سری مقالههای کندوکاو برای پاسخ به سوالات رایج مربوط به آنارشیسم میباشد. بقیه مقالات را با دنبال کردن هشتگ کندوکاو در سایت ما میتوانید بیابید.
پرسش: برای آنکه در یک سیستم اداره شورایی نوعی کاپیتالیسم رانتی و رفاقتی شکل نگیرد چه تدبیری اندیشیده اید؟
گروهی از همقطاران آنارشیستی، بخاطر همان دلایل امکان شکلگیری ساختارهای اقتدارگرایی، علاقه زیادی به سیستم شورایی ندارند. اما آنارشیستها در طول تاریخ به مواضع اندیشیده و پاسخهایی از زوایای مختلف داده اند.
نکته اول اینکه آنارشیستها ضد پیروی و رهبری هستند. هر سیستمی که در آن گروهی به «اداره و مدیریت» امور دیگران میپردازند بر خلاف مرام آنارشیستی است. حالا این نظام زرورق «شورایی» و «کارگری» داشته باشد یا خیر فرقی در دیدگاه آنارشیستها ندارد. وقتی آنارشیست ها سخن از سازمان شورایی میزنند، منظور شیوه ای است که اعضای جامعه بتوانند با تفاهم و مشارکت کامل به تصمیمات گروهی برسند و نه آنکه مرام دولتمداری به شکل خردهتر و کوچکتر نگه داریم. جامعه نیز ساخته شبکه افرادی است که با هم دیگر در مشارکت و تفاهم متقابل هستند. افرادی که همدیگر را نمیشناسند یک جامعه و گروه را مانند جامعه کنونی اقتدارگرا و سرمایهداری تشکیل نمیدهند. به این دلیل، جامعه آنارشیستی متشکل هزاران هسته و گروه و شبکه است.
چیزی که مرتب با آن مواجه میشویم این است که کسانی که تازه با آنارشیسم آشنا شده اند، گمان میکنند که جامعه آنارشیستی جامعه کنونی است منهی دولت و سرمایهداری. این تصور اشتباه است چونکه شیوه سازماندهی آدمیان در دوران کنونی باعث وجود و تداوم دولتها و ساختارهای اقتدارگرای دیگر میشود. اگر قصد خود بر نابودی دولت و ساختارهای اقتدارگرا را جدی بگیریم و واقعگرایانه نگاه کنیم، نیاز به انقلاب اجتماعی است که تمام ساختارهای و روابط اجتماعی اقتدارگرا و پنداشت کنونی ما از جامعه را ریشهکن و روابط نو و بدون اقتداری جایگزین آن کنیم.
برای ساخت یک جامعه آنارشیستی و جلوگیری از پسرفت آن به ساختارهای اقتدارگرایانه چند مورد در میان آنارشیست ها بیان شده است. ۱
۱) نابودی «تقسیم کار»:
اکثر آنارشیستها کلا علیه مفهوم «کار» هستند. طبقات حاکم و سرمایهداران با بکارگیری از نهاد مالکیت، اکثریت جامعه از دسترسی به منابع مورد نیاز و علاقه برای زندگی که قبلا در اشتراک عمومی بود محروم میکنند و همه راهها بجز تن به بردگی دادن از طریق نهاد «کار» (با نهادهای دیگر مثل بدهی و این امثال برای دسترسی به آن منابع با خشونت و زور اقتدار یبندند. فعالیت آدمی در امور زندگی و علاقه و انگیزه خود و نه برای منافع دیگران، «کار» کردن نیست. بدون ساختارهای اقتدار، کار وجود نخواهد داشت.
به هر حال، در جامعه آنارشیستی تقسیم کار به شکلی که هر کسی نقش کوچکی در یک فعالیت داشته باشد وجود نخواهد داشت. همه افراد در همه ابعاد جامعه نقش مشترک خواهد داشت. این به چند دلیل است. یکی آنکه کارهای یکسان آدمی را تبدیل به یک ربات و برده میکند که از پرورش او به عنوان یک آدم آزاد و متفکر جلوگیری میکند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک نفر بتواند درباره امور خود و روابط خود با دیگر اعضای جامعه تصمیم درست و سنجیده بگیرد وقتی که به او اجازه داده نشده است که درباره این امور بیاموزد و خود را پرورش دهد. به همچنین، همه امور یک جامعه ارزش یکسانی ندارند و ارزش کسانی که کارهای اهمیتبارتری انجام میدهند در طول زمان بیشتر خواهد شد که باعث پدیداری سلسلههای مراتب و ساختارهای اقتدارگرا میشود. همه اعضای جامعه در همه امور آن نقش خواهند داشت.
در این یک پرسش مطرح میشود که اعضای جامعه وقت خود را از کجا میآورند که در همه امور نقش داشته باشند؟ الان مردم از صبح تا شب دارند کار میکنند و وقت برای امور دیگر ندارند.
خب، نکته اول اینکه ما با این همه تکنولوژی بیشتر از نیاکانمان برای زندگی خود فعالیت میکنیم و این پدیده بخاطر وجود سیستمهای تمامیتخواه و ساختار سرمایهداری است که همه جهان را دربرگرفته است. تکنولوژی بجایی که برای افزایش آسودگی و رفاه و کارآسایی آدمی بکار گرفته شود، برای نظارت و کنترل و خشونت و استبداد بکار گرفته میشود. به شکلی که ما الان با رباتها در حال رقابت هستیم و به همه شکل امور زندگی ما نظارت و کنترل میشود. بیشتر مشاغل کنونی نه تنها بیهوده هستند بلکه برای جامعه و زیستبوم ما مضر هم هستند. همه قاضی و وکلا و سربازان و پلیسها و ملایان (پلیسهای معنوی) و کارمندان دولتی و غیردولتی و مدیران و غیره که کارهای بیهوده فقط برای حفظ و افزایش نفوذ قدرت هستند جایی در جامعه آنارشیستی ندارند. یک سری کارهای دیگر هستند که بیهوده نیستند ولی تنها در جامعه مریض کنونی میتوانند وجود داشته باشند برای مثال کودکستان چونکه پدر و مادر باید بروند کار کنند و نیاز دارند بچه را یک جا نگهداری کنند. وقتی آدمیان دست از کارهای بیهوده و مضر دست بکشند و همه در آبادانی جامعه خود با تفاهم و در توان خود فعالیت کنند، نیاز به فعالیت همه در اینگونه فعالیتها خیلی کم خواهد بود. کروپتکین در زمان خودش که تکنولوژی چنان پیشرفتی نداشت، گمان میکرد که ۵ ساعت در روز فعالیت برای یک جامعه سالم و آباد کافی باشد. الان نمیدانیم که دقیقا چقدر است.
به قول دیوید گریبر (David Graeber):
«برای حفظ یک جامعه عملکردی واقعاً چند ساعت باید کار کنیم؟ یعنی اگر از شرّ تمامی مشاغل بی فایده یا مخرب مانند بازاریاب از راه دور، وکلا، زندانبانان، تحلیلگران مالی، کارشناسان روابط عمومی، دیوان سالاران و سیاستمداران خلاص شویم و بهترین ذهنیت علمی ما، بجای کار بَر روی سِلاح های جنگی یا سیستم های بازار سهام به مکانیزه کردن کارهای خطرناک یا آزار دهنده مانند استخراج زغال سنگ یا تمیز کردن حمام معطوف شود و کارهای باقی مانده را به طور مساوی بین همگان تقسیم کنیم، چند ساعت در روز باید کار کنیم؟ پنج ساعت در روز؟ چهار ساعت؟ سه ساعت؟ دو ساعت؟ هیچ کَس نمی داند، چونکه هیچ شخصی حتی این نوع سوالات را نمی پُرسد. آنارشیست ها فکر می کنند اینها همان سوالاتی هستند که ما باید پرُسشگر آنها باشیم.» ۲
در این میان قابل ذکر است که منظور از نکات بالا این نیست که همه افراد جامعه دست فعالیتهای یکسان و همزمانی مثل کشاورزی بزنند. علاقه و توانایی مردم متفاوت است و مردم در یک جامعه آزاد دست به فعالیت های سودمندانه به شکل داوطلبانه بر اساس توان و علاقه خود خواهند زد. حتی اگر فعالیتهایی نتیجه بنظر مثبت و سودآوری برای جامعه نداشته باشند، هرگز به اندازه و گستره جامعه سرمایهداری و دولتمداری کنونی مخرب نخواهند بود.
۲) همبستگی اجتماعی:
جامعه شبکه ایست که افرادی که با تفاهم متقابل با یکدیگر رابطه و مشارکت دارند. کسی خارج از این شبکه نمیتواند برای اعضای این جامعه تصمیم بگیرد و بخاطر وجود چنین همبستگی، احتمال تصمیمگیری استبدادی برای دیگر اعضای که دوست و رفیق و خانواده هستند بسیار کمتر میشود. اگر کسی قصد بدی داشت، روابط دوستی و موضع خود را در جامعه به خطر میاندازد و نهاد قدرتی وجود ندارد که او را از پیامد اعمال بد خود حفظ کند. اعضای جامعه نیز باید هوشیارانه این همبستگی را حفظ و گسترش دهند. نکته خوشحال کننده این است که نیاکان ما پاسخی در اینباره داده اند که بنظر خیلی کارا است.
این پاسخ وجود جشنهای مختلف مثل نوروز و یلدا و دیگر و دیگر است. نکته ای که باید در نظر داشت این است که این جشنها ساخته ادیانی مانند زرتشتی نیستند، بلکه فعالیت و عملکرد خودجوش مردم بوده است که بعدا توسط ادیان و طبقه حاکم برای منافع خودشان مصادره شده است. برای مثال به کریسمس میتوان اشاره کرد که جشن غیر مسیحی بوده که بعدا بخاطر محبوبیتش توسط کلیسا مصادره شد. این جشنها کاربرد اجتماعی دارند که بدون اقتدار و بدون نیاز به ایفای وظیفه، اعضای یک جامعه دور هم جمع شده و با خوش و بش و شادی و اینها روابط نزدیکتری بین خود ایجاد میکردند و اگر بزرگسالان نیز خبر رد و بدل میکنند و به تصمیمات و تفاهم کلی در موضوعات مورد نظر میرسند که روزهای بعد میتوانند روی جزئیات آن همفکری کنند. انگار ایرانیان هر ماه یک بهانه ای برای جشن گرفتن داشتند که معمولا زمانی بود که نیاز به یک تصمیمگیری گروهی بود. برای مثال نوروز برای تصمیمگیری برای کشت و فراموش کردن بدهی و دلخوریهای کوچک، و مهرگان برای نتیجه برداشت کشاورزی و تقسیم منابع و آینده کشت و شب یلدا برای آمادگی برای زمستان و اینگونه موارد. و اگر زمان و موارد زیر گفتگو مناسب هنگام جشنگیری نبودند، مردم مهمانی میگرفتند و به این شکل بدون اعمال اقتدار به تفاهم و اشتراک میرسیدند.
۳) خودکفایی نسبی:
یک جامعه باید کمی خودکفایی داشته باشد چونکه تکیه و وابستگی به منابع دیگر جوامع راه را برای ایجاد اقتدار و استبداد میان این دو ایجاد میکند. این خودکفایی نباید کامل یا مطلق باشد چونکه منابع میان دو منطقه متفاوت است و خودکفایی کامل یک جامعه را آسیبپذیر میکند (تغییر شرایط محیط زیست ممکن است حکم مرگ یک جامعه با خودکفایی کامل شود) و باعث پدیداری تفاوت شدید شرایط زندگی میشود که مد نظر آنارشیستها نیست. فقط اعضای جامعه باید هوشیارانه این موضوع را باید در نظر داشته باشند که هم آزادی خود را حفظ کرده و هم به زندگی نسبی خوبی داشته باشند.
در کل، در هر جامعه ای امکان ایجاد دوباره ساختارهای اقتدار هست. ما آدمیان که خوش نیتترین و پاکترین موجودات زمین نیستیم و آنارشیستها این مورد را نادیده نمیگیرند. ما باید ساختارهایی در جامعه کنونی ما که باعث وجود اقتدار و قدرت میشوند را نابود کنیم و همواره هوشیارانه از پدیداری دوباره آنها در همه ابعاد جامعه جلوگیری کنیم. این امر نیاز نیست که خسته کننده و زمانگیر باشد که بخواهیم یک نهاد به عنوان «حفظ انقلاب» برای آن بسازیم (که امری بسیار خطرناک و نادرست است.) فقط در مقابل افرادی که میخواهند دیگران به اطاعت وا دارند سکوت نکنیم. آن افراد بدون پیروی و فرمانبرداری ما قدرتی ندارند. ما فقط باید نافرمانی را در فرهنگ و کردار خود جا اندازیم که هیچ وقت سر دستور دیگران کوتاه نیاییم.
بخش رسانهای فدراسیون عصرآنارشیسم
یادداشتها:
۱ بخشی از کتاب هاتا شوزُ و آنارشیسم خالص در دوره میانه دو چنگ جهانی ژاپن (Hatta Shūzō and Pure Anarchism in Interwar Japan – John Crump) به این موارد میپردازد و چونکه این مطالب در ذهن نویسنده تازه است، تاثیر و بکارگیری این مطالب در متن میتوان یافت.
۲ آیا شما یک آنارشیست هستید؟ پاسخ آن ممکن است برای شما شگفتآور باشد!
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل