، به مدت ۱۵ سال از کار در تلویزیون دولتی منع شوند.
در نیمه دوم دهه ۶۰ میلادی با بحران سیاسی در ایتالیا و جنبشهای خواهان تغییر در سراسر اروپا، فو تئاترش را تغییر داد. او فکر میکرد انتقادات او در نمایشهایش تبدیل به قرص مُسکنی برای تماشاگران معمول تئاتر یعنی طبقات بالای جامعه شده است.
به استان محل زادگاهش، لمباردی، که محل صنایع بزرگ بود بازگشت و نمایشهایش را به میان کارگران اعتصاب کننده برد. همه تجربیات و نگاه فو به تاریخ تئاتر در این دوره به کار او آمدند. کارهای او در این دوره جشنهای قرون وسطایی در لباس کارو در کارخانهها هستند.
این بار کارناوالها برای برداشت محصول یا بزرگداشت اولیای دینی کاتولیک اجرا نمی شوند. بلکه آیینهایی برای سرگرمی، آگاهی و تجدید قوای کارگران اشغال کننده کارخانجات هستند.
فو داستانهای اعتصاب کنندگان را از کارخانهای به کارخانه دیگر و از شهری به شهر دیگر می برد. در این کارناوالهای جمع و جور نمایشهای طولانی، رقص و آواز و حتی فروش محصولات کارخانه ها برای کمک به کارگران اعتصاب کننده، بخشی از گردهماییها بود.
تئاتر کمون، کمپانی فو و رامه، به میان کارگران ، به میدان شهرهای کوچک ، زندانها، دانشگاهها و استادیومهای ورزشی میرفت و تئاتری که هدفش صحبت از مسائل مردم بود را به کارگران، اعتصابگران و طبقات فرودست جامعه نشان می داد. در این دوره بود که فو در حیات فرهنگی لمباردی و بعد در ایتالیا به یک نیروی فرهنگی، اجتماعی تبدیل شد.
موفقترین آثار فو محصول همین دوران هستند. از جمله مجموعه نمایشهای تک نفره میسترو بوفو. داریو فو روایتی طنز آمیز از معجزات مسیح و داستانهای پاپها و اولیای مسیحی ارائه میدهد که به جای تفسیر آسمانی این معجزات، برخورد مردم فقیری را که تماشاگر معجزات بودند بازمینماید. این مجموعه نمایشهای تک نفره او تا سالها در نقاط مختلف دنیا اجرا میشدند.
شناخته شدهترین کار فو، مرگ تصادفی یک آنارشیست، اولین بار در ۱۹۷۰ اجرا شد و بعدها در ۴۰ کشور به صحنه رفت. داستان تلخ و واقعی کارگر راه آهنی که به جرم بمب گذاری دستگیر شد و در بازداشت مرد در حالی که هیچ ربطی به بمب گذاران واقعی نداشت. اما این داستان تلخ در دستان فوی بازیگر/ نویسنده و کارگردان به کمدی تمام عیاری تبدیل شده بود که شیوههای پلیس و فساد را افشا می کرد.
فو برای این فعالیتها بارها تهدید به مرگ شد. مورد حمله فیزیکی قرار گرفت و فرانکا رامه، همراه و همکارش در ۱۹۷۳ ربوده شد. رامه شکنجه شد و ربایندگان، که بعدها معلوم شد با پلیس دولتی مرتبط بودند، به او تجاوز کردند. تا اواسط دهه ۸۰ آمریکا به آنها که برای اجرای آثارشان میخواستند به آنجا سفر کنند ویزا نمیداد و کلیسای ایتالیا حتی به جایزه نوبل او در ۱۹۹۷ اعتراض کرد.
پس از جایزه نوبل و جهانی شدن آثار فو، واکنش او به سیاست روز بیشتر هم شد. در سال ۲۰۰۳ نمایش غیر طبیعی با دو مغز را نوشت که داستان سوءقصد به پوتین و برلوسکونی است. پوتین میمیرد اما برلوسکونی جان سالم به در میبرد در حالی که هم مغز خودش را دارد و هم مغز پوتین را. در سال ۲۰۰۵ نمایشی با نگاه به زندگی و فعالیتهای ضد جنگ سیندی شیهان ، زنی که پسرش را در جنگ عراق از دست داد، نوشت.
داریو فو به رویای بسیاری از هنرمندان دست یافته بود، او در آثارش یک سنت هنری را به فراخور مشکلات مردم معاصر به روز کرد. این امکان را به وجود آورد که هنرش را به مخاطبان واقعیاش، یعنی طبقات فرودست برساند. پس از مرگ فو دیوید گریگ ، نمایشنامه نویس اسکاتلندی، او را نمایشنامه نویسی خواند که توانست تئاتر، کارناوال و اعتراض سیاسی را به هم پیوند بزند و نمایشنامه نویسی اسکاتلند را وامدار او دانست.
در سالهای اخیر فو بیشتر به کارهای تجسمیاش بازگشته بود، نقاشی میکرد و نوعی پرده خوانی درباره نقاشان و هنرمندان بزرگی که بر او تاثیر گذاشته بودند ترتیب میداد. در سال ۲۰۱۴ و در آستانه ۹۰ سالگی تازه علاقه اش به رمان را کشف کرد و اولین رمانش را در باره لوکرز بورژیا نوشت تا تصویری متفاوت از این زن قدرتمند خاندان بورژیا ارائه دهد.
فو که سالها فعال محیط زیستی بود و در مزرعه خودگردانش در شمال ایتالیا زندگی میکرد، با به راه افتادن جنبش سیاسی پنج ستاره در ایتالیا، که رهبر آن پپ گریلو یک کمدین است، از این جنبش حمایت کرد.
چند هفته پیش دولت ترکیه اجرای آثار چهار نمایشنامه نویس غیر ترک را در ترکیه ممنوع کرد. ارگانهای فرهنگی دولت این کار را در جهت تقویت نمایشنامههای داخلی اعلام کردند. یکی از این نمایشنامه نویسان، در کنار شکسپیر و چخوف، داریو فو بود.
او گفته بود اگر ثابت شود کل بحران ترکیه تاثیر من بوده، به خصوص که من تنها نویسنده زنده در میان این غولها هستم، این را نوبل دومی برای خودم میدانم.
——————————————————————————————————————————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با مجموعه عصر آنارشیسم The names and addresses that related to anarchism era website
۱- سایت عصر آنارشیسم
https://asranarshism.com
آدرس و اسامی صفحات ما در فیسبوک
۲- فیسبوکعصر آنارشیسم
https://www.facebook.com/asranarshism
۳- فیسبوک بلوک سیاه ایران
https://www.facebook.com/iranblackbloc
۴ – فیسبوکآنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava
https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%DA%98%D8%A7%D9%88%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B1-Anarchists-in-solidarity-with-the-Rojava-434646579975914
۵- فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
۶ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
۷- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
۸ – فیسبوکآنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
۹ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
۱۰ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
۱۱ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
۱۲ – فیسبوکآنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
۱۳ – فیسبوک صدای زندانیان سیاسی
https://www.facebook.com/SupportPoliticalPrisoners
۱۴- صدای زندانیان سیاسی در تلگرام
telegram.me/VoiceOfPrisonersOfConscience
۱۵ – عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
۱۶- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
۱۷ – عصر آنارشیسم در توئیتر
https://twitter.com/asranarshism
۱۸ – بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها
https://www.facebook.com/%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7-505093803031731/
آدرس تماس با ما contact us
رسانههای آلمان از داریو فو به عنوان “انسانی مسحورکننده، دلقکی خردمند و سیاستپیشهای یکدنده” نام میبرند. او در طول زندگی هنریاش هم پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، و هم کمونیستها را علیه خود برانگیخت. او چندین بار پس از اجرای برنامه بر صحته تئاتر بازداشت شده بود.
داریو فو در سال ۱۹۹۷ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. در ستایشنامهای که هیأت اعطاکننده نوبل در این رابطه منتشر کرد، آمده بود: «داریو فو نمایشنامهنویسی است که در ادامه راه دلقکهای دوران قرون وسطی، به قدرت انتقاد میکند و به شأن انسانی رنجدیدگان و ضعیفان احترام میگذارد.»
اما نمایشنامه نویسی که خودش را دلقکی از صنف دلقکان قرون وسطی میدانست، چه طور در عرصه حیات مدنی و فرهنگی کشورش بازیگر نقش اصلی شد؟
داریو فو هنرمند همه فن حریفی بود که بی وقفه خلق کرد: جدا از ترانهها، کارگردانی اپرا، مقالات سیاسی، کتابهای آموزشی تئاتر و تابلوهای نقاشیاش، داریو فو بیش از ۸۰ نمایشنامه نوشت.
این نمایشها که خودش در آنها بازی می کرد و اغلب طراح صحنه و لباس و آهنگساز هم بود، همگی واکنشهایی به رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایتالیای معاصر هستند. اما فو چهرهای بین المللی است که آثارش به بیش از ۳۰ زبان در دنیا ترجمه شده است.
داریو فو ۹۰ سال پیش در شهر کوچک سن جانو در لمباردی به دنیا آمد، این منطقه یکی از مراکز صنعتی و کارگری ایتالیا بود.
فو داستانگویی را از پدربزرگ مادریاش آموخت. مادر فو، پینا روتا هم نویسنده بود و زندگی نامه خودنوشتش، سرزمین قورباغه ها، روزگار یک خانواده کارگر کشاورزی در ایتالیای ابتدای قرن بیستم را روایت می کند.
پدرش که کارمند راه آهن بود، عقاید سوسیالیستیاش را به داریو داد و ماهیگیران دهکده والتراواگلیا، که پدرش مدتی در آن جا ماموریت داشت، ترانههای بومی ماهیگیران را به او یاد دادند. فرهنگ کارگران صنعتی و کشاورزی که در میانه های قرن بیستم، رو به افول گذاشت، اولین بستر آموزش فو بود.
قرار بود معمار شود اما یک حمله عصبی در میلان او را به تئاتر کشاند. روانشناس به او توصیه کرد دنبال شغلی برود که همیشه برایش لذت بخش باشد و داریو که با آثار ادواردو دفیلیپو، کمدی نویس ایتالیایی آشنا شده بود، به تئاتر آمد. اول به عنوان طراح صحنه، بعد کمدین طرحهای کوتاه کمدی در جنگهای نمایشی و بعد نویسنده و کارگردان.
تئاتر فو از منابع زیادی تغذیه و رشد کرد. فو در بازیگری از لوکوک ، مدرس فرانسوی بازیگری و خلاقیت، در کارگردانی از استره لر، کارگردان ایتالیایی، و در اندیشه از آنتونیو گرامشی، متفکر فلسفه سیاسی، بسیار آموخت. اما منشاء الهام اصلی زندگی او به خصوص بعد از همکاری و ازدواجش با فرانکا رامه ، کمدیا دل آرته بود.
خانواده رامه برای چند نسل از نمایشگران دل آرته در شمال ایتالیا بودند و داستانگویی، طنز و نگاه سیاسی فو با یکی از قدیمیترین سنتهای نمایشی اروپا پیوند خورد. کمدی دل آرته، پر سرعت، متکی بر بدن و بر بداهه پردازی است. دل آرته یکی از گونههای نمایشی است که از قرون وسطی جان سالم به در برد و میراث تئاتر اروپا را به امروز رساند.
در دهه ۵۰ و اوائل دهه ۶۰، فو و رامه زوج موفقی شدند که سالی یک نمایشنامه بر صحنه میبردند. از انتهای دهه ۵۰ قرن بیستم اولین ترجمهها از آثار او آغاز شد و داریو و فرانکا به جُنگهای پر طرفدار تلویزیون دولتی ایتالیا راه یافتند. قطعات فو در این واریتههای تلویزیونی خیابانها را خلوت می کرد اما اعتراض کلیسا و قدرتمندان سیسیلی باعث شد در ۱۹۶۲، به مدت ۱۵ سال از کار در تلویزیون دولتی منع شوند.
در نیمه دوم دهه ۶۰ میلادی با بحران سیاسی در ایتالیا و جنبشهای خواهان تغییر در سراسر اروپا، فو تئاترش را تغییر داد. او فکر میکرد انتقادات او در نمایشهایش تبدیل به قرص مُسکنی برای تماشاگران معمول تئاتر یعنی طبقات بالای جامعه شده است.
به استان محل زادگاهش، لمباردی، که محل صنایع بزرگ بود بازگشت و نمایشهایش را به میان کارگران اعتصاب کننده برد. همه تجربیات و نگاه فو به تاریخ تئاتر در این دوره به کار او آمدند. کارهای او در این دوره جشنهای قرون وسطایی در لباس کارو در کارخانهها هستند.
این بار کارناوالها برای برداشت محصول یا بزرگداشت اولیای دینی کاتولیک اجرا نمی شوند. بلکه آیینهایی برای سرگرمی، آگاهی و تجدید قوای کارگران اشغال کننده کارخانجات هستند.
فو داستانهای اعتصاب کنندگان را از کارخانهای به کارخانه دیگر و از شهری به شهر دیگر می برد. در این کارناوالهای جمع و جور نمایشهای طولانی، رقص و آواز و حتی فروش محصولات کارخانه ها برای کمک به کارگران اعتصاب کننده، بخشی از گردهماییها بود.
تئاتر کمون، کمپانی فو و رامه، به میان کارگران ، به میدان شهرهای کوچک ، زندانها، دانشگاهها و استادیومهای ورزشی میرفت و تئاتری که هدفش صحبت از مسائل مردم بود را به کارگران، اعتصابگران و طبقات فرودست جامعه نشان می داد. در این دوره بود که فو در حیات فرهنگی لمباردی و بعد در ایتالیا به یک نیروی فرهنگی، اجتماعی تبدیل شد.
موفقترین آثار فو محصول همین دوران هستند. از جمله مجموعه نمایشهای تک نفره میسترو بوفو. داریو فو روایتی طنز آمیز از معجزات مسیح و داستانهای پاپها و اولیای مسیحی ارائه میدهد که به جای تفسیر آسمانی این معجزات، برخورد مردم فقیری را که تماشاگر معجزات بودند بازمینماید. این مجموعه نمایشهای تک نفره او تا سالها در نقاط مختلف دنیا اجرا میشدند.
شناخته شدهترین کار فو، مرگ تصادفی یک آنارشیست، اولین بار در ۱۹۷۰ اجرا شد و بعدها در ۴۰ کشور به صحنه رفت. داستان تلخ و واقعی کارگر راه آهنی که به جرم بمب گذاری دستگیر شد و در بازداشت مرد در حالی که هیچ ربطی به بمب گذاران واقعی نداشت. اما این داستان تلخ در دستان فوی بازیگر/ نویسنده و کارگردان به کمدی تمام عیاری تبدیل شده بود که شیوههای پلیس و فساد را افشا می کرد.
فو برای این فعالیتها بارها تهدید به مرگ شد. مورد حمله فیزیکی قرار گرفت و فرانکا رامه، همراه و همکارش در ۱۹۷۳ ربوده شد. رامه شکنجه شد و ربایندگان، که بعدها معلوم شد با پلیس دولتی مرتبط بودند، به او تجاوز کردند. تا اواسط دهه ۸۰ آمریکا به آنها که برای اجرای آثارشان میخواستند به آنجا سفر کنند ویزا نمیداد و کلیسای ایتالیا حتی به جایزه نوبل او در ۱۹۹۷ اعتراض کرد.
پس از جایزه نوبل و جهانی شدن آثار فو، واکنش او به سیاست روز بیشتر هم شد. در سال ۲۰۰۳ نمایش غیر طبیعی با دو مغز را نوشت که داستان سوءقصد به پوتین و برلوسکونی است. پوتین میمیرد اما برلوسکونی جان سالم به در میبرد در حالی که هم مغز خودش را دارد و هم مغز پوتین را. در سال ۲۰۰۵ نمایشی با نگاه به زندگی و فعالیتهای ضد جنگ سیندی شیهان ، زنی که پسرش را در جنگ عراق از دست داد، نوشت.
داریو فو به رویای بسیاری از هنرمندان دست یافته بود، او در آثارش یک سنت هنری را به فراخور مشکلات مردم معاصر به روز کرد. این امکان را به وجود آورد که هنرش را به مخاطبان واقعیاش، یعنی طبقات فرودست برساند. پس از مرگ فو دیوید گریگ ، نمایشنامه نویس اسکاتلندی، او را نمایشنامه نویسی خواند که توانست تئاتر، کارناوال و اعتراض سیاسی را به هم پیوند بزند و نمایشنامه نویسی اسکاتلند را وامدار او دانست.
در سالهای اخیر فو بیشتر به کارهای تجسمیاش بازگشته بود، نقاشی میکرد و نوعی پرده خوانی درباره نقاشان و هنرمندان بزرگی که بر او تاثیر گذاشته بودند ترتیب میداد. در سال ۲۰۱۴ و در آستانه ۹۰ سالگی تازه علاقه اش به رمان را کشف کرد و اولین رمانش را در باره لوکرز بورژیا نوشت تا تصویری متفاوت از این زن قدرتمند خاندان بورژیا ارائه دهد.
فو که سالها فعال محیط زیستی بود و در مزرعه خودگردانش در شمال ایتالیا زندگی میکرد، با به راه افتادن جنبش سیاسی پنج ستاره در ایتالیا، که رهبر آن پپ گریلو یک کمدین است، از این جنبش حمایت کرد.
چند هفته پیش دولت ترکیه اجرای آثار چهار نمایشنامه نویس غیر ترک را در ترکیه ممنوع کرد. ارگانهای فرهنگی دولت این کار را در جهت تقویت نمایشنامههای داخلی اعلام کردند. یکی از این نمایشنامه نویسان، در کنار شکسپیر و چخوف، داریو فو بود.
او گفته بود اگر ثابت شود کل بحران ترکیه تاثیر من بوده، به خصوص که من تنها نویسنده زنده در میان این غولها هستم، این را نوبل دومی برای خودم میدانم.
——————————————————————————————————————————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با مجموعه عصر آنارشیسم The names and addresses that related to anarchism era website
۱- سایت عصر آنارشیسم
https://asranarshism.com
آدرس و اسامی صفحات ما در فیسبوک
۲- فیسبوکعصر آنارشیسم
https://www.facebook.com/asranarshism
۳- فیسبوک بلوک سیاه ایران
https://www.facebook.com/iranblackbloc
۴ – فیسبوکآنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava
https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%DA%98%D8%A7%D9%88%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B1-Anarchists-in-solidarity-with-the-Rojava-434646579975914
۵- فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
۶ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
۷- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
۸ – فیسبوکآنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
۹ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
۱۰ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
۱۱ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
۱۲ – فیسبوکآنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
۱۳ – فیسبوک صدای زندانیان سیاسی
https://www.facebook.com/SupportPoliticalPrisoners
۱۴- صدای زندانیان سیاسی در تلگرام
telegram.me/VoiceOfPrisonersOfConscience
۱۵ – عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
۱۶- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
۱۷ – عصر آنارشیسم در توئیتر
https://twitter.com/asranarshism
۱۸ – بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها
https://www.facebook.com/%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7-505093803031731/
آدرس تماس با ما contact us