سُهیل عَرَبی: ما کَفِ خیابون حَرفامونو می زنیم! + ویدئوکلیپ (علی اکبر زَر)

علی اکبر زَر [َرُز] زندانی سیاسی متهم به سَبُ النبّی در خطر اعدام، را از دو هفته پیش در سلول قرنطینه تنبیهی زندان اوین محبوس کرده اند ( قرنطینه تنبیهی پس از پنجشنبه خونین بند ۳۵۰ مد شد! خِیر سَرشون قرار بود سلول انفرادی تنبیهی جمع بشه ولی بَدترش کردند، اینجا یک طرف فشار سلول انفرادی، یک طرف ظلم زندانبان و از همه بدتر ظلم شهرام بهرامها!

شهرام بهرام یعنی زندانی های خَر پول که با پول مامور قانون، خودِ قانون را هم می خَرند و هر جور دلشان بخواهد در زندان می تازند و با آزار دادن زندانی سیاسیِ بی پناه امتیاز می گیرند…

اینا همه یک طرف، دلیل تنبیه شُدنش از همه دردناک تر و فاجعه وار تر !

اکبر به دو زندانی سلبریتی همبندیش اعتراض میگه لطفا تو بند مواد مُخدّر نکشید، اینجا تهویه درست نداره، فضا بسته است ما اذیّت میشیم…

شما که پارتیتون کُلُفته، برید تو هواخوری، کسی کاریتون نداره که …

خدایان حقوق بشر و اصلاحات بهش میگن فضولی موقوف بچه!

سَر به سرِ ما نزار!

ما سلبریتی هستیم رسانه داریم، خرابت می کنیم…

اکبر میره پیش رئیس بند ،میگه این چه وضعیه ؟حبس تحمل کنیم با بوی مواد مخدر ؟؟؟؟

رئیس بند میگه می دونم چی میگی ولی من زورم به اینا نمی رسه، اینا سلبریتین، رسانه شون قویه ،سربسرشون بزارم خودم هم اخراج میشم…

بر می گرده تو بند و شروع می کنه داد زدن، میگه چه وضعیه، هم از حکومت بهمون ظلم می کُنن و هم شما که اسم فعال حقوق بشر روتونه…

آقایان فعال کوکائین و شیره که ما آنها را با عناوینی مثل فعال حقوق بشر و اصلاح طلب می شناسیم از اکبر شکایت می کنند، میگن این ما را تهدید کرده ….

اکبر را از آنجا به سلول قرنطینه تنبیهی مُنتقل کردند و جلوی مُلاقاتش هم بستند …

همسرش از شهرستان با دو فرزندش به ملاقاتش آمد، اجازه ملاقات ندادند …

به عالیجنابان رسانه های مدعی دفاع از حقوق بشر اطلاع دادم …

گفتند اطلاعات ناقص است !

پرینت قضایی، نام، نام خانوادگی، میزان تأهل ، تعداد فرزند، شغل، میزان تحصیلات، سایز کفش، این که لوبیا پلو بیشتر دوست داره یا ماکارانی، رنگ مورد علاقش چیه …

صدای خودش هم هست، تماس از زندان ….

همه رو بهشون گفتم…

فرمودند به جزئیات بیشتر نیاز داریم …

حالا همسر این شخص، از یک طرف درگیر دو فرزند، شوهرش محکوم به اعدام، اجازه ملاقات نداره ….

منم هی سئوال هایی که رسانه ها ازَم می پرسند ازش می پرسم …

اینجا شهر دور افتاده، محروم، به قول اینا کم برخوردار نت ضعیفه، ضعیفتر از تهران …

رفتم تو خیابون، مرکز شهر

وسط شهر، تو یکی از شلوغ ترین پیاده رو ها

موتوری اومد، چاقو کشید ، موبایلم را دُزدید …

مردم تماس گرفتند با ۱۱۰

ساعت پنج عصر این سرقت / خِفت گیری انجام شد

پس از سه بار تماس