گزارشی از وضعیت روزمرّه پناهجویان بی پناهِ افغانستان در جغرافیای ایران

Afghanistan Refugee’s Situation in Iran

گزارشی از وضعیت روزمرّه پناهجویان بی پناهِ افغانستان در جغرافیای ایران
Text Size

نگاهی به وضعیت روزمره پناهجویان بی پناه افغانستان و اتفاقی که امروز شاهد آن بودم

امروز با صحنه‌ای ناخوشايند رو به رو شدم

که کاری از دست‌ام برنیامد.

نزدیک‌ های شب بود که به سمت متر‌و‌ی

جوانمرد قصاب میرفتم

نزدیک مترو یک کوچه است، کوچه‌ای چسپیده به پله برقی.

سروصدای شخصی شنیده می‌شد که می‌گفت من کارگرم؛ بخدا گناهی ندارم.

وقتی نزدیک پله‌‌برقی شدم‌ دیدم یک پسرجوان دارد یک مهاجر افغانستانی را با سیلی میزند و به او می‌گوید:

_ پول بده، یاالله، وقتی ازاینجا رد میشی‌ باید پول بدی!

آن مهاجر؛ که از بد روزگار از افعانستان به ایران آمده؛ غرق در وحشت شده و فقط میگوید:

_ داداش، من فقط یک کارگرم.

آن‌ پسر فقط باسیلی به صورت او میزد و آن مهاجر که حدودا ۲۶ یا ۲۷ ساله بود بدون هیچ حرکتی فقط التماس میکرد که رهایش بکند.

آن‌ها چهارنفر بودند و سه نفر دورتر از آنها ایستاد بودند و می‌خندیدند و چیزهایی بایکدیگر می‌گفتند

یکی از آنها متوجه من شد و به سمت من آمد؛

من ایستاده بودم و نگاه میکردم

یعنی همان‌جا از خودم نفرت پیدا کردم؛

از سکوتم و اینکه هیچ کاری از دستم برنمی‌آمد.

(من تنها بودم و حتی اگر اقدامی میکردم باز هم‌ مقصر بودم!)

وقتی نزدیک ‌شد و به من نگاه کرد

(آماده‌ی دعوا بودم و میخواستم بزنم

و هرچه بادا باد.)

مست بود؛ معلوم میشد برای دعوا نیامده،

چون من را نشناخته بود

به من می‌گفت:

اگر تو هم میخواهی بزنی؛  برو چندتا سیلی بزن

حال می‌دهد…

بغض گلویم را گرفته بود و فقط به آن مهاجر ۲۶ یا هم ۲۷ ساله نگاه میکردم و او با چشمانی پر از التماس به  آن پسر‌جوانی که او را میزد نگاه میکرد.

همان لحظه چند مرد دیگر و چند خانم از پله برقی پایین آمدند و متوجه آزار و اذیت آن مهاجر شدند

یعنی باورم نمیشد که این ها دخالتی بکنند!

(خیلی ها فقط یک نگاهی می‌انداختند و می‌رفتند، و این‌ها بدون هیچ ترسی در میان مردم این کار را می‌کردند.)

آن دو مرد با سرعت و عصبانیت به سمت آن ها رفت و آن مهاجر ۲۶ یا ۲۷ ساله را از دست او رها کرد

من با دیدن این صحنه به سمت آنها رفتم و با کمک یکدیگر آن مهاجر را از آنجا فراری دادیم و آنها با عصبانیت می‌خواستند با ما درگیر شوند،

ولی همسایه‌های نزدیک به مترو داد و بیداد کردند و چند نفر دیگر هم دور و بر ما جمع شدند و آنها رفتند؛ با خونسردی کامل و بدون‌ هیچ ترسی!

وقتی آنها رفتند، از آن دو مرد و خانم‌ها‌ تشکری کردم

چند دقیقه با من گپ زدند و فهمیدند که اهل افعانستان هستم و خیلی هم خوشحال شدند

به من می‌گفتند:

تو چهره‌ات به افغانستانی ها نمی‌خورد و کسی با تو کاری ندارد.

به من تذکر دادند که این شب‌ها بیرون‌ نیایم

تا کار مهمی نداشته باشم؛ می‌گفتند آنها کارشان همین است و پولیس هم هیچ دخالتی نمیکند.

آنها بدون هیچ ترسی کارشان را انجام‌ میدهند و با این ترس و وحشت برای افغانستانی ها؛ زندگی کردن‌ را سخت می‌سازند و آنها چاره‌ای جز تحمل‌کردن ندارند.

خداحافظی کردند و رفتند.

من به سمت پله برقی رفتم و به آن مهاجر ۲۶ یا ۲۷ ساله فکر میکردم و به آن گپ‌های آن مرد که می‌گفت: تو چهره‌ات به افغانی نمی‌خورد و کسی‌باتو کاری ندارد.

چهره‌ی افغانستانی؛ چه شکلی است؟

_ او چهره ندارد؛ او زندگی ندارد_ او خانه ندارد_ او امنیت جانی ندارد؛ او امنیت مالی ندارد؛ او تنهاست.

روزها از اتاق های تاریک و کوچک‌شان بیرون می‌آیند و مانند یک برده، آنقدر در این گرما عرق می‌ریزند که بیهوش می‌شوند.

او یک افغانستانی هست، شخصی که هزاران امید و آرزو در سر دارد؛ اما وقتی از آن ديوار که به وسیله‌ی قدرت‌ها بین مردم کشیده شده؛ به داخل خاک ایران می‌پرند و با این پریدن؛ آرزوها و اهداف‌‌شان از ذهن‌‌شان میپرند

و تبدیل میشود به یک افغانی مهاجر؛ یا هم‌ به قول آن پسرهای جوان که آنها هم ۲۶ویا ۲۷ سال داشتند:

افغانی کثافت؛ آشغال!

او یک افغانستانی هست که فقط می‌خواهد در آرامش باشد؛ همان آرامشی که با دخالت دولت های همسایه و به کمک مابقی قدرتها؛  ازبین رفت.

او یک افغانستانی هست اما قبل از اینکه یک افغانستانی باشد او یک انسان است؛ شبیه من؛ شبیه تو؛ شبیه ما.

به آخر پله‌ برقی رسیده بودم و به این فکر میکردم که ما هم‌نسل بودیم ولی هم دست و هم فکر نبودیم

من ۲۷ سال سن دارم؛ و میدانم دولت ایران با ایجاد نفرت و خشم بر ضد افغانستانی؛ افکار و دیدگاه مردم ایران را به دیگر سو جهت می‌دهند تا از این موقعيت به نفع خودشان استفاده بکنند.

فرقی نمیکند افغانستانی باشی یا ایرانی

ما برای قدرت ها و حکومت ها تنها یک؛ چوب‌سوخت هستیم.

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل