عدم باورمندی به پیروزی طبقه کارگر برای رهنمون ساختن بشریت به سوسیالیزم به معنی نفی مبارزه طبقاتی نیست.
آگاهترین و متشکلترین طبقه کارگر در طی دو قرن اخیر در تضاد طبقاتی بوجود امد و گاها و در سر بزنگ های تاریخی یا قدرت حزبی و سازمانی (متعلق) بخود و یا احزاب وابسته به طبقه کارگر را مالک گشتند .این تشکیلات و احزاب و سازمانها در دورانهای مختلف تاریخی قدرت انحصاری خود را در یک کشور پا برجا ساخته و یا سهیم قدرت ها و حاکمان گشتند .
نتیجه دو قرن مبارزه طبقاتی و تحریف بالاجبار مارکسیستها برای اصرار به حکم و فرمول مقدس شده رهایی بشریت بدست طبقه کارگر پیش روست.در طی دو قرن حاکمیت بخش های کشوری و دولتی بیش از نصف جهان توسط انان اداره گشته و میگردد اما بشریت هیچگاه به رهایی واقعی حتی نزدیک نیز نشده است.
مستندات کجرویها و رویزیونیزم در داخل دولتها و عدم کارایی رهبران و احزاب حاکم و غیر مارکسیستی بودن همه حاکمان مارکسیست بهانه ای بیش نیست.علت اصلی در ستون و پایه ایدئولوژیک این دین مقدس گشته است که میبایست یک بار و برای همیشه مورد نقد ریشه ای و اساسی قرار گیرد.
بر اساس اصول دیالکتیکی در یک نبرد طبقاتی یک طبقه متخاصم نمیتواند به پیروزی کامل دست یابد.نتیجه مبارزه طبقات در دورانهای مشخص تاریخی حذف هر دو طبقه متخاصم بوده و هست و خواهد بود.
اگر در نبرد برده و برده دار و همچنین رعیت و فئودال برده و رعیت با بدست گیری قدرت اجتماعی میتوانستند جامعه جدیدی بسازند پس طبقه کارگر هم میتواند.
در یک رابطه دیالکتیکی تز یک جریان اجتماعی نمیتواند سنتز این فرمول گردد همچنان که نتوانست.
مارکسیستها و تمامی نهادهای منسوب به طبقه کارگر با دادن ویژگی های خیالی خود به طبقه کارگر انها را منجی بشریت معرفی کردند.این بزرگترین تحریف تاریخی صرفا برای کسب قدرت سیاسی و ایجاد مانع برای روند تکامل جوامع بشری صورت گرفته و نتیجه ان توقف ارتجاعی تاریخ تکامل انسان گشت.
در مبارزه طبقاتی کارگر و سرمایه دار سنتز این جریان دیالکتیکی از درون این تضاد طبقاتی ظهور کرده و میکند.در تعریف خاص این محصول من واژه بی طبقان و یا رها گشتگان از هر طبقه و لایه های طبقاتی استفاده میکنم.بنظرم ازادگشتگان طبقاتی واژه ملموس تریست.
سنتز این تضاد طبقاتی شامل مجموعه انسانهایی هستند که با نفی همه وابستگیهای طبقاتی و هویتهای زیر مجموعه انسانی ماحصل جامعه طبقاتی از ان هویتها و وابستگیهای طبقاتی اگاهانه و ازادانه دست کشیده و یا خود را از این وابستگیها رهانیدند.نفی ارادی وابستگی هویت های طبقاتی و قومی و ملی و جنسی ودینی و مذهبی و کشوری و قاره ای و و قبیله و خانواده و شهری و…همه انچه که ماحصل جامعه طبقاتی است این مجموعه انسانی بی طبقه گان نوین را ساخته است.
هر فرد مبارز و معتقد به رهایی و ازادی و برابری دقیقا متعلق به این نهاد اجتماعی است انسانهای متعلق به همه طبقات و لایه های انها که درگیر در فرایند مبارزات طبقاتی هستند. جزو این سنتز تضاد طبقاتی محسوب میگردند.
مارکسیستها و تمامی منشعبات انها و سندیکاها و تمامی نهادهای کارگری در همه جوامع بشری با تحریف تاریخی خود این محصول و سنتز این تضاد طبقاتی را بزور در داخل احکام مقدس خود جای داده و انها را به بیراهه کشانده اند.
مارکسیستها علی رغم باورمندی به قوانین دیالکتیکی خود هر فرد و گروه و فرد اجتماعی داخل مبارزه ازادیخواهی و برابری طلبی و عدالتخواه را اجبارا جزو طبقه کارگر و یا پیشرو و پیشگام این طبقه نام میبرند حال انکه این چنین نبوده و نیست و نمیبایست باشد.
در تضاد تاریخی طبقات متخاصم حقانیت مبارزه طبقاتی و محکومیت طرف ظالم و ستمگر امری کتمان ناشدنیست اما نشاندن مظلوم بجای ظالم چاره کار پایان دادن به ستمگری نمیتواند باشد.
فرد شورشی و عصیانگر برای کسب عدالت و ازادی و برابری و اجرای عدالت با شورش علیه مناسبات طبقاتی شوریده و میتواند با رها ساختن خود رهایی را ابتدا در خود کسب کرده و به جامعه بگستراند .
نکته پر اهمیت و اساسی در معکوس کردن نتیجه روند دیالکتیکی جامعه است که توسط مارکسیزم اجرایی میگردد.در جا زدن ارتجاعی در روند تاریخ مبارزاتی بشر برای رهایی کامل ؛ جعل نتیجه برای اثبات یک نظریه غلط اتفاق میافتد.
مارکسیزم دقیقا با هدف کسب فدرت سیاسی این تحریف عمدی را در روند تکامل بشریت بعنوان عامل ارتجاعی به یادگار گذاشته اند.بدون حذف این مانع ارتجاعی نمیتوان راه تکامل بشریت را پیمود.
حذف جریان کارمزدی و ایجاد جامعه نوین بر اساس رفاه و ازادی و برابری و گسترانیدن عدالت اجتماعی بدون از بین بردن موانع ارتجاعی روند تکاملی امکان پذیر نبوده و نخواهد بود.
استناد به پیروزی طبقه کارگر بعد از کسب قدرت سیاسی توسط مارکسیستها و سازمانها و احزاب و سندیکاها و همه نهادهای منشعب از این ایدئولوژی و باورمندی به دادن یک ویژگی خاص به یک طبقه نگرش دینی و اعتقاد دینی است که خود این باورمندی و اندیشه ماحصل جامعه طبقاتی است و به تداوم حیاط طبقاتی میانجامد.اعتقاد داشتن به رهایی توسط طبقه کارگر شبیه به اعتقاد به یک معجزه الاهی است.
به باور من مبارزین طبقه بر حق کارگر اگر هم بخواهند نمیتوانند ماهیت طبقاتی خود را به یک باره نابود سازند بلکه ان را تغییر شکل میدهند.یک مبارز طبقاتی بعد از کسب قدرت در یک جامعه طبقاتی حد اکثر میتواند پیشرفت طبقاتی و یا کمی رفاه را برای خود کسب نماید و یا تغییر تدریجی ماهیت طبقاتی خود را کسب نماید.در نهایت وی به یک بروکرات سیاسی تبدیل میگردد و یا به یک خرده بورژوا تبدیل میگردد.نتیجه سهیم شدن و یا کسب قدرت سیاسی در جوامع مدرن توسط طبقه کارگر و یا احزاب انها ماهیت طبقاتی انها را تغییر شکل داده است.
اینک کارگران این جوامع مدرن بعد از کسب رفاه نسبی صاحب زنجیرهای طلایی گشته اند و حتی قصد از دست دادن این زنجیرها را نیز ندارند .زنجیرهای طلایی طبقه کارگر در جوامع مدرن که ماحصل ان رفاه طبقاطی است در نتیجه استعمار و استثمار هم طبقه ای های خود در جوامع غیر مدرن کسب شده است.
الترناتیو این جریان تحریف شده تاریخی ارائه یک تعریف دقیق و جامع موقعیت طبقاتی همه شورشگران در جوامع طبقاتی است.این جریان جدید اجتماعی مراحل رشد و تکوین طبقاتی یکسانی هم ندارند .
دانش سیاسی و فلسفی ناقص من عاجز از بیان و تعریف دقیق این فرایند اجتماعی است.امید دارم صاحبان دانش سیاسی اساتید و فیلسوفانی که در طی اعصار تاریخی نقد های صحیحی از این تحریف تاریخی ارائه کرده اند بتوانند دقیقا به نقطه استارت تحریف تاریخی برگشته و این تحریف عظیم اجتماعی را ابتدا اشکار و سپس بازسازی نمایند.
شورشگران و یا بریدگان طبقاتی و یا بی طبقه ها تمامی انسانهای مبارزی هستند که در طی روند مبارزاتی خود منسوبیت خود را به همه هویت های طبقاتی و ساختارهای برخواسته از جوامع طبقاتی را در اندیشه و در عمل مبارزاتی خود نابود ساخته اند.الترناتیو این تضاد طبقاتی ۹۹ درصد اعضای مبارزینی هستند که در عمل مبارزه برای نفی و نابودی قدرت میجنگند و نه برای تصاحب ان.
تصاحب قدرت حقیر و یا بزرگ با هر عنوان و دلیلی حتی در پروسه مبارزاتی الودگی مبارزین به اندیشه های حقیر طبقاتی را بهمراه خواهد داشت.
رها شدگان واقعی از طبقات محکوم به زندگی و مبارزه توام درونی و بیرونی هستند.پیروزی در مبارزه با الودگیها و منسوبیتهای کریه طبقاتی انها را متمایز ساخته و پیش گامان و دقیقا عصاره و نمونه عینی و زنده جامعه الترناتیو طبقاتی هستند.همانهایی که بنام بشر جامعه ایده ال خود را در روند زندگی و مبارزه و در عمل زندگی میکنند.انهایی که به برابری و ازادی و رهایی کامل اعتقاد دارند و انها را در اندیشه و عمل روزانه زندگی خود هر لحظه ارائه میدهند.پایانی برای این مبارزه نیست اما با گسترانیدن این نمونه ها بعنوان الگوی عملی جامعه اینده میتوان ان جامعه را ساخت.
برای ساختن یک جامعه جدید و نو بنیاد تنها کافیست تمامی قدرتهای سیاسی جهان را بزیر کشاند واجازه نداد که قدرتی بشکل انحصاری در خلا ان شکل گیرد.تقسیم کامل قدرت به اجتماع و تضمین برابری مطلق حقوقی تمامی اعضا در همه جوامع انسانی پایان دادن به تضاد طبقاتی خواهد انجامید و ان زمان نابودی طبقات محقق خواهد گشت.این روند با سقوط هر دولتی در هر نقطه ای از جهان استارت خواهد خورد و بخاطر فرایند جهانی ماحصل فرایند امروزی جهانی بسرعت در همه جوامع گسترش خواهد یافت.
باریش نصیریان
بمناسبت اول مای
سال دو هزار و هفده
پاینوشت :
در جهت تبلیغ عصر آنارشیسم در تلگرام ما را دنبال و یاری کنید.
https://telegram.me/asranarshism
——————————————————————————————————————————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات ما در فیسبوک
۲- فیسبوک عصر آنارشیسم
https://www.facebook.com/asranarshism
۳- فیسبوک بلوک سیاه ایران
https://www.facebook.com/iranblackbloc
۴ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava
۵- فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
۶ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
۷- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
۸ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
۹ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
۱۰ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
۱۱ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
۱۲ – فیسبوک آنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
۱۳ – فیسبوک صدای زندانیان سیاسی
https://www.facebook.com/SupportPoliticalPrisoners
۱۴- صدای زندانیان سیاسی در تلگرام
telegram.me/VoiceOfPrisonersOfConscience
۱۵ – عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
۱۶- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
۱۷ – عصر آنارشیسم در توئیتر
https://twitter.com/asranarshism
۱۸ – بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها
https://plus.google.com/u/0/114261734790222308813
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل