«آنارشیسم و زیستبوم اتحادیۀ آنارشیستهای جغرافیای موسوم به افغانستان و ایران»
پیش از گفتوگو باید ببینیم که جامعۀ پساانقلاب در اندیشۀ آنارشیستی چیست. جامعۀ پساانقلاب در اندیشۀ آنارشیک جامعهای ست در روند که مشخصاً اِلِمانِ جامعهگرایی در برابر دولتگرایی را دارا ست یا به نحوی دیگر، جامعهای میتواند جامعۀ گذار به جامعۀ آنارشیستی باشد که آلترناتیو جامعهگرایی در برابر دولتگرایی را داشته باشد؛ به همین علت برای دادنِ تصویری کلی از جامعۀ در روند، هزاران نوع، آلترناتیوِ جامعهگرایی در مقابلِ دولتگرایی را میتوان بیان کرد که در ادامه به یک شکل و تصویرِ سادۀ جامعۀ در روند اشاره میکنیم.
۱. آن مدیر در رأس هر واحد تبدیل به یک کارگزار در همان واحد شود.
۲.در هر واحد کوچک و بزرگ و با هر تعریفی از واحد، «دموکراسی مستقیم» برقرار باشد که این طبیعتاً باعث بازدهٔ بیشتر واحدها به علت تخصصیبودن واحدها میشود.
۳.زمین اشتراکی شود.
(سه راه اشتراکیشدن داریم: تقسیم، استفادهٔ همگانی و واگذاری. تقسیم مانند تقسیمِ نان است. استفادۀ اشتراکی مانند استفاده از راه است و واگذاری مثل واگذاری چیزی به کسی ست که در ازای آن منافعی عاید شما بشود یا نشود و هرزمان که خواستید شیء واگذارشده به شما برگردد که ما با این امر مخالفت داریم اما در جامعۀ غیرآنارشیستی در بحث زمین چیز کارگشایی شاید باشد.
۴.ابزار کار (مشخصاً صنایعِ سنگین) اشتراکی شود که از طریق سهام و غیره قابل اجرا ست.
۵. پس از آن سیاست پولی و مالکیت خصوصی به هرنحوی از انحا نابود شود. (ارزهای دیجیتال شاید راه بدی نباشند) یا لااقل شوراهای اقتصادی درصدد راههایی بر این امر باشند.
۶.مشخصاً تمامی روابط و نسبتها چه در فرآیند شکلگیری جامعهٔ آنارشیستی و چه پس از آن بر اساس اقدامات داوطلبانه و بدور از هرگونه اقتدار باشد.
فیالمثل در جامعۀ آنارشیستی ابزارهای سرکوبِ داخلی و نه دفاع از کموینتیِ آنارشیستی، مانندِ پلیس و زندان و… وجود ندارند یا فیالمثل مسئلۀ حزب نقشی ندارد، زیستبومها در میزان اهمیت بسیار زیادی قرار دارند و…
بر این بدیهی تأکید میکنیم که بسیاری از اُرگانهای مختلف فعال مانند بسیاری ارگانهای دولتی در جامعۀ آنارشیستی به مرور یا در پی انقلاب نابود خواهند شد و بسیاری از ارگانهای مختلف مردمی، در قالب نیروهای اجتماعی در ساختهای غیرحزبی و غیرسازمانی، تحت خودساماندهیهای داوطلبانهٔ ضداقتدارگرا در اشکال فدراسیون، کنفدراسیون، شبکه، مجموعه (کلکتیو)، انجمن (فروم)، اتحادیه (سندیکا) و هسته برپا شده و مردم آزادانه و مسئولانه در قالب همکاریهای داوطلبانۀ منوط به نقاطِ اشتراک، در پی منافعِ مشترک خود در حد توان خود و با خلاقیتی مسحورکننده عمل خواهند کرد.
در مورد آسیبهای زیستبومی به صورت کلی گمان بر این است که جغرافیای ایران آسیبب پذیرترین جغرافیای خاورمیانه در برابر پدیدۀ گرمایش زمین است. ضریب زیاد آسیب جغرافیای افغانستان از تغییرات آب و هوایی جهانی هم بسیار بالاست. جغرافیای افغانستان در ردۀ ششم آسیب پذیری از این دیگرگونیها قرار دارد.
در جغرافیای افغانستان مشکلاتی وجود دارند که هرسال بهگونۀ ویژهتری اتفاق میافتند، چیزهایی مثل خشکسالی ولی سرازیری سیلابها به یکبارگی و در زمانی غیرقابل پیشبینی. طوفانها که در مناطقی مثل «ننگرهار» اصلاً وجود نداشت، امسال فاجعهآفرین بود. شهرهایی مثل «مزارشریف» کم کم حتی به غیرقابلسکونتشدن نزدیک میشوند؛ چون که زمین آنجا بیشتر از دشتهایی تشکیل شده که در دامنه کوه «البرز» قرار دارند.
همه این آسیبها و آسیبهای مشابهی که شاید نامشان را هم نمیدانیم، باعث آلودگی آبها، انتقال و شکلگیری بیماریهای جدید و هجوم حشرات گوناگون به مناطق روستایی میشود.
از طرفی چون در طول سالها، به واسطۀ ضعف اقتصاد و جنگ دولتهای غربی و شرقی در جغرافیای افغانستان، مسئله محیط زیست در افغانستان اهمیتی نیافت، هیچ فعالیت مردمی درخوری نیز بوجود نیامد تا بتواند باعث نوعی کُنشگری جمعی محیطزیستی شود. همیشه جلوی چشم مردم و بیشتر توسط خود مردم، درختان جنگلها بریده میشد و هیچکس کاری نمیکرد. نتیجهاش این شد که اکنون، مناطق وسیعی داریم که کاملاً جنگلزدایی شدهاند که علاوه بر همۀ تخریبها، گونههای مختلفی که در آن مکانها زندگی میکردند دیگر وجود ندارند.
مسئلۀ دیگر سیاسیترشدن کار روی منابع محيط زیستی است که بافت جمعیتی افعانستان را دارد با سلطهگری “آبادی و توسعه” دیگرگون میکند. از جمله ساخت کانال «قوشتپه» در رود «آمو» و روستا و قریهسازیکردنهای در اطراف آن با انتقال اعضای خانواده و اقوام نیروهای طالبان پاکستان؛ این نیاز به در گرفتن بحثی بنام اقتصاد سیاسی محیطزیست دارد که در افغانستان این موارد را بتوان تحلیل کند.
بیایید تنها یک مثال را بررسی کنیم و برای بقیه بنا را به اشاره بگذاریم. خودتان پس از آن اشارهها عمق فاجعه را میتوانید درک کنید.
«ایشان زبالهای است که فقط زبالهپروری میکند.»
(خطاب یک همقطار اتحادیه خطاب به شهردار منطقهاش که به دستگیری او منجر شد.)
آسیب و انباشت زباله و پَسماند در افغانستان و ایران نیاز به توجه فوری و تلاشهای هماهنگ از سوی مردم این دو جغرافیا، جوامع همسایه و تأکید شدید جامعۀ بینالملل بر این مسئله دارد. پرداختن به ناکارآمدیهای سیاستهای دولتی و سرمایهگذاری در زیرساختها و آگاهی عمومی میتواند به بهبود مدیریت پسماند و محیطزیستی سالمتر و جمعیت سالمتر منجر شود اما ریشۀ شر آلودگی بیحدوحصر زیستبوم نبود آزادی اجتماع و فرد است.
به کارگیری واژۀ «آسیب» به جای «بحران» تَعمّدی است. بحران در چشم بسیاری از ما، هرشکلی از اقتدارگرایی است. ما چیزی به نام بحران «نهلیسم» و «دولتملت» و «کپیتالیسم» و «ناسیونالیسم» و «دینسالاری» و «پدرسالاری» و «نابودی اقلیم و گونهها» نداریم. اینها همه شبهبحرانهای ناشی از رویکردهای اقتدارگرایانه است. ترمیم باید کرد اما اگر نیرو بر شّر متمرکز شود و نه بر پیامدهای شر، کار بسیار راحتتر خواهد شد.
تشویق همکاری جوامع دو جغرافیای افغانستان و ایران و مردم همسایه برای به اشتراکگذاشتن بهترین روشها و تکنولوژیها در مدیریت پسماند و درخواست کمک جامعۀ بینالملل و تخصیص منابع علمی و مادی داوطلبانه، برای ساخت و بهبود سیستمهای مدیریت پسماند را در نظر بگیرید. مگر راهی بجز تحقق این اهداف، در جامعۀ آنارشیستی وجود دارد؟ و این تنها بحث زباله بود…
راهاندازی کمپینهای آموزشی عمومی برای افزایش آگاهی در مورد اهمیت دفع مناسب زباله و بازیافت. تشویق مشارکت جامعه در برنامههای مدیریت پسماند از طریق ابتکارات محلی و برپایۀ انگیزههای محلی متفاوت. توسعۀ زیرساختهای منبع باز (open source) و… همه از این دست راهحلها هستند.
فقدان آگاهی کافی از این شبهبحران و عدم توان مشارکت عمومی در مدیریت پسماند به علت فقر گسترده، ناکارآمدی سیاستهای دولتی در هر دو جغرافیا (اگرچه حکومت ایران ظاهراً دارای چارچوبهای قانونی ساختار یافتهتری باشد.)، کمبود زیرساختهای مدیریت پسماند، همهوهمه در هر دو جغرافیا یکسان است.
فرآیندهای ناکافی مدیریت پسماند منجر به انتشار گازهای مضر شده است. شیرابههای ناشی از دفن زبالههای نامناسب، آبهای زیرزمینی را آلوده کرده است. تجمع زبالههای خانگی، صنعتی و پزشکی در مناطق شهری و غیرشهری مُنجر به شیوع بیماریها و مشکلات بهداشتی برای مردم و گونههای مختلف زیستی شده است. از آن طرف تروریست_مُلاهای حاکم بر این دو جغرافیا ذرهای به فکر این امور نیستند. در جغرافیای ایران که حاکمیت ظاهر شیکتری نسبت به جغرافیای افغانستان دارد، لااقل با فشار حداکثری مردم مقررات مدیریت پسماندی که خودشان نوشتهاند و شدیداً غیرعلمی و ناکافی است، به طور ضعیفی اجرا میشود؛ چراکه تاسیسات بازیافت و کمپوست برای مدیریت حجم زباله ناکافی است و بوروکراسی پیچیده اجرای موثر سیاستهای مدیریت پسماند را مختل میکند.
سیستم مدیریت پسماند افغانستان به شدت توسعه نیافته است و بیشتر زبالههای کشور به صورت دفن باز باقی میماند. در مناطق شهری مانند کابل، زبالهها اغلب جمعآوری نمیشوند و تودههای بزرگی از زباله ایجاد میشود که جوندگان را جذب کرده و خطرات بهداشتی ایجاد میکند.
گمان ما بر این است که تنها «ایران» حجم زیادی از زبالههای جامد شهری تولید میکند. «تهران» روزانه بیش از ۱۰۰۰۰ تُن زباله تولید میکند و طرحهای مختلف حاکمیت همچنان با چالشهای بزرگی مواجه است. حاکمیت تروریست_ملاهای ایران همچنان با سوزاندن زبالهها به آلودگی هوا و مشکلات تنفسی در بین مردم دامن میزند.
جمهوری اسلامی ایران سابقۀ طولانی در بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی برای کشاورزی دارد که منجر به کاهش چشمگیر سفرههای آب زیرزمینی شده است. ساخت تعداد زیادی سد، جریان طبیعی آب را مختل کرده و به اِکوسیستمها و جوامع پاییندست آسیب رسانده است. افزایش چشمگیر دما و کاهش بارندگی مشکل کمبود آب را تشدید کرده است.
عموم شهرهای جغرافیای ایران، بهویژه تهران، به دلیل انتشار صنعتی و ترافیک سنگین از آلودگی هوای شدید رنج میبرند.
وابستگی به سوختهای فُسیلی برای انرژی به آلودگی هوا کمک زیادی میکند.
روشهای کشاورزی غلط به تخریب خاک و بیابانزایی منجر شده است.
قطع درختان و تبدیل زمینها به کشاورزی باعث کاهش پوشش جنگلی شده و به فرسایش خاک و از دست رفتن تنوع زیستی کمک میکند.
گسترش شهرها و فعالیتهای صنعتی به از دست رفتن و تجزیه زیستگاهها منجر شده است.
اُلگوهای آب و هوایی تغییر یافته گونههای مختلف را تهدید میکند.
کیفیت پایین هوا در مناطق شهری و روستایی به دلیل گرد و غبار و خشکی دریاچهها و رودها.
شکست سیاستهای ناکارآمد مدیریت آب، از جمله ساخت بیش از حد سدها و استفاده ناکارآمد از آب در کشاورزی، کمبود آب را تشدید کرده است.
برنامهریزی ضعیف شهری و نبود سرمایهگذاری در حمل و نقل عمومی به آلودگی شدید هوا کمک میکند.
فساد و ناکارآمدی بوروکراتیک به تخصیص نامناسب منابع منجر میشود و مدیریت مؤثر محیط زیست را مختل میکند.
اجرای ضعیف قوانین خودوضعکردۀ هردو حاکمیت در راستای حفاظت از جنگلها به قطع غیرقانونی گسترده درختان منجر میشود.
در هر دو جغرافیای ایران و افغانستان، بحرانهای محیطزیستی به شدت با مسائل مدیریت و حکومتداری درهم تنیده شدهاند. سیاستگذاریهای غلط دولتی، آسیبهای مدیریت غلط منابع و عدم توان عمومی برای مقابله با این چالشها، در هر دوجغرافیا بسیار نگرانکنندهتر دیروز است. در دید سکولارلیبرالهای به اصطلاح اپوزیسیون، مبارزه با فساد و اصلاح شیوههای مدیریت آب و شهرسازی اهمیت زیادی دارد. تثبیت حکومتداری، بهبود روشهای کشاورزی و هماهنگی تلاشهای کمکرسانی بینالمللی دولتها گامهای حیاتی برای مدیریت پایدار محیط زیست میباشند.
آنها نمیاندیشند که یکایک حاکمیت ها ی زیر سُلطه ی سیستم سرمایه داری جهانی از جمله با همکاری خودِ حکومت های اسلامی افغانستان و ایران، باعث و بانی اینگونه جنایت ها هستند و زیست بوم ها را به این بلای تاریخی دُچار کرده اند.
بخش رسانهای اتحادیهٔ آنارشیستهای جغرافیای موسوم به افغانستان و ایران
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل