به مناسبت صدمین سالگرد قیام کرونشتات
چرا و چگونه ضدانقلاب بلشویک قیام کرونشتات را سرکوب کرد؟
نویسنده: رنه برتیه – René Berthier برگردان: نادر تیف
انقلاب روسیه همیشه چالش برانگیز بوده و به ابزاری برای تبلیغات گوناگون تبدیل شده است. هر کس بسته به دیدش از تاریخ آن بهرهبرداری کرده یا برای ترسیم چشمانداز سود جسته است. جنبش آنارشیستی از این قاعده مستثنا نیست و به جنبش ماخنویستی و قیام کرونشتات ابعادی افسانهای داده است. با این حال کرونشتات در سال ۱۹۲۱ نتیجهی یک روند ضدانقلابی چند ساله بود و لذا نمیتواند خود این ضدانقلاب را تشریح کند.
آنارشیستها با تصاویری که از قهرمانان شکستخوردهی جنبش ماخنویست و سرکوب کرونشتات ارائه دادند چنین تصوری را به وجود آوردند که گویا ضدانقلاب بلشویک فقط این دو جنبش را به خاک و خون کشید. برجسته کردن بیش از حد سرکوب کرونشتات چنان بوده که سرکوب خونین قیامهای کارگری دیگر علیه بلشویکها، مانند قیام آستراخان در مارس ۱۹۱۹ فراموش شدند.
پیش از بررسی قیام کرونشتات باید دید که وضعیت اجتماعی و اقتصادی روسیه پیش از آن چگونه بود؟ همچنین باید دید که ماهیت حزب کمونیست پیش از کنگره دهم که تصمیم به سرکوب قیام کرونشتات گرفت چه بود؟ ما همچنین واکنش گرایشهای مختلف کمونیست را در رابطه با قیام کرونشتات بررسی خواهیم کرد.
وضعیت اجتماعی روسیه
گفته میشود که چند سال جنگ داخلی موجب درغلتیدن انقلاب به دامن بوروکراسی شد، خرابی به بار آورد، پیشروان طبقهی کارگر را نابود کرد و پرولتاریای روسیه را به کوششی باورناپذیر واداشت. خرابیها و ازخودگذشتگیهای واقعی زیادی وجود داشتند. با این حال نباید فراموش کرد که جنگ داخلی علت وضعیت وخیم اقتصادی نبود و فقط آن را بدتر کرد. وضعیت بد اقتصادی از آغاز جنگ امپریالیستی وجود داشت.
نابودی نیروهای حزب و فعالان آگاه و باتجربه را باید نسبی دانست. پییر بروئه (۱) مینویسد که نیروهای حزب بلشویک در سال ۱۹۱۶ برابر با ۶ هزار نفر، در فوریه ۱۹۱۷ بین ۱۵ تا ۱۷ هزار نفر بود و در اکتبر ۱۹۱۷ به ۱۱۵ هزار نفر رسید، در پایان ۱۹۱۸ به ۲۵۰ هزار نفر و در پایان ۱۹۲۰ به ۶۰۰ هزار نفر رسید. اگر از نابودی «پیشروان» سخن میگوییم، باید همچنین در نظر بگیریم که شمارشان بسیار اندک بود. میخوانیم که در سالهای دهه ۲۰ فقط ۸٪ فعالان ابتدای انقلاب حضور داشتند. اگر اعضای فوریه ۱۹۱۷ را در نظر بگیریم هشت درصدشان ۱۲۰۰ نفر و اگر اعضای اکتبر ۱۹۱۷ را، ۹۲۰۰ نفر میشوند. پس این استدلال بیپایه است.
نابودی واقعی نه در صفوف اعضای حزب بلشویک که در طبقهی کارگر رخ داد. تعداد کارگران صنعتی روسیه در ۱۹۱۷ سه میلیون نفر بود. سال ۱۹۱۸ دو میلیون و پانصد هزار نفر و سال ۱۹۲۰ به یک میلیون و چهارصدوهشتاد هزار نفر و در سال ۱۹۲۱ به یک میلیون و دویستوچهل هزار نفر رسید.(بر اساس ارقام Carr) لنین در اکتبر ۱۹۲۱ گفت که پرولتاریا «به عنوان پرولتاریا دیگر وجود ندارد»، «پرولتاریا ناپدید شد.»(۲) اما در همان زمان ۵ میلیون کارمند مشغول به کار بودند!
انحطاط بوروکراتیک رژیم بلشویک پیش از هر چیز نتیجهی یک انتخاب سیاسی بود. رژیم تصور میکرد که تعداد بیشمار کارمندان به تولید یاری میرساند در حالی که آنان برای سازماندهی اقتصاد بیاندازه بیلیاقت بودند.
بوخارین سال ۱۹۲۲ گفت:«ویرانی اقتصادی و فروپاشی تولید بیشک با فروپاشی روان سالم پرولتاریا همراه است و این چنین او را به سطح تودههای بیشکل میبرد. نیروهای باارزش کارگری که دارای وجدان تولیدی هستند به طبقات بیوجهه تبدیل میشوند و بیش از پیش به آنارشیسم گرایش پیدا میکنند.» برای بوخارین وضعیت چنان بحرانی بود که او را مأمور نوشتن مقالهای علیه آنارشیسم کردند! (۳)
اگر تعداد کارگران صنعتی روسیه کاهش یافت به این علت بود که چیزی برای تولید وجود نداشت. بوخارین تلاش کرد این مهم را با عدم سلامت روانی طبقهی کارگر توجیه کند در حالی که این طبقه شدیداً فعال بود و علیه قدرت بلشویکی خود را سازماندهی میکرد. طبقه کارگر در تمام مدت جنگ داخلی حرکات جمعی سازماندهی کرد. ریچارد ساکوا مینویسد:«هر موج اعتراضی کارگران قویتر از قبلی بود و به جنبش تودهای اواخر ۱۹۲۰ فرارویید.» در اوایل ۱۹۲۱ «واحدهایی از ارتش بسیج شده بودند تا علیه کارگران اعتصابی اقدام کنند اما آنها سرپیچی کردند و فوراً با دستههایی از فعالان مسلح کمونیست جایگزین شدند» که برای گلولهباران مخالفان تردید نکردند. کارگران با سرکوب از اعتصاب دست نشستند. حکومت عدهای از نیروهای ارتش را خلعسلاح کرد و نگذاشت از پادگانها خارج شوند. اعتصابات خودجوش در مسکو و پتروگراد شکل گرفتند. اعتصابات کارگری دارای مطالبات مشابهی بودند: دسترسی به غذا، سیاست دهقانی و آزادی بیان. در مسکو روز ۲۳ فوریه ۱۹۲۱ حکومت نظامی اعلام شد. دستههای مسلح کمونیست و واحدهای وفادار ارتش بیستوچهار ساعته از کارخانهها پاسداری میکردند. (۴) قیام کرونشتات که یک هفته بعد رخ داد بیربط به جنبش کارگری نبود.
قیام کرونشتات تا حدود زیادی اعتصاب عمومی پتروگراد را از دیدها پنهان کرد، اعتصابی که ریشهی این قیام بود. شورای شهر پتروگراد تصمیم گرفت برای درهم شکستن اعتصابات کارگری برخی کارخانهها را تعطیل کند. یکی از آنها کارخانه پوتیلوف بود که نقش محوری در انقلاب فوریه داشت. تجمعات کارگری را نیز در کارخانهها ممنوع کردند. با این حال جنبش به مسکو رسید. در آن جا هم وضعیت اضطراری و سپس وضعیت جنگی اعلام شد. در تمام سال ۱۹۲۱ اعتصابات همه جا رخ دادند. طبقه کارگر با جنبش اعتصابی مخالفت خود را با حکومت نشان داد. ایوس مینویسد:«در شش ماه نخست سال ۱۹۲۰ اعتصابات در ۷۷٪ کارخانهها و شرکتهای متوسط روی دادند.»(۵)
اکنون متوجه میشویم که در ادبیات کمونیستها چرا طبقه کارگر، حتا وقتی تعدادش کم میشود، به عنوان نقشآفرین مثبت تاریخ «ناپدید» میشود. این طبقه کارگر ناپدید شده همانیست که علیه رژیم بلشویک به پا خاسته است، رژیمی که هیچیک از تشکلات مستقل کارگری را برنمیتابید. وقتی ملوانان کرونشتات در شعارهای خود «شوراهای بدون کمونیستها» را مطرح میکردند در واقع میخواستند بگویند که اگر انتخابات واقعاً آزاد شوراها برگزار شوند، کمونیستها هیچ بختی برای پیروزی ندارند. به همین دلیل است که مخالفت با رژیم کمونیست به معنای «ناپدید»ی طبقهی کارگر نبود، نشانهی سیاسی شدن این طبقه بود.
اما این فقط طبقهی کارگر نبود که علیه رژیم کمونیست به پا خاست. در سالهای ۱۹۲۱ – ۱۹۲۰ چندین شورش دهقانی در کشور رخ دادند. جنبش ماخنویست در اکرائین تنها نبود. در تامبوف و تیومن و چند مکان دیگر علیه مصادرههای افراطی شورش شد.
دهقانان سال ۱۹۲۰ در تامبوف علیه مسئولان بلشویک که غلاتشان را مصادره میکردند، قیام کردند. آنان در این سال مصادره را از ۲۸۲ هزار به ۴۴۲ هزار تن رساندند. قیام در شهر کوچکی به نام خیتروو ۱۹ اوت ۱۹۲۰ آغاز شد. دهقانان ارتش کوچک دهقانی به نام «ارتش آبی» تشکیل دادند. این ارتش برعکس بیشتر ارتشهایی که در ایام جنگ داخلی شکل گرفتند اساس خود را بر روی یک سازمان سیاسی سوسیالیست انقلابی گذاشت که نامش «اتحاد دهقانان زحمتکش» بود. این تشکل کنگرهای در تامبوف برگزار کرد و حاکمیت بلشویک را ملغا اعلام نمود و به برپایی یک مجلس مؤسسان مستقل رأی داد و تصمیم گرفت زمین را بین دهقانان تقسیم کند.
یکی از رهبران شورش دهقانان در تامبوف الکساندر آنتونوف بود. او در طی انقلاب به بلشویکها پیوسته بود. اما از آن جایی که مخالف برنامه ارضی آنان بود، به جناح رادیکال حزب سوسیالیست انقلابی وصل شد. آنتونوف نیروهای مسلحی را علیه بلشویکها سازماندهی کرد که بسیار ورزیده بودند. ارتش دهقانان در اکتبر ۱۹۲۰ بالغ بر ۵۰ هزار عضو داشت. نیروهایی از ارتش سرخ جدا شدند و به آن پیوستند. شورش دهقانان در ژانویه ۱۹۲۱ به سامارا، ساراتوف، تزاریتسین، آستاراخان و سیبری سرایت کرد. هنگامی که توخاچوسکی به سرکوب قیام کرونشتات گمارده شد، شورش تامبوف هنوز ادامه داشت. بلشویکها تصمیم گرفتند برای سرکوب تامبوف از سلاح شیمیایی استفاده کنند. ارتشبد توخاچوسکی گفت:«باید چنان محاسباتی انجام داد که سفره گاز در تمام جنگل پهن شود و هر کس در آن پنهان شده از پای درآید. بازرس توپخانه باید فوراً مقدار گاز خفهکننده مورد نیاز را تهیه کند و متخصصان عملیات را در اختیار بگذارد.» (۶)
لاندیس مینویسد:« روز ۱۲ ژوئن ۱۹۲۱ بود که قصد استفاده از سلاح شیمیایی اعلام شد. توخاچوسکی و کاکورین که رئیس ستاد نظامی بود فرمان محرمانه را امضاء کردند. هر دو کهنه سربازان جنگ جهانی اول بودند و تجربه فرماندهی داشتند. شناخت آنان از گازهای سمی احتمالاً مخفی نگه داشته شده بود، چنان که ارتش روسیه بیش از دیگر از ارتشهای درگیر در جنگ جهانی اول از عواقب گاز کلر و خردل رنج کشیده بود. فرمان ۱۲ ژوئن توضیح میداد که چگونه با فرماندهی توخاچوسکی در تامبوف گروههای شورشی باقیمانده در روستاها ایزوله و از مردم هوادارانشان دور نگه داشته شدند.» (۷)
میتوان از اظهارات توخاچوسکی دریافت که استفاده از سلاح شیمیایی شکست به بار آورد و مردم تامبوف به شدت مقاومت کردند. او در یک کمیسیون تامالاختیار شرکت کرد و گفت که نمیتواند با مهلت یک ماههای که مسئولان سیاسی عالیرتبه مسکو برای سرکوب قیام تامبوف به وی دادند، موفق شود و به زمان بیشتری نیازمند است.
سرکوب قیام تامبوف تمام سال ۱۹۲۱ به درازا کشید و آنتونوف سال ۱۹۲۲ در حین دستگیری کشته شد. بر اساس یک برآورد ۲۴۰ هزار نفر از مردم منطقهی تامبوف کشته شدند. تعداد کشتهشدگان سرکوب قیام تامبوف به مراتب از تعداد کشتهشدگان سرکوب کرونشتات بیشتر بود.
قیام کرونشتات ۱ مارس ۱۹۲۱ آغاز شد. ادامه ماجرا را میدانیم: مذاکرات شکست خوردند، بلشویکها تصمیم گرفتند قیام را پیش از آب شدن یخها سرکوب کنند تا جزیره نتواند شورشیان را محافظت کند. زینویف گفته بود که شورشیان را باید مانند جوجه کبک کشت.
حمله به کرونشتات بسیار مرگآور بود. توپخانهی قلعه سربازان ارتش سرخ را نشانه گرفت و گفته میشود ۱۰ هزار (؟) از ۵۰ هزار نفرشان را هلاک کرد. بلشویکها هیچ رحمی نکردند و هزاران شورشی را کشتار کردند. چکا، پلیس سیاسی بلشویکها هزاران نفر را دستگیر و اعدام کرد و هزاران نفر دیگر را به اردوگاه کار اجباری فرستاد. هفت هزار شورشی از روی دریای منجمد گذشتند و خود را به فنلاند رساندند، اما در آن جا هم به اردوگاه کار اجباری فرستاده شدند. شورای کرونشتات را منحل کردند و برای این که هیچ «میکربی» نتواند سر برآورد تصفیه عظیمی انجام شد. کرونشتات این چنین به نمادی از تضاد تخفیفناپذیر بین مارکسیستها و آنارشیستها تبدیل گردید. (دو نماد دیگر همانا انجمن بینالمللی زحمتکشان و سرکوب استالینی در اسپانیاست.)
حزب بلشویک
به جز نتیجهی وحشتناک سرکوب سازماندهیشدهی دولت بلشویک علیه قیام کرونشتات باید طرز برخورد آن را با هر گونه نیروی اپوزیسیون و مخالفت قطعیاش را با هر گونه ائتلاف با دیگر نیروهای انقلابی بررسی کرد. یکی از استدلالهای اصلی بلشویکها این بود که همه نیروهای انقلابی، به جز آنان، ارتجاعی بودند. بلشویکها بر این باور بودند که مطالبهی انتخابات آزاد شوراها که شورشیان کرونشتات مطرح کردند یک خواست ارتجاعی بود. بلشویکها سال ۱۹۲۱ خوب میدانستند که اگر انتخابات آزاد شوراها برگزار شوند، نتیجه برایشان فاجعهبار خواهد بود. هر چند تعدادی از رهبران بلشویک از لنین خواستند که با دیگر نیروهای انقلابی ائتلافاتی صورت بگیرد، اما رد چنین راهکاری در سرشت حزب بود و نمیتوانست پذیرفته شود.
اکثریت حزب بلشویک در اکتبر ۱۹۱۷ به لنین تحمیل کرد تا از ورود منشویکهایی که انترناسیونالیست بودند و سوسیالیستهای انقلابی چپ که با حزب خود مخالف بودند، جلوگیری نکند و آنان را به نهادهای دولتی راه دهد. لنین هرگز خواهان چنین اتحادهایی نبود. وحدت بلشویکها با این جناحهای منشویک و سوسیالیستهای انقلابی طولانی نشد. هر چند شک و تردید نمایندگان این گرایشهای غیربلشویک در یکهتازی حزب بلشویک بیتأثیر نبود، اما شخص لنین اصلاً هواخواه ائتلاف پایدار با دیگر نیروهای سیاسی کشور نبود. بلشویکها در شوراهای شهرهای اصلی اکثریت داشتند، اما در شوراهای روستاها سوسیالیستهای انقلابی بودند که دارای بیشتر صندلیها بودند. از سوی دیگر منشویکها در سندیکاها پایگاههای قوی داشتند و به همراه سوسیالیستهای انقلابی و آنارشیستها نیروهایی واقعی بودند.
چشمانداز برای لنین روشن بود. او در ماه مه ۱۹۱۸ نوشت:«اکنون یک حزب، حزب پرولتاریا، قدرت را تسخیر، حفظ و تحکیم کرده است…سخن از روحیه آشتیجویانه نیست در حالی که جایی برای تقسیم قدرت و انکار دیکتاتوری پرولتاریا علیه بورژوازی نیست…»(۸)
بلشویکها خوب میدانستند که اگر ساختار سیاسی تکثرگرا را بپذیرند، خودشان در آن ایزوله میشوند و نخواهند توانست روشهای اداری دیکتاتورمنشانه را اجراء کنند و به سرکوب تشکلات سیاسی مخالف بپردازند. چنین ساختاری دست بلشویکها را از دیگر نهادهای جامعه مدنی همچون تعاونیها کوتاه میکرد، در حالی که همین تعاونیها میتوانستند در تولید و توزیع مواد خوراکی ثمربخش باشند.
هر بار که بحرانی به وجود آمد، پاسخ بلشویکها اصلاح تصمیماتی که منجر به بحران شد، نبود. آنان هر بار تمرکز بیشتر و کنترل دولتی و سرکوب را به عنوان پاسخ برگزیدند. این راهکار اسفبار را میتوان در مقابله با مطالبات ملوانان کرونشتات ملاحظه کرد که گوشهای از بحران کلی را در جامعه روسیه متبلور کرد. گرایش بلشویکها به تمرکز بخشیدن افراطی به تصمیمات همچنین در نظر تروتسکی برای نظامی کردن محیط کار و سندیکاهای کارگری دیده شد، گرایشی که طرفداران فراوانی در میان رهبران بلشویک داشت. در این جا باید یادآوری کرد که لنین با چنین سیاستی مخالف بود، اما نه از آن جنبه که وسواس اومانیستی داشت، بل به این جهت که او اجرای چنین سیاستی را ممکن نمیدانست. البته خود تروتسکی بعدها این سیاست را ابلهانه ارزیابی کرد.
زمانی که قیام کرونشتات آغاز شد، جنگ داخلی تقریباً همه جا با پیروزی بلشویکها خاتمه یافته بود. در این جا بود که پایان «کمونیسم جنگی» و مصادرهها در روستاها و پایان دادن به اقدامات بسیجیان بلشویک در کارخانهها، برای وادار کردن کارگران به تولید بیشتر، مطرح شدند. اما تحولی دیده نمیشد. شورشهای متعددی در مناطق روستایی گزارش میشد و وضعیت در کارخانهها، اماکنی که شوراها فقط روی کاغذ وجود داشتند، بهتر نبود. اگر قیام ملوانان کرونشتات نبود، ایستایی وضعیت ادامه پیدا میکرد. لنین در کنگره دهم حزب بلشویک که همزمان با قیام کرونشتات برگزار شد، گفت:«این رعدیست که به شدت بر واقعیت روشنی میافکند.»
ملوانان کرونشتات تصمیم گرفتند که برای شناخت وضعیت در پتروگراد نمایندگانی بفرستند. اما قیام روز اول مارس آغاز شد. یک مجمع عمومی با حضور هزاران ملوان در میدان لنگر برپا گردید. ملوانان دو رزمناو قطعنامهی تصویب شده در مجمع عمومی را تدوین کرده بودند. این قطعنامه دارای سیزده بند بود که باید عیناً یادآوری شوند تا به ژرفای قیام کرونشتات پی برد. قطعنامه خطاب به دولت بود:
با توجه به این که شوراهای کنونی خواستهای کارگران و دهقانان را بیان نمیکنند، خواهان اقدامات زیر هستیم:
۱)برگزاری فوری انتخابات دوباره شوراها با رأی مخفی. باید کارزار انتخاباتی در میان کارگران و دهقانان با آزادی کامل بیان و عمل صورت گیرد؛
۲)برقراری آزادی بیان برای همه کارگران و دهقانان، آنارشیستها و سوسیالیستهای چپ؛
۳)اعطای آزادی جلسات برای اتحادیههای کارگری و تشکلات دهقانی؛
۴)فراخوان فرا احزاب سیاسی برای یک کنفرانس کارگران، سربازان سرخ و ملوانان پتروگراد، کرونشتات و شهرستان پتروگراد برای ۱۰ مارس به عنوان دیرترین تاریخ؛
۵)آزادی زندانیان سیاسی سوسیالیست و همه کارگران، دهقانان، سربازان سرخ و ملوانانی که در پی اعتراضات کارگری و دهقانی دستگیر شدند؛
۶) تشکیل کمیسیون برای بررسی وضعیت افرادی که در زندانها و اردوگاههای کار اجباری هستند؛
۷)برچیدن «بخشهای سیاسی»، زیرا هیچ حزب سیاسی نباید برای تبلیغ نظراتش از امتیاز برخوردار باشد و نباید از امکانات مالی دولت بهرهمند شود. باید آنها را با کمیسیونهای آموزشی انتخابی در هر مکان جایگزین کرد و دولت هزینههایشان را تأمین کند؛
۸)پایان فوری همه مصادرهها؛
۹)همسانسازی جیرهها برای همه زحمتکشان، به جز آنانی که مشاغل خطرناک دارند؛
۱۰)حذف دستههای کمونیستی مهاجم در کارخانههای ارتش و گارد کمونیست در کارگاهها و کارخانهها. اگر لازم باشد خود سربازان باید محافظت از کارخانههای ارتش را به عهده بگیرند و کارگران باید بتوانند در کارگاهها و کارخانهها نیروهای حفاظتی را خود سازماندهی کنند؛
۱۱)دادن آزادی عمل کامل به دهقانان برای زمینهایشان و حق داشتن احشام به شرطی که خودشان کار کنند و به کار دستمزدی روی نیاورند؛
۱۲)تشکیل یک کمیسیون کنترل گردشی؛
۱۳)اجازه به پیشهوران برای کار آزاد بدون رویآوری به کار دستمزدی.
و قطعنامه با دو بند زیر خاتمه مییافت:
۱۴)ما از همهی واحدهای ارتش و رفقای «افسر دانشجو» میخواهیم به قطعنامه ما بپیوندند؛
۱۵)ما خواهان انتشار گسترده قطعنامههایمان در مطبوعات هستیم.
این قطعنامه به اتفاق آراء تصویب شد. حتا بلشویکها به آن رأی دادند. اما سه رهبر بلشویک به نامهای واسیلیف، کالینین و کوسمین ملوانان را «اراذل» توصیف کردند و آنان را تهدید کردند.
قرار بود روز ۲ مارس یک مجمع عمومی جدید تشکیل شود، اما رویدادها مسیر دیگری طی کردند. شایعهای منتشر شد مبنی بر این که گردانهایی از ارتش سرخ کرونشتات را محاصره کردهاند.
سه رهبر کمونیست دستگیر شدند. یک کمیته موقت انقلابی به جای شورا تشکیل شد. هانری آورون میگوید که این کمیته با بالا آوردن دست تشکیل شد، اما نویسندهی تروتسکیست، ژان – ژاک ماری مینویسد که این کمیته را هیئت رئیسه پنج نفره منصوب کرد. پل آرویش میگوید که روز ۴ مارس ۲۰۰ نماینده کارخانهها و واحدهای نظامی پایگاه دریایی یک کمیته انقلابی وسیع با ۱۵ عضو تشکیل دادند. (۹)
پایان اعتصابات در پتروگراد:انزوای کرونشتات
پرسش اساسی که ملوانان شورشی داشتند این بود که مردم پتروگراد چه برخوردی به قیام دارند و کارگران چگونه از آن پشتیبانی خواهند کرد؟
تروتسکی و عدهای دیگر پس از او تصدیق کردند که ترکیب اجتماعی و سیاسی ملوانان کرونشتات از ۱۹۱۷ به بعد دستخوش تغییر و «کرونشتات سرخ به سفید تبدیل شده است.» آنان بر این باور بودند که ملوانان که خواستگاهی پرولتری داشتند و به پیروزی انقلاب افتخار میکردند با کسان دیگری جایگزین شدند که از مناطق روستایی میآمدند و با شورش خود، تجلی مخالفت دهقانان خرد علیه قدرت شورایی شدند. پُل اوریش تائید میکند که سهچهارم ملوانان خواستگاهی دهقانی داشتند در حالی که تا ۱۹۱۷ اکثرشان از پرولتاریای پتروگراد بودند. اما این مسئله برای او آن چنان که برای تروتسکی اهمیت داشت، مهم نبود، چرا که ملوانان چه با خواستگاهی کارگری و چه دهقانی در طی شورش یکپارچه عمل کردند. (Paul Avrich, La tragédie de Cronstadt 1921, Éd. Du Seuil, 1975) به نوشته الکساندر اسکیردا زمانی که ترکیب کمیته موقت انقلابی منتخب ۲ مارس (۱۰) را مد نظر قرار میدهیم، متوجه میشویم که همه «دارای مهارت حرفهای زیادی بودند که با چند سال آموزش حاصل شده» و همه «کهنه سربازانی بودند که کاملاً در جریان تازهترین مبارزات انقلابی» قرار داشتند. یک نویسنده با گرایش تروتسکیست (ژان – ژاک ماری) مینویسد که کرونشتات در انزوا قرار گرفت، زیرا کارگران پتروگراد پشتیبان شورشیان نبودند و آنان را تنآسایانی میدانستند که نمیخواهند مبارزه کنند. این کارگران همچنین ملوانان کرونشتات را اشخاص ممتازی ارزیابی میکردند، چرا که ظاهراً جیرهی غذاییاشان دو برابر آنان بود. البته استدلال ماری در تناقض با یکی از مطالبات ملوانان شورشی کرونشتات است که خواستار برابری جیرههای غذایی همگان با کمونیستها بودند و به علاوه درخواست کرده بودند که کارگرانی که مشاغل خطرناک دارند یک جیرهی غذایی بیشتر بگیرند. پس استدلال نویسندهی تروتسکیست بیپایه است.
تروتسکی سالها بعد، ۱۹۳۸، نوشت که شورش کرونشتات ارتجاعی و خردهبورژوایی بود چرا که شرکتکنندگان در آن سوسیالیستهای انقلابی و آنارشیستها بودند. تروتسکی نوشت که شورشیان «بیروحیه بودند و شلوارهای پفکرده میپوشیدند و مانند پااندازان خود را آرایش میکردند.» تروتسکی میافزاید در حالی که اهالی پتروگراد گرسنه بودند در کرونشتات «انبار بزرگی از غلات گوناگون» وجود داشت. او همچنین ملوانان قلعه کرونشتات را به «قاچاق ملافه، ذغال و نان» متهم کرد. (۱۱) الکساندر اسکیردا که به اسناد آن دوران پس از فروپاشی شوروی دست یافت، نوشت:« کرونشتات ذخیرهی اندکی از غذا داشت و همین موجب شد که مقاومت بدنی شورشیان به شدت تحلیل رود.»(۱۲) از همین جا میتوان دریافت که شورش کرونشتات از پیش برنامهریزی نشده بود.
کمونیستها مدعی هستند که در قلعهی کرونشتات یک ارتشبد «سفید» حضور داشت. اما آنان اعتراف نمیکنند که ارتشبد کوسلوسکی یک مشاور نظامی بود و در زمان جنگ جهانی اول سرلشکر بود و حکومت شوروی به او درجه ارتشبدی داد و در ثانی هیچ نقشی در شورش کرونشتات نداشت. بلشویکها از هیچ تلاشی برای تبلیغ این که نظامیان بلندپایهی سفید شورش کرونشتات را فرماندهی کردند، دست نشستند. بلشویکها، از لنین و تروتسکی گرفته تا همه کمونیستهای جهان مدام گفتند که سفیدها در خارج کشور شورش کرونشتات را طراحی کردند. آنان میگفتند که روزنامههای پاریس و لندن هفتهها پیش از آغاز شورش از آن نوشتند. اما بحران اقتصادی و سیاسی که در روسیه وجود داشت بر هیچکس پوشیده نبود و رهبران بلشویک خود اذعان میکردند که مردم مخالف آنان هستند. همگان بر این باور بودند که وضعیت انفجاری شده است.
هانری ارون مینویسد:«بخش بزرگی از مردم پتروگراد از ملوانان کرونشتات حمایت کردند.»(۱۳) خبر شورش کرونشتات وسیعاً در شهر پخش شد، اما مطبوعات گوش به فرمان بلشویکها تهمتپراکنی کردند و تشکیک به وجود آوردند. اهالی پتروگراد نسبت به قیام کرونشتات واکنش نشان ندادند. اما باید توجه داشت که در شهر وضعیت اضطراری اعلام شده بود، مأموران پلیس سیاسی بلشویکها (چکیستها) و کورسانتیها جو ترور حاکم کرده بودند و هر تجمعی را به گلوله میبستند. کورسانتیها افسران متعصبی بودند که برای همین کار آموزش دیده بودند. البته مردم پتروگراد از گرسنگی و جنگ داخلی نیز در عذاب بودند.
واقعیت این است که زینوویف به عنوان رئیس کمیته دفاع از پتروگراد با اعلام چند تصمیم، بخشی از فشارها را کاسته بود. به مردم اجازه داده شد برای یافتن غذا به روستاها بروند. همچنین گفته شد که حکومت ذغال و گندم خریده است. چنین بود که روز یکم مارس، هنگامی که در کرونشتات قطعنامهی مهم تصویب شد، در پتروگراد انسداد راهها برداشته شد، دستههای نظامی کارخانهها را ترک کردند که منجر به پایان فوری اعتصابات در پتروگراد شد. الکساندر اسکیردا مینویسد که با اعلام سیاست نوین اقتصادی (NEP) به مردم چنین القاء کردند که آزادسازی صورت گرفته و این چنین همبستگی فعال با کرونشتات خدشهدار شد.
ملوانان کرونشتات برای تعمیم قیام نمایندگانی به دیگر نقاط کشور فرستادند تا متن قطعنامه را توزیع کنند، اما چکا (پلیس سیاسی) آنان را دستگیر و دو هفته بعد اعدام کرد. شهری در جنوب کرونشتات به نام اُرانینبوم وجود داشت. هانری ارون مینویسد که ۲۵۰ نماینده کرونشتاتی به آنجا فرستاد شدند و مردم با تیراندازی هوایی از آنان استقبال کردند. ژان – ژاک ماری تعداد این نمایندگان را «چند ده نفر» ذکر میکند. راههای ارتباطی کرونشتات را با دیگر نقاط کشور بسته بودند. برخی مشاوران به شورشیان گفتند که باید عملیات نظامی در اُرانینبوم انجام دهند تا از نظر سیاسی و نظامی توانمندتر شوند و بتوانند به پتروگراد برسند، اما وضعیت ملوانان خوب نبود تا بتوانند چنین اقدام نظامی را به مرحله عمل برسانند. ملوانان اقدام نظامی را نپذیرفتند، زیرا قیام را برنامهریزی نکرده بودند و آذوقه و مهمات کافی نداشتند.
چهار آنارشیست که (الکساندر اسکیردا «همدست» توصیف میکند) در پتروگراد بودند. آنان الکساندر برکمن، امما گلدمن، پرکوس و پتروسکی نام داشتند و ۵ مارس نامهای به شورای پتروگراد نوشتند و در آن پیشنهاد کردند که یک هیئت نمایندگی پنج نفره، از جمله دو آنارشیست، به کرونشتات فرستاده شود تا مناقشه را مسالمتآمیز حل و فصل کنند. زینوویف به این نامه پاسخ نداد، اما ۶ مارس تلگرامی به کرونشتاتیها فرستاد و در آن پیشنهاد یک هیئت نمایندگی شامل اعضای حزب و غیرعضو داد. کرونشتاتیها به درخواست زینوویف پاسخ رد دادند، زیرا مطمئن نبودند که «غیرعضو»ها واقعاً به حزب وابسته نباشند. هانری ارون مینویسد که پاسخ کرونشتاتیها به پیشنهاد زینوویف «بیش از اندازه گستاخانه» بود. او آن را درکنشدنی توصیف کرد که راه بر هر گونه دیدار میبست و تحریککننده بود.(۱۴) البته پاسخ کرونشتاتیها درکشدنی بود، چرا که آنان هیچ اعتمادی به مقامات کمونیست نداشتند که غیرحزبیها واقعاً به حزب وابسته نباشند.
مذاکرهای انجام نشد و فقط زینوویف دست به تحریک زد. او گفت:«شما در محاصره هستید. مجبورید تا چند ساعت دیگر خود را تسلیم کنید. کرونشتات نه نان دارد و نه سوخت. اگر خود را تسلیم نکنید، ما شما را همچون کبک خواهیم کشت.» (نگاه کنید به اسکیردا، صفحه ۶۹) ضربالاجلی که شورای پتروگراد به شورشیان داده بود، پایان گرفت و درگیریهای مسلحانه میتوانستند شروع شوند.
کنگره دهم حزب، کرونشتات و اپوزیسیون کارگری
هنگامی که کنگره دهم حزب فراخوانده شد، تمام کشور در بحرانی ژرف بود. شورش و قیام همه جا جریان داشت و اعتصابات کارگری ضربات سختی به اقتصاد وارد میکردند. درون حزب چند اپوزیسیون وجود داشت. رهبران میترسیدند قدرت را از دست بدهند. موریس برینتون نویسنده کتاب «بلشویکها و کنترل کارگری» میگوید:«جلسات کنگره سرشار از جوی نیمههیستریک بود که هرگز سابقه نداشت.»
قیام کرونشتات (از ۱ تا ۱۸ مارس ۱۹۲۱) در همان زمانی رخ داد که کنگره دهم (از ۸ تا ۱۶ مارس ۱۹۲۱) برگزار شد. کنگره دهم حزب بلشویک بسیار مهم بود، زیرا همه جا زیر سؤال رفته بود:«زینوویف برآورد کرد که در سال ۱۹۲۱ قریب به ۹۰ تا ۹۹٪ کارگران ضدکمونیست بودند. حتا تروتسکی که برآورد او را غلوی «تهوعآور» میدانست بر این باور بود که تعداد کارگران ضدکمونیست «بسیار زیاد» بود.» (۱۵)
اپوزیسیون کارگری
حزب از درون دچار بحران بود. چندین نیروی مخالف درونی وجود داشتند. مهمترین گروه مخالف که رهبری حزب را آزرده میکرد «اپوزیسیون کارگری» بود که پایگاه کارگری درون سندیکاها داشت. اپوزیسیون کارگری که بر بیکفایتی رهبری حزب برای به عهدهگیری وظایف اقتصادی واقف بود، پیشنهاد کرد که این وظایف به سندیکاها واگذار گردد که به نظم تولیدی آشنایی و توانایی تصمیمگیری داشتند. بیجهت نبود که لنین فعالان اپوزیسیون کارگری را به «انحراف آنارکوسندیکالیستی» متهم کرد. (۱۶)
چرا باید از این گرایش درونی حزب کمونیست روسیه در متنی نوشت که مربوط به قیام کرونشتات است؟ یادآوری اپوزیسیون کارگری در متنی مربوط به قیام کرونشتات از این لحاظ حائز اهمیت است که فعالان این اپوزیسیون بازنمود ناراضیان درون حزب شدند و لنین همواره تلاش کرد که ملغمهای از انحراف آنارکوسندیکالیستی و ملوانان کرونشتات بسازد که به باور وی حامی ارتجاع بودند.
قیام کرونشتات در بیرون حزب علامت پدیدهای درون حزب بود. اگر قیام مارس ۱۹۲۱ آخرین بازنمود آشکار علیه ستمگری کمونیستی بود، نابود کردن اپوزیسیون کارگری در کنگره دهم حزب شاید برداشتن آخرین سد برای تحکیم تصمیماتی بود که استالینیزاسیون جامعه را آماده کرد. تمام اپوزیسیونهای درونی حزب و به ویژه اپوزیسیون کارگری که تصمیم گرفتند به نام «انضباط حزبی» ادعایی دستهایشان را در برابر رهبران حزب بالا ببرند در سرنوشتی که انقلاب، پس از ۱۹۲۱، بدان دچار شد، مسئول هستند.
باری، کنگره دهم حزب با حملات شدید لنین علیه اپوزیسیون کارگری شروع شد. لنین آن را «خطری برای انقلاب»، «انحرافی خردهبورژوایی» و «سندیکالیست آنارشیستی» توصیف کرد. تروتسکی در حملات آتشین علیه اپوزیسیون کارگری همزبان لنین شد. هر دو قیام کرونشتات را خطری جدی برای ادامهی حیات انقلاب میدانستند و میگفتند که اپوزیسیون کارگری وحدت درون حزبی را خدشهدار میکند. لنین و تروتسکی قیام کرونشتات و اپوزیسیون کارگری را آنارشیستی و خردهبورژوایی ارزیابی میکردند.
گفته شد که در اپوزیسیون کارگری «منشویکهای سابق و کارگران و دهقانانی که کاملاً دکترین کمونیستی را درک نکردهاند، رخنه کردهاند. اپوزیسیون کارگری تحت تأثیر فشارهای خردهبورژوایی کشور ما که استثناً در حزب قوی هستند سر برآورده است.»(۱۷) البته این استدلالها کاملاً بیپایه و اساس بودند، زیرا اپوزیسیون کارگری را سندیکالیستهایی تشکیل داده بودند که در صنعت فلزات پایگاه داشتند و اساساً علت تشکیل شدنشان مبارزه علیه نفوذ عناصر خردهبورژوا درون حزب بود!
خطری که اپوزیسیون کارگری برای رهبران بلشویک داشت این بود که برخی اعضایش پرسشهای چالشبرانگیزی در رابطه با برتریطلبی حزب و ماهیت طبقاتی دولت کمونیست مطرح کردند. جالب اینجاست که ملوانان کرونشتات همین سؤالات را میپرسیدند.
هر چند مسائلی که اپوزیسیون کارگری مطرح میکرد به نظر جالب میرسیدند و واقعبینترین گرایش حزب بلشویک جا زده میشدند، با این حال نباید از نظر دور داشت که پرسشهای فعالان اپوزیسیون کارگری فقط برای کمونیستهای جنبش سندیکایی مهم بود که خود در میان کارگران اقلیتی منفور بودند. اپوزیسیون کارگری هرگز نمیپذیرفت که هیچ کس جز کمونیستها بتواند سندیکاها را هدایت کند. این اپوزیسیون مخالف بود که کارگران آزادانه نمایندگانشان را انتخاب کنند.
اپوزیسیون کارگری هیچ انتقادی به سلطهگری حزب بر کلیت پرولتاریا نداشت. الکساندرا کولونتای یکی از رهبران اپوزیسیون کارگری بود و میگفت:«انتصابات فقط باید استثناً پذیرفته شوند، در حالی که اکنون به قاعده تبدیل شدهاند.» آیا او نمیدانست که اگر به استثناء امکان بروز داد خودبهخود به قاعده تبدیل میگردد؟ تودههای زحمتکش اهمیت چندانی به اپوزیسیون کارگری نمیدادند و آن را گرایشی درون حزب میدانستند که میخواهد با گرایش دیگر رقابت کند تا بر آنان حکمرانی نماید. چندین گرایش اپوزیسیون دیگر در کنگره دهم حزب بلشویک حضور داشتند و همگی قیام کرونشتات را محکوم کردند.
کرونشتات در دهمین کنگره
لنین در طی کنگره از تندنویسان خواست صورت جلسه بردارند، در حالی که تروتسکی موافق نبود و درخواست کرد همه گفتوگوها برای «ثبت در تاریخ» یادداشت شوند. چندین نماینده برای دلگرمی نظامیانی که کرونشتات را سرکوب میکردند از کنگره به جبهه رفتند و چند نفرشان کشته شدند. منابع گوناگون تعداد آنان را یک اندازه اعلام نکردهاند. الکساندر اسکیردا مینویسد که ۳۲۰ نفر بودند. «هیئت رئیسه و نه کنگره تصمیم گرفت چندین نمایندهی کنگره دهم را برای سرکوب به کرونشتات بفرستد. لنین، تروتسکی و چند نفر دیگر که عضو هیئت رئیسه بودند ۳۲۰ نماینده را، که یکچهارم کل نمایندگان بودند، دستچین کردند.» فراموش نکنیم که الکساندرا کولونتای، سخنگوی اپوزیسیون کارگری، در سرکوب کرونشتات شرکت کرد.(۱۸)
نه رهبران اپوزیسیون کارگری و نه هیچیک از دیگر مخالفان درون حزب بلشویک کوچکترین همدلی با قیام و مطالبات کرونشتاتیها نداشتند و ترجیح دادند مخالفت گذرای خود را برای حفظ «انضباط حزبی» فراموش کنند. الکساندر اسکیردا مینویسد:«اپوزیسیون کارگری فرصت خوبی داشت تا مخالفت خود را نشان دهد، ولی تصمیم مناسب را نگرفت و حدود سرودم بریدهی مخالفتش را نشان داد.» رویدادهای کرونشتات ژرفای بحرانی را که سراپای حکومت و جامعه روسیه را دربرگرفته بود به شرکتکنندگان در کنگره نشان داد. سیاست نوین اقتصادی یا NEP در دستور کار قرار گرفت. بلشویکها با نپ سلطهگری را بر اقتصاد رها و در عین حال دمکراسی را هم درون و هم بیرون حزب محدود کردند، در حالی که جنگ داخلی نوامبر ۱۹۲۰ تمام شده بود. رادک در این لحظه اعلام کرد که اگر منشویکها آزاد گذاشته شوند، سهم خود را از قدرت مطالبه خواهند کرد:«…رادک به تبیین پرداخت و اعلام کرد که اگر منشویکها پس از اعلام سیاستهای کمونیستها آزاد گذاشته شوند، بخشی از قدرت را مطالبه خواهند کرد و اعطای آزادی به سوسیالیستهای انقلابی، با توجه به این که اکثر تودههای دهقان ضدکمونیست هستند، یک خودکشیست».(۱۹)
بوخارین از سوی کمیته مرکزی مأموریت پیدا کرد تا گزارشی در بارهی دمکراسی کارگری بخواند. این از زمره گزارشهایی بود که در حرف تهیه میشد، اما در عمل عکسش انجام میگرفت. او گفت که کمونیسم جنگی به سانترالیسم افراطی انجامید. سپس افزود:«این دستگاه متمرکز بر سطح فرهنگی عقبماندهی تودهها استوار شد.» بوخارین ادامه داد:«در دمکراسی کارگری انتصابات ممکن نیستند. همه نهادها، از بالا تا پایین انتخابی و همه آنان مسئول خواهند بود.»(۲۰) به نظر میرسد که بوخارین و بیشک تمام حزب تازه در آن لحظه به این نکته رسیدند که در دمکراسی کارگری نباید جایی برای انتصاب باشد، با این حال شگفتآور است که در دمکراسی کارگریاشان نهادها باید از بالا تا پایین انتخابی باشند و نه برعکس. آیا انتخاب نهادها از بالا به پایین شبیه همان انتصابات نیست؟
گویا بوخارین از این که ملوانان کرونشتات هم خواستار انتخابی بودن نهادها بودند، نگران نشده بود، دغدغهاش تعریف حدود دمکراسی کارگری بود. وی اعلام کرد که اصلاحیهای برای حفظ یکپارچگی حزب تهیه میکند، اصلاحیهای که علیه اپوزیسیون کارگری جهتگیری کرد. لنین سخنرانی کرد و دو متن به کنگره داد. متونش اپوزیسیون کارگری را به عنوان انحراف آنارکوسندیکالیستی محکوم کرد و بر «نمودهای فرقهگرایی» آن انگشت اشاره گذاشت. وی بر این باور بود که این گروه «برنامههای خود را نوشته، بر اعضای خود تکیه کرده و انضباط درونی خودش» را دارد. تروتسکی هم در کنگره به شدت به اپوزیسیون کارگری حمله کرد. هر چند سخنان تروتسکی علیه اپوزیسیون کارگری بود، اما در لفافه ملوانان کرونشتات را مد نظر داشت. تروتسکی گفت:«آنان سخنان خطرناک میگویند. اصول دمکراتیک را به طلسم تبدیل کردهاند. آنان خواستار اعطای حق انتخاب نمایندگان کارگران از بالای سر حزب هستند. گویی حزب محق نیست دیکتاتوری خودش را اعمال کند، هر چند این دیکتاتوری موقتاً با خوی متغیر دمکراسی کارگری همخوانی نداشته باشد.»(۲۱)
نوبت به رادک که رسید، گفت:«حزب ما پیشروی سیاسی آگاه طبقهی کارگر است. ما اکنون در مرحلهای هستیم که کارگران در پایان آزمونهایی هستند که از سر گذرانده و از پیرویِ پیشرو سر باز میزند، پیشرویی که آنان را به نبرد و ازخودگذشتگی فرامیخواند… آیا ما باید تسلیم سر وصدای زحمتکشانی باشیم که دیگر شکیبایی ندارند و از درک منافع واقعیاشان که ما دفاع میکنیم، عاجز هستند؟ زحمتکشان اکنون دارای روحیهای آشکارا ارتجاعی هستند. اما حزب تصمیم گرفته است تسلیم نشود و باید عزم پیروزی را به هواداران خسته و بیروحیه تحمیل کنیم.»(۲۲)
کنگره تصمیم گرفت تا وجود گرایشهای درون حزبی را ممنوع کند و باقیمانده دمکراسی را دفن نماید. دمکراسی در بیرون حزب مدتها پیش از این به خاک سپرده شده بود. حالا خوب میفهمیم که حتا درخواست ملوانان کرونشتات برای آزادی انتخابات شوراها توهمی بیش نبود.
تومسکی در اواخر ۱۹۲۱ تلاش کرد تا نفوذ اپوزیسیون کارگری را در دمکراسی صنعتی و استقبال کارگران فلزکار را برای نظرات آنارکوسندیکالیستی توضیح دهد. فراموش نکنیم که این کارگران مبتکران کمیتههای کارخانه در سال ۱۹۱۷ بودند.
گرایشها را درون حزب ممنوع و اعضایشان را به اخراج تهدید کردند. فقط ۲۵ نماینده علیه تصویب این دستورالعمل رأی مخالف دادند. پلیس مخفی توانایی سرکوب همه گروههای مخالف درون حزبی را به دست آورد. با این حال فعالان مخالف درون حزبی را یک همبستگی قوی به هم پیوند میداد. بسیاری از بلشویکها که روی خط حزب هم بودند، نمیخواستند علیه رفقایشان شهادت دادند. در این جا بار دیگر تروتسکی به میدان آمد و لو دادن عناصر متخاصم درون حزب را یک «اجبار ابتدائی» توصیف کرد.(۲۳) فلیکس ژرژینسکی، رئیس پلیس سیاسی، چکا، (۲۴) از دفتر سیاسی حزب خواست تا رسماً اعلام کند که اعضای حزب باید عناصری را که علیه رهبری آشوب به پا میکنند، لو دهند. فقط چهار یا پنج سال کافی بود تا آنانی که در کنگره دهم به چنین روندی رأی دادند و اکثریت داشتند خود به اقلیت تبدیل شوند و با همان احکام که خود صادر کرده بودند با سرکوب و حذف روبهرو گردند.
در گزارش فعالیتی که لنین داد از کولونتای و اپوزیسیون کارگری خبری نبود، اما در «نتیجهگیری گزارش فعالیت» ۱۸ بار نام کولونتای و ۳۸ بار نام اپوزیسیون کارگری ذکر شد. وی سپس با حملاتی منظم و زبانی پرطمطراق از یکپارچگی حزب به دفاع پرداخت و گفت:«آیا ما جداً از انضباط در یک حزب سازماندهی شده سخن میگوییم یا در یک اجلاس شبیه کرونشتات هستیم؟»
جالب است توجه کرد که لنین ارتباطی بین قیام ملوانان کرونشتات و گروه اپوزیسیون کارگری میدید و هر دو را «ضدانقلاب خردهبورژوایی» برشمرد. او تکرار کرد که این ضدانقلاب «دارای خصلتی خردهبورژوایی و آنارشیست» است. لنین در اینجا مانند هر دادستان یک دادگاه تفتیش عقاید با ضربانی مداوم یک اتهام را تکرار کرد تا آن را به جرم تبدیل کند. «من اعلام میکنم که بین نظرات ارتباط وجود دارد. شعارهای ضدانقلاب خردهبورژوایی آنارشیست و اپوزیسیون کارگری یکی هستند.» اولین ارجاع لنین به کرونشتات در گزارش فعالیت به کنگره دهم آمده بود. در این گزارش بار دیگر بلاغت بلشویکی درباره «آنارشیستهای خردهبورژوا» و تهدید «ارتشبدهای سفید» به کار رفته است. لنین از قصدش برای «مطالعهی نزدیک درسهای سیاسی و اقتصادی این رویداد» گفت و سپس وارد سخنانی کلیشهوار با جملاتی پوچ شد که هیچ نکته ویژهای را توضیح نمیداد. لنین مدعی شد که ارتشبدان سفید نقش فراوانی در قیام کرونشتات داشتند چرا که «دو هفته پیش از آن، روزنامهها در پاریس خبر از یک قیام قریبالوقوع در کرونشتات دادند»! همگان میدانستند که روسیه در بحرانی حلنشدنی فروافتاده است، شورش در همه جا وجود داشت و ذکر قیام کرونشتات پیشگویی نبود. هر چند ارتجاع جهانی در رابطه با قیام کرونشتات گمانهزنی کرد، اما این به هیچ وجه به معنای نقشش در آن نبود. اما لنین گفت:«سوسیالیستهای انقلابی و گاردهای سفید خارج کشور قطعاً در شورش نقش دارند و به علاوه این جنبش تبدیل به واکنش ضدانقلاب خردهبورژوایی و یک جنبش خردهبورژوایی آنارشیست شده است.»
لنین در روز نخست کنگره خود را بر مسئله قیام کرونشتات و آزادی تجارت متمرکز کرد و آن را به عنوان یک پروژه «عناصر خردهبورژوای آنارشیست که همواره مخالف دیکتاتوری پرولتاریا هستند» ارزیابی نمود. لنین با آزادی تجارت در طی کنگره مخالفت کرد، اما پس از پایان آن و سرکوب کرونشتات ، حزب آن را برقرار نمود.
روسیه در آن زمان خود را وادار به «آزادی تجارت»، نه به عنوان یک راهحل که میتوانست بهتر باشد بلکه به عنوان آخرین راهحل دید، در حالی که مردم به علت اجرای سیاست ابلهانه و جنایتکارانهی ارضی حزب حاکم در حال مرگ از گرسنگی بودند. اختلاف ملوانان کرونشتات با لنین و زیردستانش این بود که ملوانان با واقعیات بیشتر آشنا بودند. «آزادی تجارت» برای ملوانان کرونشتات یک مطالبه ثانویه بود و جزو مطالبات اساسی نبود. مطالبات اصلی ملوانان سیاسی بود. اما لنین مدعی شد که این «ضدانقلاب خردهبورژوا که خواهان آزادی تجارت است»…«به ناچار راه بازگشت گاردهای سفید، پیروزی سرمایه و برگشت کامل آن را باز میکند.» طنز ماجرا این است که در همین کنگره دهم که لنین این چنین علیه «آزادی تجارت» سخنرانی کرد، سیاست نوین اقتصادی (نپ) به پیشنهاد خودش تصویب شد تا…آزادی تجارت بازگردد!
مطالبات ملوانان بن و ریشهی سیاسی داشتند. ببینید در یک فراخوان رادیویی چه گفتند:«ما برای استقرار قدرت واقعی زحمتکشان مبارزه میکنیم. کمونیستهایی همچون تروتسکی، زینوویف و قاتلان مزدبگیر در اختیارشان برای حفظ دیکتاتوری خود قتلعام و اعدام میکنند.»(۲۵)
نشریه ایزوستیا ی کرونشتات ۱۹۲۱ بدون هر گونه ابهامی خواهان ادامهی کرونشتات اکتبر است:«این کرونشتات بود که فوریه و اکتبر در خط اول بود. این کرونشتات است که باز هم پرچم انقلاب سوم زحمتکشان را بلند میکند. اینجا خودکامگی سقوط کرد. مجلس مؤسسان دیگر جزو خاطرههاست و رژیم کمیسرها سرنگون خواهد شد. زمان قدرت واقعی زحمتکشان فرارسیده است. زمان به دست گرفتن همهی قدرت به دست شوراها آمده است.» (ایزوستیا کرونشتات – ۱۲ مارس ۱۹۲۱ – همان، صفحه ۷۴) اوریش گواهی میکند که بر خلاف آنچه بلشویکها تلاش کردند ثابت کنند، قیام کرونشتات ربطی به خارجنشینان سفید و دولتهای غربی نداشت. هیچ شکی نیست که خارجنشینان سفید امیدوار بودند که رژیم کمونیست را وارد یک جنگ داخلی جدید کنند، اما در۱۹۲۱ نه آنان و نه دولتهای غربی امکان چنین کاری را نداشتند.
لنین و رهبری حزب کاملاً آگاه بودند که دو جنبش دارای چه نقاط مشترکی بودند. بیجهت نیست که در ایزوستیا ی کرونشتات میخوانیم:«جمهوری سوسیالیست شوراها زمانی قوی خواهد شد که طبقات زحمتکش آن را از طریق سندیکاهای نوسازی شده اداره کنند…سندیکاها هرگز نتوانستند به نهادهای معتبر طبقات تبدیل شوند…و مقصر سیاست حزب حاکم است.»(بازسازماندهی سندیکاها، ایزوستیای کرونشتات، ۹ مارس ۱۹۲۱). چنین بحثهایی را آنچنان که رهبران بلشویک مدعی بودند، دهقانان عقبمانده بیان نمیکردند.
ملوانان بالتیک دغدغههای فراوانی در رابطه با تغییرات تحمیلی بلشویکها برای سازماندهی ناوگان داشتند.
روز شمار کوتاه قیام کرونشتات در صدمین سالگرد آن
روز ۱ مارس ۱۹۲۱ شورش ملوانان کرونشتات علیه قدرت خودکامهی کمیسرهای بلشویک و در اعتراض به قحطی مواد خوراکی آغاز شد. ملوانان که در انقلابهای ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ روسیه شرکت فعال داشتند بار دیگر برخاستند و خواهان استقرار «شوراهای آزاد» شدند که زیر رهبری هیچ کمیسری نباشند. در ماه ژانویه ۱۹۲۱، بیش از ۵۰۰۰ ملوان از حزب کمونیست استعفاء داده بودند. شورش جدید ملوانان برای زندگی بهتر بیش از همیشه گرایش آنارشیست پیدا کرده بود.
روز ۵ مارس ۱۹۲۱ در سومین شمارهی ایزوستیا (خبرها) که کمیته موقت انقلابی ملوانان، سربازان سرخ و کارگران شهر کرونشتات منتشر میکرد، نوشته شده بود:«سه روز است که کرونشتات از یوغ قدرت دهشتناک کمونیستها آزاد شده است، همانگونه که چهار سال پیش قدرت تزاریست را سرنگون کرد…سه روز است که شهروندان کرونشتات در آزادی نفس میکشند و از دست دیکتاتوری حزب بلشویک رها شدهاند.
روز ۷ مارس ۱۹۲۱، ساعت ۱۸ و ۴۵ دقیقه، توپخانهی ارتش سرخ بلشویکها به فرماندهی لئون تروتسکی به استحکامات کرونشتات یورش آورد و با پاسخی کوبنده مواجه شد و عقبنشینی کرد.
روز ۸ مارس ۱۹۲۱، پس از شکست مفتضحانه روز قبل، این بار ارتش سرخ به بمباران هوایی شهر کرونشتات پرداخت و شماری از ساکنان غیرمسلح را کشتار کرد. کمیته موقت انقلابی کرونشتات یک پیام رادیویی پخش کرد که در بخشی از آن آمده بود:«کرونشتات آزاد با کارگران سراسر جهان سخن میگوید. ما که در کرونشتات زیر آتش سلاحها و غرش توپها هستیم…به شما زحمتکشان جهان درود برادرانه میفرستیم.»
روز ۹ مارس ۱۹۲۱ در شماره ۷ ایزوستیای کرونشتات نوشته شده بود:«لنین میگوید که کمونیسم یعنی قدرت شوراها و برق. اما مردم دیدند که کمونیسم یعنی قدرت کمیسرها و تیرباران.»
روز ۱۰ مارس ۱۹۲۱، کمیته موقت انقلابی یک «پیام به پرولتاریای همه کشورها» در یک رادیوتلگرام منتشر کرد که در آن آمده بود:«سه روز پیش کمونیستها آغازگر حمله مسلحانه به ما شدند و خون برادرانه ما را ریختند. از آن جایی که ما برای هدفی عادلانه مبارزه میکنیم به آنان پاسخ دادیم. پادگان و مردم زحمتکش کرونشتات با به لرزه درآوردن یوغ نفرتانگیز کمونیستها، تصمیم گرفتند تا آخرین نفس به نبرد ادامه دهند.»
روز ۱۱ مارس ۱۹۲۱ شماره ۹ ایزوستیای کرونشتات منتشر شد. در آن از جمله نوشته شده بود:«ما به همه زحمتکشان روسیه فراخوان دادیم تا برای شوراهایی که آزادانه انتخاب شوند دست به مبارزه بزنند. ملوانان، سربازان سرخ و کارگران انقلابی پتروگراد فریاد ما را شنیدند و به یاری ما شتافتند.»
روز ۱۶ مارس ۱۹۲۱ در شمارهی ۱۴ ایزوستیای کمیته موقت انقلابی ملوانان، سربازان سرخ و کارگران شهر کرونشتات:«کرونشتات با افتخار و آگاه به قدرت خود و با ارادهی راسخ برای بازپسگیری آزادی لگدمال شده توانست یوغ کمونیست را به لرزه درآورد و با پرداخت سهم خود برای زندگی بهتر، خوشبختی و رفاه از اطاعت از مشتی دیوانه ذهنی سرپیچی کرد.»
روزهای ۱۷ و ۱۸ مارس ۱۹۲۱ کمون آزادشدهی کرونشتات پس از نبردهای خونین به تسخیر نیروهای ارتش سرخ بلشویک درآمد. هر چند فرماندهان نظامی بلشویک شهر را تحت تسلط کامل خود قرار دادند، اما صدها زندانی و زخمی را اعدام کردند. هزاران مبارز کرونشتاتی توانستند به فنلاند بگریزند، اما آن جا نیز دستگیر شده و به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند. بسیاری از آنان یا در پی سوءتغذیه درگذشتند یا برخی را چکا (پلیس سیاسی بلشویک) تیرباران کرد.
ایزوستیای کرونشتات شماره ۷ ـــــ ۹ مارس ۱۹۲۱

زینوویف و حزب در پتروگراد
این زینوویف که به شکلی اسفبار بحران را اداره کرد، به طوری که نتیجه در تراژدی کرونشتات تأثیر داشت، که بود؟
لنین میگفت که زینوویف اشکالات او را کپیبرداری و تکرار میکند و هنگامی که خطری رفع میشود، شهامت نشان میدهد. اسوردلف او را وحشت مسجم میدانست. (۲۶) کسی پیدا نمیشد که در باره وی به صورت خصومتآمیز حرف نزند. همه از غرور، بیلیاقتی، گستاخی و بیشعوری او گلایه میکردند. وقتی که جملهای از او به نفع دمکراسی نقل میشد، حضار هر جلسهای میخندیدند.
زینوویف در پتروگراد جمعی از پرولتاریا را با عوامفریبی دور خود گرد آورده بود و گمان میکرد هیچکس نمیتواند از این شهر تکانش بدهد. حتا وقتی استالین او را از تخت به زیر کشید، زحمتکشان به خیال این که شر خودکامه کوچک کم شده، هیچ واکنشی نشان ندادند. زینوویف نزدیکترین همکار لنین بود. میتوان از خود پرسید لنین چگونه او را مشغول میکرد؟
زینوویف به عنوان رهبر حزب در پتروگراد تلاش کرد تا کنترل ناوگان بالتیک را به دست بگیرد که زیر اتوریتهی یک اداره مرکزی به نام پوبالت بود که تروتسکی اداره میکرد. کمیته حزب در پتروگراد حتا به گروههای زیر دستش دستور داد که از اداره مذکور اطاعت نکنند. زینوویف میخواست از تنفر ملوانان کمونیست علیه پوبالت استفاده کند که به آنان اجازه هیچ ابتکاری نمیداد.
روز ۱۵ فوریه ۱۹۲۱ – دو هفته پیش از قیام کرونشتات – کمونیستهای ناوگان جلسهای پرتنش برگزار کردند و با افشای پوبالت از دستور کمیته حزب در پتروگراد برای سرپیچی استقبال نمودند. برخی از کسانی که در جلسه شرکت داشتند حتا خواستار حذف تمام بخشهای سیاسی ناوگان شدند، خواستهای که شگفتآورانه به یکی از مطالبات ملوانان کرونشتات شباهت داشت، ملوانانی که دو هفته بعد شورش کردند، اما نه علیه پوبالت بلکه برضد تمام دم و دستگاه حزب کمونیست. زینوویف در عمل تلاش کرد گروهی از دریانوردان بالتیک علیه حکومت مرکزی تشکیل دهد.
سازماندهی کنگره دهم حزب به کمیته پتروگراد واگذار شده بود. زینوویف اقدامات اداری کنگره را چنان ترتیب داد که اپوزیسیون درونی حزب شکست بخورد. کمیته مسکو متنی منتشر کرد که در آن سازمان پتروگراد علناً به «تخطی از مقررات برای بحث صحیح» متهم شد و از کمیته مرکزی خواست تا «پخش متون کنگره و زمانبندی برای سخنرانان را چنان ضمانت کند که…همه نقطه نظرات مطرح شوند.»(۲۷)
تزهای لنین برای کنگره دهم روز ۱۴ ژانویه تحت عنوان «پلاتفرم ده» منتشر شدند. زینوویف، تومسکی و استالین از جمله امضاکنندگان بودند. روزنامه پراودا دو روز بعد پلاتفرم بوخارین را منتشر کرد. لنین آن را «بنای تاریخی ازهمگسیختگی ایدئولوژیک» توصیف نمود. لنین گفت که باید علیه «عناصر ناسالم» اپوزیسیون مبارزه کرد، زیرا آنان نه فقط «نظامی شدن کار» را بلکه «روش انتصابات» را نیز نفی میکنند، روشی که تاکنون ترجیحاً به کار رفته است. لنین بر این نکته تأکید کرد که هر کس انتصابات را در هر صورت رد کند، نقش رهبریکننده حزب را بر تودههای بیحزب نادیده میگیرد. لنین در ضمن بر ضرورت مبارزه علیه انحراف سندیکالیست، که موجب نابودی حزب میشود، تأکید کرد و نوشت که این مبارزه باید یک بار برای همیشه صورت پذیرد.(۲۸)
این «تزهای» لنین از این جنبه جالب هستند که به ما میآموزند که مخالفت با وی یک واگرایی سیاسی ارزیابی نمیشد و تبدیل به یک بیماری روانی میگردید. لنین پیشتر بوخارین را «بهترین روشنفکر حزب» توصیف کرده بود، اما او دیگر در «ازهمگسیختگی ایدئولوژیک» غوطهور شده و تبدیل به یک «عنصر ناسالم» گشته بود. لنین کاملاً درست حدس زده بود که اعتراض علیه انتصاب مأموران و جایگزینی آن با انتخابات مستقیم نمایندگان، نقش رهبریکننده حزب را درهم میشکند. از همین جا بار دیگر میفهمیم که مطالبه شورشیان کرونشتات برای برگزاری انتخابات آزاد شوراها در چارچوب رژیم بلشویک وهمی بیش نبود.
قیام کرونشتات در حالی رخ داد که فعالان بسیاری در حزب بلشویک علیه رهنمودهای آن به مخالفت برخاسته بودند. بخشی از این تودههای محلی حزب، تمرکز و اتوریتهی دولت را نمیپذیرفتند. از سوی دیگر کشمکشهایی بین شخصیتهای حزب بروز پیدا کرده بود و جناحهای درون حزبی برای گرفتن قدرت و تمرکز هر چه بیشتر اتوریتهی مرکزی حزب علیه ابتکارات محلی به جدال با یکدیگر برخاسته بودند.
پس از مرگ لنین یک دوران گذار پدید آمد، دورانی مملو از کشمکشهای زیرزمینی درون حزب تا یک فرقه برتر بتواند سر بر آورد. در این دوره رهبری حزب جمعی شد، جمعی سه نفره: استالین، زینوویف و کامنف. این آخری فاقد هر گونه شایستگی بود.
جمع سه نفره در عمل دوام چندانی نیافت. زینوویف و کامنف دستبهدست هم دادند تا استالین را کنار بزنند، اما او هر بار نقشههایشان را نقش بر آب کرد. استالین در سخنرانی ژوئن ۱۹۲۴ نخستین کنایه را به زینوویف و کامنف زد. او هر دو را به ارتکاب به اشتباهات تئوریک متهم کرد که در حزب بلشویک گناهی نابخشودنی بود.
زینوویف و کامنف علیه استالین ضدحمله سازمان دادند. آنان به تشکیلات قدرتمند لنینگراد (پتروگراد) اتکاء کردند که اولی کماکان در کنترل خود داشت و از بقیه حزب نسبتاً مستقل بود. پرولتاریای پتروگراد پرشمار و متمرکز بود و از نتایج سیاست نوین اقتصادی (NEP) رنج میبرد، تبعاتی که کولاکها را ثروتمندتر میکرد. کارگران لنینگراد با سیاستهای رهبری حزب که به نفع دهقانان بودند، مخالفت میکردند. زینوویف و کامنف که از سیاست راستروانه نپ حمایت کردند، ناگهان چپ شدند و علیه آن موضع گرفتند تا بتوانند حمایت کارگران را به دست بیاورند و جای خود را در رأس قدرت حفظ کنند.
زینوویف حتا به میدان تئوریک آمد و با انتشار دو کتاب برداشت خود را از لنینیسم شرح داد. البته بسیار مشکل بود که بتوان پس از استالین و تروتسکی خوانشی نوآورانه از لنین داد. نکتهای که زینوویف تشریح کرد و بیاساس نبود این که نپ برای لنین یک گام به پس نبود، یک عقبنشینی راهبردی بود. شکلگیری یک طبقه از دهقانان ثروتمند لنینیسم ارتدوکس نبود، لذا باید از آن پس به پرولتاریا و دهقانان فقیر اتکاء میکرد. استالین سرانجام دریافت که برای کوبیدن زینوویف باید سازمان حزب را در لنینگراد خنثا کند.
مخالفان در کنگره چهاردهم در اقلیت بودند و موضع تدافعی داشتند، زیرا نمایندگانی که زین پس به کنگرهها فرستاده میشدند به دقت دستچین میگردیدند. زینوویف خواهان یک زدوبند بود تا بتواند کنترل خود را بر کارگران لنینگراد حفظ کند، اما استالین میخواست او را برای همیشه از سر راه بردارد. زینوویف و هوادارنش در آن زمان خواستار دمکراسی درون حزب شدند، همان دمکراسی که او دربرچیدنش کوششهای فراوانی کرده بود.
استالین به ویژه پس از کنگره یک ضربه کاری وارد کرد. او تعداد زیادی فعال حزب را تحت رهبری مولوتوف به لنینگراد فرستاد تا در تکتک سلولهای حزب، یعنی کوچکترین بخش تشکیلات، این نکته را جا بیاندازند که هر گونه خودسری در حزب سرکوب خواهد شد. مولوتوف موفق شد حمایت ۹۶٪ اعضا را در این زمینه جلب کند. چنین بود که زینوویف به ته خط رسید.
زینوویف، کمینترن و کرونشتات
زینوویف فقط رئیس شورای پتروگراد نبود. از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۶ رهبر انترناسیونال کمونیست (کمینترن) هم بود. دو منصب زینوویف در رابطه با کرونشتات تداخل به وجود آوردند و به زیان انقلاب آلمان تمام شدند. دو موضع درون حزب بلشویک روسیه در رابطه با راهبرد بینالمللی با یکدیگر مقابله میکردند.
زینوویف و بوخارین معتقد بودند که به هر بهایی سیاست باید تهاجمی باشد، چرا که چنین امری در خود شرایط پیروزی را فراهم میآورد. لنین و تروتسکی هم معتقد بودند که بخت پیروزی یک انقلاب وجود ندارد و زین پس تسخیر قدرت در دستور کار نیست و باید ابتداء پشتیبانی تودهها را جلب کرد. لنین و تروتسکی همدست شدند تا گرایش زینوویف را از میان بردارند، اما تا کنگره سوم انترناسیونال کمونیست، ژوئیه ۱۹۲۱، کامیاب نشدند.
زینوویف پرولتاریای آلمان را وادار به حمله کرد. او بدون آن که لنین بداند بلا کون (Bela Kun) را به آلمان فرستاد و به او دستور داد تا مقدمات یک «حمله انقلابی» را بچیند. برای این حمله عنوان «حرکت مارس» انتخاب شد و شکست سختی خورد. بلا کون یک کمونیست مجاری فرومایه بود به طوری که نقش مهمی در شکست جمهوری شوراها در مجارستان داشت که فقط ۱۳۳ روز دوام یافت.
حزب کمونیست آلمان تصمیم گرفت تا در منطقه هالهمرسبورگ به اعتصاب عمومی فراخوان دهد. این منطقه در مرکز آلمان قرار دارد و یگانه منطقهای بود که حزب کمونیست در آن پایگاه قوی داشت. حزب گمان میکرد که در صورت موفقیت، اعتصابات به سراسر کشور سرایت میکنند. مطبوعات محلی حزب فراخوان را منتشر کردند. روزنامه حزب به نام «پرچم سرخ» روز ۱۸ مارس ۱۹۲۱، روزی که قیام کرونشتات پایان یافت، بدون هیچ توضیحی به قیام مسلحانه فراخوان داد. فراخوان کم اقبال شد. تظاهرات کوچک بودند. فقط باراندازان هامبورگ و کارگران مانسفلد فعالانه شرکت کردند. نبرد مسلحانه شکستی مفتضحانه خورد. حزب کمونیست کارگری آلمان (۲۹) و حزب کمونیست آلمان مشترکاً به اعتصاب عمومی در سراسر کشور فراخوان دادند که با استقبال بسیار کمی مواجه شد و فقط ۳۰۰ هزار نفر در آن شرکت ورزیدند. اینها تماماً برای حزب کمونیست آلمان یک فاجعه بود. البته این حزب هیچ تحلیلی از اوضاع نداشت، به توازن قوا توجه نکرده بود و اهداف روشنی هم نداشت.
کمینترن در ماه ژوئن کنگرهای برگزار کرد و لنین بسیار خشمناک اشتباهات بلا کون را مطرح کرد و با استفاده از یک بازی با کلمات به زبان فرانسوی حماقتهای او را مسخره کرد.(Les kunneries de Bela Kun)
یک فرضیه را میتوان مطرح کرد. زینوویف به عنوان رئیس کمینترن بلا کون را به آلمان فرستاده بود. او همچنین «رئیس» حزب بلشویک در پتروگراد بود، جایی که کرونشتات در تب و تاب بود. آیا زینوویف «حرکت مارس» را برای سرپوشگذاری مسئولیتش در آغاز قیام کرونشتات سازمان نداد؟
جای هیچگونه شکی نیست که پرولتاریای آلمان که در مارس ۱۹۲۱ قتلعام شد، بهای اختلاف نظر عمیق درون حزبی بین رهبران بلشویک را پرداخت.
روت فیشر رهبر حزب کمونیست آلمان بود و گفت که کمونیستهای روس با برنامهریزی «حرکت مارس» ۱۹۲۱ میخواستند در رابطه با مسائل داخلی روسیه شوروی حواسپرتی ایجاد کنند. بلشویکها همزمان با «حرکت مارس» در آلمان به سرکوب کرونشتات پرداختند و مشکلات زیادی با ارتش شورشی آنارشیست نستور ماخنو در اکرائین داشتند.
دیدگاه کمونیستی به قیام کرونشتات
هرگز نباید انتظار داشت که نویسندگان کمونیست و تروتسکیست از ماهیت انقلابی و طبقاتی خواستههای شورشیان کرونشتات نکتهای مطرح کنند. آنان مدام این قیام را ضدانقلابی ارزیابی میکنند.
نویسندگان مذکور همواره بر دو استدلال خود پای میفشارند:
۱) ملوانان کرونشتات ۱۹۲۱ مانند ملوانان ۱۹۱۷ نبودند و ضدانقلابی شدند؛
۲) ملوانان کرونشتات ضدانقلابیانی بودند که از سوی روسهای سفید پشتیبانی میشدند.
لئون تروتسکی نکتهی درستی را مطرح کرد وقتی گفت که ملوانان کرونشتات «اساساً مخالف قدرت شوروی» بودند و تخاصمشان در رابطه با شوراهایی بود که به دست بلشویکها رهبری میشدند. مطالبات سیاسی ملوانان ربطی به ضدانقلاب نداشت و هیچ نقطهی اشتراکی نیز با روسهای سفید نداشت. ملوانان شورشی کرونشتات خواهان قدرت واقعی شوراها بودند. اما برای بلشویکها پذیرفتن گرایشهای چپ انقلابی دیگر در درون شوراها به هیچ وجه پذیرفتنی نبود و هر کس آن را مطالبه میکرد انگ «ضدانقلابی» میخورد. تروتسکی به وضوح این را نوشته است:«شوراهای تحت تسلط سوسیالیستهای انقلابی و آنارشیستها به چهارپایهای برای گذار از دیکتاتوری پرولتاریا به بازسازی سرمایهداری تبدیل میشد. آنان نمیتوانستند هیچ نقش دیگری جز این در شوراها داشته باشند، حال «نظرات» اعضایشان هر چه میخواست باشد. قیام کرونشتات به این علت ماهیت ضدانقلابی داشت.»(۳۰)
تاریخشناسان آنارشیست روس تأکید میکنند که تروتسکی از انحصار قدرت در دستان حزب بلشویک قاطعانه دفاع میکرد و برای این امر هیچ ابائی برای لت و پار کردن اپوزیسیون چپ و آنارشیست نداشت.
نویسنده تروتسکیست ژان – ژاک ماری در کتابش به نام کرونشتات (۳۱) تلاش میکند به خواننده القاء نماید که ملوانان قصد داشتند سوسیالیستهای راست و منشویکها را برگردانند. او مینویسد:«البته که قطعنامه ملوانان، سربازان و کارگران کرونشتات قصد داشت احزاب به اصطلاح چپ را قانونی کند، اما سوسیالیستهای انقلابی راست را که بیش از یک بار با سفیدها ائتلاف کردند یا منشویکها که معتقد بودند انقلاب روسیه فقط باید توسعه سرمایهداری را در برابر سلطنت فئودال تقویت کند. پس ملوانان کرونشتات نه فقط خواهان بازگشت پرقدرت که همه جانبه مالکیت خصوصی بر ابزار تولید بودند که بدون بروبرگرد بازگشت سرمایه خارجی را حتا در کشاورزی به دنبال میآورد.» (ص. ۳۹۸)
اما وقتی به قطعنامه مراجعه میکنیم، درمییابیم که در هیچ بخش آن فقط از واژه سوسیالیستها استفاده نشده و همواره آن را با چپ همراه کردند، لذا منظور ملوانان هرگز سوسیالیستهای انقلابی راست نبوده است.
تروتسکیستها و کمونیستها دقت فراوانی میکنند که پای یکی دیگر از متون کرونشتاتیها با عنوان «چرا مبارزه میکنیم» به میان کشیده نشود. آنان در این متن مطالباتشان را مطرح کردند. مطالبات کرونشتاتیها فقط اقتصادی نبود و به خواسته آزادی تجارت برای دهقانان، یک خواسته ابتدائی در دورهای که قحطی آمده بود، محدود نمیشد. توجه کنیم که در روسیه آن دوران اکثر دهقانان فقط خیش چوبی داشتند، تولید صنعتی سقوط کرده بود، مواد اولیه نایاب شده بودند، سوخت وجود نداشت، پول ملی فروپاشیده بود. اما بلشویکها دهقانی را که دو گاو داشت متهم به مالاندوزی میکردند. حتا زینوویف گاهی سر عقل میآمد و سال ۱۹۲۴ گفت:«ما هر دهقانی را که در هنگام گرسنگی توانایی دارد غدایی بیابد و بخورد کولاک مینامیم.»(۳۲)
«چرا مبارزه میکنیم» روز ۸ مارس کمونیستها را «غاصب» توصیف کرد. در این متن از «ترس از زندانهای چکا که وحشتافکنی در آنها بسیار بیشتر از ژاندارمری تزاری» است، سخن رفته بود. متن از «بردگی معنوی» زندگی زحمتکشان تحت رژیم بلشویک نوشته بود. در جای دیگری آمده بود:«حکومت کمونیست نشان باشکوه زحمتکشان – چکش و داس – را با یک نماد دیگر جایگزین کرده است: سرنیزه و میلههای زندان.»
«چرا مبارزه میکنیم» هم «مجلس مؤسسان و رژیم بورژوایش» را که کادتها تبلیغ میکردند، رد میکرد و هم «دیکتاتوری حزب کمونیست و چکا و سرمایهداری دولتیاش را که طناب را به دور گردن زحمتکشان انداخته و آنان را به خفگی تهدید میکند.» رد مجلس مؤسسان به روشنی نشان میدهد که شورشیان کرونشتات آن چنان که بلشویکها دائماً به دروغ مطرح میکردند به هیچ وجه خواهان بازگشت دمکراسی پارلمانی بورژوایی نبودند. ایزوستیای کرونشتات روز ۱۶ مارس نوشت که بلشویکها «کارگر را از برده سرمایهداری به برده شرکتهای دولتی تبدیل» کردهاند.
نه کمونیستها و نه تروتسکیستها هرگز این متون شورشیان کرونشتات را در ادبیاتشان منعکس نکردند، چرا که تمام اتهاماتشان را مبنی بر این که شورشیان کرونشتات «مرتجع» بودند، بیپایه و اساس میکند.
نتیجهگیری
جنبش آنارشیستی در صدمین سالگرد قیام کرونشتات یادبودهای جانفشانان را برگزار میکند. ملوانان کرونشتات پیامآوران یک پروژه رهاییبخش بودند که فشردهای از آرمانهای انقلاب روسیه بود. شاید به همین علت است که قیام ملوانان کرونشتات بیش از شورشهای دیگر آن دوره ارزشهای نمادین بیشتری را متراکم میکند، هر چند آنها بیش از کرونشتات سرکوب شده باشند. اگر من تلاش کردم تا در مطلبی که خواندید کمتر به وقایعنگاری خود قیام بپردازم و بیشتر به زوایای «پیرامونی» بذل توجه کردم به این خاطر بود تا رویدادهای مارس ۱۹۲۱ را در بافت کلیتری قرار دهم و رابطهی تنگاتنگ قیام کرونشتات و برگزاری کنگرهی دهم حزب کمونیست را نشان دهم و همچنین به وقایع خارج از روسیه در ارتباط با آن بپردازم.
شاید تکاندهنده باشم که بگویم دهمین کنگرهی حزب کمونیست «کرونشتاتِ» کمونیسم روسی بود، یعنی نشان داد که کمونیسم لنینیستی یک ورشکستگی جبرانناپذیر است.
نوشته شده در فوریه ۲۰۲۱ – برگردان به فارسی مارس ۲۰۲۱ (اسفند ۱۳۹۹)
—————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism era, MOktober ۰۴, ۲۰۲۰
P.S: The possibility of joining new people and groups of anarchists will be permanent
Federation of Anarchism era has many social media and other communication channels. You will find them at the bottom of this page
۱- آدرس عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
—————————————-
۲- آدرس عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
—————————-
۳- عصر آنارشیسم در توئیتر
Tweets by asranarshism
———————————–
۴ – فیسبوک عصر آنارشیسم
https://www.facebook.com/asranarshism
—————————————
۵ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
https://www.facebook.com/iranblackbloc
————————————————–
۶ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava
https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%DA%98%D8%A7%D9%88%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B1-Anarchists-in-solidarity-with-the-Rojava-434646579975914
———————————————————-
۷ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
————————————————————
۸ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
——————————————————
۹- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
————————————————–
۰ ۱– فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
—————————————————–
۱۱ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
————————————————-
۱۲ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
——————————————-
۱۳ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
———————————————–
۱۴ – فیسبوک آنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
————————————————
۱۵ – آدرس آنارشیستهای مریوان در کانال تلگرام
https://t.me/anarchyinmarivan
———————————
۱۶-آدرس تماس با ماcontact us
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
———————————
۱۷ – سایت عصر آنارشیسم
——————————————–
۱۸ – آدرس کانال آنارشیستهای کردستان در تلگرام
بڵاوکردنەوەی بیرو هزری ئانارکیستی
https://t.me/kurdistananarshist
——————————-
۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها
https://www.facebook.com/%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7-505093803031731/
——————————————
۲۰ – گوگل پلاس عصر آنارشیسم
https://plus.google.com/u/0/114261734790222308813
——————————————-
۲۱ – ساوندکلاود رادیو آنارشی
——————————————
۲۲- آدرس ” دختران آنارشیست افغانستان ” در اینستاگرام
https://www.instagram.com/dokhtarananarshist_afghanestan
———————————————————–
۲۳- آدرس “دختران آنارشیست افغان ” در فیسبوک
https://www.facebook.com/Afghan-Anarchist-Girls-116992605591873
————————————————————–
۲۴- آدرس آنارشیستهای رشت در اینستاگرام
https://www.instagram.com/anarshist.rasht
———————————————————
۲۵ – آدرس پیج آنارشیستهای شهر بوکان ( ئانارکیسته کانی بوکان ) در اینستاگرام
https://www.instagram.com/bokan_anarchy
———————————————————–
۲۶- آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در تلگرام
https://t.me/Anarshistsh2
————————————————
۲۷ – آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در اینستاگرام
https://www.instagram.com/anarshistshahinshahr
—————————————————
۲۸- آدرس آنارشیستهای شیراز در تلگرام
https://t.me/ShirazAnarchist
—————————————————
۲۹ – آدرس آنارشیستهای شیراز در اینستاگرام
https://www.instagram.com/anarchy_shz_ism
——————————————————
۳۰ – آدرس آنارشیستهای گیلان در اینستاگرام
https://www.instagram.com/guilan_anarchism
——————————————————-
۳۱ – آدرس کانال جامعه دگرباشان فارسی زبان در تلگرام
https://t.me/IRLGBT_COM
————————————————-
۳۲ – آدرس کانال ” جوانان آنارشیست ” در تلگرام
https://t.me/young_anarchists
————————————————
۳۳- آدرس آنارشیستهای مشهد در کانال تلگرام
https://t.me/anarchismera
————————————————-
۳۴ -آدرس کانال آنارشیستهای تهران در تلگرام
t.me/tehran_anarchists
——————————————–
۳۵ – آدرس بلوک سیاه Iranian Black Bloc
twitter.com/anarshist
————————————
۳۶ – آدرس پیج” آنارشیستهای جنوب “در اینستاگرام
https://www.instagram.com/southanarchists
آنارشیستهای جنوب یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
———————————————————
۳۷ – آدرس پیج” آنارشیستهای خراسان “در اینستاگرام
https://www.instagram.com/khurasan_anarch
آنارشیستهای خراسان یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
——————————————————————————
۳۸ – آدرس بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
———————————————————————-
۳۹ – آدرس پیج جوانان آنارشیست در اینستاگرام
https://www.instagram.com/javanane_anarshist
————————————————————————
۴۰ – آدرس اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان در فیسبوک
https://www.facebook.com/TAUAI/?modal=admin_todo_tour
————————————————————————————–
۴۱ – آدرس اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان در اینستاگرام
https://www.instagram.com/union9387
—————————————————————————————
۴۲ – آدرس پیچ آنارشیستهای اهواز در فیسبوک
https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2-2021321021440113
—————————————————————————–
۴۳ – آدرس پیچ آنارشیسم سبز در فیسبوک
https://www.facebook.com/Green-Anarchism-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-229749814516765
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل