سخنی کوتاه با مدعیانی که به اشتباه خود را جبهه سوم مینامند:
– کدام جبهه یا نیروی سوم؟
– از کی تا به حال، انفعال در عرصه سیاست تبدیل به یک نیرو شده است؟
مفاهیم سیاسی، تعاریف و بار معنایی خود را دارند. سکوت و بیتفاوتی و خاموشی در برابر جنایات جنگی دولت صهیونیستی اسرائیل بر علیه مردم فلسطین نامش جبهه سکوت است؛ نه جبهه سوم!
آخر این چه نیروی سومیست که در عمل هیچ واکنشی از خود بر جنوساید/هولوکاست زمانه که بر آن شاهد است، نشان نمیدهد و تنها نظارهگر آن است؟
این تماشاگری و انفعال نسبت به جنوسایدی که در جریان است نامش نیروی سوم نیست.
نیروی سوم، موضع دارد. نیروی سوم معترض است. نیروی سوم صدا دارد و اعتراضش را در خیابان به نمایش عموم میگذارد
نیروی سوم مسئوليت آگاهیرسانی را به عهده می گیرد تا به جامعه انسانی بفهماند که یک نسلکشی فجیع و عظیم در جریان است: جبهه یا نیروی سوم بسیج مردمی میکند.
نیروی سوم اهداف مشخص دارد و در راستای رسیدن به اهدافش قطعاً عملکرد فعالانه دارد.
نیروی سوم با برگزاری تجمعات و اعتراضات ضد جنگ و کشتار یا با تولید محتوای فکری با بیان مواضع روشن خود در جامعه، تاثیرگذاری میکند.
نیروی سوم از قدرت قلم برای آگاهی استفاده میکند. مباحث مرتبط با جنگ و جنایات را از نویسندگان و روزنامهنگاران جهانی ترجمه کرده و در رسانههای مجازی و عمومی خود یا دیگر رسانهها منتشر میکند.
نیروی سوم همچنین با برگزاری جلسات گفتوگو و
استفاده از هنرهای اعتراضی؛ با افشاگری علیه اخبار جعلی، پروپاگاندای رسانههایی که دیدگاههای نژادپرستانه صهیونیستی دارند؛ اطلاعات واقعی را به آگاهی مردم جهان می رساند. با جمعآوری امضای شخصیتهای شناختهشده جهانی علیه جنگ و کشتار، حمایت و همبستگی بینالمللی مردمی را جلب میکند.
یکی از مشخصههای برجسته نیروی سوم در طول تاریخ، مقابله با استعمار، استثمار و قدرتطلبی دولتها و ابرقدرتها بوده است. با قاطعیت در برابر جنگافروزیها و سیاستهای توسعهطلبانه آنان ایستاده و به دفاع از آزادی، عدالت، استقلال و حقوق مردم تحت ستم پرداختهاست.
نیروی سوم با مقاومت در برابر سلطهگران نشان داده است که همواره در پی مقابله با ظلم و ستم و تجاوز بوده و در این مسیر، تلاش و نیرو گذاشته است و از اینرو خود را جبههای از نیروی سوم خوانده است.
چنانچه میدانید برخی از نیروهای سیاسی، منفعل بودن خود را تحت لوای «ما نیروی سوم هستیم»، پنهان میکنند.
این در حالی است که نیروی سوم بودن به معنای چشم بستن بر حقایق و دوری از عمل نبوده و همواره حضور فعال و هر نوعی از مبارزه در برابر ستم و بیعدالتی را طلب کرده است.
نیروی سوم بهجای تماشای کشتار ستمدیدگان در جنگی که اساسش اشغالگری است و هدفش نسلکشی فلسطینیها؛ در برابر صهیونیسم میایستد و از فلسطینیها حمایت میکند.
اینک بسیار کوتاه به تاریخ مبارزات جهانی آنانی که خود را بدرستی نیروی سوم نامیده اند می پردازیم:
به عنوان مثال، در جنبشهای صلحطلبانه دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، نیروی سوم با برگزاری تظاهرات علیه جنگهای امپریالیستی، مانند جنگ ویتنام، نقش فعالانهای ایفا کرد. نیروی سوم همواره از جنبشهای آزادیبخش در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین حمایت کرد و مواضع قاطعانهای در این زمینه اتخاذ کرد.
این نیروی سوم، متشکل از همانهایی بود که در مبارزات مردم الجزایر علیه استعمار فرانسه و مقاومت در برابر اشغالگری نیز نقش فعالی داشتند و همواره در نقد اشغالگری و دفاع از حقوق فلسطینیان نیز پیشرو بوده و رادیکال عمل کرده است.
با همه اینها، دیده شده برخی از نیروهای سیاسی که در واکنش به رویدادهای جوامع مختلف، نافرمانیهای مدنی، تظاهرات و اعتصابات صنفی را با مصاحبهها و سخنرانیها برپا میکنند- که البته در جای خود مفید هستند- وقتی که نوبت به کشتار، نسلکشی و اشغال سرزمین مردم فلسطین میرسد؛ هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند.
در مراسمها و سخنرانیهایی که این بخش از نیروی سیاسی برگزار میکند با آنکه میدانند از هر ده فلسطینی که کشته میشوند، هفت نفر آنان زنان یا کودکان هستند؛ حتی در روز هشت مارس به یاد آنان دقیقهای سکوت نمیکنند یا نامی نمیبرند.
و با این حال، خودشان را نیرویی در جبهه سوم مینامند.
این بخش از نیروهای سیاسی یا علنی یاهم بدون اینکه فاش کرده باشند، از منطق «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» پیروی میکنند. تصمیمات سیاسی خود را تا این سطح پایین آورده و در برابر مرگ هزاران فلسطینی سکوت میکنند.
انفعال عمدی آنان در قبال رنج مردم فلسطین، بیانگر عدم استقلال آنان از قطبهای درگیر در این جنگ است. آنان از صراحت لحن در نسبت به نسلکشی مردم غزه و اشغال سرزمینهای فلسطینی، خودداری کرده و نمیخواهند آن را محکوم کنند.
بهویژه وقتیکه میدانند دولتها و قدرتهای بزرگ جهانی از این تجاوزات و جنایات حمایت میکنند.
آنان با علم به اینکه دولتهای قدرتمند در پشت این تجاوز و کشتار قرار دارند و کمکهای تسلیحاتی هم میکنند، چنین انفعالی را برگزیدهاند.
این نیروهای سیاسی، هرچه باشند؛ هرگز مربوط به جبهه سوم نیستند.
جبهه سوم، حامی فلسطینیان و فرودستان است؛ در عین حالیکه اشتراک ایدئولوژیک با رهبران سیاسی فلسطین ندارند. حمایت از فلسطینیها معیار فهم عمیق از عدالت، برابری و همبستگی جهانی با مردم ستمدیده است.
اما باید اظهار داشت که عدم پشتیبانی از فلسطینیها به دلیل دین و مسلمان بودن آنها نیست، بلکه نتیجه مقهور شدن در برابر قدرت و اقتدار است. میبینید که حتی رهبران برخی از کشورهای مسلمان و یا جریانهای مذهبی و افراد منتقد اسلامهراسی نیز سکوت پیشه کردهاند. در حالیکه حامیان مردم فلسطین، آن نیروهای مخالف نسلکشی و اشغالگری، بدون هیچ وابستگی به دین اسلام؛ مخالفان علنی و سرسخت این جنگ هستند.
عدهای از تشکلهای سیاسی نیز که خود را به دروغ در قالب نیروی سوم معرفی کرده و مواضع خود را مبهم نگه میدارند؛ این تمایل شان به دلیل روابط نزدیک با سیاستمداران راستگرای غربی است. زیرا حمایت مالی و سیاسی آنها وابسته به همین روابط است.
برخی نیز با گرایشهای ناسیونالیستی عمل میکنند و به همین دلیل، همبستگی جهانی برایشان معنایی ندارد و تنها به مسائل داخلی و منافع خود میپردازند.
همچنین، جریانهای اتنیکی که در تلاش برای احقاق حقوق نداشتهشان هستند، مبارزات خود را تنها محدود به حیطه خود نگه میدارند و به مسائل فراتر از آن توجهی نشان نمیدهند.
احزاب و سازمانها و تشکلاتی نیز هستند که نگاه خود را معطوف به قدرتهای بزرگ جهانی کردهاند. قدرتهایی که ممکن است حتی خاستگاه این احزاب را بمباران کنند تا به منافع سیاسی و اقتصادی خود دست یابند. بنابرین در برابر کشتار و جنایات سکوت میکنند؛ زیرا میترسند و به بابت این ترس؛ از هر نوع موضع در راستای همبستگی با مردم فلسطین، خودداری میکنند.
اما این نیروهای سیاسی و حتی مردمی که در برابر تجاوز و نسلکشی در فلسطین سکوت کرده اند؛ به نوعی شریک جرم محسوب میشوند.
این مجرمان منفعل، با سکوت و بیعملی خود نه تنها به ستمی که بر مردم فلسطین میرود، مشروعیت میبخشند بلکه قدرت و سلطهگری قدرتمندان جهانی را تقویت میکنند. سکوت آنان، بخشی مهم در انگیزه دولتها به تداوم و گسترش بیعدالتی و جنایات بشری در جهان است.
این تماشاگران منفعل باید بپذیرند که جبهه یا نیروی سوم نیستند. چون هیچ عملکردی نداشته اند.
جنگ ویرانگر اسرائیل علیه غزه، توسط پژوهشگران برجسته هولوکاست، به عنوان یک نسلکشی دیگر توصیف شده است. آری، این همه انفعال زیر عنوان «جبهه سوم» در حین بیان واقعیتهای عریانی صورت میگیرد که بگونه چشمگیری هم از سوی مبارزان در خیابانها و هم در میدانهای دیگری چون عرصههای فکر و پژوهش، فریاد زده میشوند.
نیروی سوم منم با میلیونها انسانی که در جهان به این نسلکشی و اشغالگری اعتراض می کنیم،
نیروی سوم تویی اگر که همنظر ما هستی!!
زنده باد فلسطین !
مبارزات همچنان ادامه دارد !
رکسانا تلارمی
استکهلم 2024-11-13
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل