مِت بازی: روابط جنسی یا عاطفی بین دو زندانی زن

دادخواهانِ در بَند

مِت بازی: روابط جنسی یا عاطفی بین دو زندانی زن
Text Size

” مِت بازی “

روابط جنسی یا عاطفی بین دو زندانی زن

* شبیه به ” جوجه بازی ” در بند مردان*

” مِت ” در نقش زن است و ” ادعا کُن ” زنی است در نقش شوهر .

معمولا این نوع رابطه با رضایت دو طرف و به ندرت با اجبار است و حتی ماموران زندان هم در جریان هستند چون از ادعا کنها حق حساب می گیرند .

بسیاری از ادعا کن ها چند تا مِت دارند و این ( چند همسره بودن )نوعی ارزش به حساب می آید .

ادعا کن ظاهری مردانه برای خودش درست می کند

ادعا کن حتی روی مِتِش  غیرتی هم می شود ! به او خرجی هم می دهد، اگر کسی به متش چپ نگاه کنه سرش دعوا می کنه ، قربون صدقه متش میره،الان که دیگه آنقدر راحت شدن ، وسط کریدور از هم لب می گیرن و توی زاغه ها بدون واهمه رابطه جنسی دارند، که به دلیل عدم رعایت بهداشت، بسیاری از آنها به بیماری‌های مقاربتی  زنانه( مثل زگیل یا تبخال  تناسلی herpes  ) دچار می شوند .

 سازمان زندان‌ها فقط بلد است که هویج، کدو و بادمجان را اسلایس کند که مبادا کسی خودارضایی کند، اما اصلا به مسائل بهداشتی و بیماری های ناشی از مِت بازی توجهی ندارد.

بسیاری از خانم‌ها برای نیازهای مالی ” مت ” می شوند ( در بند آقایان هم بسیاری از پسر ها برای تامین هزینه ها حاضر به ” جوجه شدن” / تن فروشی ، می شوند .

به جز در بند سیاسی ، اکثر بندها فاقد دوربین در اتاقها هست و متجاوزین با خیال راحت هر بلایی سر دخترهای جوان می آورند.

نیوشا یکی از ” مت ” های زندان قرچک است، او می گوید پیش از ورود به زندان هرگز رابطه جنسی و عاطفی نداشته، و از این رابطه ، به ویژه آنجایی که ادعا کن برایش غیرتی می شود لذت می برد،

از او می پرسم ، مسئولین زندان به شما کاری ندارند؟ ( گیر نمیدن؟ )

می خنده و میگه : نه ، اصلا، فقط میگن با شما ( سیاسی ها) حرف نزنیم.

بین زندانیان زن جمله ای  رایج است که می‌گویند :

یا باید «ادعا کن» باشی یا بروی زیر «ادعا»

وقتی بحث عشق در زندان مطرح می‌شود احتمالا همگی به رابطه عاشقانه‌ی یک زن و یک مرد که از هم جدا افتاده فکر می‌کنند یا رابطه‌ی عاشقانه‌ی مادر و فرزندی و قاعدتا وقتی بحث از خانواده هم مطرح شود تنها یک خانواده غیرهمجنس را متصور خواهند شد.

اما حقیقت همواره می‌تواند چیز دیگری باشد. زنان هم در زندان می‌توانند عاشق یکدیگر شوند، یا مردانی که در بند دل به یکدیگر می‌بندند.

مدت‌هاست ادبیات مورد استفاده درون زندان به واسطه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی به خارج از زندان هم کشیده شده، هر رابطه همجنسی در میان زنان زندانی «مت بازی» و در بین مردان با اصطلاحاتی چون «چاقال، فنچ و یا بچه» نامیده می‌شود.

این نامگذاری‌ها تنها از یک ذهنیت دگرجنسگرامحور نشات می‌گیرد که رابطه‌ی جنسی دو مرد باعث خدشه وارد شدن به «مردانگی» او خواهد شد و یا رابطه زنان با هم نیز چیزی جز «بازی» نخواهد بود. چرا که ذهن دگرجنسگرامحور برای فهم هر موضوعی همه چیز را در قالبی که به آن خو گرفته وارد می‌کند. پس در چشم او هر رابطه‌ای یک تای «مردانه» و «زنانه» نیاز دارد و خارج شدن از این حدود مایه‌ی «سرشکستگی» است.

☆☆

عشق در زندان محدود به شنیده‌ها نیست، ممکن است همین حالا در زندانی اتفاق بیفتد. آن‌ها می‌توانند تا جایی موفق به پنهان کردن این رابطه شوند اما با عیان شدن آن قضاوت‌ها، طردها و شکایت‌ها به مسئولان زندان آغاز می‌شود. ممکن است افرادی که خود از نظام قضایی و قوانین مجازات اسلامی در ایران آسیب دیده‌ و محکوم شده‌اند در مقابل یک رابطه همجنس‌خواهانه دوباره به همان سیستم شکایت ببرند و یا حتی زندانبان کس دیگری شوند. خاطیان (زوج همجنس) مجازات می‌شوند و وجدان عمومی زندان آسوده از اجرای عدالت و جلوگیری از ترویج «فساد اخلاقی» آرام می‌گیرد. هموفوبیا آن چنان پیچیده و خاص نیست، می‌تواند با نام نهادن یک رابطه‌ی عاشقانه با عنوان «مت‌بازی» آغاز شود و یا می‌تواند به شکل اظهار تعجب و انزجار از عشق دو مرد دربیاید.

۱۵ سال قبل در بند یک زندان اوین، برخی از فعالان سیاسی پس از مشاهده‌ی رابطه میان یک زوج همجنس زندانی سیاسی در واکنشی سریع اقدام به جمع‌آوری امضا خطاب به نگهبانی اندرزگاه جهت انتقال این دو زندانی کردند. با درخواست سایر زندانیان موافقت شد و «خاطیان» به بند زندانیان با جرایم عمومی منتقل شدند.

نادیده گرفته شدن عشق همجنس به همین جا ختم نمیشود، به این فکر می‌کنم که اگر شخصا در ایران مانده بودم و قرار بود ۵ سال از عمرم را در زندان را بگذرانم، آیا جرات آشکارسازی گرایشم را داشتم؟ آیا می‌توانستم آشکارا در بند زنان از یار همجنس خودم (حتی یاری خارج از زندان) صحبت کنم؟ یا محکوم به آن می‌شدم که احساساتم را باید برای خودم و خلوتم نگاه دارم؟

برخورد زندانبان، قاضی و پاسیار زندان با من مشخص بود، من در نگاه آن‌ها «منحرف جنسی» بودم که همواره باید از دوربین‌ها تحت نظر گرفته می‌شدم، مبادا که ساحتی در زندان بر باد رود. اما همبندی‌هایم با من چه می‌کردند؟ می‌دانستم که شهروندان بهایی زندانی نمی‌توانند از نمازخانه‌ی زندان (یک فضای ۲ در ۳ متری) برای نیایش و عبادت استفاده کنند، وضعیت من چه بود؟ نجس بودم؟ باید از من رو می‌گرفتند و لمسم نمی‌کردند مبادا که گرگ خفته درونم بیدار شود؟ این‌ها می‌توانست تنها تصورات من باشد اگر که نمی‌دانستم نگاه عموم به رابطه‌ی میان دو همجنس چگونه است. حتی موضوع به اسلام و اعتقادات مذهبی نیز باز نمی‌گردد، بارها در زندگی شاهد آن بوده‌ام که افرادی که خود تمامی «گناهان» با تعاریف اسلامی را انجام می‌دهند یعنی مواردی چون شُرب خَمر و رابطه خارج از ازدواج و … را دارند، اما رابطه با همجنس خط قرمزشان است، گناه نیست، اما انحراف از دستورات اخلاقی است! کدام اخلاق؟ اخلاقی که از کودکی صدا و سیما، خانواده‌ها و کتب درسی پدرسالار و دگرجنسگرامحور برای آنان تعریف کرده است، آن جایی خط اخلاقیات کشیده می‌شود که حقوقی از خودشان نقض شود و رابطه با همجنس هرگز در این خطوط قرمز جایی نداشت.

روابط افراد همجنس در زندان همیشه تحت عنوان رابطه موقت داخل زندان تحقیر می‌شود. توجیه این افراد آن است که فضای تک جنسیتی، نیازهای جنسی و کمبودها می‌تواند افراد را به این سمت سوق دهد، روابطی موقت که پایداری هم ندارند. فرضا که درست باشد! آخرین رابطه‌ی شما با یک غیرهمجنس چقدر به درازا کشیده؟ یک شب؟ شش ماه؟ یک سال؟ شما با همه‌ی کسانی که با آنان وارد رابطه می‌شوید ازدواج می‌کنید؟ فرضا که به دلیل فضای تک جنسیتی افراد بیشتری به این سمت سوق داده می‌شوند، آیا اگر میلی به همجنس هر چقدر اندک در فرد وجود نداشت چنین امری ممکن بود؟

عموما چنین استدلالی از آن جا مطرح می‌شود که گرایش جنسی استاندارد دگرجنسگرایی فرض شده است یا زمانی که میل جنسی یک دوقطبی در نظر گرفته شود. انسان‌ها یا تماما دگرجنسگرا هستند و یا در مواردی (اندک) کاملا همجنسگرا. غافل از آن که اسپکتروم میل جنسی بسیار گسترده‌تر و همچنین متغیرتر است. گرایش جنسی می‌تواند در طول زندگی یک فرد ثابت نماند چرا که هر بار تعریف ما از خودمان دستخوش تغییر می‌شود. این تغییرات نه نشان از آن چه «هوسبازی» نامیده می‌شود است و نه طمع و نه کمبود.

انسان‌ها آزاد هستند که در طول این طیف گسترده حرکت کنند. اگر گرایش جنسی دیگران برای شما آزاردهنده، ترسناک و گریه آور است باید تعاریف ذهنی خودتان را دستخوش تغییری انقلابی کنید. دنیای خارج از زندان ذهن شما متنوع‌تر از چیزی است که متصور هستید.

#مت_بازی# زندان_قرچک_ورامین

دادخواهان_دربند#

سهیل_عربی#

بیستم تیرماه ۱۴۰۱

https://t.me/LaVoixDesPrisonniers

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل