مهاجرین افغانستانی در ایران

Text Size

افغانستان، یکی از کشورهایی است که در دهه‌های اخیر با چالش‌های فراوانی روبرو شده است. این کشور پس از سال‌ها جنگ و تضاد، به یکی از فقیرترین و پرخطرترین کشورهای جهان تبدیل شده است که این عوامل منجر به مهاجرت و فرار بسیاری از مردم شده است.

پس از گذشت سی سال و اندی، هنوز؛ حضور مهاجرین افغانستانی در دولت اسلامی ایران پررنگ تر است و در زمینه های ساخت و ساز و جنگ! مهره های کلیدی این دولت به حساب می‌آیند که بدون هیچ اعتراض و شکایتی (از جانب مهاجرین)، میتوانند هرگونه استفاده‌ی -سو و غیرسو- را عملی کنند.

در این سالها مهاجرین افغانستانی به خاطر دلایل زیادی وارد ایران شدند که یکی از این دلایل، وجود ناامنی و جنگ در افغانستان میباشد.
با شدت گرفتن مهاجرت شهروندان افغانستانی به ایران (بعد از 15 آگست)؛ مشکلات فراوانی برای تمام آنان اتفاق افتاد که منجر به فشارهای بیشتری بر ذهن و روان مهاجرین میشد.
با اختلافاتی که میان ایران و آمریکا بر سر غنی سازی اورانیوم به وجود آمد و تحریم هایی چند ساله ایران، منجر بر این شد که قیمت ارز پولی ایران (تومان) بی ارزش شود و گرانی و افزایش قیمت های بازار به چند برابر خود برسند.
این اتفاقات هرچند که برای خیلی از شهروندان ایران رنج آور و نگران کننده بود؛ اما، برای مهاجرین افغانستانی؛ این نگرانی و تحمل رنج، بیشتراز حد معمول جلوه میکرد و اکنون هم میکند.

مهاجرین با کمترین دست مزد و طولانی ترین زمان در ایران کار میکنند،آنهم کارهایی شاقه و خطرناک، بدون اینکه بیمه‌ی سلامت داشته باشند.
آنان به اندازه نصف حقوق شهروندان ایران کار می کنند و حتی در روزهایی که خط قرمز هست و تعطیلی رسمی؛ باز هم کارگران افغانستانی کار میکنند و یا هم از آنان کار میکشند، بدون اینکه پول بیشتری در بدل کارشان بدهند.
مهاجرین به جای اینکه فایده ای از کار کردن در ایران ببیند، ضرر بیشتری میکنند، چون با آن مقدار پول کمی که حقوق ماهیانه‌ی آنهاست نمیتوانند مخارج خودشان را مهیا بکنند و مجبور هستند برای خانواده‌های خودشان در افغانستان بفرستند. مهاجرین بخاطر جبری که گریبان گیرشان هست از این شرایط دشوار راضی هستند، چون حداقل میتوانند شکم خانوادشان را سیر بکنند و کمک حال آنان بشود. کارگزارن ایرانی از این مجبوریت مهاجرین سواستفاده میکنند و در بسیاری اوقات حتی حق واقعی‌شان را نمیدهند و بعد از چند ماه و سال کارکردن، آنان را به زور از کار اخراج می‌کنند و پولشان را هم نمیدهند.

مهاجرین به دلیل اینکه غیرقانونی هستند، هیچگونه شکایتی نمیتوانند چون ترس از رد مرز شدن دارند و به همین خاطر سکوت میکنند و دیگر به دنبال حق خود نمیروند و دوباره از اول داستان را شروع میکنند.
هرچند که تمام شهروندان ایران اینگونه نیست، اکثریت آنان مسائل تبعیض و نژادپرستی برایشان حل شده است و هیچ رفتاری غیرانسانی با مهاجرین ندارند و آنان را درک کرده و در بسیاری از موارد کمک حال آنان میشوند، آن عده از شهروندان ایران که تحت تاثیر دولت اسلامی ایران هستند و یا هم به نحوی سودی برایشان میرسد، رفتارشان با مهاجرین همانند خود دولت هست و این را نقطه ضعف مهاجرین میدانند و هرگونه رفتاری که بتوانند با آنان انجام میدهند.
در بسیاری از موارد تجاوزهای زیادی بر کودکان و دختران افغانستانی در دولت ایران صورت گرفته و میگیرد؛ وقتی خانواده های آنان برای شکایت پیش پولیس میروند و زمانیکه معلوم میشود متجاوزگر یک شهروند ایرانی هست، هیچگونه همکاری از جانب آنها صورت نمیگیرد و قضیه مختومه اعلام میشود.

مهاجرین؛ شبیه به بردگانی هستند که هر اتفاقی برایشان از جانب حکومت و مردم بیفتد، حق هیچگونه اعتراض را ندارند و اگر در برابر این بی‌عدالتی ایستادگی بکنند، یا زندانی میشوند و یا هم از ایران اخراج میشوند آنهم بعد از چند روز شکنجه!
مهاجرین با صاحبان کار صادق هستند و کاری که برایشان سپرده میشود را به بهترین وجه انجام میدهند ولی اگر اتفاقی برای کارگرهایشان بیفتد، هیچ‌گونه همکاری با آنان نمیکنند و در زودترین فرصت به دنبال یک کارگر دیگر میروند، در ایران چیزی که خیلی زیاد است و قابل دسترسی، کارگر افغانستانی میباشد!.

در دو ماه گذشته چند آتش سوزی بزرگی در تهران به وقوع پیوست، بیشترین قربانیان این آتش‌سوزی مهاجرین افغانستانی بودند که هیچگونه خبررسانی از جانب دولت ایران و دیگر خبرگزاری های شخصی ایران انجام نشد و هیچکس حتی برایش مهم نبود که آنان کی بودند.
از این اتفاقات در ایران زیاد رخ میدهد که برای دولت و برخی از شهروندان ایران عادی میباشد و هیچ کاری از دست مهاجرین ساخته نیست، چون هیچ بازخواست‌گری ندارند.

در همین دو سالی که حکومت طالبان روی کار آمده هست؛ از مرزهای اسلام قلعه و گذرگاه ابریشم؛ اجساد زیادی به طالبان تحویل داده میشوند، آنهم بدون هیچ دلیلی که چرا این شخص فوت شده و یا به کدام جرم اعدام شده‌اند!، مهاجرین به بهانه های زیادی در زندان های ایران به سر میبرند و خیلی هایشان در انتظار روز اعدامشان هستند، بدون اینکه حتی خودشان دلیل جرمشان را بدانند.
چند مدت پیش، زمانیکه در شهر شیراز، در زیارتگاه شاه چراغ، حمله‌ی تروریستی به وقوع پیوست، چند تن از مهاجرین افغانستانی به جرم همدست بودن با تروریست ها، دستگیر شدند که آنان را به اعدام محکوم کردند، بدون اینکه وکیلی داشته باشند ویا هم مدرکی و شواهدی بر اینکه آنان عاملین یا واسطه های این اتفاق باشند، حکم؛ اعدام در انظار عمومی بود که تا کنون هیچکس از سرنوشت آن مهاجرین آگاهی ندارند و خیلی راحت به فراموشی سپرده شدند.

این اعدام ها تنها پایان ظلم‌های غیرانسانی دولت ایران نیست، آنان یک دختر نوجوان و دو پسر نوجوان را در خیابان به قتل رساندند همراه با ده‌ها شهروند ایرانی که برای مهسا امینی که توسط دولت ایران به قتل رسیده بود، اعتراض کردند و خواستار سرنگونی نظام آخوندی بودند. دولت ایرانی برای سرپا نگه داشتن نظام خونین خود از هیچ جنایتی دریغ نمیکند و برایشان، ایرانی و افغانستانی مفهومی ندارد، همه باید برایشان مثل برده باشند تا زنده بمانند!

نداشتن مجوز ورود یا هم کارت اقامت، در بسیاری از موارد مشکل ساز است برای مهاجرین.
آنان بدون مجوز؛ حق پذیرش در بیمارستان ها را ندارند و باید شهروندی ایرانی آنان را ضمانت بکند و یا هم کارت اقامت داشته باشند.
کودکان مهاجرین در بسیاری از موارد حق درس خواندن در ایران را ندارند و خیلی از کودکان در مدارس شخصی که توسط خود مهاجرین ساخته شده درس میخوانند و حتی از سوی دولت ایران برای این مدارس هم مشکل خلق میکنند،چون این مدارس بیشترشان مجوز ندارند!

مهاجرین در داخل ایران بدون مجوز حق آزادانه گشت و گزار را ندارند، کارگران افغانستانی بعد از ساعت ها کارکردن، اگر بخواهند برای لحظه‌ای گشت و گزار بکنند و کمی از وقت آزاد خود لذت ببرند با برخورد شدید پولیس های ایران روبه رو میشوند و مجبور میشوند فرار را بر قرار ترجیح دهند و مانند یک برده‌ی فراری، خودشان را به همان اتاقهای تنگ و تاریک برسانند، مهاجرین در کشور اسلامی ایران؛ زندگی نمیکنند فقط زنده هستند، تا کار بکنند، بدون داشتن هیچ توقعی.

این روزها داستان جدیدی بر سر زبان ها افتاده، آنهم بیشتر در میان مهاجرین افغانستانی؛ این قضیه، آدم‌ربایی هست، گروهک‌های زیادی در داخل پایتخت و شهرهایی که مهاجرین در آن بود و باش زیادی دارند به وجود آمده، که مهاجرین را به بهانه های زیادی باخود میبرند؛ در بسیاری از موارد آنان خودشان را پولیس معرفی میکنند و آنان را به مکان هایی که خارج از شهر موقعیت دارند میبرند.
آنان پول های زیادی از مهاجرین افغانستانی میگیرند در بدل آزادی‌شان، پولی که با هزاران زحمت و بدبختی به دست آمده هست به کام آنان میرود.

این گروهک‌ها تنها آدم‌ربا نیستند و بیشترشان، کارشان قاچاق اعضای بدن است و چه کسی بهتر از مهاجرین افغانستانی که هیچ حمایت‌گری ندارند و خیلی راحت با هر ترفندی میتوانند از آنان استفاده بکنند.
در همین اواخر خیلی از مهاجرین ناپدید شده‌اند که بسیاری از آنان کودکان و دختران هستند.
دولت ایران هیچ همکاری در این زمینه با خانواده هایشان نداشتند و بیشتر خانواده‌ها به دلیل تهدیدهایی که از سوی دولت آخوندی می‌شوند، جرات هیچگونه اقدام رسانه ای یا هم هیچکار دیگه‌ای را ندارند و باید سکوت بکنند و گرنه شاید اتفاقات ناگواری برای دیگر اعضای خانواده بیفتد.

مهاجرین با هزار امید و آرزو به ایران وارد میشوند، اما بیخبر از حادثاتی که برایشان صف کشیده؛ از بدو ورود به داخل ایران توسط گلوله های سربازان مرزی ایران کشته میشوند یا به جرم های مختلفی اعدام میشوند یا اعضای بدنشان قاچاق میشود و یا هم آنقدر تحقیر و توهین میشوند که هر روز میمیرند؛ مهاجرین افغانستانی شبانه روز از نگاه روحی و روانی؛ در حال مردن هستند!

آب، خاک، خورشید، شب، روز، سرما و گرمای ایران هیچ مشکلی با مهاجرین ندارند، تنها آنان که مرز را به وجود آوردند، آنان که از مهاجرین چون برده های فراری در جنگ و ساخت وسازاستفاده میکنند، آنان هستند که مشکل دارند و با اعتراض و یا هم هر اتفاقی که خلاف میل دولت آخوندی ایران باشند؛ با چوبه‌های دار که توسط همین کارگر افغانستانی ساخته شده در چهارراهی هایی که با دستان همین مهاجرین ساخته شده و در رو به روی ساختمان های زیبا و با شکوه، در جلوی چشمان صدها شهروند ایرانی که به جز فایده، هیچ ضرری از کارگران ندیده‌اند؛ اعدام میشوند و یا هم اجسادشان در کنار خیابانها، در لب مرز، و گاهی بدن های تکه تکه‌شان در کیسه های زباله پیدا میشوند.

اینان مهاجرین افغانستانی هستند، مهاجرانی که در سکوت می‌میرند و در تاریکی زندگی میکنند.

 

*زانیار*
تابستان 1402

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل