دربارهی انقلاب سوریه
مصاحبهی نشریهی آپاتریس( نشریهی آنارشیستِ یونانی) با لیلی شرومس(از فعالین آنارشیست سوری)
برگردان: پریسا یگانه
توضیح سایت: این گفتوگو در تاریخ December 16, 2013 انجام شده اما از آنجا که حاوی اطلاعات مفیدی از تحولات سوریه بود ترجمهی آن را صرفا جهت اطلاع از مواضع نیروهای سیاسی درگیر در مبارزات داخلی سوریه به خوانندهگان خودمان ارائه میکنیم.
وضعیتِ اجتماعی اقتصادی و سیاسیِ سوریه قبل از خیزش چگونه بود؟
حزبِ بعث در سالِ ۱۹۳۶ در پی یک کودتای نظامی به قدرت رسید. در آن زمان بعثسیسم ترکیبی از ایدهئولوژیِ پانعربها، ناسیونالیستهای عرب و سوسیالیستهای عرب بود. حافظ اسد در سالِ ۱۹۷۰ در پی یک کودتای داخلی به قدرت رسید و ۴۰ سال حکومت کرد. او بیشترِ چشماندازهای سوسیالیستیِ حزب را ازبینبرد (کودتا مخالفِ عملکردهای چپِ حزب بود). و یک طبقهی کاپیتالیستِ میهن پرست ایجاد کرد. تحتِ حکومتِ او یک فرقهی رهبری شکل گرفت و سوریه تبدیل به یک دولتِ پلیسیِ توتالیتر شد که مخالفانِ سیاسی در آن تحتِ آزار و شکنجه قرار میگرفتند. حزب بعث درهنگامِ شکل گیری از ائتلافِ شش حزب که عمدتن احزابِ کمونیستی، سوسیالیستی و ناسیونالیستی بودند تشکیل شد وهدفِ آن ایجاد یک جبههی پیشرویِ ملیِ حزبِ بعث برای تسلط و تاثیرِآن بهعنوانِ یک دولتِ تکحزبی بود.
پس از مرگِ حافظ اسد در سالِ۲۰۰۰ پسرش بشار اسد دیکتاتوری را به ارث برد. د ر ابتدا او یک رفرمیست به نظر میرسید و این فضای خوشبینی تولدی بود برای جنبشهایی که به عنوان بهارِ دمشق شناخته شدند. این جنبشی روشنفکری بود که مطالباتی چون اصلاحاتِ سیاسی را رهبری میکرد. از جمله آزادی زندانیانِ سیاسی و حقِ تشکیل احزاب سیاسی و سازمانهای مدنی که همه یا ممنوع یا تحت کنترل بودند. همچنین خواستارِ پایاندادن به قانونهایی اضطراری شد که در سال ۱۹۶۳ وضع شد که به موجب این قوانین آنها مشخصن حقِ مشروطِ شهروندان را به حالتِ تعیلق درآوردند و به نیروهای امنیتی قدرت دادند. در پاییزِ ۲۰۰۱ رهبرانِ کلیدیِ جنبش در زندان بودند و امیدها برای اصلاحاتِ سیاسی بهپایان رسید. در زمانِ حاکمیتِ بشار اسد شکنجه و آزار و اذیت فعالینِ حقوق بشر و فعالینِ سیاسی به طور گستردهای ادامه داشت. بازداشتهای خودسرانه، ترور، اعدامهای غیررسمی و بدونِ حکمِ دادگاه و ناپدیدشدنهای اجباری روشِ معمولِ دولت برای مقابله با معترضین بود. کردها که نه درصدِ جمعیتِ سوریه را تشکیل میدادند متحمل سرکوبهای شدیدی توسط دولت بودند. در شورشِ کردها در سالِ ۲۰۰۴ تعداد زیادی کشته شدند و بیش از ۲۰۰۰ نفرِ آنها بازداشت شدند. اقدامات سخت و بیرحمانهای نیز برای کنترل و سانسورِ اینترنت و مطبوعات اتخاذ شد.
به دنبالِ دستوراتِ آیاماف و بانکِ جهانی بشار اسد در مقیاسِ گستردهای دست به اصلاحاتِ اقتصادیِ نئولیبرالی زد. مزارعِ دولتی خصوصی شدند و سیستم بانکیِ خصوصی معرفی شد. ارتقاِ بخش خصوصی منجر بهاینشد که سرمایهگذاری بخشهای کلیدیِ صنعتی تحت کنترل بخشهای خصوصی درآید و یارانهها کاهش پیدا کنند. سرمایهگذاری بینالمللی بهطورِ خاص از سمتِ کشورهای خلیجِفارس سرازیر شد. این اصلاحات با سیاستِ بازتوزیع سرمایه یا تضمینِ تامینِ اجتماعی همراه نبود. نابرابری بین فقیر و ثروتمند رشد پیدا کرد و تضادِ بین شهر و روستا تشدید شد.
حامیانِ اسد و طبقهی تاجر از این اصلاحات سود بردند. حلقهی نزدیکانِ بشار شامل خانوادهاش و اعضای فرقهی علوی بودند که باعث شد آنها بسیار ثروتمند شوند. تخمین زده شده که رامی مخلوف، عموزادهی بشار اسد حدود ۶۰ درصد از اقتصادِ سوریه را به خاطرِ منافع تجاریاش تحتِ کنترل دارد. بورژوازی سنی و مسیحی هم از این سیاستها سود میبرند. سیاستهایی از این دست که رژیم، روابط اقتصادی خود را با افرادی از جوامعِ مختلف برقرار کرده که اطمینان و وفاداری آنها را به دست بیاورد.
سوریهایی که زیر خطِ فقر زندگی میکردند از ۱۱ درصد در سالِ ۲۰۰۰ به ۳۴.۵ درصد یعنی ۷ میلیون نفر در سالِ ۲۰۱۰ افزایش پیدا کردند که این مقدار درمناطقِ روستایی با نرخِ ۶۲ درصد ثابت ماند و نرخِ بیکاری بهخصوص برای جوانانی که فاقدِ شرایط کاری بودند بالا رفت.
بنابراین کدام گروههای اجتماعی در وقوع این انقلاب برجسته بودند؟
با الهام از موج انقلابی فراگیر در منطقه، خیزش در مناطق روستایی مانند درا و حمص که نرخِ فقر در آنها بالا بود و بیشترین رنج را از پروژههای نئولیبرالی دولت متحمل میشدند شروع شد. شهرهای اصلی کردنشین هم برای اولینبارتظاهرات بزرگی برپا کردند. به جز چند تظاهرات کوچک و شجاعانه، مرکز و پایتخت (حلب و دمشق) ماهها نتوانستد به خیزش ملحق شوند و تنها چند تظاهرات دولتی با حمایتِ مالی رژیم در حمایت از بشار در این شهرها سازماندهی شد.
کارگرها با وجودِ مشکلاتی که به دلیلِ تسلط بعث بر اتحادیهها داشتند نقش مهمی در جنبش ایفا کردند. اعتصابهای عمومیِ موفق و کمپینهای نافرمانی مدنی در دسامبر ۲۰۱۲ بخشهای بزرگی از اقتصاد را فلج کرد. طبقِ آمار رسمی واکنشِ رژیمِ اسد به این حرکتها اخراج بیش از ۸۵۰۰۰ کارگر و بستن بیش از ۱۸۷ کارخانه بین ماههای ژانویه و فوریهی ۲۰۱۲ بود.(۱) رژیم در تلاش خود برای شکستِ خیزش مزدِ کارکنانِ بخشهای عمومی را افزایش داد. هستهی اصلی مخالفان مردمی جوانانی بودند که عمدتن از فقرا و طبقهی متوسط بودند و زنان و گروههای مختلف قومی و مذهبی در آنها نقش فعالی داشتند. اکثر این فعالان به ایدئولوژیهای سنتی سیاسی غیرِوابسته باقی ماندند، اما در عوض چیزی که به آنها انگیزه میداد دغدغهشان برای آزادی و منزلت و حقوقِ اولیهی انسانی بود. هدفِ اصلی آنها به جای گسترش طرحها و پیشنهادهای بزرگ برای سوریهی آینده تنها در حدِ براندازی رژیم باقی ماند .
نقش آنارشیستها در سوریه و انقلابِ سوریه چه بوده است؟
سوریها جلودارِ گسترشِ آنارشیسم منطقهای هستند. در قرنِ ۱۹ مرکزِ اصلی آنارشیسم عرب بیروت، اسکندریه و قاهره بود. الهلال و المقتاتاف دو نشریهی اصلی برای انتشارِ ایدههای رادیکال در این شهرها بودند که هر دو توسط سوریها منتشر میشدند. بازیگران سوری نیز ایدههای آنارشیستی را از طریق تئاترِ رادیکال برای کارگران شهرها به ارمغان میبردند.
مازن کم الماز یکی از آنارشیستهای برجستهی معاصرِ عرب در سوریه است. او در دههی گذشته بهطور منظم در موردِ مسائل روز بهزبانِ عربی قلم زده و ادبیات آنارشیستی غرب را به عربی ترجمه کرده است. نادر اتاسی یک آنارشیستِ سوریست که وبلاگِ آن به انگلیسی بهنامِ دارتِ نادر است. دهههاست که سازمانهای سیاسی در سوریه شدیدن محدود شدهاند و شبکههای آنارشیستیِ کوچک درحال ظهور هستند. درحالیکه گرایشهای آنارشیستی در انقلابِ سوریه هنوز قوی بودند، میدیدیم که درهر کدام از کشورهای بهارِعرب، تجربههایی که در خودسازماندهیِ خودمختارِ خارج از محدودهی دولت و مستقل از سیاست یا رهبری سازمانی کسب کردند، برای توشهی راهِ سازماندهیِ آنارشیسم در سطحِ جهانی درسهای با ارزشی بود.
شکلِ اصلی سازمانهای انقلابی در سوریه از طریقِ گسترشِ کمیتههای محلی است. صدها نفر در محلات و شهرهای کوچک در سراسر کشور مستقر شدند.این شکل از سازماندهی از عمر عزیز الهام گرفته شد. او معتقد بود که این امری غیرِمنطقی و بیمعنیست که انقلابیون روزها در تظاهرات شرکت کنند و سپس به زندگی خود در ساختارِ استبدادی دولت برگردند.
عزیز از تغییرِ رادیکالِ روابطِ اجتماعی و سازماندهی در جهتِ به چالش کشیدنِ شالودهی سیستمی که بر پایهی ستم و استثمار بنا شده بود دفاع میکرد. ایدههای او تاثیرهای بزرگی در سازمانهای انقلابی سوریه داشت. در کمیتههای محلی فعالین انقلابی در فعالیتهای چندگانه بهکار گماشته شدند؛ از گزارش و مستندسازیِ تجاوزهایی که به دست رژیم انجام شده بود گرفته (و عناصرِ در حال افزایشی که باعث مخالفت با دولت میشد) تا سازماندهیِ تظاهرات و کمپینهای نافرمانیِ مدنی( مانند اعتصابات و امتناع کردن از پرداخت قبضهای برق). آنها کمکها و حمایتهای انساندوستانه را برای ارائه به مناطق تحت بمباران و محاصره جمعآوری میکردند. کمیتهها به صورتِ ساختارهایی افقی، خودمختار و گروههای بدونِ رهبر که از تمامِ بخشهای جامعه از جمله اقلیتهای مسیحی،علوی، دروزی و کرد تشکیل شده بود عمل میکردند. شالودهی جنبشهای انقلابی براساسِ اصولِ همکاری،همبستهگی، وکمکِ متقابل بودهاست.
چه نیروهای خارجی در درگیریهای سوریه نقش داشتند؟
یک مبارزهی ژئوپلیتیکِ باطل یا یک جنگِ نیابتی به سوریه تحمیل شدهاست. در سطحِ جهانی این جنگ بینِ ایالاتِمتحده و روسیه و در سطحِ منطقهای بینِ محورِ سنی(کشورهای حوزهی خلیج فارس) و محورِ شیعه(ایران و حزب الله) درگرفتهاست.همهی بازیگرانِ این جنگ در تلاشاند که اطمینان یابند هر اتفاقی برای منافعشان وحفظِ و گسترشِ قدرت و هژمونیِشان در منطقه مطلوب باشد. با رشدِ گروههای افراطیِ جهادی که بیشتر آنها خارجی هستند یک ضدِانقلابیگریِ خشونتآمیز نیز در درونِ سوریه در حالِ رخ دادن است. آنها برای آزادیِ مردمِ سوریه نمیجنگند بلکه برای تحمیلِ برنامههای مذهبی خودشان میجنگند.هیچکدام ازاین عوامل چیزی از حقیقتِ وجودِ یک مبارزهی مردمی در جهان وگروههایی انقلابی که علیه نیروهای رژیم و ضدانقلابی گری ایستادهگی میکنند کم نکرد.
چگونه شورشیان در مناطقِ آزاد سازمان یافتند؟
من در بالا در موردِ کمیتههای محلی که در مرکز برای سازماندهیِ انقلابی مستقر شدند توضیح دادهام. همچنین در مناطقِ آزاد شوراهای محلیِ منطقهای ایجاد شدهاست که به عنوان ساختارِ اجرایی اولیهی مدنی عمل میکند. آنها از تهیهی سرویسهای اولیه مانند برق، بهداشت و درمان، دفعِ زبالهها و منابعِ آب اطمینان داشتند و با فعالین کمیتههای محلی و همچنین نیروهای مقاومتِ مردمی برای برقراری امنیت هماهنگ بودند. آنها اغلب ازفعالینِ غیرِنظامی تشکیل شده بودند که در تظاهرات شرکت می کردند یا از مردمی بودند که به خاطرِ تکنیکها یا تواناییهای حرفهایشان انتخاب شده بودند. بسیاری از این مردم در تضاد با شکلِ رسمیِ مخالفان در تبعید از طبقهی متوسط بودند و بهصورتِ عمده از خانوادههای ثروتمند بودند. این موضوع بعضی از تنشهای بینِ این دو گروه و عدمِ حمایت خارجی را توضیح میدهد. هیچ الگویی برای شوراهای محلی وجودندارد ولی آنها عمدتن از الگوهای دموکراتیک و انتخاباتِ محلیِ آزاد پیروی می کنند که در مناطقی که آنها مستقر هستند رخ داده است؛ چیزی که دهههاست در سوریهی تحتِ حکومتِ بعث اتفاق نیفتاده است. آنها با چالشهایی از جمله کمبودِ منابع روبهرو هستند. بهعنوان مثال کمکهای خیلی کمی ازخارج دریافت میکنند و این امر مانعِ کارِ شوراها در تحققِ وظایف خود و تامینِ نیازهای شهروندان است. در بعضی از مناطق شوراها تلاش میکردند که استقلال خود را از گروههای مسلح حفظ کنند. در مناطقی مانندِ قسمتهایی از شمالِ سوریه که گروههای جهادی نظامی مثل دولتِ اسلامی عراق و شام قوی هستند این گروهها سعی میکنند تشکیلاتِ موازی مانندِ دادگاههای اسلامی را راه اندازی کنند.
ساختارِ ارتش مقاومت چگونه است؟
شورشیانِ سوریه در اوایل به این خاطر دست به سلاح بردند که با یک رژیمِ فاشیستی مواجه شده بوند. رژیمی که آماده بود برای له کردنِ مخالفانِ حکومت از تمام نیروی نظامی دولت استفاده کند. در ابتدا نیروهای غیرنظامی برای محافظت از شهرهای کوچک و تظاهرت کنندگان اسلحه بهدست گرفتند و نیروهای نظامی محلی را شکل دادند. در ۲۹ جولای ۲۰۱۱ ارتشِ آزادِ سوریه (FSA) توسطِ افسرانی تشکیل میشد که از شلیک کردن به معترضین امتناع کرده و از رژیم طرد شده بودند.
FSA شامل دو ترکیب اصلیست :
– ژنرالهای سابق و سربازهای رژیم. گردانهای مختلفِ زیادی وجود دارد و آنها از طریقِ گردانهای محلی به شوراهای نظامیِ منطقه ای، رهبریِ FSA و نهایتن به ائتلافِ ملیِ سوریه(جریانِ اصلیِ مخالفان در تبعید) وصل شدند.
– بخشهایی از جمعیتِ غیرنظامی که مخالفِ رژیم هستند. بسیاری از اینها خارج از حلقهی رسمیِ فرماندهی عمل میکنند و بر اساسِ وابستهگیهای محلی سازماندهی میشوند. عدهای علنن منتقدِ رهبرانِ در خارجِ FSA وSNC هستند.
گردانهایی ازFSA وجود دارد که از مسلمانانِ علوی،کردها، مسیحیها وهمچنین مسلمانانِ سنی تشکیل شده است. گردانهایی نیز وجود دارد که تنها از زنان تشکیل شده است. این گروهها با هدفِ براندازیِ اسد و استقرارِ دولتِ دموکراتیک متحد شدهاند و رهبریِ FSA رویکردی سکولار دارد. بهعلاوه شاهدِ خیزشی از اسلامیهای تندروتر و تشکیلاتِ سلفی هستیم که در هیچ قسمتی از ساختارِ ارتشِ رهاییبخشِ سوریه نیستند.
آنها مشخصن در حالِ تبدیلشدن به نیرویی غالب در مخالفینِ مسلح هستند و اخیرن جبههی اسلامی برای گردِ هم آوردنِ بزرگترین گردانهای اسلامی شکلگرفت. من این را یک گسترشِ نگرانکننده میبینم. با وجودِ مزایایِ واضحِ نظامی در صورتِ ایجادِ اتحادی در میانِ نیروهای مبارز، هنوز مانده است تا ببینیم جبههی اسلامی چگونه با نیروهای مقاومتِ مدنی(عمدتن سکولار)، FSA و جریانهای سیاسی مواجه میشود.
آیا این درست است که FSA تحتِ سلطهی القاعده است؟
دو نیرویِ نظامی عمدهی جهادی/القاعده به گروههای عملیاتی در سوریه یعنی جبههی النصره و دولتِ اسلامی عراق و شام ISIS)) وصل هستند. آنها نیروهای ضدِ انقلابی هستند که برای آزادیِ مردمِ سوریه نمیجنگند بلکه برای استقرارِ خلافتِ جهانیِ اسلام بر پایهی تفاسیر خشکِ مذهب خودشان از اسلام تلاش میکنند. این گروهها نسبت به FSA دارای تسلیحاتِ پیچیدهتری هستند که عمدتا توسطِ اهدا کنندهگانِ خصوصیِ کشورهای خلیجِ فارس تامین میشوند. آنها جایگاهشان را در بعضی از مناطقِ شمالی تثبیت کردهاند و سعی کردهاند که تفاسیرِ سختگیرانهشان از اسلام را به مردم تحمیل کنند. آنها جنایتهای زیادی مانندِ بازداشتِ فعالانِ مخالف ،اعدام و قتلهای فرقهای مرتکب شدهاند.
مقاومتِ مردمِ غیرِ مسلح در برابرِ این گروهها محکم بود و ما شاهدِ یک تظاهراتِ گسترده علیه آنها در شهرها و عمدتا در الرغا و حلب بودیم. FSA نیز در جنگ با گروههای تندروی القاعده شرکت کرده است و بهطورِ قابلِ ملاحظهای از جبههی اسلامی مستثنی شده است. در حالیکه این نیروها باعثِ ویرانیِ سوریه و در طولانی مدت تمامِ منطقه میشوند من فکر میکنم این فرض که این گروهها دیدگاههای خود را در آینده به سوریه تحمیل میکنند به شدت اغراقآمیز است.
اوضاع در کردستان سوریه به چه شکلی پیش میرود؟
مردمِ کرد از حقِ تعیینِ سرنوشت خود محروم شده بودند و دههها با سرکوبِ بیرحمانه توسطِ دولت مواجه بودند. جولای ۲۰۱۲ دولتِ سوریه اکثرِ مناطقِ کردنشین را ترک کرد و اکنون یک دولتِ خودمختار کرد وجود دارد. مناطقِ کردنشین توسط ِ کمیتهی عالیِ کرد اداره میشوند. کمیتهی عالیِ کرد اتحادی بینِ احزابِ سیاسیِ مهم مانند ِحزبِ اتحادِ دموکراتیک (PYD) -که حزبِ مسلط است- و شورای ملیِ کرد (KNC) است (شورایِ ملیِ کرد کوچکتر است). درونِ کمیتههای کردیِ سوریه اختلافهای سیاسیِ عمده و بینِ جناحهای اصلی رقابت وجود دارد. PYD به خاطرِ سیاستهای مستبدانهاش بهویژه سرکوبِ فعالینِ جوانِ کردِ طرفدارِ انقلاب و فعالینِ سیاسیِ احزابِ مخالف موردِ انتقاد قرار گرفتهاند. PYD همچنین با اتهامانی مبنی بر همدستی با رژیمِ بشار مواجه شده است.
کردها برای مبارزه با بشار اسد و دیگر احزابِ تشکیلاتِ سلفی و جبههی اسلامی به FSA ملحق شدهاند. اما قویتری نیروهای شبهنظامیِ کرد یعنی YPG (یگانهای مدافع خلق) به PYDمرتبط است. YPG متناوبن با FSA درگیر شده است. مبارزین ِکردی که با گروههای شبه نظامیِ جهادی جنگیدهاند. مناطقِ کردنشین صدمات و رنجهای زیادی را بهوسیلهی این گروهها در ماههای اخیر متحمل شدهاند.
جریانِ اصلیِ مبارزان در تبعید آرمانهای مشروعِ مردم کرد را کنار زدند اما مقاومتِ مدنیِ مردمی صریحا از حق کردها برای تعیینِ سرنوشتِ خود حمایت کرده است. کردها نقشِ فعالی را در سراسرِ خیزش ایفا کردهاند و این ابتکارِ بزرگی است که کردها و عربها در مخالفت با رژیمِ سوریه به هم ملحق شدهاند و علیه افزایشِ سکتاریسم مبارزه می کنند.
برای مثال در آگوست، تظاهراتِ مشترکی در اشرفیه منطقهی حلب برگزار شد و خواستار اتحاد و پایان دادن به حملات انجام شده بهوسیلهی گروههای جهادیِ افراطی شده است. اخیرا کمپینی به نام (Khorzeh-Ana Akhuk) برای ترویجِ اتحاد و همزیستی میانِ عربها و کردها راه اندازی شده که در کردی و عربی (ما برادر هستیم) معنی میدهد.
این حقیقت است که نیروهای غربی هیچ کمکی به خیزشگران نکردهاند در حالی که رژیمِ سوریه در لیستِ سیاهِ آنان قرار دارد. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
ما نباید انتظار داشته باشیم که از مقاومتِ مردمی در روی زمین حمایت شود. برای هیچ دولتی جالب نیست که جنبشِ انقلابیِ مردمی را موفق ببیند. غرب و نیز ترکیه و کشورهای خلیج فارس، شورای ملیِ سوریه (SNC) را به عنوانِ نمایندهگانِ مشروعِ مردمِ سوریه سازماندهی میکنند. آنها به نفوذِ SNC در این مسیر که برای منافعِ دراز مدتشان مطلوب است امید دارند. توجه به این نکته مهم است که SNC در میانِ انقلابیونِ درونِ سوریه از مشروعیتِ کمی برخوردار است. و به عنوانِ (اپوزیسیونِ هتلهای پنج ستاره) منتسب شده است و به علتِ جدا بودن از واقعیت، عاجز بودن در اتحادسازی در جهتِ ایجادِ تغییراتِ معنیدار در اهدافِ کلیدیِ انقلاب و برنامههای تحت تاثیر خارجاش مورد انتقاد است. وعدهی حمایتِ اپوزیسیون از جانبِ غرب (از جمله حمایتِ نظامی به FSC) اساسن یک لفاظیِ پوچ و بیمعنی است. ارادهی کمی برای پیدا کردنِ یک راه حلِ سیاسی برای این تضادها وجود دارد حتا در حدِ اقدامات نسبتا ساده مانند رساندنِ کمکهای انسان دوستانهی کافی برای بیش از دو میلیون انسانی که در شرایط ِ کثیف در کمپهای پناهندهگی سراسر منطقه زندگی میکنند. امروزه هیچ کس بهطور جدی در موردِ تغییرِ رژیمِ سوریه صحبت نمیکند. ما انتظارِ این را داریم که راهِ حلی به مردم تحمیل شود که در آن اسد برود اما رژیم در جای خود بماند.
آیا شما فکر می کنید مداخلهی نظامی در سوریه اتفاق میافتد؟
من شخصا بر این اعتقادم که غرب هیچ تمایلِ واقعی برای درگیر شدن به صورت نظامی در سوریه ندارد. سوریه هنوز دارای یک دولتِ قوی است و طرفدارانِ قدرتمندی دارد. ما پس از حملاتِ شیمیایی در Ghouta صحبتهایی در موردِ حملاتِ هوایی در سه هفته شنیدیم. من معتقدم که اوباما به گوشه رانده شد و به همین دلیل او شرایطِ خط قرمز خود را ساخت و نمیخواست که آمریکا در منطقه مهرهای منفعل به نظر بیاید. واقعیت این است که قدرتِ امریکا در حالِ کاهش است.
در حالِ حاضر دخالتِ نظامی در سوریه وجود دارد و جدا از جهادیهای غیرِنظامیِ وابسته به القاعده، مداخله بهطورِ کلی همیشه به نفعِ رژیم بوده است. روسیه حمایتهای نظامیِ عظیمی به اسد کرده است و مزدورانِ روسی در سوریه مشغول به جنگند. هزاران تن از شبه نظامیانِ جهادیِ شیعه از حزبالله نیز در حملاتِ وحشیانه از جمله در شهرِ Qusair درگیر شدهاند. ضمنا فاشیستهای یونان از Black Lilly ( نئونازیهای یونان) نیز در سوریه برای رژیم مبارزه میکنند. این جاییست که فعالینِ ضدِ جنگ و ضدِ دخالتگری باید توجه خود را بر آن متمرکز کنند.
در نهایت یونان چگونه می تواند با همبستگیِ خود در کنارِ خیزشِ سوریه بایستد؟
این مهم است که همبستگیِ قابل مشاهدهای از بیرون به افرادی که در سوریه هنوز برای سرنگونیِ استبدادِ رژیم مبارزه می کنند نشان داده شود و آنارشیستها میتوانند از گرایشهای آزادیخواه در جنبشی گستردهتر حمایت کنند. بعد از دو سال و نیم مبارزه و وحشیگریِ رژیم و شرایطِ انسانیِ نامساعدِ روز افزون ، این راحت است که درک کنیم انقلابیون در سوریه خسته شدهاند. بیش از ۱۳۰۰۰۰ نفر کشته شدهاند، محلههای غیرِ نظامی به تمامی از بین رفتهاند، دومیلیون و دویستهزار نفر کشور را ترک کردهاند و دهها هزار نفر در زندانهای اسد در حالِ پوسیدن هستند. و این روند ترکیب میشود با بحثهای ساده لوحانهای که حول مبارزهی آنها شکل می گیرد و این بحثها از قسمتی از چپ نشات میگیرد. این مهم است که ما این روایتِ دو محوره که باید بین اسد و القاعده یکی را انتخاب کنیم به چالش بکشیم. آنجا یک انقلابِ «جعبه شکلاتی (Chocolate box)» نیست. در فرآیندِ هر انقلاب بازیگران متعددی ایفای نقش میکنند که در بین آنها نیروهای ارتجاعی نیز حضور دارند. باید با کسانی که با ما دیدگاهِ همسانی دارند هم بسته باشیم و میدانیم طرحهای مثبتِ زیادی برای حمایت از سوریه وجود دارد. در موردِ یونان بهطور خاص، تعدادِ زیادی از پناهندهگانِ سوری به سمتِ یونان میروند و ما شاهدِ غرق شدنِ غمانگیز پناهندهگانِ سوری در دریا هستیم. یونان توافقنامهی دوبلین را امضا کرده است و ما باید بازداشت ِغیرقانونی و بدرفتاری با پناهندهگانِ سوری در بازداشت را به چالش بکشیم. همچنین گزارشهایی مبنی بر هدف قرار دادن و تهدید کردن پناهندهگانِ سوری برای جلوگیری از ورودِ آنان به خاکِ یونان منتشر شده است. این افراد از شرایط ِ خشونتبار و غیرِقابلِ تصور سوریه فرار کردهاند و حق دارند به عنوانِ درخواست کنندهی پناهندهگی از مراقبتِ انسانی و شرافتمندانه بهرهمند شوند و در یونان باید از پناهندهگانِ سوری و پناهندهگانِ دیگر کشورها حمایت شود تا اطمینان پیدا کنیم برای آنها سرپناه و دیگر نیازهای اولیه فراهم میشود.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل