در دیدگاه عامیانهی رایج، جنایات دولت بلشویکی حاکم بر شوروی تنها به دوران مخوف یوسف استالین محدود دانسته میشود. حال آنکه این باور کوچهبازاری دروغی است بزرگ. جنایت از همان سال نخست پیروزی انقلاب اکتبر با کشتار رومانفها آغاز شده بود. مارکس که بنیاد و کارکرد راستین «دولت» را اِعمال همهجانبهی دیکتاتوری طبقهی حاکم تلقی کرده بود، پیشتر مجوز سرکوب را به مسندنشینان دولت انقلابی روسیه داده بود. نزد مارکس تاریخ چیزی نبود جز بستر «نبردی طبقاتی» و نهاد دولت نیز هیچ نبود جز اهرم استیلای طبقهی پیروز در این نبرد خونین. از سوی دیگر طبق نگرش آخرالزمانی مارکس به تاریخ و روش بررسی این تاریخ محتوم که در ادبیات مارکسیستی از آن به ماتریالیسم دیالکتیک یاد میشود، حقانیت بلامنازع تاریخ با کارگران رنجبر بود و مابقی طبقات، پیادهنظام شیطان. سه ایدهی بنیادی مارکس پیشاپیش مجوز لازم را به خشونت همهجانبهی بلشویکها داده بود: تاریخ چونان عرصهای از برای نبرد طبقاتی، استیلا چونان بنیاد فیذاتهی دولت، و رسالت و حقانیت تاریخی پرولتاریا. ایدهی دموکراسی شورایی فیالواقع ترفندی بود به منظور از میان برداشتن دولت و پارلمانتاریسم: دولتی که طبق نظر مارکس و گرامشی «به ذات» کارکردی جز استیلا و سرکوب ندارد و دموکراسی پارلمانیاش حافظ آزادی سیاسی و اقتصادی اقلیت بورژوا و وابستگانش در بوروکراسی سیاسی است. اما در این میانه در فرآیند گذار از ساختار سرمایهداری قدرت به سوسیالیسم، لاجرم مقطعی گذرا پیش روی رنجبران تاریخ است که باید صرف مقابله با آخرین تقلای ارتجاع سرمایه برای بازپسگیری کرسیهای قدرت باشد و این دوران، چیزی نیست جز «دولت دیکتاتوری کارگری». از کنار این تناقض فاحش موجود میان فلسفهی ضد دولت مارکس و ایدهی دولت دیکتاتوری پرولتری، سلانه سلانه و البته توامان با یک پوزخند در میگذرم که فلسفهی تاریخ مارکس، کم به این تناقضات خطرناک آلوده نیست!
انقلابیون روس از همان فردای غلبه بر ژنرالهای تزاری و مرتجعان دموکرات (!) در برابر تبعات ایدهی منحط دیکتاتوری پرولتاریا دچار سردرگمی بودند. لنین به منظور حفظ و حراست از نقش و قدرت شوراهای کارگری تلاش بسیار کرد. اما در جهان واقع، منطق و الزامات قدرت و آشفتگی اجتماعی و بحران اقتصادی لاجرم به «سانترالیسم سیاسی» حزب کمونیست منجر شد. آزادی شوراها و سلسهمراتب قدرت که از کف به راس هرم قدرت منتظم گشته بود، به آشفتگیهای اجتماعی و سیاسی دامن میزد. هر کس ندای خود را سر میداد و در این آشفتهبازار در پی امالهی حقانیت فلان تئوری اقتصادی و بهمان فرضیهی تاریخی به منظور غلبه کردن بر معضلات ناشی از بحران و رکود اقتصادی بود. این آشفتگی سیاسی تا بدانجا انجامید که در نهایت در کنگرهی دهم حزب کمونیست روسیه، در پی جدالهای قلمی فراوان میان لنین، رهبر معظم انقلاب و تروتسکی فرماندهی ارتش سرخ، هرگونه فراکسیونیسم در درون حزب ملغی شد و زمینه برای قدرت گرفتن هرچه بیشتر کمیتهی مرکزی حزب کمونیست مهیا گردید. به عبارتی، تضعیف دموکراسی شورایی که از همان بدو انقلاب آغاز شده بود، در کنگرهی دهم، تلویحاً با این مصوبه، مشروعیتی قانونی یافت و تیر خلاص به ملاج دموکراسی ممدوح و مطبوع سوسیالیستی شلیک شد و همهی شعارهای آزادیطلبانهی کمونیستی، ریق رحمت را سر کشید. از این زمان بود که نیروی پلیس مخفی و اطلاعاتی حزب کمونیست روسیه موصوف به «چکا» قدرت مطلق یافت و شرایط مرحله به مرحله برای استقرار استالین در راس دولت مخوف دیکتاتوری پرولتری مهیا شد.
جنایت در کرونشتات روسیه با این مصوبهی درون حزبی مبنی بر الغای فراکسیونیسم تناظر دارد. فراکسیونیسم آنچنان که تروتسکی میپنداشت تا حدودی تکثر ایدئولوژیک در بدنهی حزب را ضمانت میکرد. در حالی که لنین هرگونه فراکسیونبندی را موجب دامن زدن به تفرقه، تشتت و آشفتگی میدانست. هر چند حملهی وحشیانهی تروتسکی به اعتصابیون کرونشتات دروغ بودن همهی ادعاهای «پیامبر بیسلاح» را ثابت کرد و نشان داد که یقهدرانیهای تروتسکی تنها دستاویزی بود از برای بسط قدرت خود در کمیتهی مرکزی حزب! این از طنز تلخ روزگار است که در مواجهه با وقایع کرونشتات هم تروتسکیستها و هم استالینیستها متفقالقول رأی به سرکوب اعتصابات داده آن را به توطئهی ضد انقلاب نسبت دادند. حتی لنین هم تلویحاً با سرکوب کردن اعتصابات همسو شد و البته بعد از وقایع کرنشتات تلاش کرد نارضایتیها را به ضعف و عملکرد اشتباه حزب نسبت دهد و به «نقدی از درون» همت گمارد. اما چه حاصل از ملامنشی لنین؟! اعتصابیون کرنشتات همچون اعتصابیون پتروگراد سرکوب شدند و این سرکوب چونان لکهی ننگی در تاریخ روسیهی کمونیستی خواهد ماند و با هیچ آبی هم پاک نخواهد شد. وقایع کرونشتات بزنگاهی است که دروغ بودن همهی ادعاهای گوشخراش بلشویکها را به اثبات رساند. دروغهایی که در رأس همهی آنها ادعای باطل حاکمیت دموکراسی شورایی بود. اما حتا بسیاری از مارکسیستها نیز اذعان دارند که از دموکراسی شورایی در سالی که فاجعهی کرونشتات رخ داد، کالبد پوسیدهای بیش نمانده بود. اما در کرونشتات چه گذشت؟
نام کرونشتات با سلسله اعتصاباتی پیونده خورده است که از سوی خیل کثیری از دهقانان و بخشی از پرولتاریا در اعتراض به بحران اقتصادی و قحطی لگامگسیخته در سال ۱۹۲۱ ترتیب داده شد. رهبران بلشویک آن را به انقلاب خرده بورژوازی متصف ساختند و پس از پارهای کشمکشها رأی بر سرکوب آن دادند. دلیل تلقی آن به مثابه انقلاب خرده بورژوازی به تعلقات طبقاتی گردانندگان اعتصابات مرتبط است. اکثریت دهقانان که در این اعتصاب شرکت داشتند قبل از انقلاب اکتبر جزو ملوانان کرونشتات محسوب میشدند که پس از انقلاب و پاشیده شدن ساختار ارتش تزاری به دهقانی روی آورده بودند. سال ۱۹۲۱ بزنگاهی بود که نابسمانیهای ناشی از جنگ داخلی در روسیه به مرحلهی انفجار رسیده بود. قدرت شوراها به نازلترین سطح خود در طول ۴ سال پس از انقلاب رسیده بود و انتخابات، آن هم با دخالت مستقیم “چکا” انجام میشد. «نظارت استصوابی» “چکا” نظام شورایی را از رمق انداخته و فلسفهی وجودی آن را که بنا بود تضمینکنندهی دموکراسی اصیل کارگری باشد از بین برده بود. «تیلوریسم اقتصادی» ناشی از برنامهی اقتصادی لنین موسوم به «نپ»، به استقرار شکلی از سرمایهداری پنهان و کارفرمایی حزبی منجر شده و کارگران را به وضعیت دوران تزاری گرفتار کرده بود. و این همه در حالی بود که مصادرهی کشت و کار و دسترنج دهقانان رنجبر توسط دولت ادامه داشت و امان ایشان را بریده بود. در عمل، هیچ نشانی از مالکیت عمومی کارگران بر تولیدات خویش نبود و این همه جدا از واقعیت مناسبات تولید در نظام اجتماعی، با بهانهی الزامات ناشی از «جنگ داخلی» نیز مشروعیتبخشی میشد. نظام حاکمه به بهانهی جنگ داخلی و توطئهی «ارتجاع سفید» و ضد انقلاب جهت «براندازی نظام»، نیروهای گارد کمونیستی را در تمام شئون جامعه مستقر ساخته بود. مجری و نظریهپرداز بلافصل این ایدهها و روشهای پلیسی-امنیتی کسی نبود جز شخص شخیص لئون تروتسکی. او کادرهای باسابقه و مورد اطمینان حزبی را در راس کارخانهها گمارده بود و علناً اقتصاد نیمبند و رو به تلاشی روسیه را تحت سلطهی نظامی حزب در آورده بود و بدین ترتیب شوراهای کارگری کارخانهها به مترسکهایی بهدردنخور مسخ شده بودند.
اما چهار سال پس از انقلاب، دیگر نشانی از ضد انقلاب سفید نبود که سیاستهای تجاوزکارانهی دولت در استقرار نظامیان در کارخانهها را توجیه کند و دیگر ادامهی مصادرهی محصولات کشاورزی برای دهقانان ممکن نبود. با این همه، تروتسکی همچنان بر تدوام میلیتاریزه شدن کارخانجات تأکید میکرد. «انضباط آهنین» تنها سیاست مشروع و مقبول از سوی حزب شناخته شده بود و از طریق تبلیغات در ذهن مردم روسیه اماله میشد. کمدی مضحک تاریخ در حال وقوع بود: حزب کمونیست روسیه به یک دولت آهنین دگردیسه یافته بود و یک بروکراسی به مراتب استبدادیتر از بروکراسی بورژوازی در تمام شئون کشور حاکم شده بود. در یک معنا دیگر نشانی از «حزب کارگران» نبود و هرچه بود «حزب کارگزاران» بود و بس! هر چند در این دوران لنین صراحتاً «بیماری حزب» را هشدار میدهد، اما راهکار خود وی جهت درمان بیماری حزب فیالواقع درست در جهت عکس عمل کرد و به عود شدن بیماری استبداد حزبی دامن زد و آن همچنان که پیشتر گفتیم چیزی نبود جز الغای فراکسیونیسم در درون حزب. لنین تصور میکرد که با حذف فراکسیونیسم شرایط ناهنجار تشتت و چنددستگی در کشور از بین خواهد رفت. اما خواست طیف وسیعی از پرولتاریا احیای آرمانهای اصیل انقلاب اکتبر بود که مصوبهی کنگرهی دهم حزب با خواست آنها در تباین و تضاد بود. پیش از برگزاری کنگرهی دهم کارگران مسکو و پتروگراد که از وفادارترین بخش پرولتاریا به انقلاب بودند، به خاطر اعلام لغو جیرهی نان دست به اعتصاب زدند. سطح اعتصابات در پتروگراد به شدت گسترده بود و این برای دولت شکست بزرگی محسوب میشد. پرولتاریایی که در طول دوران بعد از انقلاب شاهد نقض آزادیها و زندانی شدن مخالفان بلشویکها بودند، خواستار آزادی مطبوعات و زندانیان سیاسی شدند که چنین خواستههایی در ذهن حاکمان مرتجع حزب بلشویک، غرغره کردن ارزشهای بورژوا-دموکراتیک محسوب میشد که سد بزرگ تحقق انقلاب بزرگ کارگری در سطح بینالملل بود. بلشویکها تنها یقهسفیدهای صاحب سرمایه را دشمن خود نمیپنداشتند، بلکه نیروهایی را که خواستار دموکراسی بودند نیز جزو پیادهنظام سرمایه تلقی میکردند. درخواستهای برخی از دهقانان به منظور احیای خردهبازارهای محلی و روستایی برای مبادلهی کالا نیز بر ظن بلشویکها افزود. تا اینکه فالانژهای بلشویک افسار گسیختند و علیه اعتصابات دست به کار شده به سرکوب آنها پرداختند.
شورش دهقانان (ملوانان سابق) کرونشتات واکنشی بود به سبعیت بلشویکها در پتروگراد. آنان با برپایی یکی از بزرگترین اعتصابات تاریخ شوروی خواستار احیای شوراها شدند و آزادی زندانیان سیاسی سوسیالیست و آنارشیست را که در بند رژیم کمونیستی بودند، طلب کردند که در کنه خود مطالبهای بود مشروع. هرچند در لیست خواستههای ایشان نشانی از زندانیان سایر طبقات نبود و این خود نشان از وفاداری ایشان به «اصل نظام» داشت. اما دیدگاه طبقاتی و اقتصادی بلشویسم که همهی رخدادهای اجتماعی را ذیل استعارهی ارتجاعی نبرد طبقاتی تحلیل و دستهبندی میکرد، این شورش و اعتصابات عمومی را به توطئهی ضد انقلاب نسبت داد و با قصاوت تمام به سرکوب آن پرداخت.
پیش از آغاز عملیات علیه اعتصابکنندگان کرونشتات، تروتسکی به ایشان اولتیماتوم داد. اولتیماتومی که لقب «دیکتاتور» را برای او به ارمغان آورد! حمله به کرونشتات در دو مرحله اتفاق افتاد که در مرحلهی اول به شکست مفتضحانهی نیروهای تحت امر تروتسکی منجر شد و در عملیات دوم، اعتصابات و شورشها با قصاوت تمام سرکوب و به خاک و خون کشیده شد. عصر، عصر حاکمیت دولت دیکتاتوری پرولتاریا بود.منبع : بامداد خبر
Kronstadt (Кроншта́дт), also spelled Kronshtadt, Cronstadt or Kronštád
https://www.youtube.com/watch?v=8InZ3vfQ6Ag
——————————————————————————————————————————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با مجموعه عصر آنارشیسم
آدرس و اسامی صفحات ما در فیسبوک
۲- فیسبوک عصر آنارشیسم
https://www.facebook.com/asranarshism
۳- فیسبوک بلوک سیاه ایران
https://www.facebook.com/iranblackbloc
۴ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۵- فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
۶ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
۷- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
۸ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
۹ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
۱۰ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
۱۱ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
۱۲ – فیسبوک آنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
۱۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
۱۴- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
۱۵- عصر آنارشیسم در توئیتر
https://twitter.com/asranarshism
۱۶ – بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل