پَسی کُش

نوشته ی سُهیل عربی، زندانی سیاسی آنارکو سندیکالیست در ایران

پَسی کُش
Text Size

پَسی کُش

هر روز پنج صبح بر می خیزد تا لباسهایی را که شب گذشته از زندانیان گرفته بود را به سرعت و به سختی بشوید. به سرعت می شوید زیرا باید پیش از آمار صبحگاهی و بازشدن درب هواخوری لباسها را شسته و آبکشی کند. تا هجوم زندانیان به سمت درب آسیبی به کارش نرساند. باید اولین نفری باشد که صبح وارد هواخوری می شود تا فرصت کافی برای پهن کردن لباسها را داشته باشد. به سختی می شوید. برای ۶۰۰ زندانی محبوس در بند ۹ تیپ یک زندان تهران بزرگ، فقط چهار سینک ساخته شده است. آنجا هم ظرفها را می شویند و هم لباسها را. آب در اکثر ساعات قطع است و معمولا باکمک چند گالن که در آنها آب را ذخیره می کند در آن جای تنگ و بد بو لباسها را می شوید، که البته این دشوارترین مرحله نیست زیرا پس از شست و شو و پهن کردن لباسها مراحل دشوارتر آغاز می شود. او باید تا هنگام خشک شدن لباسها در هواخوری و تحت آفتاب داغ منطقه کویری فشافویه کنار لباسها بایستد زیرا اینجا بند شعبه است و از نظر اکثر زندانیان بزرگترین گناه ضعف است. اگر یک لحظه غفلت کند و یکی از معتادها حتی چند تکه از لباسها را بردارد او پَسی کُش می شود. پسی کش یعنی تحقیر شدن در برابر بیش از هزار جفت چشم. یا باید فورا خسارت لباسی را که فرد معتاد دزدید تاهزینه خرید مواد مخدرش را تامین کند را بپردازد یا صاحب لباس آنقدر با کف دست به پس گردن او می زند که سرخ می شود ومرگ را آرزو می کند. بنابراین سوختن زیر آفتاب و ایستادن در هواخوری را تحمل می کند تا لباسها خشک شود و برای این بیش از دوازده ساعت کار دشوار، حقوق بسیار اندکی دریافت می کند. چهار نخ سیگار برای هرتکه لباس. عجیب و دردناک است. از خود می پرسم جوانی که در زندان این شغل سخت را انتخاب کرده و برای این اندک درآمد اینقدر زحمت می کشد چرا باید در زندان باشد؟ او که از کارکردن هراسی ندارد. او با اکثر جوانهایی که در این بندمحبوس اند متفاوت است. عضویت در یکی از چندین باند فروش مواد مخدر قطعا برای او آسانتر از انجام چنین کار دشواری است و درآمدی بسیار بالاتر خواهد داشت، اما می خواهد دوباره سالم زندگی کند. افسوس که اینجا هرچه سالم تر و دور از فساد بمانی، سختی بیشتری را تحمل خواهی کرد.

نوزده سال پیش چند روز مانده به جشن تولد و زاد روز یازده ساله شدنش، خبری ناگوار زندگی او را تیره و بحران زده میکند. مرگ پدر در یک حادثه… او می ماند و مادر و دو خواهر خردسالش. مجبور به ترک تحصیل می شود و شروع به کار می کند. از کارت پخش کنی تا پخش پیتزا و پادویی در مغازه ها، از کار در تراشکاری تا مکانیکی و تعویض روغنی. چندسال از دهه دوم زندگی اش میگذرد. به گذشته نگاهی می کند. می بیند هر آنچه از کودکی و نوجوانی به یاد می آورد کار کردن از صبح تا شامگاه است و حسرت دریافت حقوق مکفی. خواهرانش در آستانه ورود به دانشگاه هستند. مادرش نیاز به مداوا دارد. صاحب خانه پول پیش بیشتری می خواهد و او حتی با سه شیفت کار هم توان تامین نیازهای حداقلی و ضروری عزیزانش را ندارد. می بیند اطراف او افرادی هستند که خیلی کمتر از او زحمت می کشند و خیلی بیشتر از او درآمد دارند.

‍ بالاخره جذب یکی از باندهای سرقت باطری خودرو می شود. و از آن پس به جای علی خوش دست او را علی باطری صدا می زنند. سالهایی که در مکانیکی کار می کرد، به این دلیل که خیلی زود ایراد خودروها را پیدا می کرد و به خوبی آنها را تعمیر می کرد، اورا سید علی خوشدست صدا میزدند و ازآن روزها که به سرقت روی آورد به دلیل سرعت و ظرافتی که در باز کردن کاپوت خودروها و سرقت باطری ها داشت او را علی باطری می نامیدند. کمتر از سه سال که در باندهای سرقت باتری خودرو عضو بود درآمدی چند برابر سالهایی که کار می کرد کسب کرد و علاوه بر تامین هزینه تحصیل خواهرانش مداوای مادر و تهیه پول پیش مرد نظر صاحب خانه، مبلغ قابل توجهی پس انداز کرد. اما دست آخر ماموران آگاهی اورا دستگیر کردند و حالا یک شعبه ای است. دنیای شعبه ای ها دنیای عجیب و غم انگیزی است. بپرسیم چه عواملی باعث می شود تا انسانها برای تامین نیازهای خود، سرقت را انتخاب کنند؟

حتی گاه می بینیم برخی از شعبه ای ها پس از رهایی از زندان علیرغم اینکه شکنجه و عذاب فراوانی را طی دوران پس از دستگیری، حین بازجویی و گذراندن محکومیت تحمل کرده اند بازهم به همان اعمال ادامه می دهند. بعضی از آنها می گویند از راه حلال، از طریق کار کردن نمی توانند نیازهای خود و خانواده خود را تامین کنند.بسیاری از آنها پیش تر کارگر بوده اند و به این دلیل که محروم از حقوق مکفی بوده اند روی به اعمال خلاف اخلاق و قانون آورده اند. برخی می گویند ما مجرمین کوچکتر هستیم اگر مجرمین بزرگتر نبودند، اگر حقوق مارا تضییع نمی کردند ماهم حالا کنار عزیزانمان بودیم. حتی بین آنها افراد تحصیلکرده ای را هم می بینیم که می گویند پس از فارغ التحصیل شدن سالها در جستجوی کار بودند ودرنهایت ناچار به انجام این اعمال مثل سرقت یا فروش مواد مخدر شدند. نیمی از آنها و شاید بیشتر از این معتاد هستند، اعتیاد به شیشه، هروئین، قرص بی دو و حشیش.

بیش از ۱۲۰۰ تن از ۴۰۰۰ زندانی محبوس در تیپ یک، علاوه بر مصرف مواد مخدر که توسط برخی ماموران و سربازان، بویژه ماموران نهادهای دیگر و در برخی موارد توسط زندانیان وارد می شود از متادونهایی که رایگان وتحت نظارت پزشک ندامتگاه به آنها داده می شود استفاده می کنند. علاوه بر تاسف برای فرد فرد انسانهایی که خود را به این روز انداخته اند یا شرایط و وضعیت سیاسی آنها را دچار این بحران کرده است باید متاسف بود از اینکه امروز صدها جوان که می توانستند نیروهای کار و تولید باشند دچار چنین وضعیت اسفناکی شده اند. اما دردناکتر این است که نه از پیشگیری نشان و خبری است و نه از درمان. برخی از مسئولین جمهوری اسلامی، در پاسخ به این پرسش که چرا هیچ رسیدگی ای به مشکلات جوانهای نقاط آسیب دیده کشور دیده نمی شود می گویند این مشکلات در همه جای دنیا هست،حتی در آمریکا و آنگاه که به آنها می گوییم پس عدالت موعود و تدبیر و امید چه شد؟ مارا متهم به فعالیت تبلیغی علیه نظام می کنند. اما به واقع مسئول همانگونه که از اسمش پیداست باید پاسخگو باشد.وقتی می گویند که تحریم ها هیچ اثری روی ما نگذاشته است باید از آنها بپرسیم که آیا تا کنون یک بار از زندان تهران بزرگ، ندامتگاه مرکزی، ندامتگاه کرج، زندانهای کشور بازدید کرده اند؟ آیا از زندانها یک بار بازدید کرده اند؟

جمعیت زندانها تا سه برابر افزایش یافته و امروز اکثر بندهای زندانها در حال انفجار از جمعیت است. ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۷ سی نفر از هر بند آزاد شد و به جای ایشان صد نفر وارد هربند شدند.

همین بندهاسال ۹۵ کمتر از دویست زندانی را در خود جای داده بود امروز محل نگهداری بیش از ۶۰۰ جوان ما شده است.

البته که تمام محبوسان در زندانهای جمهوری اسلامی سارق و معتاد نیستند و هیچ انسانی هم سارق و معتاد به دنیا نمی آید. و این را فراموش نکنیم اگر در جامعه ای حتی یک نفر دچار مشکلی باشد تمام افراد آن جامعه موظف به نجات او هستند. اماشوربختانه امروز اکثرافراد این جامعه نه تنها به یکدیگر رحم نمی کنند بلکه حتی به خود نیز رحم نمی کنند. این بحرانی است که نیاز به آسیب شناسی دقیق جامعه شناسان ما دارد و شوربختانه که علوم انسانی در این مملکت هیچ گاه جدی گرفته نشده است.

پ.ن: ما دیگر فکر نمیکنیم بلکه خود را به شغل فلسفه مشغول می داریم. ما دیگر مبارزه به قصد دگرگون ساختن جهان آلوده به کاپیتالیسم نمی کنیم. بلکه از ماست که مبارزه برای موجه به نظر رسیدن استفاده می کنیم. اینگونه مساله ها در مسابقه با یکدیگر هریک ایسمی اشیا همگان عرضه میدارند و می کوشند تا از نیروهای دیگر پیشی گیرند. ولایت این الفاظ امری که بر حسب تصادف باشد نیست. این ولایت خاصه در عصر جدید، نهشته در دیکتاتوری ویژه شیاع همگانی است. چند تن از افراد این جامعه نمیدانند جریان نئولیبرال و سرمایه سالار همه حوزه های زندگی را به خدمت گرفته و آن را به ابزار کسب درآمد و انباشت سرمایه نزدیک کرده است. کیست که نداند در این فرآیند هیچ ارزشی جز ارزش مبادله باقی نمی ماند و همه چیز رنگ و بوی سود گرفته است. نئولیبرالیسم با شعار آزادی فردی عملا آزادی را سلب می کند و آزادی را فقط برای سرمایه و سرمایه دار طلب می کند. نئولیبرال سرمایه دار که بردوش فن سالاران بنا شد، استبداد تن را به حال خود رها می گذارد و حمله خودرا متوجه روح یا جان می سازد. اینها را می دانیم. با تک تک سلولهایمان آثار مخرب کاپیتالیسم را لمس می کنیم اما واکنش ما به فجایعی که در برابر انظارمان رخ می دهد چیست؟به راستی آیا با فقر مبارز مواجه نیستیم؟ خرده بورژوا طبقه متوسط یا بهتر بگویم میانمایگان و کانسرواتیسم های پشت نقاب رفرمیسم خود با سرعت در حال سقوط و پیوستن به طبقه آسیب دیده تر هستند. اما هنوز بی تفاوت، خاموش و بدتر ازآن توجیه گر فجایع و آسیب هایی هستند که مخصوصا محصول تدبیر و امید و اصلاحات توهمی ایشان بوده. اما واقعیت این است که ادامه این وضعیت آنها را نیز وارد این باتلاق می کند. امروز علی باطری و هم طبقه های او فقر و زندان را تجربه می کنند. محبوس و پسی کش میشوند و فردا نوبت شما خواهد بود. آنگاه که منافع اگوئیستی برقرارشود آن زمان جامعه دستخوش فساد می شود. امیدوارم روزی که به این هشدار اهمیت می دهید هنوز فرصت جبران و بازسازی باشد

#سهیل_عربی

۱۳ آبان ۹۸

زندان اوین

Soheil Arabi

April 10, 2022

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل