جنبش «ژن، ژیان، ئازادی»، بطور کلی اعتراضی بر علیه اقتدار بود که تمرکزش را بر مقابله با ستم جنسی-جنسیتی، ستم بر جوامع اتنیکی (گوناگون در جغرافیای سیاسی ایران) و نا برابری گذاشته و به میدان مبارزه وارد شد.
این اعتراضات با قرار دادن نام «زن» در صدر خود، در جامعهای که زن هزاران سال تحت سُلطه پدر سالاری و مردسالاری بوده و تحت حاکمیت دینی زنستیز قرار داشته، سرانجام موفق شد پتانسیل یک جنبش را در خود رقم زند.
میدانیم این جنبش در کشوری به پا خاست که مردمش هرگز طعم «آزادی» را، چه در دوران هزاران ساله پادشاهی و چه در حکومت اسلامی، نچشیدند و از آن برخوردار نبوده اند. پس واضحتر است اگر بگوییم؛ دلیل اصلی ستم، کُشتار و زیر دست ماندن زنان نیز در حقیقت به رأس اقتدار بر میگردد. حاکمیت سیاسی که از طریق نهاد مذهب این توّهم تحقیرآمیز را نسبت به زن حتی در داخل خانواده کانالیزه کرد و از آن طریق همه را جزئی از سازوکار ساختار سرکوب ساخت.
زنده باد جنبشی که زنان در پیشاپیش آن قرار داشتند و دارند و هدف آن پایان دادن به ستم جنسی-جنسیتی و نابرابری بود و هست.
زنده باد جنبشی که آزادی را برای «زندگی» طلب کرد و هر گونه سُلطه را به چالش کشید.
آری شعار ژن ژیان ئازادی از کوردستان سَر داده شد و جنبش نیز از کوردستان آغاز شد، از سرزمینی که قرنها زیر سرکوب حکومتهای مرکزی بوده است. از کوردستانی که شعار تاریخی مبارزاتیش این است: «مقاومت زندگیست؛ مبارزه پیروزیست».
این مرگ مهسا (ژینا) امینی بود، دختری کورد که در مرکز «پایتخت» به دست حکومت اسلامی کُشته شد و جرقّه این جنبش را روشن کرد. همگی بخوبی پیدایش و فلسفه شعار ژن ژیان ئازادی را می دانیم و اینکه نخستین بار بر دیوار سلول «شیرین عَلمَ هولی» نوشته شده بود، دختری کورد که در زندان جمهوری اسلامی بسر برُد و توسط حکومت مرکزی اسلامی اعدام شد.
این بار حضور فعال جوامع اتنیکی (گوناگون در جغرافیای سیاسی ایران) ی مختلف، بهویژه کوردها و بلوچها، در اعتراضات نشان داد که این حرکت در ابعاد مختلف جامعه که سرکوب مدام را تجربه کرده است، ریشه دارد. دیدیم که این جنبش همزمان علیه ستم بر جوامع اتنیکی (گوناگون در جغرافیای سیاسی ایران) قیام کرد و بر علیه دیکتاتوری استبداد حکومت مرکزی برخاست.
جنبشی به دنبال برچیدن ساختارهای قدرت متمرکز، سرکوبگر و در کُل اقتدارگرا که ممکن است در هر بُعدی از مناسبات اجتماعی برای حفظ این نابرابریها طراحی شده باشند.
این بار با جنبشی روبرو شدیم که در آن صدای جنبش LGBTIQA+ در برابر اقتدار و سُنتهای سرکوبگر جامعه نیز برای اولین بار علنی شنیده شد و هنجارهای محدودکننده جنسیتی و جنسی را به چالش کشید.
حضور مهاجران افغانستانی را با وجودیکه میدانیم، فیلترهای زیادی برای افشای هویت شان وجود دارد، شاهد بودیم.
مبارزان زیادی از جامعه توانخواهان را دیدیم که چه در فضای رسانههای اجتماعی که بسیار نقش مهّم داشت و چه در میدان خیابان که تعیین کننده بود، از همه تواناییهای مختلفی که داشتند برای مقابله با سرکوب و برای پیروزی جنبش استفاده کردند.
دیدیم که دانش آموزان در مدرسهها، بخصوص دختران زیادی به اِبداع شیوههای مبارزاتی فراوان رو آوردند؛ تا جاییکه رژیم برای انتقامگیری، آن سریالِ جنایتبارِ هشت ماه مسمومسازی را روی دست گرفت.
تواناییهای هیچ کدام از این نیروهای اجتماعی را نباید نادیده گرفت؛ زیرا هر کدام در جایی، رژیم را به چالش کشیدند و جنبش را مُبدل به یک شبکه پیچیده از معترضان ساخت.
بی تردید جنبش ژن ژیان ئازادی هرگز متوقف نخواهد شد. تا زمانی که ستم جنسی-جنسیتی و نابرابری بین جوامع اتنیکی (گوناگون در جغرافیای سیاسی ایران) وجود دارد و تا زمانی که آزادی تحقق نیابد این جنبش ادامه خواهد داشت. البته این خواستهها نه تنها در توانِ جمهوری اسلامی نیست که به آنها پاسخ دهد، بلکه هیچ «دولتی» نیز قادر به پاسخگویی آن نخواهد بود. تنها با سرنگونی ساختارهای سرکوبگر و ایجاد جامعهای آزاد و بدون دولت و اقتدار میتوان آزادی، برابری و عدالت را برای همه مردم، زنان، جوامع اتنیکی (گوناگون در جغرافیای سیاسی ایران) و گروههای جنسی و جنسیتی مُحقق کرد.
گرچه این جنبش شکست ناپذیر است اما عواملی موجب شد که جنبش در قدم اوّل سرکوب شود و در قدم دوّم به حاشیه رانده شود.
سرکوب شدید دولتی که به تمام معنی نابرابر بود. عدم توازنی در قوای دو طرف ایجاد کرد که هزاران مجروح، معلول، زندانی و کُشته بر جای گذاشت. ما بخش اعظم مبارزان مان را به این دلیل از دست دادیم که نتوانستیم در برابر نکات قوّت حکومت، سازماندهیهای متقابل انجام بدهیم و در برابر آن به یک توازنِ لااقل نسبی برسیم.
با تأکید بر همین مهم، یکی از نکات آسیبپذیری جنبش را واگذاشتن زندانیان سیاسی و آسیبدیدگان ناشی از شکنجههای خیابانی و بازداشتگاهی بحال خودشان میدانیم. در حالیکه سرکوبگران رژیم بیشترین توجّه را به آنان داشتند؛ زیرا نیرویی که در خیابان شور و شعف به مردم میبخشید، از نقطه نظر آنان، همانهایی بودند که باید کشته، زخمی و یا دستگیر میشدند.
در طرف دیگر، دخالت دولتهای غربی در جهت آلترناتیوسازی، منشورنویسی طیف راست با حمایت دولتها، و تدوین منشورهای رفرمیستی بدون پایگاه اجتماعی، همگی به نوعی ترمزهایی بر حرکات جوانان انقلابی عصیانگر در خیابانها بودهاند.
در حالی که جوانان شورشی به دنبال تسخیر مراکز قدرت بودند و از بهترین تاکتیکهای انقلابی (آنارشیستی) استفاده میکردند، احزاب راست و چپ به نگارش منشورهای مطالباتی پرداختند که موجب حیرت بخشی از آنارشیستها شد که این منشور نویسان از کجا و با کدام نهاد و دولت میخواستند این مطالبات را مطرح کنند؟ از دولتِ مُستقر؟!
ما بر این نظریم که وقتی مطالبات رفرمیستی به یک جنبش انقلابی وارد میشود، بجای پیشبرد اهداف بنُیادی، باعث انحراف جنبش از مسیر اصلی و تضعیف آن می شود. تصمیمگیری از بالا، بدون مشارکت و مشورت با مردم، میتواند به بروکراسی و از دست دادن اراده و انگیزه مردم منجر شود و جنبش در مسیر کانالهای اصلاحات تدریجی و محدود بیافتد.
نگاه آسیبشناسانه دیگر این است که گرچه محرومان، زحمتکشان و کارگران به صورت فردی نقش فعالی داشتند، اما تشکلهای کارگری و صنفی بهصورت سازمانیافته و رسمی در جنبش حضور نداشتند و فقط به اعلام حمایت بسنده کردند.
همچنان مهم است که توجه تان را به مسئلهای که دُرست پس از فروکش کردن اعتراضات، برجستهتر از دیگر زمانها شد جلب کنیم: نسبت جنبش زن، زندگی، آزادی که مناسبات اجتماعی حاکم را مورد حمله قرار میداد با زندگی و وضعیت مهاجران افغانستانی که فقط در حد یک مصرع در ترانهی «برای» باقی ماند.
و در آخر،
از نظر ما آنارشیستها، پیشنهاد عملی ما همان است که جوانان انقلابی شورشی در اعتراضات خیابانی انجام دادند. ادامه اعتراضات نیز به همان شکل، یعنی بدون هدایت و رهبری فرد یا احزاب .. تقویت شبکهها و شوراهای مستقل مردمی، سازماندهی هستههای محلات، اعتصاب، تحریم، همبستگی و همیاری در سراسر جغرافیای ایران، حمله به زندانها و تسخیر مراکز قدرت با همان روشهای تکنیکی که در اعتراضات ۱۴۰۱ به کار گرفته شد و اگر نکات آسیبپذیر شرح داده شده، نبودند، امکان ضربات محکمتر و حتی نابودکننده بر رژیم، مهیا بود.
ما شاهد بودیم که ترکیب این تاکتیک و روشها با خواست، و شجاعت انقلابی جوانان دُنیا را به لَرزه در آورد و پایههای حکومت اسلامی را سُست کرد. حکومت اسلامی ایران در یک سراشیبی قرار دارد. حکومت اسلامی ایران در حال احتضار است و با ادامه جنبش ژن ژیان ئازادی، تردیدی نیست که از پای در خواهد آمد.
پُر توان تر باد جنبش ژن ژیان ئازادی!
فدراسیون عصر آنارشیسم
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل