نظام نابرابر آموزش ابزار سلطه دولت

به مناسبت آغاز سال تحصیلی

در جوامع توتالیتر واستبدادی آموزش علاوه بر آن در خدمت سرکوب هرنوع دیدگاه تساوی طلبانه وآزادیبخش است به گونه ای که علاوه بر نظام نابرابر آموزشی صرفا آیین وجهان بینی رسمی دولت را به شکلی اجباری گسترش میدهد و از خلاقیت فکری و بروز و رواج تفکر انتقادی وبینش علمی حتی الممکن جلو گیری میکند و جهت جلوگیری از پرورش انسانهایی با تفکر مستقل وداشتن رای وهویت فکری متفاوت جایگاه استاد ومربی وجریان آموزش به شکل آنالوگ ویک طرفه وتحکمی میشود.

نظام نابرابر آموزشی برای بازتولید نیروی کار دست پرورده وسربزیر وقانع سطوح مختلف آموزشی را تدارک می بیند .مدارس خاص وتیزهوشان ونمونه دولتی و… بخشی از این سیستم نا برابر آموزشی هستند که دانش آموزان را در همان اوایل بدون توجه به علاقه و استعداد و توانایی شان برای ایفای نقش نیروی کار در آینده در نظر می گیرند.

خانواده هایی که توانایی مالی جهت بکار گرفتن معلم خصوصی یا شرکت در کلاسهای موسسات آموزشی غیر دولتی وپولی ویا خرید کتابهای مختلف کمک درسی را داشتن باشند فرزندانشان در مدارس خاص ادامه تحصیل میدهند ومابقی در مدارس دولتی تحت آموزش ناقص قرار میگیرند ودر آینده از راهیابی به رشته های دانشگاهی کارآمد وبه درد بخور ناکام میمانند .

به این ترتیب دانش آموزان طبقه کارگر و کارمند همان راه پدران و مادران را ادامه میدهند وتهیدستان هم کلا از تحصیل باز می مانند تا بی خانمانان وبیکاران ومعتاد ها را باز آفرینی کنند این پروسه تازمانی که بورژوازی ودولت باهم ساختار آموزشی سرکوبگر ونابرابر را اداره میکنند ادامه دارد مگر زمانی که با برافتادن نظام موجود و جایگزینی سیستمی آموزش مردمی وبرابر که کسب دانش و معرفت در خدمت انسان وپرورش استعدادوخلاقیت و افزایش مهارت در کمال آزادی و آگاهی باشد.

مطلب زیر بخشی از دغدغه های والدین برابر نظام آموزشی در جمهوری اسلامیست که نشان از نگرانی عمیق وتردید نسبت به وضع موجود است:

ما جمعی از اولیا خواستار برداشتن تبعیض تحصیلی و استفاده ی یکسان از امکانات برای تمامی فرزندان این مرز و بوم در کنار یکدیگر هستیم.
به کدامین گناه فرزندان ما از پیش دبستان و کودکی باید به بهانه ی ورود به این فضاهای کذایی ،تحت آموزش با کتب تستی قرار گیرند
و به خود بقبولانند که برای رستگاری دنیوی و اخروی باید به این مدارس وارد شوند
و با آزمون های هیولاوار تستی دست و پنجه نرم کنند
و از کودکی در آنها نهادینه شود که باید نکته حفظ کرده و تست بزنند و علم را فقط برای موفقیت در آزمون های تستی یاد بگیرند،
نه برای تفکر در خویشتن خویش و نظام هستی و ساختن خود در جامعه،
و به جای آنکه در فضایی مملو از آرامش دوران ابتدایی را بگذرانند،

روح و احساسشان قربانی زیاده خواهی سودجویان قرار بگیرد.

چرا به بهانه ی نخبه پروری با کودک ده ساله این چنین بازی میکنیم

و فضایی پر استرس و پر تنش ناشی از قبولی یا عدم قبولی فرزندانمان ایجاد می نماییم؟!!
چرا او باید در اوان کودکی حس سرخوردگی و بی کفایتی و انزجار از مدرسه را از عدم قبولی خود در این مدارس داشته باشد؟!!

این در حالی است که کسی جواب گو نیست که بعد سی سال از تاسیس اینگونه مدارس چه اتفاق خاصی در سطح کشور افتاده؟!!

چرا برای تعداد انگشت شمار تیزهوش واقعی این همه کودک و خانواده شان باید سخت ترین استرس ها را تحمل کنند؟

و این در حالی است که بعد از نخبه پروری هیچ کس به سراغ آنها نمی رود!! !
نخبگانی که میلیون ها نفر به خاطر آنها قربانی شده اند خود به دست فراموشی سپرده میشوند!!!

که اکثرشان مجبورند ترک این دیار کنند!!!

کی میخواهد جیب دلالان کتاب های تستی و کمک آموزشی و هزاران دست اندر کار آزمون های تستی بی محتوا پر شود؟؟!!!

تا کی باید قربانی بدهیم هم قربانیانی که سن آنها تازه به هفت سال رسیده !!!
قرار بود کنکور را کمرنگ کنیم عجب آنکه دقیقا بالعکس شد.
اگر تا چندی قبل نوجوان هفده ساله ما درگیر این موضوع می شد،
با کمال مصیبت به لطف این نظام آموزشی، کودکان ما به سخره گرفته شده و حتی با جسارت کامل آزمون های تستی چند مرحله ای در تمام مقاطع برای چند مرتبه درطول سال برگزار می شود!!
به جای آنکه کلاس های تخصصی برای هر رشته برگزار کنیم و نیروهای آزمایشگاه را قوی کنیم و محیط هایی بسازیم که هر کس به فراخور استعداد خود در آن رشد یابد،

هزینه های سنگین را باید صرف آزمون های چند مرحله ای کنیم!!!!!

شگفتا که جاهلیت دوران گذشته مبنی براینکه فقط قشر متمول جامعه حق تحصیل و برخورداری از امکانات آموزشی را داشتند،
اکنون در شکل و قالبی مدرن رو نمایانده است!!!
چرا که اکثر راه یافتگان به این مدارس از پس هزینه های خرید کتاب و کلاس های محیر العقول تستی برآمده اند و برخی خانواده ها هم با تحمل فشارهای مالی کمرشکن خود را بدین جرگه افزوده اند!!!!!

خلاصه آن که سیل سهمگینی که به راه افتاده همه را با خود می برد
و همه خانواده های ایرانی وارد این بازی می شوند و هیچ کس توان گریز از آن را ندارد، آن هم به خاطر هیچ.
تنها راه بسته شدن این همه تجارت های کثیف لغو دبیرستان های خاص می باشد.
و بعد از آنکه به سالهای آخر تحصیل منتقل شد نهایتا باید فکری به حال غول کنکور کنیم.
ملتمسانه از همه ی افرادی که مسئولند و ذره ای وجدان بیدار دارند
خواهشمندیم حداقل در قدم نخست هیچ آزمون و کتاب تستی تا سال دهم برای فرزندمان برگزار و یا چاپ نشود.

بگذارید فرزندانمان شاد زندگی کنند و از کودکی خود لذت ببرند
تا جامعه ای سالم و ایرانی شاد داشته باشیم.
آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۹۶_۱۳۹۵ برای ورودی های دهم کابوسی هولناک طراحی کرده و به اجبار دانش آموزان را به سمت رشته های تحصیلی اجباری سوق میدهد و اصلا به تمایلات، رغبتها و توانایی های آنها هیچگونه توجهی ندارد.
در طول سال تحصیلی ۹۵_۱۳۹۴ وزارت محترم آموزش و پرورش اقدام به برگزاری آزمون های استعداد و رغبت برای فراگیران پایه نهم کرد و این در حالی بود که خانواده ها و خود فراگیران به هیچ عنوان توجیهی در این زمینه نشدند و آزمونی با ۴۰۰ تست در شرایط بسیار نامناسب از دانش آموزان گرفته شد و بر طبق آن فراگیران هدایت تحصیلی شدند و در حالی که بسیاری از مدارس مشاور نداشتند زیر برگه های هدایت تحصیلی فراگیران امضای مشاور که همانا معاون مدرسه یا مسئول دیگری بود به چشم می خورد و حق برخورداری از مشاور برای هدایت تحصیلی امری واجب می باشد.
آیا این اجحاف در حق فرزندانمان نیست؟؟؟
چرا آموزش و پرورش جوابگوی خانواده ها نیست؟؟؟
تا کجا ظلم آموزشی؟؟؟

——————————————————————————————————————————————————————————————————–

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با مجموعه عصر آنارشیسم