✍فدراسیون جنگ طبقاتی
ترجمه: سولماز اسکندری
منبع: https://theanarchistlibrary.org/library/the-class-war-federation-let-s-talk-about-sex
*****
بسیاری از سیاستمداران، فمینیستهای طبقه متوسط و متعصبان مذهبی برای برنده شدن در استدلال های خود،به زندگی جنسی طبقه کارگر حمله کرده اند. بحثها گیجکننده بودهاند و باعث شده مردم نسبت به میل و رفتار جنسی کاملاً طبیعی خود احساس گناه کنند. این به زنان، مردان یا به طور کلی طبقه ما کمکی نکرده است.ما نمیخواهیم مانند بسیاری دیگر، زندگی مردم را تحت کنترل داشته باشیم یا به آنها احساس گناه دهیم.
ما میخواهیم برای دنیایی بجنگیم که در آن رابطه جنسی، مانند سایر عرصههای زندگیمان، سالم، عاری از سردرگمیهای غیر ضروری و تحت کنترل ما باشد نه قدرت ها.
در اواخر دهه ۱۹۷۰و اوایل دهه ۱۹۸۰، سیاست جنسی تغییر کرد.جنسیت به پرچمی تبدیل شد که ظاهراً همه زنان، صرف نظر از طبقه، نژاد یا ملیت تحت آن متحد شدند. ناگهان این ایده عجیب و غریب که سکس = پورن = مردان = خشونت تبدیل به یک معادله جهانی شد.
این نظریه به حدی ارتجاعی بود که در آن زمان جدا کردن صدای چپ رادیکال از راست افراطی دشوار بود.
تا این زمان، نبرد برای آشکار کردن تبعیضهایی بود که زنان هر روز با آن مواجه بودند. زنان اصرار داشتند که از نقش های سرکوبگرانه ای که به آنها تحمیل شده بود بیرون بیایند.آنها خواستار این بودند که لذت جنسی زنان باید بخشی اساسی از هر رابطه هتروسکشوال باشد.
در دهه ۱۹۷۰، دنیا عادت نداشت که زنان خود را به عنوان موجودات جنسی تعریف کنند.
زنان شروع به کشف امکانات جنسی کردند، که هم تجربهای دردناک و هم رهایی بخش بود. با این حال، این یک دوره زمانی کوتاه مدت بود، و با این نظریه جایگزین شد که آزادی جنسی یک چیز خطرناک است – اگر زنان بیش از حد از نظر جنسی آزاد شوند، مردان از این آزادی برعلیه آنها سواستفاده میکنند. در حالیکه برخی زنان آنقدر شجاعت داشتند که به جنگ ناشناخته ها بروند برخی دیگر مدعی شدند که تمایلات جنسی زنان آنقدر تحت استعمار و تهدید قرار گرفته است که تنها یک راه وجود دارد: دریچه ها را پایین بکشید و سعی کنید از شر هر چیز بد و ناخوشایندخلاص شوید. از آنجا که رابطه جنسی و میل را نمی توان منطقی توصیف کرد، این احساسات همیشه با هرج و مرج و عدم انطباق همراه بوده است. فمینیست های طبقه متوسط می خواستند جنبش زنان هاله ای از احترام داشته باشد. با توجه به این واکنش ها، ارزش های ویکتوریایی به لباس تفکر فمینیستی تبدیل شد.
زنان ویکتوریایی طبقه متوسط و برخی از افراد،حق رأی خود را به عنوان مقامات اخلاقی تثبیت کرده بودند. حتی برخی از رادیکالترین فعالان قرن نوزدهم این دیدگاه کلی را پذیرفته بودند که مردان شکارچیان جنسی هستند و زنان «افتاده» قربانی آنها هستند.البته این دیدگاه همچنین معتقد بود که زنان طبقه متوسط متاهل از نظر جنسی پاک هستند.
کریستوبل پانکهورست،ادعا کرد که زنان باید از نظر جنسی پاک باشند تا از نظر اخلاقی شایسته رای باشند! البته که این امر در مورد مردانی که قبلاً حق رأی داشتند و جهان را اداره می کردند صدق نمی کرد. راست گرایانی مانند پانکهورست، با تأکید بر این ایده که ماهیت «زنانه» زنان اساساً با مردان متفاوت است، همواره سعی کرده است زنان را به عنوان زندانی نگه دارد. فمینیستها تقریباً به همان شیوه در دام ایدهآلیسازی زنان افتادند- که آنها به جای تنبیه، «تفاوت» را جشن میگیرند. سپس، زمانی که رایدهندگان طبقه متوسط، فعالان و راستگرایان همگی با تئوریهای بیولوژیکی به رختخواب رفتند، رابطه جنسی را به میدان جنگ تبدیل کردند. این نظریه ها بیان می کردند که زنان پرستاران منفعل و مردان مهاجمان فعال هستند. ایده این بود که زنان باید همیشه نقش قربانی را بازی کنند. بنابراین جای تعجب نداشت که وقتی واکنش های متقابل جنسی در دهه ۱۹۷۰ شروع شد،صحبت در مورد لذت بردن زنان از رابطه جنسی هتروسکشوال ، به عنوان بدعت فمینیستی تلقی شد. در دنیایی که ظاهرا برای زنده ماندن ما به جفت متکی است، گرد هم آمدن برای از بین بردن آمیزش جنسی بیش از حد خود ویرانگر و به همان اندازه غیرطبیعی بود، حتی برای پیروان فمینیستهای پیوریتنیستی آمریکایی مانند آندره آ دورکین. در نتیجه، بسیاری به جای حمله به استثمار زنان، شروع به حمله به پورنوگرافی و حمله به رابطه جنسی کردند. “پورن یک نظریه و تجاوز یک عمل است» به اصطلاح فمینیستی تبدیل شد. در نتیجه، مبارزه برای آزادی بیشتر اقتصادی، فکری و جنسی زنان با مطالبات سانسور جایگزین شد.
در تقبیح پورنوگرافی، فمینیسم خود را با بنیادگرایان دست راستی متحد می دید. گروههای کلیسا و گروههای فشار جناح راست به فمینیستها پیوستند و پورنوگرافی را عامل تبعیض جنسی دانستند.
در حالی که جامعه ما به شدت کنترل شده و عمیقاً جنسیت گرا است، پورنوگرافی ممکن است آینه جنسیتگرایی باشد، اما هرگز آن را ایجاد نکرده. بیشتر فیلم های پورن فوق العاده احمقانه هستند و به وضوح از زنان به عنوان ابژه هایی با سوراخ های باز سوء استفاده می کنند که میگویند “من دوست داشتنی هستم، من بازیچه تو هستم، هر کاری می خواهی با من انجام بده”. با این حال، گمراه کننده است که ادعا کنیم همه پورن ها خشن و خطرناک هستند.
مبارزان ضد پورن اغلب بیان می کنند که همه زنان از پورنوگرافی متنفرند و تمام زنان شاغل در صنعت سکس قربانی هستند. اخلاقگرایان طبقه متوسط، متعصبان و روشنفکران بهجای درخواست برای محیطهای کاری امنتر برای کارگران جنسی، خواستار قوانین سرکوبگرانهتر و انگ اجتماعی شدهاند. نتیجه این است که بهطور غیررسمی هم پلیس و هم پانترها با زنان شاغل در صنعت سکس وحشیانه رفتار میکنند – و این خشونت و تبعیض جنسیتی است. سیاست طبقاتی جزئی از سیاست جنسی است. ایده ویکتوریا مبنی بر اینکه طبقات کارگر باید از ذات پلید و منحرف خود محافظت شوند، بخش مرکزی کمپین ضد پورن است.طبقات متوسط می توانند آنچه را که می توان با خیال راحت دید، بیان کنند،زیرا معتقدند که به اندازه کافی باهوش هستند که بتوانند تصاویر و تصورات را به بیش از یک روش بخوانند.مخالفان پورنوگرافی اصرار دارند که مردان طبقه کارگر قادر به دیدن تصاویر جنسی بدون ایجاد خطر برای زنان نیستند .این امر مردان طبقه کارگر را به عنوان هیولاهای جنسی احمق معرفی می کند و این دیدگاه را تقویت می کند که از نظر جنسی، مردان «همه متجاوزان بالقوه هستند». در واقع آنقدر بالقوه است که یک نگاه به رابطه جنسی در یک فیلم یا یک زن برهنه در یک صفحه همه آنها را به تجاوز و آزار و اذیت سوق می دهد یا برای همیشه به روح آنها آسیب می رساند.
این یک جامعه طبقاتی مضر، سلسله مراتبی و جنسیتی است که ایده سوء استفاده جنسی و قدرت و تسلط مردانه بر زنان را معرفی می کند.
– این کلید نگرش ها و رفتارهای استثمارگرانه است، نه تصاویر بزرگسالان برهنه در حال رابطه جنسی. هر حرکتی به عقب در زمان، هر گونه عقب نشینی در رهایی بدن و ذهن ما، چه به نام جشن گرفتن زنانگی و چه به نام از بین بردن هرزگی، گامی قطعی به سوی سرکوب بیشتر است، و هنگامی که سرکوب در جریان است، حق کمی را که برای تصمیم گیری و کنترل زندگی خود به دست آورده ایم، با انتخاب آگاهانه از دست می دهیم.
بحث بر سر رابطه جنسی و آزادی جنسی، سال هاست که پیشرفت جنبش فمینیستی را فلج کرده است. آخرین چیزی که ما به آن نیاز داریم، اشکال جدید احساس گناه برای زنان است، راهپیمایی زیر پرچم مبهم و همیشه در حال تغییر صحت سیاسی.
فمینیسم و سیاست جنسی باید اساساً در مورد انتخاب، کنترل زندگی و بدن ما باشد، و این باید شامل انتخاب جنسی باشد. این ادعا که همه زنان قربانی جنسی هستند، جنبش زنان را متحد نکرد، بلکه زنان را دچار احساس ترس، ناتوانی و درماندگی کرد. همچنین بین زنان و مردانی که می خواستند همه چیز تغییر کند، شکاف ایجاد کرد.
اجتناب از رابطه جنسی، عوارض و تناقضات آن، اشتیاق و انرژی آن، هیچ یک از ما را قوی نخواهد کرد. این به ما برای مبارزه با تبعیض جنسی نیز کمکی نخواهد کرد. این دور زدن موضوع به نام وحدت و صحت سیاسی است که زنان طبقه متوسط همچنان به زنان طبقه کارگر (و مردان) می گویند که در رختخواب یا بیرون از تختخوابشان چه کار کنند.
سکس درخشان است
پیروی از سردرگمی ها و اخلاقیاتی که هزاران سال بر ما تحمیل شده است، برای مردم طبقه کارگر شکست بزرگی خواهد بود. اظهاراتی در مورد نحوه رفتار جنسی ما وجود دارد که قدمت بسیار فراتر از کتاب مقدس دارد، و مطمئناً آن کتاب کوچک مسئول سرکوب بسیار جدی زنان، و گاه مردان، به ویژه مردان همجنسگرا بوده است.
سکس می تواند برای همه کسانی که در آن شرکت می کنند لذت بخش باشد و باید باشد،
و اگر رابطه جنسی راه ما برای کسب درآمد، تغذیه بچه ها و داشتن یک زندگی به جای صرفاً زنده ماندن باشد، قطعاً نباید مورد تحریم و اخم قرار بگیریم.
این به طور خودکار فحشا یا فیلم های مستهجن را توجیه نمی کند اما بهتر از آن است که قبل از سحر از خواب بیدار شویم تا برای ثروتمندان خانه بسازیم، فاضلاب ها را تمیز کنیم یا مغزمان را در خط تولید بی حس کنیم. و بدون شک بهانهای برای فاجعههای اجتماعی و افراد بیماری که تجاوز و آزار و اذیت میکنند، نیست. رابطه جنسی، و لذت بردن از آن، طبیعی است و بخش عمده ای از زندگی ماست. وقتی ما با هر تعداد شریک جنسی، مرد، زن، همجنس گرا، استریت یا بایوسکشوال، رابطه جنسی رضایت بخشی داریم، چرا نباید همراه با اشتیاق، غرور، هیجان و تجربه باشد؟
اگر هیچ کس صدمه نبیند یا مورد استثمار قرار نگیرد، اگر از قدرت بر دیگری استفاده نشود، سکس دقیقاً همین است – مال ما.
این به نفع همه طبقه ما است که در مورد جنسیت و تمایلات جنسی بحث کنیم، بدن خود را کنترل کنیم، و در مورد اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی خوب نیست، درس بگیریم، توصیه های پزشکی خوب به کنار،اما اخلاق مداران، سیاستمداران و طبقات متوسط حق ندارند مانع ما شوند یا در جریان رابطه ما مداخله کنند.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل