کوبا و آنارشیسم

CUBA AND ANARCHISM

کوبا و آنارشیسم
Text Size

Authoritarian Demonization of Anarchists, Cuba and the Gaona Manifesto – by Rafael Uzcategui

Translated in Persian by Hasse-Nima Golkar

کوبا و آنارشیسم

یادداشت مترجم:

خیزش اعتراضی بخشی از مردم برعلیه رژیم اقتدار گرا و سرمایه داری دولتی حاکم بر کشور کوبا با برخی از نا روشنائی ها و پیچیدگی های مربوط به آن، برای چندمین بار آشکارا و به خوبی نشان داد که از درون هر گونه دولت گرایی؛ نَه آزادی،  نه عدالت و  نه برابری بیرون نخواهد آمد. همچنین ثابت می کند که سوسیالیسم اقتدارگرا و دیکتاتوری پرولتاریا در هر منطقه ای از جهان که حاکم باشد در درجه ی نخست طبقه ی کارگر و دیگر مردم آن منطقه جٌز رَنج ، آزار و سرکوب نصیبِ دیگری بدست نخواهند آورد و دوباره توسط سیستم سرمایه داری محلی و جهانی نیز به شکلی بسیار بی رحمانه تر از پیش، به فلاکت، اِسارت و بَردگی کشیده می شوند.

آن هنگام که میخائیل باکونین گفته بود “آزادی بدون سوسیالیسم بی عدالتی و سوسیالیسم بدون آزادی بَردگی است” و آنگاه که درمورد کارل مارکس و پیروانش می گفت که اینها پَرستش کنندگان دولت و اقتدار سیاسی هستند، شاید خودش هم نمی دانست چه پیش‌بینی دقیقی انجام داده است. تاریخ  مبارزاتی نشان داده است که حکومت های زیر سُلطه ی رهبران مارکسیست – لنینیست، چگونه پس از قدرت گیری، به سادگی درآغوش سیستم سرمایه داری جهانی در می غلطند و آن را به خشن ترین شکل ممکن در کشورهایشان پیاده می نمایند، امّا هرگز آنارشیسم و انتقادات انقلابیون آنارشیست را برنمی تابند و با ماشین تبلیغاتی مسموم اشان بر علیه آنها، خاک بر چشم تمامی توده های زحمتکش می پاشند.

نیما گُلکار – ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۱

 

نوشته ی: رافائل اوزکاته گوی

اقتدارگرایان، آنارشیست ها را دیوهای شیطان صفت جلوه می دهند، کوبا و مانیفست گائونا

با نشانه هائی که در دسترس میباشد، آنارشیسم دارای دشمنان فراوانی است زیرا آنها سر سخت ترین مُخالفانِ رژیم های اقتدارگرا هستند. این گونه حکومت ها در درازای تاریخ، با تحریف و تضعیف ایده های سوسیالیسم، خود را به عنوان تجسّم ارزش های آزادی ، برابری و برادری معرفی کرده اند. در هر شرایطی، دولت های سرمایه داری دولتی، مقوله های مذهبی را در ظرفِ سکولار عرضه می کنند و با  ساده انگاری بیش از حدّ در تعارضات، آنها را بین “مومنان” – کسانی که از آنها حمایت می کنند – و “کافران” – کسانی که مخالف آنها هستند – تقسیم بندی می نمایند. در این تقابل ادعایی بین دو موضع (از دیدگاه مذهبی، مبارزه ی”خوب” بر علیه “شرّ”)، اقتدارگرایان معتقدند که تمامی انقلابیون جهان همراه آنان و نیروهای ضد انقلابی برعلیه آنها هستند، هر چند این ادعاها را چندان روشن و قطعی بیان ننمایند.

همانگونه که می دانیم، ملی گرایان و چپ های اقتدارگرائی که پس از انقلاب ۱۹۱۷ میلادی در روسیه به قدرت رسیدند، با گسترش راهبُردهای گوناگون برای از بین بُردن همکاری ها و تکه پاره کردن هرگونه سازمان های انقلابیِ باقی مانده، دست به اقدام زدند. آنها این عمل را دقیقن به این دلیل انجام می دادند که چنین گروه هائی مخالفت خود را با برنامه های چپ گرایانه اشان ابراز می کردند و آن را در زمینه ی تضادها و سوء استفاده در رَوند ادامه ی تمرکزگرائی، محکوم می کردند.

آنچه که مربوط به آنارشیسم با طرز رفتار و دیدگاهی بسیار مقاومت پذیر در برابر بازسازماندهی قدرت و اقتدارگرائی دیوان سالار (بوروکراسی) می باشد، یک دو جین از نمونه های غم انگیز در روسیه (و سپس اتحاد جماهیر شوروی)، چین، اسپانیا، و چند کشور دیگر وجود دارد که آنارشیست ها را به طور سیستماتیک تحت تعقیب و مورد آزار، اذیّت و نابودی قرار داده اند. از بین بُردن آنارشیست ها همواره با دروغ، ارائه ی نادُرست اَسناد و تولید حمایت های غیرحقیقی برای سَردرگُمی و فلج کردن جنبش بین المللی آنارشیستی همراه بوده است.

کوبا در سال ۱۹۶۱میلادی

آنهائی که با تاریخ آنارشیسم درآمریکای لاتین آشنائی دارند می دانند که درکوبا به همراه کشورهائی مانند آرژانتین ، شیلی ، پِرو و ​​اوروگوئه باعث گسترش جنبش های آنارکوسندیکالیستی گردید که نقش مهمی در بروز مُنازعات کارگری زمان خود داشت. همانگونه که در کتاب “آنارشیسم در کوبا” نوشته ی فرانک فِرناندز به زبان انگلیسی آمده است، آنارشیسم در این جریره نقشِ برجسته و پیشرو در چندین سندیکای کارگری، انتشار روزنامه و مجلات برای گفتمان، تبلیغ و ترویج و همچنین فراهم آوردن مراکز تجمع اجتماعی برای جلسات ملاقات و تعامل با یکدیگر داشته است.

آنارشیست های کوبا، به همانگونه که علاقه مندان تأیید می کنند، در جنگ مردمی بر علیه دیکتاتوری فولگِنسیو باتیستا، شرکت داشتند و در برکناری او در سال ۱۹۵۹میلادی باعث برانگیخته شدن همان احساسِ انتظارات مُثبت در سرنوشت آینده ی جزیره و دیگر بخش های جامعه گردیدند. فرناندز باز گو می کرد که نشریات آنارشیستی آن روز “سالیداریداد گاسترونومیکا” و “اِل لیبرتاریو” به نگرشِ رفتاری امیدوارکننده در مورد دولت جدید و همچنین عدم اعتماد به آنچه که دور از ذهن قرار داشت کمک نمود. اما در اواخر سال ۱۹۵۹ هر گونه انتقاد از دولت، بدون در نظر گرفتن منبع آن با زبان  جدیدِ قُدرت، بَرچسب “ضد انقلابی” به آن زده شد. همچنین دارو دسته ی فیدل کاسترو آغاز به دعوت از نمایندگان تمامی گرایشات انقلابی در جهان برای آمدن به این جزیره نمود تا آنان را به مطلوب بودن رژیمش متقاعد سازد.

در میان دعوت شدگان، از جمله آنارشیست آلمانی، آگوستین سوچی حضور داشت كه در تابستان ۱۹۶۰ به هاوانا سفر كرد تا از تجربیات آمورشی انجام شده در زمینه ی اصلاحات ارضی آگاهی یابد. پُرسش های مطرح شده توسط او بازتاب گسترده ای در یک نشریه ی رسمی در مورد مشاهدات او از این بازدید یافت. سوچي، همچنين جزوه اي با عنوان “شاهد عینی” درباره ی انقلاب كوبا با لحنی متفاوت از آنچه رژيم انتظار داشت، بدون گذر از سانسور رسمي منتشر گردید. او در این جزوه در مورد چرخش رو به اقتدارگرائی حکومت جدید هُشدار داد. پس از خروج او از کشور، بنا بر سفارش حزب کومونیست کوبا، تمامی این جزوات چاپ شده نابود گردید، ولی به لُطف یک نسخه ی چاپ شده از این جزوه در نشریه ی “ریکونست روئیر” در آرژانتین، دوباره در دسترس قرار گرفت. تبلیغات حکومت کاسترو نتوانست به راحتی آنارشیست ها را مُتقاعد گرداند و برای این کار احتیاج به استراتژی جدیدی داشت.

 تعداد بسیاری از آنارشیست های کوبائی در آنزمان به “مجمع لیبرتارین ها در کوبا” (آ. اِل . سی) تعلق داشتند. در سال ۱۹۶۱ میلادی، دبیر ارتباطات آن “مانوئل گائونا سوزا” مسئولیت برقراری تماس با جنبش بین المللی آنارشیستی را عُهده دار بود که از همان اَوائل، او به “جنبش بیست وششم ژوئیه” (اِم ۲۶ ج) و فیدل کاسترو علاقمند شده بود. اعتبار و مشارکت گائونا در جنبش آنارشیستی، نقش کلیدی اش در برقراری ارتباط با دیگر کشورهای جهان و همچنین تمایل وی برای همکاری با دولتی که از آن پشتیبانی می کرد، مورد حداکثر استفاده از سوی مقامات اداری کوبا قرار گرفت. گائونا مانیفستی با نام “بیانیه ی توضیحی از جانب آنارشیست های کوبا” نوشت و در آن مدعی شده بود که “تقریبن تمامی فعالیت های آنارشیست ها در سازمان های گوناگون انقلاب کوبا اِدغام شده اند” و در آن زندانی شدن آنارشیست ها به دلیل فعالیت هایشان انکار شده بود. ولی دیگر آنارشیست ها در درون جزیره هر دوی این ادعا ها را بارها در نشریات  اشان مَردود اعلام کرده بودند.

مانیفست گائونا، که به تمامی نشریات آنارشیستی آن زمان فرستاده شد، دارای پنج ایده ی مهم بود: اوّل این که هیچ آنارشیستی به جُرم باورهایشان دستگیر نشده است. دوّم، هیچ گونه پیگرد سیاسی یا مذهبی در کوبا وجود ندارد. سوّم، آنارشیست ها از دولت کاسترو حمایت می کنند. چهارم، دولت کاسترو نیز نماینده ی آرمان هائی است که آنارشیست ها برای آن مبارزه می کنند. و قسمت پنجم، مطالب رونویسی شده ی شدید و خط به خط از تبلیغات دولت در مورد مزایای سیاسی و اقتصادی ادعائی تحمیل شده توسط دولت کاسترو بود. سرانجام، در این سند آمده بود: “ما می خواهیم به دیگر جنبش های آنارشیستی در مکزیک، آمریکای لاتین و جهان و سایر تبعیدی های اسپانیائی زبان در آمریکا هشدار دهیم، تا مرُاقب اطلاعات مُضر و فریبکارانه ای که توسط افرادی آگاهانه یا ناآگاهانه برای خدمت به ضد انقلاب کوبا منتشر می شود، باشند. هر چند مانیفست ادعا می کرد که در آن، مواضع آنارشیست های کوبا درج شده است ولی تنها بیست و پنج نفر زیر آنرا امضاء کرده بودند ولی بعد ها مشخص شد که برخی ار این امضاء ها با فریبکاری توسط  گانوئا جمع آوری شده است. با پُرسش از تعداد بسیاری آنارشیست ها مشخص گردید که آنها از امضا کردن زیر چنین متنی که با اصول پایه ای آنارشیسم در تَضاد بوده، خودداری کرده اند. یکی از این افراد، رفیق “مارسلو سالیناس – وای – لوپز” بود که تحت تعقیب قرار داشت / داشتند و دیر یا زود مجبور به تبعید گردیدند.

آنارشیست های ایزوله شده

مانیفست گائونا چندین پیامد ناگوار برای جنبش آنارشیستی در جزیره ی کوبا به همراه داشت. از دیدگاه مقامات کوبا، آنارشیست ها به  دو دسته ی “خوب” – گروه کوچکی که از مواضع گائونا پشتیبانی می کردند – و “بَد” – بقیّه ی آنها – تقسیم شده بودند. این امر نیز باعث آشفتگی ذهنی در سازمانهای آنارشیستی خارج از کوبا، به ویژه در آمریکای لاتین گردید.

در آن هنگام، هجوم نیروهای نظامی دولت آمریکا به کوبا را در پی داشت که در این زمینه از یک جانب، تحسین های بسیار زیاد چپ از جنبش ریشداران “بیست و ششم ژوئیه” (اِم ۲۶ج)  به عنوان الگوئی از شورش چریکی در آمریکای لاتین را به همراه داشت و از سوئی دیگر، ارتباط ضعیفی با فعالین آنارشیست وجود داشت. در زیر این شرائط، مانیفست به معنای واقعی کلمه انتقادات و زیر سؤال بُردن دولت جدید، توسط آنارشیست ها را فلج نمود و در واقع امر، مُنزوی کردن آنارشیست ها در کوبا باعث تحت تعقیب بودن، آزار و اذّیت و سَر به نیست کردن (هولوکاست) آنها گردید. برای نمونه: آگوستو سانچز، زندانی شد و به قتل رسید. رولاندو تامارگو، وِنتورا سوآرِز و سِباستین آگوئیلار جونیور تیرباران شدند. اِئوسیو اوتِرو را در اتاقش مُرده یافتند. رائول نِگرین زنده زنده سوزانده شد. کاستو موسکو، مودِستو پینه ئیرو، فلورئال بارِرا، سوریا لینسوآین، مانوئل گونزالس، خوزه آسِنا، ایسیدرو موسکو، نوربِرتو تورِس، سیچینیو تورِس، خوزه ماندادو مارکوس، پلاچیدو مِندز و بالاخره لوئیس لینسوآین دستگیر و به مجازات زندان محکوم شدند. برخی دیگر از رفقا: فرانسیسکو آگوئر در زیر شکنجه در سلول زندان کُشته شد. ویکتوریانو هِرناندز که در اثر ضَرب و شَتم، بیمار و کور شده بود، دست به خودکُشی زد. و خوزه آلوارز میشلتورِنا، چند هفته پس از آزادی از زندان درگذشت.

مانوئل گائونا نقشی فعال در یاری رسانی به تعقیب برای آزار و اذیّت رفقای سابق خود به عهده داشت. برای وارد کردن اتهامات برعلیه آنارشیستهای واقعی از مصادیق معمول استالینیستی، از جمله بَرچسب زدن به آنها به عنوان” عوامل سازمان سیا ” – که نشان می داد مؤثرند – استفاده می شد. بنابر گفته ی فِرناندِز، “آشفتگی در اُردوگاه بین المللی آنارشیستی در مورد وضعیت کوبا به واسطه ی ماشین تبلیغاتی دولت که دارای نیرو و امکانات بزرگ، استعداد ، قدرت تخّیل و مهارت سیاسی فراوانی بود” به وجود آمد و افزایش می یافت، تا آنجا که گروه های آنارشیست کوبائی، مانند “جنبش لیبرتارین کوبا در تبعید” (اِم.اِل.سی.ئی) از جانب دیگر آنارشیست ها و ضد اقتدارگراها به اتهام “ضد انقلابیون” اخراج گردیدند. برای نمونه، دانیل کوهن- بِندیت (ام.ال.سی.ئی) در کنگره ی بین المللی آنارشیستی “کارارا” در سال ۱۹۶۸ میلادی، به پشتیبانی مالی شدن از طرف سازمان سیا متهم گردید. کنار گُذاشتن آنارشیست های کوبائی توسط همقطاران خود، بَد ترین اشتباه در تاریخ جنبش آنارشیستی به شمار می آید.

 درسال ۱۹۷۸ میلادی با انتشار کتاب “انقلاب کوبا: یک دیدگاه انتقادی” نوشته ی سام دولگوف، آنارشیست های سراسر جهان تازه فهمیدند که واقعن چه اتفاقی درجزیره ی کوبا به وقوع پیوسته، اما دیگرخیلی دیر شده بود.

مَضحکه ای در نیم قرن پس از آن

پنجاه سال بعد از مانیفست گائونا، تلاش هایی برای کاربَری دوباره از همان استراتژی هنوز هم در جریان می باشد. اکنون دولت های گوناگونِ به قدرت رسیده در آمریکای لاتین که خود را “چپ و مترقی” می نامند، تلاش در گسترشِ همان ایده های دیوان سالاری (بوروکراسی) گذشته را دارند و چنین وانمود می کنند که تمامی انقلابیون از جمله آنارشیست ها در کنار آنها هستند!!

 برخی از تازه به اسلام گرویده ها، با اختراع سازمان های موهوم و ابتکارات تخّیلی، این ایده ی تبلیغاتی را از راه شبکه های اینترنتی منتشر می كنند كه  گویا “آنارشیست های راستین” از دولت های رافائل كوره آ، اِوو مورالس، كریستینا كیرشنِر و هوگو چاوز حمایت می كنند و کسانی كه به آنها انتقاد دارند “آنارشیست های دروغین” هستند و از “مبارزات مردمی” فاصله ی طولانی دارند.

یکی از تلاشهای شگفت اَنگیزی که توسط “فدراسیون آنارشیست های انقلابی در وِنزوئلا ” صورت گرفته است، در نخستین بیانیه ی خود، هوگو چاوز و دولت بولیوی را مورد تأیید قرار می دهند و لزوم پیوستن به ائتلاف انتخاباتی “گِران پولو پاتریوتیکو” و شرکت در انتخابات آینده ی ریاست جمهوری را تبلیغ می کنند. امّا با این حال، تفاوت زیادی بین زمان کنونی و زمان مانوئل گائونا وجود دارد. امروزه فن آوری های اطلاعاتی عدم دسترسی به آگاهی را برای مردم تقریباً غیرممکن می سازد به گونه ای که اجازه ی فهمیدن ماهیت واقعی دولت فیدل کاسترو را بر خلاف گذشته به ما ندهد.

 تمامی افرادی که شوق و علاقه به دانستن داشته باشند، اکنون می تواند بدون نگرانی واکاوی نمایند تا نظرات و ابتکارات گوناگون را در محیط های مردمی و انقلابی  بدست آورند، تا تناقضات این دولت ها و تعهدات روزافزون آنها را به سیستم سرمایه داری گلوبالیزه شده ی امروز، آشکارا کشف نمایند. آنها می توانند در مورد جنایت های این گونه حکومت ها بر علیه افرادی که درگیر مبارزات اجتماعی هستند و حمایت اشان از بورژوازی جدید به وسیله ی سرمایه داری دولتی آگاه بشوند. تاریخ دوبار تکرار می شود؛ اولین بار به صورت تراژدی، و بار دوم به صورت مَضحکه!

این نوشته برای نخستین بار به زبان اسپانیائی منتشر گردیده و سپس توسط “چارلاتان اِستی یو” و دوستانش در ژوئن ۲۰۱۴ به زبان انگلیسی ترجمه شده است که اینک برگردان آنرا به زبان فارسی مشاهده می نمائید. برای پی نوشته ها و منابع مورد استفاده ی نویسنده، به لینک زیر مراجعه کنید و همچنین برای کسب آگاهی بیشتر درباره ی آنارشیسم در کوبا و آمریکای لاتین، از جمله مراجعه به نوشته ی “سرزمین و آزادی: مروری بر آنارشیسم در آمریکای لاتین” را توصیه می نمائیم.

Cuba and the Demonization of Anarchists: A Lesson for Our Times

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل