آقای فرهاد میثمی، ما بدرفتاری ها و رفتار ضد انسانی شما را فراموش نکرده ایم!

آقای فرهاد میثمی !

شما احتمالا گمان می کنید که هنوز در دهه هشتاد هستیم و همه رسانه ها در دست استمرار طلبانی است که مدعی اصلاح طلبی هستند! ، که هر دروغی بگویید و هیچ کس نتواند حقایق را به مردم بگوید، نه !

نه! آن ماجرا تمام شد.

آقای میثمی !

ما که بدرفتاری ها و رفتار ضد انسانی شما را فراموش نکرده ایم، ما که فراموش نکرده ایم شما هیچ تعهدی به سوگند پزشکی نداشتید و با راه ندادن #عبدالرسول_مرتضوی به هتلی که برای خود درست کرده اید نزدیک بود جانش را خطر بیاندازید.

حالا ادعا می کنید که #ارژنگ_داودی به شما حمله کرده؟؟؟!

و داستان  را جوری جلوه دادید که انگار همبند شما یک شرارتی و جنایتکار است ؟

ارژنگ داودی یکی از مهربان ترین و دانا ترین همبندی هایی بود که در همه این سال‌ها داشتم، یک آموزگار واقعی، یک انسان فداکار و متواضع، بارها پیش آمد که در حال مطالعه بودم و حواسم به اطراف نبود، او با اینکه از پدر من سن بیشتری دارد ، پیش از من سلام می کرد، (همیشه حتی به کوچکتر از خودش اول سلام می کند و به همه احترام می گذارد) هر روز به همه همبندی هایش سر می زند ، احوال می پرسد، جدیدالورود که به بند می آید برایش همه وسایل مورد نیاز را تهیه می کند و بدون اینکه کسی بفهمد در تختش می گذارد …

آقای میثمی چرا نمی گویی که چقدر ارژنگ را آزار دادید، خودت و همدستی که به تازگی آزاد شد بارها از ورود زندانیان به آن هتل جلوگیری کردید ، برای رفاه خودتان باعث رنج ده ها زندانی شدید و وقتی نتوانستید از آمدن ارژنگ داودی به بند  فرعی جلوگیری کنید ، هر اذیت و  آزاری که درتوانتان بود را علیه او انجام دادید که آنجا را ترک کند که خودتان راحت باشید.

ارژنگ داودی را همه می شناسیم، حتی زندانی های طبقات پایین هم او را مثل پدرشان دوست دارند، با همه مهربان است جز با جلادان و عوامل حفظ حکومتی که باعث رنج مردم شده، مافقط وقتی صدای بلند عمو ارژنگ را می شنویم که امثال اژه ای و وزیری به بند آمده اند ، و او مرگ بر ستمگر را فریاد می کند.

فرهاد میثمی بارها بی اجازه به وسایل آقای داودی دست زده، آرامش او را به هم زده و تلاش کرده او را خسته کند تا از بند فرعی برود.

بند فرعی روبروی بند #زندانیان_سیاسی است ، یک جای خیلی دنج که بر خلاف بند روبرو بسیار آرام است و امکانات زیادی دارد،

میثمی و فهندژ آنجا را ملک شخصی خود می پنداشتند و از ورود دیگران به آنجا جلوگیری می کردند، پیش از ارژنگ داودی ، مسئولان زندان تصمیم گرفتند که عبدالرسول مرتضوی را به آنجا بفرستند، میثمی و فهندژ چنان جنجالی به پا کردند که ولی محمدی معاون زندان تصمیم گرفت آقای مرتضوی را به بند قتلی ها بفرستد،که با دخالت ما از این فاجعه جلوگیری شد و با مسئولیت خودم آقای مرتضوی را به سلول خودم آوردم و از او نگهداری کردم، میثمی و فهندژ می گفتند که نمی توانیم مرتضوی را نگه داریم، چون یک پایش را در جنگ از دست داده ،نمی تواند نظافت را به خوبی رعایت کند و  اینجا را کثیف می کند .

چند ماه بعد آقای ارژنگ داودی را به فرعی دادند، باز هم میثمی و فهندژ قیام کردند ولی موفق نشدند، چون عوامل زندان ، آقای داودی را از تماس تلفنی محروم کرده بودند، به او کارت تلفن نداده بودند  و می دانستند اگر به سالن ما بیاید ، حتما از طریق  دایورت و کنفرانس به او کمک می کنیم که با خانواده اش تماس بگیرد ، ولی می دانستند که میثمی و فهندژ هرگز به کسی چنین کمکی نمی کنند و به نظامشان وفادارند.

از یک ماه پیش که آقای ارژنگ داودی بیانیه ای منتشر کرد ، میثمی بیش از پیش او را آزرد، چون محتوی آن بیانیه برای امثال میثمی که از حفظ این حکومت سود برده اند خوشایند نبود.

خندان مدعی است که آقای داودی پیشتر به سعید مدنی هم حمله کرده ولی نمی گوید که مافیای استمرار طلبان ( که خود را اصلاح طلب نامیده اند) چه بلاهایی سر مردم آورده، از شعبان بی مخ سید ممد خاتمی( بهزاد عرب گل ) و  کثافت کاری هایش نمی گوید.

بهزاد عرب گل کسی است که در دوران خمینی و پس از فتوایی علیه #سلمان_رشدی مامور شد تا به ژاپن برود و کتابخانه ای که کتاب آیات شیطانی را می فروخت آتش بزند، او پس از آتش زدن این کتابخانه نزدیک به دو سال در زندان ژاپن بود، اما عوامل جمهوری اسلامی با پول زیادی که به ژاپن دادند او را باز پس گرفتند.

عرب گل در دهه هشتاد که بوی کباب شنید اصلاح طلب شد و در زندان شعبان بی مخ اصلاح طلبان بود و هر کس که به بدرفتاری های آنان اعتراض می کرد را کتک می زد و آزار می داد.

• ●●

میثمی  راه استاد “خود ستوده “اش ،  نسرین را ادامه می دهد ، نسرین بار دوم که میاد زندان میگه باید برم توی تخت قبلیم، خانم  مریم اکبری منفرد قدیمی بند میگه کسی که آزاد شده دیگه تختش به بعدی می رسه، ملک شخصی که نیست .

نسرین با سیلی میزنه تو گوش خانم منفرد و با زور و کمک زندانبانها تخت یک زندانی بینوا را غصب می کند .

یگ بار هم یک زندانی فقیر چند تا از سیب زمینی های نسرین  بر می داره، هم اون زندانی را کتک می زنه و هم آبروشُ میبره،

 جوری که بقیه زندانی ها دوبرابر سیب زمینی بهش میدن که دست از سر اون بی نوا بر داره

☆☆

بند سیاسی دو سالن دارد

یکی سالن اصلی با هجده سلول  ،  که اکثر زندانیان  آنجا هستند

یک بند فرعی که  دو اتاق دارد  هم (خیلی دنج و  خلوت)

تلف سالن فرعی هر روز وصل است ،

ولی تلفن سالن اصلی  فقط هفته ای سه روز که به هر نفر ده دقیقه می رسه

میثمی قبلا با یک بهایی هم اتاق بود

هر دو پولدار و راحت طلب

در اوضاعی بهتر از  هتل بودند…

تا اینکه تبعید ارژنگ تمام شد   به جای سابقش برگشت

ارژنگ هنوز به دادخواهی ادامه می دهد،

وقتی عمله های حکومت به بند می آیند   ، فراید ننگ بر ستمگر می زند و انتقاد می کند

میثمی هم از اینکه به نظام مقدسش انتقادشود،، عصبانی می‌شود

از این رو این شروع به اذیت کردن ارژنگ می کند.

یک تیر و دو نشان

هم خودشیرینی برای برادرانش در وزارت اطلاعات

هم از شر ارژنگ راحت شدن و اختصاصی شدن مجدد کاخش …

وقتی ارژنگ اعزام شد بیمارستان

میره سر وسایلش که موبایلش پیدا کنه بده به عوامل  زندان

ولی پیدا نمی کنه ، چون اصلا ارژنگ موبایل نداشته …

ارژنگ هم میفهمه  که این رفته یراغ وسایلش و….دعوا

میثمی با صندلی میزنه به کمر ارژنگ

بعد میگه با تیزی من رو زده!

البته تو دوربین دیدن که ارژنگ نزده، و از فرهاد میثمی به جرم نشر اکاذیب شکایت شده و حالا هم انداختنش انفرادی ■■■

• ●

☆

از نجابت و رازداری ما سوء استفاده کردید و دیگر دوران سکوت و چشم پوشی روی کثافت کاریهایتان تمام شد.

خشونت بد است؟

چرا نسرین به خاطر یک تخت یا چند شلغم و سیب زمینی به همبندی هایش سیلی زد؟

آقای میثمی !

اینکه حق چندین #زندانی_سیاسی را پایمال کردی و از ورودشان به کاخی که برای خود ساخته ای جلوگیری کردی ، خشونت نیست ؟

اینکه اتاق مطالعه بند را بیت العباس نامیدید و در جایی که نصف بیشتر اعضای بند شیعه نبودند ، با صدای بلند اذان و دعاهای مذهبی پخش می کردید نقض حقوق همبندیان نبود ؟

خودتان جنگ را شروع کردید

ما نجابت کردیم و خیلی از کارهای کثیفتان را افشا نکردیم به این امید که اصلاح شوید، ولی شما هم مثل حکومت محبوبتان قابل اصلاح نیستید.

در  زندان #گوهردشت

همه زندانی های سیاسی سه روز در هفته تماس تلفنی دارند

و هر بار کمتر ار ده دقیقه

به جز فرهاد میثمی که از هشت صبح تا نه شب تلفن اختصاصی اش وصله ( شبها هم که از امکانات ویژه ای که برادرانش در وزارت بهش دادن  استفاده می کنه)

ارژنگ داودی هم کلا از تماس تلفنی و ملاقات محروم است.

با اینحال میثمی، برای اینکه دوباره  کاخش اختصاصی بشه و ارژنگ را از بند فرعی بیرون کنند ، رفته راپورت دروغ داده که عمو ارژنگ موبایل داره …

وقتی هم که عمو ارژنگ اعزام میشه ، میثمی میره سر وسایلش که گوشی رو پیدا کنه ، جایزه بگیره …

و البته چیزی هم پیدا نمی کنه، چون عمو ارژنگ موبایل نداره

وقتی که( #ارژنگ_داودی )  از اعزام بر می گرده ، می فهمه که به وسایلش دست زدن،

میره پایین داد و هوار که کی اومده به وسایلش دست زده

میفهمه کار اینه

بعد این شیاد  به درون میگه یک زندانی خطرناک بهم حمله کرده !

#فرار_رو_به_جلو

• ●●

☆☆

درباره #ارژنگ_داوودی

یادم نرفته ،

وقتی اژه ای اومد تو بند ( بند چهار زندان گوهر دشت _ سالن ده )

جوری فریاد زد : مرگ بر خامنه ای

مرگ بر ستمگر که عبا عمامه رو برداشت و با نوچه هاش فرار کرد، هر کدوم از عمله های حکومت می آمدند، از بالا تا پایین حکومت را براشون تشریح می کرد: رهبر دزد و جنایتکارتون…

بله درسته ، او زندانی خطرناکی است، هنوز پس از دو دهه تحت شکنجه بودن ، ایستاده و با ستمگران می جنگه

از چند طبقه پرتش کردند پایین

سالها به بدترین زندان‌ها تبعید شد

از ملاقات و تماس تلفنی هم محروم ،

اما محکمتر از کوه ایستاده و همونجور که برای شما اپورتونیستها و حکومت محبوبتان خطرناک است ، برای ما اسطوره مقاومت و مهربانترین دوست و آموزگار…

همینکه امثال سعید مدنی، سعید رضوی فقیه ، میثمی و خندان دشمنت هستند ، یعنی راه را درست رفتی، یعنی برای واپسگرایان  خطرناکی،

خاری در چشمان  خودپروفسور پنداران #علوم_سیاسی که هنوز می خواهند از درون نهج البلاغه برای گذار بی خشونت به #دموکراسی دینی راهکار پیدا کنند !

#ارژنگ_داودی اسطوره مقاومت

آموزگار مهربان

#سهیل_عربی

www.facebook.com/soheyl.Arabi645/posts/pfbid023HyZmRMFwoa3zcrrR1y3A5t5uqzkdghivURRaAv2Cho4bacUE4Wm5TsYrjjpyRsl