نوشته: عبدالله سلاحی
نویسنده بر ادبیات است؛ نه با ادبیات*
هر آن چیزی که حدودی بر آن وضع میگردد و بر این اساس، بعنوان یک پدیده ( از هر قسم آن) معرفی میشود، خطر دارد. ادبیات فارسی، ادبیات فلان… همه این حدود خطرناک اند. پاسداری از این حدود نیز خطرناک است.
نگاهی که ادبیات (ادبیات بطور کلی) را پاک و دوستداشتنی میبیند از همه خطرناکتر است. این نگاه، انگیزهبخش ایدهی ناسیونالیستی دفاع از ادبیات، پاسداری از ارزشهای ادبی بوده و مبارزه برای امری کلی و غیر قابل تعیینی مثل ادبیات را توجیه میکند. چنین نگاهی، هرگونه کنش-واکنش ادبی را سیاستزدایی کرده و آن را فقط به این دلیل که کاری ادبی تلقی میشود، ارزشمند میداند. در هر حالی که باشد دارای حدودی مقدس است و حتی در شرایطی، جزئی از مبارزات اجتماعی و فرهنگی یا بقولی «مجاهده»* قلمداد میشود.
پشت چنین ادبیاتی ایستادن کافی است تا شاعری که از وقایع رنجآور مردمی شعر میسراید؛ همزمان بتواند دستبوس دیکتاتور باشد. بی دلیل نیست که شناخته شده ترین شاعران پارسیگرا (هر شاعر و نویسندهای که به فارسی مینویسد، پارسیگرا نیست) مرتبط با دربار یا همان بیت رهبری جمهوری اسلامی است.
موجهترین دلیل آنان، دفاع از پارسی و ارزشی است که به ادبیات قائل هستند.
نخواهم گفت که آنان به دروغ خود را به چنین ادعاهایی تزئین میکنند. آنان واقعاً از پارسی دفاع میکنند و واقعاً برای ادبیات ارزش قائل هستند. من چیزی راجع به ادبیات حقیقیِ افتاده بدست بد ذاتها و بدخواهان نمیگویم. من نمیخواهم وارد این دروغ بشوم که ادبیات، حقیقت دارد.
شاخه افغانستان «سپاه پاسداران پارسی» که هر بار به طرزی در جلسههای شعرخوانی بیت رهبری جمهوری اسلامی، اعضای جدیدش را معرفی میکند، پشت این ایده ایستاده که صرف دفاع از پارسی و ادبیات، حتی از کنار خامنهای، نوعی از مجاهده و مبارزه است. با لحنی پرداخته شده از دایره واژگانی خود این شاخه: آنان مجاهدان ادبیت هستند.
مرحله تازهی پارسیگرایی، مجاهده برای پارسی، بواسطه محمد کاظم کاظمی، شاعر افغانستانی که ارادت ویژهای به خامنهای دارد و خامنهای نیز – آنطور که بارها در ویدئوهای مجلس شعر بیت رهبری دیده شده – صمیت خاصی نسبت به ایشان دارد، طی پست فیسبوکی با عنوانِ «مجاهدات همسو» در قالب یک گلایهنامه ابراز داشته شد.
نوشتاری کمتر از ادبیات
ادبیات مبلغ حقیقت، پیکرهای از یک رژیم حقیقت است. رژیمی مسلط بر قوه تشخیص مخاطبان از درستی و نادرستی؛ و این رژیم، مخاطب را نه فقط بسوی درستی و نیکی هدایت میکند بلکه این نیکی را برایش تولید میکند. نخستین چیزی که نیاز دارد و برایش نظمی کلی میافریند، اعتقاد به یک امر کلی و غیر قابل تعیین است: اعتقاد به معصومیت ادبیات، آن را قابل دفاع ساختن و از آن به مرحله پاسداری از پارسی و بعد مجاهدت برای پارسی رسیدن؛ همه اینها مراحلی هستند که در آنها حدودی درون یک کلیت وضع میشوند.
و چون این کلیت، غیر قابل تعیین است؛ هرگز چیزی بعنوان باطل کنندهی این اعتقاد و حقیقتی که بواسطهی آن ادعا میشود در برابر آن قرار نمیگیرد. فقط یک زمانِ بخصوص به اندازه مجالی کوتاه برای یک شکاف که بتواند امکانِ وهمِ فراسوی مناسبات تولید نیکی و بدی را مهیا کند، فقط همین امکان ریز و حتی غلط انداز است که کنش خروج از زیر بار حقیقت (نیکی یا بدی) و رژیم آن را به ما میبخشد.
زیرا در خواهیم یافت،
زبانی که به آن مینویسیم و ادبیاتی که در آن مینویسیم، قابل دفاع نیست که هیچ، برعکس؛ این زبان و ادبیات سلطه است.
ادبیات بعنوان یک پدیده معصوم، قدسیتی بخود میگیرد که هر کس فقط بواسطه نسبتی با آن، خودش را از هر گونه انتقاد و اعتراض تبرئه میکند. ادبیات حامل حقیقت میشود و فردِ مرتبط با آن، کسی که به این حقیقت دسترسی دارد.
کسی که به حقیقت دسترسی دارد جزئی از ساکنان قصر است.
نویسنده نه با ادبیات بلکه بر ادبیات است. اگر حرف از نوگرایی بزنید؛ حرف از نقد گرایشهای سنتی چه از لحاظ صنعت ادبی و چه مضمونهای پرداخته شده در ادبیات بزنید؛ همه اینها تا حدی، فقط تا حدی با مدارا پذیرفته میشوند. آنجاهایی که کمی بر نظر خود پافشاری کنید، سرنوشتی مثل نیما یوشیج و برخوردهای زنندهای که با او شد در انتظارتان است.
اگر زنی باشید و بخواهید آنطور که عواطف و درک شما از پیرامون تان ایجاب میکند بنویسید؛ سرنوشت فروغ فرخزاد در انتظار شما است. شما تنها با کلمات چیزی را ترسیم نخواهید توانست. ادبیات صرفاً کلمات را در حیطهی خود ندارد؛ شما برای اینکه بتوانید آنچه را میخواهید، احساس و ادراک میکنید، بنویسید؛ باید همه شیوهی زندگی تحمیل شده بر خود را دیگرگون کنید و با آن در بیافتید.
به گفتهی خود فروغ: نمیتوان فقط موقع نوشتن شعر، شاعر بود؛ باید در زندگی کردن شاعر باشید.
بنابرین همیشه ادبیات در برابر شماست. زبان به مفهوم ناسیونالیستی و هویتی آن در برابر شماست. نظمی است که همه شرایط کنونی شما ریشهای در آن دارد. فقط کسانی میتوانند پاسداری از ادبیات و زبان را بعنوان یک هویت پیشه خود کنند که از مبارزه با این زبان و این ادبیات میترسند. آنان به همان شیوهای که در امور دیگر با حکومت هستند در فعالیتهای ادبی شان نیز از همین سنت پیروی میکنند.
آنان مشتاقانه از ادبیات بعنوان امری همه شمول و قابل دفاع حرف میزنند. آن را مایه رهایی و نجات همه میخوانند و حتی به پاسداری از آن فرا میخوانند زیراکه خود بیشتر از همه از آن سود میبرند. ادبیات مثل هر حیطهی در تصرفرفتهی دیگری، قلمرو قدرت بوده و امکان ورود به مرکز قدرت را فراهم میکند.
فقط یک زمانِ بخصوص به اندازه مجالی کوتاه برای یک شکاف که بتواند امکانِ وهمِ فراسوی مناسبات تولید نیکی و بدی را مهیا کند و یا هم، نیرویی کاسته و درهم شکستهای که سوءشکل پیدا کرده باشد، میتواند نسبت ما با این قلمرو را دچار اختلال کند.
به دنبال رسیدن به اختلال، به نوشتاری باید دست یافت که در دل این قلمرو ایجاد میشود ولی نسبتش با مراجع یا دچار مشکل است و یا هم در تقابل با آن قرار دارد.
این نوشتار، هرچند بعنوان ادبیات شناخته نخواهد شد ولی از همین عدم شناسایی است که خواهد توانست از شمولیت این ادبیات برهد و در مقامی کمتر از ادبیات دست به قلمروزدایی سلطه از وجود خود بزند.
یادداشت:
*اشاره به پاسخ مهدی اخوان ثالث به دعوت علی خامنهای برای شعرخوانی در رابطه به انقلاب 57:
«ما میخواهیم همیشه بر سلطه باشیم نه با سلطه»
*محمد کاظم کاظمی در پست فیسبوکی خود از واژه مجاهده بمنظور پیکار در دفاع از ادبیات پارسی استفاده کرده است.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل