اراده معطوف به قدرت مطلق !

س . باستان

Text Size

«زمانی که حماقت بر انسان‌ها چیره شود، تعداد قوانین فزونی می‌یابد» کروپتکین
قلمروی محدود و بسته تفکر نظام پرخاشجو در صدد توجیه خردمندانه وحشتی است که وجودش را آزار می‌دهد! ذهن خویش را مملو از قضایائی کرده است که از تنظیم آن، عاجز است! در جستجوی تفکر مثبت بر اندیشه خویش، اسلوب و روش‌های نظام تفکر خویش را به مرحله انتخاب نیستی، سوق داده است! فرمولی بر واقعیت موجود نمی‌شناسد! جنبه‌های متضاد در شناخت جامعه، نگرانی آن را در انتخاب خشونت، تلقی می‌کند. چون مشی تفکر خویش را در تضاد با جامعه می‌بیند!
تسلطی بر واقعیت ندارد، منطق و شناخت آن از یک جامعه جوان، تجربه‌ای است ناقص و خام. مناسبات منطقی را قربانی تفکری (مذهبی) کرده است که تعدیل آن حتی از دست متفکران مذهبی و غیر مذهبی خارج و راه خویش را در جامعه امروز ما (بدون بهره گیری از اندیشه‌های مدعیان) ادامه می‌دهد! لذا رنجور از مبانی خرد سازنده و آزاد، خود را آماده نبردی ویرانگر کرده است و به شکلی سنتی کشمکش‌ها و تضاد‌های درونی خویش را گسترش می‌دهد تا خویشتن خویش را در هنگام فاجعه تعریف کند! در جستجوی حقانیتی است که پاسخ مساعد آن در اعلام جنگ علیه همه، معنی می‌یابد!
اراده معطوف به کسب قدرت مطلق ودعوی برتری، ناچارا به ستیزبا دیگران می‌انجامد! تنها ذهن مخرب به تنظیم فاجعه برنامه ریزی شده می‌اندیشد! در جامعه امروز ما شاهد نشانه هائی از این ذهن مخرب هستیم که بر بنیان ویرانگری کل جامعه اصرار دارد! با پیوندی جدا ناپذیر از خرد نیمه وحشی به تحلیل خویش مصرانه می‌کوشد! سراسیمه از تقسیم قدرت، وحشتی وصف ناپذیر دارد! نیازی را جز نیاز خویش به رسمیت نمی‌شناسد! چون جوابی برای تضاد بنیان تفکر خویش با جامعه جوان را نیافته است!
این طرز تلقی از تفکر غالب بر رهبران کشور ما، جهانی را که پیوسته در معرض نیستی است، در برابر جامعه نشان می‌دهند که دیگرانی که دیگر می‌اندیشند، کمر به نابودی ما بسته‌اند! تصویری از صورتک هائی به نمایش گذاشته می‌شود که حاصل ویرانگری است! تداوم تفکر ویرانگری و انتخاب آن در شکل واقعیت، سرانجامی جزاستثمار واقعیت نیست!
نظام تمامیت خواه همه چیز را طالب است! چون مدعی رسیدن و یافتن به کل حقیقت و واقعیت است! فرایند تاریخی خویش را می‌شناسد. مرگ خویش را روزشماری می‌کند! پیوسته معانی خطر و تهدید را تجربه کرده است، لذا می‌کوشد کل جامعه را با سرنوشت خویش پیوند داده و جامعه (خصوصا جوان) را به کام مرگ و نابودی کشاند!
مبانی خرد سازنده و مثبت آدمی، بر بنیان همکاری و همگامی در قلمرو آفریندگان مرگ و نابودی، نیست! تقسیم منطقی وجودی است خارج از حیطه فکری متفکران نظام! نیل به ادامه زندگی در پرتوی آزادی، در انتخاب آگاهانه و مستولی شدن بر تفکر نادانی و حماقت، به ارزش تبدیل می‌شودکه بین داوری و تحلیل عالمانه بر بنیان تفکر آزادیخواهی، اجبار را در آن می‌بیند که اراده معطوف به برتری را اجازه ندهد!
زندگانی متناسب، ارزش آزاد شدن از قید و بند هائی است که به ناچار باید تفکر تام گرائی را دور زند و پنجه به پنجه آن لمس کند! زندگی در سیطره تفکر تمامیت طلبی، تا به حال نتوانسته (ربع قرن گذشته) است خود را معنی کند! نشاط بودن را لمس کند چون دست از کوشش مبتنی بر آزادی شسته است! تفکر سازنده و مثبت به انسان‌های زمان خود، تبدیل خواهند گردید که گذشتگان را تجربه می‌پندارند نه روشنگر اندیشه موجود!
آزادی فکر و آزادی گفتار فضیلت هائی است فرای ایدئولوژی‌های اقتدارمنش! در جامعه ما که تحت تسلط تفکرتمامیت طلبی آغشته به ارعاب و خشونت گردیده طبیعی است که بیشترین اوقات انسان‌ها مصروف نیازمندی‌های حیاتی می‌شود! رفتار‌های اجتماعی آنان نشانه هائی از بردگی بخود می‌گیرد! انکار واقعیت، بی‌توجهی به اصول مسلط، معیار دوگانه گفتار و کردار، آنان را از جستجوی حقیقت محروم ساخته است!
نقش روشنفکر در جامعه تحت تسلط اقتدار، ماهیتی چندگانه دارد! بخشی به اقتدار موجود معترضد با اقتدار به طور اصل مخالفتی ندارند! بدیل اقتدار موجود را در اقتداری دیگر ارزیابی می‌کنند! بخش دیگر در حوزه معرفت معنائی صرفا صوری از اقتدار دارند که طرد و نفی در آن آشکار‌تر است! بخش اندکی بنیان خردگرائی را در برابر اقتدار نهاده، به حقایق تاریخی بدان گونه که از گذشته و تاریخ برخاسته‌اند، هرگونه اقتداری را کتمان می‌کنند!
در چنین رویدادی نقش خرد بر بنیان نظریه و رفتارشایسته، راه ستیز را انتخاب خواهد کرد! شناخت این ستیز در جوامعی که اقتدار و اراده معطوف به قدرت مطلق است! روش اصحاب تفکرو خرد و ملاک شناسائی آن، پیروی از نو آوری و گریز از تفکر متحجر است! خردمندان عصر تکنولوژی، راه بازگشت را مسدود دیده معهذا خرد گرائی آنان را مجبور ساخته که با اصحاب عصر ماقبل تکنولوژی وارد مباحثی شوند که جوابگوی عصر نوین است!
در جامعه ما قوانین و نظامات اقتصادی، بازاریابی، بهره گیری از تکنولوژی و… گرفتار مبانی انگاره‌های دینی است که این انگاره‌ها سیاست روز را نیز تعیین می‌کند! قدرت طلبی بانیان این تفکر در بهره گیری و تسلط بر انسان‌ها به مرز بردگی مردم نزدیک شده است! برای مدعیان خردگرائی و اصلاحات چون اصل خرد هنوز تعریف نشده است و جوابی منطقی برای گذار از این روند وجود ندارد (چون از منظومه نظام معطوف به اراه اقتدار، خارج نشده‌اند!) سراسیمگی جامعه به نقطه اوج خویش رسیده است!
عقیده‌ای تبلیغ می‌شود که آزادی انسان را در زندگی آمیخته به کار و کوشش و قناعت و پیروی از انگاره‌های سنت و مذهب می‌بیند! در روزگار ما برای حصول به این مقصود چه روشی مناسب، توان آن را خواهد داشت که پاسخگوی این مقصود باشد! در جامعه ما که پیشینه گذار تاریخی ـ اجتماعی همزمان (حتی با کمی تاخیر) با جوامع صنعتی، رشد و رویداد شگرفی نداشته است! نیاز مردمان، متاثر از نیازی صرفا فلسفی نیست! صنعت به نیاز روز تبدیل گشته اما هدفی را دنبال نمی‌کند! خواهشی است تنها برای رفاه نه توسعه صنعتی کشور!
در جوامع توسعه یافته صنعتی (بوسیله همین صنعت) تغییرات کیفی را باعث شده است که در فلسفه، ادبیات، روابط اجتماعی مردمان، در اندیشه و تفکر و عمل (آنان را به جامعه نوین تبدیل کرده است) بوجود آمده است! مقایسه این جوامع با جامعه ما در سایه اجرای انگاره‌های متاثر از سنن و مذهب و اشتیاق بی‌حد متفکران به اراده معطوف به اقتدار، مشکلات لاینحل (نیمه کاره) در تنگنا غلطیده است و جوابی برای آن داده نمی‌شود!
متفکران انگاره‌های سنن و مذهب با تفکر عشیرتی ماقبل حتی فئودالیسم (در اروپا)، به حقیقت نیاز و پذیرش (نیاز مردمی) زمان خویش، توجه دارند (خصوصا در مورد تفکر نظامی و نظامی‌گری) اما از همآهنگی و سازگاری آن عاجزند! خویشتن خویش را در ابهامی فرو برده‌اند که ناشی از اتخاذ اندیشه تحجر است! تفهیم، الزام و تعهدی در کار نیست چون شرایط (حتی مقدماتی) و خواست‌های واقعی جامعه، با یک نوع عدم توازن روبرو گشته است!
انقلاب صنعتی و با فاصله نسبتا کوتاهی انقلاب الکترونیک بعد از آن! بخش عمده‌ای از جوامع بشری را که این مراحل را پشت سر نداشتند با مشکلات روبرو ساخت! تعدادی از این جوامع محتوای آزادی خویش را با خواهش جدید (انقلاب الکترونیک) تا اندازه‌ای مطابقت دادند و تفاوت آشکار را به حداقل رساندند! مسئولیت‌ها برای حصول شرایط جدید، فعال شد! انتقال این نیاز و یا خواهش نوین نیاز مردم، در دستور کار و سیاست روز جای داده شده است! هر گونه دگرگونی در کیفیت امور در رابطه با آن، مورد نظر قرار گرفت!
پیشرفت و توسعه صنعتی برای تفکر و حتی ارزش‌های اجتماعی، جایگاه مناسب بوجود آورد! اختیار و حقوق انسان در چارچوب قوانین مکتوب تعریف می‌شود! انگاره‌های حتی دینی قدرت قانونی و اجرائی نداشته و در زمینه معنویات فعال است! اختیار، حقوق و تامین آزادی فرد، در انگاره‌های سنن و مذهب جلوه گر نیست! لذا وضع ثابتی در جامعه کمتر مشاهده می‌شود و ذهنیات به دگرگونی عادت کرده‌اند! سازمان‌های اجتماعی بر اساس تقسیم کار و صیانت از آزادی، به نیازمندی‌های تکنولوژی به چشم دشمن نگاه نمی‌کنند!
در جامعه ما با تفاوت‌های عمیق با این جوامع، نیازمندی‌های تکنولوژی توسط مردم، مورد قبول قرار گرفته است! به خواست‌های واقعی جامعه تبدیل شده است، اما نظام حاکم با شک و سؤظن بدان برخورد می‌کند! برخورد آنان هم به دلیل اساس تکنولوژی نیست بلکه تنفر از فرهنگ آن معنی یافته است! و این تنفر به عنوان یکی از مشکلات عمده، جامعه ما را به خود دلمشغول کرده است! نسخه رقابت تجاری (غیر تولیدی)، انفجاری است که اقتصاد کشور با آن روبرو است! تفاوت‌های صوری و ذهنی مسئولان با این پدیده، اصولا به نظام پیشرفته اقتصادی اعلام جنگ داده است!
ادامه چنین وضعی (در جامعه ما) خواه به طور طبیعی و خواه بر اثر تحولات بسیار سریع جهانی و خصوصا در مورد تکنولوژی، نمی‌تواند پایدار بماند! مظاهر فرهنگی کهن باید جوابگوی فن و صنعت باشد! تحول اساسی، حکم می‌راند که در سرعت ماشینی کردن ابزار تولید، اقدام شود! (حتی در بخش تولید کشاورزی) ارزش‌ها، مقولات فلسفی، عادات ملی و رسوم کهن قادر نخواهد بود از این جنبش تاریخی (تکنولوژی) دست نخورده بیرون آیند!
جوامعی با داشتن نظام‌های ابتدائی و وحشت که از زیر فشار این جنبش شانه خالی می‌کنند، یکی پس از دیگری، تسلیم این جنبش خواهند شد! تعبیر توسعه و انقلاب، در راستای تحقق توسعه و پیشرفت معنی یافته است! راه بازگشتی نیست! جامعه ما ضمن گرایش به تکنولوژی و بهره گیری از آن؟ نه تنها از خود مقاومت نشان نمی‌دهد! ضرورت آن را هم نمی‌بیند! مشکل نظام وحشت است که غرق در انگاره‌های خویش، اسیر فرهنگی دوگانه و متضاد شده است!
هجوم کمپیو‌تر، استفاده از ماهواره، ارتباطات مدرن الکترونیکی، مجالی برای فرضیه‌های ذهنی باقی نمی‌گذارد! این پیشرفت در خدمت آزادی‌های فردی رشد و نمو کرده است (مثبت و منفی بودن آن مورد بحث نیست). به واقعیتی تبدیل شده است که شیوه و روش پرخاشگری و ممنوعیت، توان تقابل با آن را ندارد! فعالیت‌های سرکوب کننده نظام‌های مسلح به انگاره‌های دینی و فلسفی، هیچگونه راه فراری نخواهند داشت! تمدن امروز مجالی برای محاسبات و جهان بینی تفکر کهن ندارد!

منبع: فوروم آنارشیستهای کردستان

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل