نگاهی اجمالی و مختصر:
مبارزات و اعتراضات مردمی رفته رفته نه تنها از شکل پخش و پلا شدگی و پراکندگی سابق خود درآمده و خلاص شده، دیگر به مانند مبارزات و تظاهرات چهل سال گذشته نیست، که فقط مبارزات یک گروه بزرگ و کوچک خاص در زمان و مکانی خاص باشد، بلکه واقعیتی که امروزه در جریال است، حضور افراد، گروه ها، اقلیت ها، نهادهای گوناگون و مختلف از هر حزب و صنف و طیف و دسته و شاخه و سن و سالی است که در این تجمعات اعتراضی شرکت دارند. به عبارتی تمامی جریانات سیاسی، مدنی و… در شرف رسیدن به یک مسیر و یک اتحاد نهایی، و در جهت رسیدن به یک هدف غایی هستند، و در این مسیر گام برمی دارند. این جنبش یک جنبش سراسری جدید، یک نیروی تازه، یک حرکت نو و فراگیر مردمی، و بی سابقه ترین جریان مبارزاتی و خیابانی در طول این چهل سال ست.
آغازِ پازلِ جدید این مخالفت ها و تظاهرات، شروع اولیه و اصلی آن از اوایل انقلاب سال ۵۷ شروع شد. به عبارتی انقلاب ۵۷ نیروها و احزاب متحد سابق را که علیه رژیم پهلوی قیام کرده بودند را به دو دسته تقسیم، و دو نیرو و دو جریان را از هم مشخص و بازسازی کرد؛ یکی جمهوری اسلامیِ با ماهیتِ ایدئولوژیک و دگماتیکِ شیعه گرا و در مقابل آن، مخالفانِ اکثرا با ماهیتِ سکولار و دموکراتیکِ داخلی و خارجی- بیشتر با خواست های انسانی.
پر واضح است که ادامه ی این خواست های مردمی نطفه در خرداد ۴۲ دارد، یعنی زمانی که مردم برای برنتافتن ظلم و جور و قیام علیه استبداد برخواستند تا اینکه توانستند در سال ۵۷ انقلاب کنند، به امید تغییرات و تحولات اساسی و ساختاری، و این که به حقوق و آزادی های ملی و مذهبی، خواست های مشروع، انسانی و شهروندی خود در چهارچوب یک نظام دموکراتیک، غیرمتمرکز و سکولار برسند. اما این نطفه یِ پاگرفته یِ آزادیخواهی و عدالتخواهی در کمال ناباوریِ اکثر جریانات سیاسی و مبارز آن زمان، با به قدرت رسیدن، و به توسط و توسل جمهوری اسلامی به زور و خشونت، به حاشیه رانده، و یک قدرتِ با ساختارِ متمرکز، غیردموکراتیک و بوروکرات توسط جمهوری اسلامی قبضه شد و به دنبال آن، دیگری ها همه پشت سرهم حذف و سرکوب شدند.
اما امرسکوب شده، همیشه بازخواهدگشت و از هر روزن و دریچه ای که گشوده شود برمی خیزد! به عبارتی؛ این نطفه ی پاگرفته ی خواست ها و آزادیخواهی های مردمی در سال ۵۷ نه تنها از بین نرفت بلکه در مسیری دیگر خود را بازسازی، به روز و به نوعی در بیرون از دایره ی قدرت همچنان به حیات خود ادامه داد. این نطفه ی جدید اعتراضی به نوعی همزمان با به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و تواما حذف گروه های مردمی و احزاب مخالفی شکل گرفت که از قدرت و انقلاب بی نصیب مانده و سهمی نگرفتند.
حرکت های اعتراضی و مردمی علیه رژیمِ تازه به قدرت رسیده، از همان اوان انقلاب روز به روز و سال به سال دامنه ی مبارزات مختلف اش را به صورت قطعه پازل های پراکنده و گوناگون، در گوشه و کناره ها، گسترده تر، فراگیرتر و شدیدتر می کرد، و همچنان بر فشار خود بر این رژیم می افزود به گونه ای که این جنبش، هر روزه و با وجود تداومِ حذفِ فیزیکی افراد سیاسی و مدنی چه در داخل و چه در خارج، «ترورها، کشت و کشتارها، قتل های زنجیره ای، اعدام ها و سرکوب های پی درپی اقلیت های ملی، مذهبی، دانشجویان، زنان، کارگران، هنرمندان و نویسندگان و سانسور شدید در طول حیات چهل ساله جمهوری اسلامی» اما همچنان به صورت پیوسته به هدف و حرکت خود ادامه داد، ادامه داده، تا اینکه بالاخره توانست کم کم از آن شکل ناپخته و از هم گسسته ی خود رها، و در قالب و قامتی نو در پیوست به یکدیگر در دیماه سال ۹۶ ، پازل اصلی و اتحاد، اهداف مشترک و مسیر خود را بیابد، سراسری کند و به چیدمان اصلی و غایی خود برسد. و اینکه تا رسیدن به هدفش از پای ننشیند.
در اینجا امر مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که جمهوری اسلامی آن گونه که از اول تیرماه ۹۷ یعنی با شروع دوباره اعتصابات رانندگان کامیون و مغازه داران، و در ادامه ی آن، اعتراضات و تظاهرات خیابانی مردم تا به امروز شاه آن هستیم، دیگر توان سرکوب، مقابله و رویارویی با این نیروی عظیم یکدست و متحد مردمی را ندارد.
آن هم به دو دلیل بسیار ساده؛
یک- داخلی:
مبارزات دیگر به مانند سال های گذشته، به صورت قطعه های پخش و پلای پازل مانند از سوی یک گروه خاص در یک زمان و مکان خاص نیست که نظام جمهوری اسلامی با توسل به نیروهای سرکوبگر و یا روش های سرکوبگرانه بتواند آن ها را هر زمان که اراده کند کنترل، سرکوب و یا خفه کند. چرا که از یک سو مردم، نهادها و سازمان های مخالف روز به روز به مراتب منسجم تر، متحدتر، پیوسته تر و مهمتر از همه اهداف شان بهم نزدیک تر، مشترک تر و مبارزات شان همگانی تر می شود و پیش می رود، و از سوی دیگر، پایه های اصلی این رژیم، از جناح های وابسته و غیر وابسته اش گرفته، از اصلاح طلب و اصولگرای اش گرفته تا اعتدالیون و …، و مافیاهای درون سیستمیک اقتصادی اش، از خود و در درون ساختارش در مقابل این حرکت فراگیر، روز به روز پوشش و نقابِ اتحادیِ مصنوع و کاذب اش شکسته تر و یکپارچگی خشک و سیستماتیک ظاهری و دروغینِ سابق اش به خاطر انتصابات و انتخابات تقلبی، افشاگری ها، فسادها، اختلاس ها و حقوق های نجومی سران درونی- نظامی اش، آشکارتر می شود. و در بحرانی که خود به خاطر ساختار و ماهیت بسته و دگماتیک و ایدئولوژیک اش گرفتارش آمده و خود بانی این اسکلت امروزی پوسیده، پوکیده و له شده اش بوده و شده، هم در سطح داخلی و هم خارجی، جمجمه اش آشفته و روز به روز آشفته تر می شود.
دو- خارجی:
اهداف و برنامه های متوهمانه، مخلانه و متجاوزانه ی این سیستم در طول این چهل سال، در سطح خاورمیانه بویژه صرف و خرج و حیف و میل میلیاردها دلار از سرمایه های مردم و دیگر منابع ملی از جمله: انتقال و کانال کشی ها، سیم کشی ها و لوله کشی های آب و برق و گاز نیز در و برای کشورهای منطقه، به هدف دخالت در امورات این کشورها، و حتی انجام و اعمال اقدامات غیردیپلماتیک، غیرعادی و غیر اخلاقی در سطح کشورهای اروپایی، بویژه اقدامات تروریستی علیه مخالفان بواسطه ی آقازاده ها در کشورهای خارجی و متعاقب آن تذکرات و تنبیهات و حملات پی در پی و سیلی خوردن های سیاسی از جوانب این کشورها و سازمان های بین المللی و حقوق بشری، شکست جهانی در به اصطلاح سیاست خارجی، خروج آمریکا از برجام و تهدید و تحریک جنگ از جانب دو طرف و تحریم های اقتصادی، و بی اعتمادی جهانی ای را به دنبال داشته که امروزه همه شاهد آن هستیم.
و تردیدی در این نیست که ادامه ی این مسیر، منظور و مقصودی که این نظام در پیش گرفته و از سالیان دور همچنان پیموده و با توجه به ساختار و ماهیت اش نیز می توان پیش بینی کرد که تا سرنگونی اش همچنان به این راه ادامه خواهد داد، جز انزوای سیاسی در منطقه و در سطح جهانی حاصلی دیگر برایش در پی نداشته و نخواهد داشت. و اینکه باتوجه به این عوامل و مشخصات، و به دلیل تاثیرات مخربی نیز که می تواند بر جوامع و سیاست دولت های همسایه ی خود از جمله ترکیه، عراق، سوریه و دیگر همسایگان شرقی اش داشته باشد و فراتر از این ها، متحدانش را هم از دست خواهد داد و به زودی یکه و تنها در جزیزه و حصار متروکه ی سیاسی خودساخته، بر کرسی خود محتضر، تا روز سرنگونی انتظار خواهد کشید.
ولیکن مردم نباید بر این امر خطیر و از این ضرورت لحظه ای و تاریخی چشم ببندند و غافل بمانند، که هر چقدر این خیزش و قیام مردمی و این اتفاق عظیم دیرتر به وقوع بپیوندد، ادامه ی سلسله فجایع طبیعی و انسانی بزرگ تر از سوی این رژیم و بواسطه این رژیم سریع تر از هر زمانی رخ خواهد داد. در این میان؛ امری که بسیار مهم است، تسریع بخشیدن به اعتراضات و مبارزات مردمی ست، تا دیگر بیشتر از این نابود نشوند. به عبارتی باید گفت که پیکر رژیم موجود که به نوعی محفوظ و مصون به نظر می رسد در واقع محکوم به نابودی سریع است. این نکته ای است که توده ی مردم شاید به آسانی باورش نکنند زیرا نما و پوشش عظیمی از مفروضات و اعتقادهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اقتصادی در و بر آن به چشم می خورد که طبقه ی محتضر آگاهانه یا ناآگاهانه آن را ساخته است و دیدگان خودش را و دیگران را به فرجام قریب الوقوع خود بر آن بسته است.
بنابراین؛ بر همگان جسارت فکری و بصیرت لازم است تا بتوان به آن سوی این پرده ی دود رخنه کرد و ساختار واقعی این رویدادها را شناخت. منظره ی هرج و مرج، و عظمت آن بحرانی که این هرج و مرج به آن منتهی می شود، خود به هر بیننده ی تیزبینی می فهماند که برای بقا چه باید باشد و چه باید بکند-آخر، کسی که نمرده باشد یا رو به موت نباشد نمی تواند ناظر بی اعتنای فرجام جامعه ای باشد که زندگی خودش به آن وابسته است. آنچه رفتار عقلانی را رقم می زند، شناختِ خود امور است، نه قپان ذهنی ارزش هایی که بر انسان های مختلف به طرق مختلف ظاهر می شوند و تابع نور بصیرت درونی اند. سقوط و یا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، و هیچ نظام دیکتاتوری و فاشیستی دیگری، به معنای سقوطِ جامعه ی تحت سلطه ی آن رژیم نیست اگر، نهادهایش قادر باشند بازهم نیروهای مولدش را رشد دهند بی آن که کل شالوده اش واژگون شود. اینجاست که می توان گفت این جامعه بالنده و درخور پشتیبانی است. به عبارتی جامعه و توده ی مردم به خصوص مبارزین باید بیشتر از هر زمانی پیوسته، زنده، پویا و درست عمل کنند، خسته و ناامید نشوند، و توقع انقلاب یک شبه را نداشته باشند. چرا که انقلاب ماهیتا آنی نیست، بلکه این رخداد و وقوعِ مهم و تولدِ حیاتی اش ست که لحظه ای ست. و اینکه یک انقلاب راستین لحظه ای نیست، که بتواند ساختاری تاریخی- سیاسی- فرهنگی و اجتماعی را یک شبه متحول کند، بلکه انقلاب یک پروسه است، که باید پرورده شود. یک پروسه ی همیشگی و ابدی ست که در تسریع بخشی به اِعمال تغییرات ساختاری و تزریق انرژی جدید و توان تازه به جامعه و نهادها و سازمان ها، در جهت آزادی ها و بهبودی ها و هم رفاه و هم عدالت در سطح جامعه عمل می کند.
اما این نیروی جدید، تازه و انقلابی، اگر درست و انسانی بکارگرفته و در جهت منافع همگانی اعمال نشود، تَکرارها و ستم ها و استبدادهای سابق، از نو سربرآورده، سایه اش را بر جامعه باز خواهد افکنده، حضورش را ساکن و ثابت، و تبعیضات و ستم ها بار دیگر در شکل و شمایل های به روزتر و مدرن تر، خود را بازتولید خواهد کرد. «درست به مانند انقلاب ناموفق و شکست خورده مردم در سال ۵۷ و ادامه ی تبعیض ها و بی عدالتی ها تا به امروز». به همین دلیل است که باید اراده ی تغییر و تحولِ این نیروی جدید انقلابی، پیوسته در ساختارِ متمدنِ حکومت و جامعه، مستمر و متداوم باشد.
بنابراین؛ در مقابل رفتارهای رژیم ارتجاعی، نباید ارتجاعی عمل کرد. ارزش های نوین و تازه را باید پاسداشت و نگذاشت آلوده شود، چرا که این تنها توان و نیروی محرکه و اصلی این جنبش در طول این همه سال فعالیتِ مبارزین بوده است. و نباید به آن پشت کرد و آن را پشت گوش انداخت، تا باز آش همان آش و کاسه همان کاسه نشود. و همچنین به باورها و ارزش های نوین و انسانی خود که اینک در شکلی فراگیر-سراسری علیه چرندیات ضد انسانی این سیستم ارتجاعی قد علم کرده و پا گرفته است، ایمان داشت. چرا که تنها سلاح نیز در جنگ و مقابلِ ماهیتِ بسته، ایدئولوژیک و جزم گرای این رژیم همین خواهد بود، همچنان که تا به امروز بوده است. بنابراین مبارزات و برنامه ها نباید ارتجاعی باشد و در مسیر و ادامه یِ اهدافِ استبداد حرکت کند، بالعکس باید خلاف جریان، در مقابل و در رویارویی او بایستد. با سلاح ها، باورها و ارزش های مدرن، انسانی و زیبایی که خود علیه زشتی ها و جور و ستم های استبدادی این سیستم مافیایی بوجود آورده، آفریده و می آفریند. ارزش های متغییری که به نسبتِ واقعیتِ واقعیت، ظرفیت و قابلیتِ همیشگیِ تغییر و اصلاح را ضرورت جامعه ای انسانی می داند. به معنای ساده تر؛ تا دیگر مثل رژیمِ در آستانه ی سقوط، همراه و همگام با او به ورطه ی نابودی کشانیده نشود «به مانند سال ۵۷». این رژیم، این نظم و همچنین ارزش های کهنه ی جامعه ی فعلی محکوم به تغییر و تحول است، و این را باید باور داشت و آن را پذیرفت، اگر مردم به این باور رسیده باشند که جوامع و مردم امروزه به شدت در حال بروزرسانی ارزش ها، متاثر، مقلد، متکثر و مملو از ارزش های نوین و انسانی خود، و همچنین تغییرات و تحولات سریع جهانی هستند. به همین خاطر است که باید ساختار پیش رو باز و نامتمرکز باشد. و اجازه ندهد به دست رژیم در چال و چاه ایدئولوژیک بیافتد و آینده اش در مسیری ظالمانه رقم بخورد. و از همه مهمتر با آغوش باز تغییرات و تحولاتِ در ارزش ها را بپذیرد و ارتجاعی عمل نکند. چرا که جامعه ای ارتجاعی جامعه ای است که تفاوت و دست کمی از سیستمی ارتجاعی ندارد، و به ناگزیر به سوی بن بست می رود، و نمی تواند از هرج و مرج درونی و سقوط نهایی اجتناب کند- به رغم تلاش های بی امانی که از سر استیصال برای بقا به خرج می دهد، و خود موجد ایمانی نامعقول به ثبات غایی آن جامعه می شود، و نوعی مسکّن است که نظم های محتضر به ناچار با کمک آن می کوشند علائم بیماری حقیقی شان را پوشیده نگه دارند. با این حال، آنچه تاریخ محکومش کرده است لاجرم جارو خواهد شد.
در پایان خطاب به اندک بازماندگانِ اصلاح باور و نه اصلاح طلبان و همچنین محافظه کاران باید گفت: اصلاحات خاصه نظام های دموکراتیک و نه نظام های استبدادی و فاشیستی است «که مصداق و مثال بارز آن نیز وضوح و وقوع استبداد و نه اصلاح در رژیم جمهوری اسلامی در طول چهل سال است، که نه تنها نتوانست اصلاحی صورت دهد، که حتی نیروهای اصلاحاتی، درونی، حکومتی و خودی را نیز محکوم به حصر خانگی کرد» و اینکه باور به تحولات تدریجی در این نوع نظام ها نوعی راه فرار از ضرورت اقدام اساسی و قاطع است. و اینکه: گفتن این که چیزی را باید نجات داد، آن هم هنگامی که ممکن نباشد، انکار کردن طرح و نقشه ی عقلانی عالم است. انکار خودِ روند- تعارض های دردناکی که به واسطه ی آن ها و از مجرای آن ها بشر می کوشد قوه های خود را به فعلیت کامل درآورد- این نوعی ذهنیت باوری کودکانه است، ناشی از نگرشی معیوب یا سطحی به زندگی است، ناشی از نوعی پیش داوری نامعقول به سود این یا آن فضیلت یا نهاد گذرا، نشانه ی دلبستگی به جهان کهنه و علامت رهایی ناقص از ارزش های این جهان. و این که در پس احساس های صادقانه ی بشردوستانه، اصلاح باورانه، بذرهای ناشناخته ی ضعف و خیانت جوانه می زنند، که سببش میلی بنیادی به کنارآمدن با ارتجاع است، وحشتی نهانی از انقلاب و ترس از نابودی آسایش و امتیاز، و در سطح عمیق تر، ترس از خود واقعیتِ واقعیت، ترس از روز روشن.
اما با واقعیت نمی توان مصالحه کرد، و بشردوستی و اصلاح باوری هم صرفا صورت تلطیف شده و آبرومندانه ی مصالحه است، ناشی از میل به اجتناب از مخاطره های جنگ علنی و حتی اجتناب از خطر کردن و قبول مسئولیت های پیروزی.
باسط مرادی
———————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان
Anarchist Union of Afghanistan and Iran, May 24, 2018
P.S:The possibility of joining new people and groups of anarchists will be permanent
The Union has many social media and other communication channels. You will find them at the bottom of this page
۱- آدرس عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
—————————————-
۲- آدرس عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
۳- عصر آنارشیسم در توئیتر
————————————————–
۶ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava
———————————————————-
۷ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
————————————————————
۸ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
——————————————————
۹- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
————————————————–
۰ ۱– فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
—————————————————–
۱۱ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
————————————————-
۱۲ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
——————————————-
۱۳ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
———————————————–
۱۴ – فیسبوک آنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
————————————————
۱۵ – آدرس آنارشیستهای مریوان در کانال تلگرام
———————————
info@asranarshism.com
———————————
۱۷ – سایت عصر آنارشیسم
——————————————–
۱۸ – آدرس کانال آنارشیستهای کردستان در تلگرام
بڵاوکردنەوەی بیرو هزری ئانارکیستی
——————————-
۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها
——————————————
https://plus.google.com/u/0/114261734790222308813
——————————————-
——————————————
۲۲- آدرس ” دختران آنارشیست افغانستان ” در اینستاگرام
https://www.instagram.com/dokhtarananarshist_afghanestan
———————————————————–
۲۳- آدرس “دختران آنارشیست افغان ” در فیسبوک
https://www.facebook.com/Afghan-Anarchist-Girls-116992605591873
————————————————————–
۲۴- آدرس آنارشیستهای رشت در اینستاگرام
https://www.instagram.com/anarshist.rasht
———————————————————
۲۵ – آدرس پیج آنارشیستهای شهر بوکان ( ئانارکیسته کانی بوکان ) در اینستاگرام
https://www.instagram.com/bokan_anarchy
———————————————————–
۲۶- آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در تلگرام
————————————————
۲۷ – آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در اینستاگرام
https://www.instagram.com/anarshistshahinshahr
—————————————————
۲۸- آدرس آنارشیستهای شیراز در تلگرام
—————————————————
۲۹ – آدرس آنارشیستهای شیراز در اینستاگرام
https://www.instagram.com/anarchy_shz_ism
——————————————————
۳۰ – آدرس آنارشیستهای گیلان در اینستاگرام
https://www.instagram.com/guilan_anarchism
——————————————————-
۳۱ – کانال عصیانگر در تلگرام
————————————————-
۳۲ – آدرس کانال ” جوانان آنارشیست ” در تلگرام
————————————————
۳۳- آدرس آنارشیستهای مشهد در کانال تلگرام
آنارشیستهای جنوب یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
آنارشیستهای خراسان یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
——————————————————————————
۳۸ – آدرس بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
———————————————————————-
۳۹ – آدرس وبلاگ اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان
————————————————————————
۴۰ – آدرس «کمیتهٔ آنارشیستی خلقهای ایران (کاخا)» در تلگرام
«کمیتهٔ آنارشیستی خلقهای ایران (کاخا)» یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
——————————————————————————
۴۱ – آدرس اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان در فیسبوک
https://www.facebook.com/TAUAI/?modal=admin_todo_tour
————————————————————————————–
۴۲ – آدرس اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان در اینستاگرام
https://www.instagram.com/union9387
—————————————————————————————
۴۳ – آدرس پیچ آنارشیستهای اهواز در فیسبوک
—————————————————————————–
۴۴ – آدرس پیچ آنارشیسم سبز در فیسبوک
—————————————————————————
۴۵ – آدرس پیج جوانان آنارشیست در اینستاگرام
https://www.instagram.com/javanane_anarshist
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل