سایت عصر آنارشیسم در جهت ثبت تاریخ آنارشیسم در ایران ، از این پس اقدام به مصاحبه با تعدادی از فعالین و نویسندگان آنارشیست و یا نویسندگان غیر آنارشیست خواهد کرد که در چند دهه گذشته فعال بوده و مقالات متعدد و یا کتاب هایی را در باره آنارشیسم ترجمه کرده اند و یا خود نوشته اند و به رشته تحریر در آورده اند که بدین جهت ما با افراد و نویسندگان و مترجمان مختلف به گفتگو خواهیم پرداخت تا بتوانیم به لحاظ تاریخ وقایع و تجربیات چند دهه تلاش آنان مرتبط با تاریخچه آنارشیسم در ایران را برای ارائه به نسل جدید گامی هر چند کوچک برداشته باشیم.
فرشید یاسائی عزیزدر ابتدا با تشکر از اینکه دعوت ما را پذیرفتید تا بتوانیم نگاهی داشته باشیم به تاریخچه آنارشیسم در ایران و تجربیاتی که خود شما در این چند دهه گذشته داشته اید و همچنین طبیعتا تعداد زیادی از فعالین هم عصر و هم دوره خودتان را می شناسید و می توانید تلاش های آنها را نیز بازگو کنید.
سئوال اول : یاسایی عزیز لطفا بفرمایید از چه سالی در زمینه آنارشیسم به زبان فارسی فعالیت خود را شروع کردید و اگر کتاب، مقاله، ماهنامه، هفته نامه و گاهنامه ای منتشر کردید لطفا نام ببرید و بفرمایید در چه دورانی منتشر شده است؟
با عرض سلام و احترام خدمت شما وخوانندگان سایت عصر آنارشیسم. از اینکه لطف کردید و وقت خاصی را برای این گفتگو اختصاص دادید، کمال تشکر را دارم.! در دوران جوانی چندین بار با مفهوم آنارشیسم برخورد داشتم که البته جنبه منفی داشت. یعنی درآن آشفته بازار ادبیات سیاسی آن موقع کشور ( که…همچنان ادامه دارد! ) ؛ غیر مترقبه هم نبود. شخصا در بهار ۱۹۷۶ با اولین سفرم به اروپا در شهر آخن موردی برایم پیش آمد که در زندگی سیاسی آینده من تاثیر بسزائی داشت. جو آن روز در شهر آخن در تصرف مارکسیستها بهتر است بگویم ، لنینیستها ( گاها مائوئیستها ) بود. اکثر کتب ترجمه کتابهای مارکسیستی – لنینستی توسط کمیترن…. قابل دسترسی بود.بعدا متوجه شدم که در بین دانشجویان آلمانی نیز کم و بیش همین جو حکمفرما بود! در هر صورت روزی از روزهای اول تابستان سال ۱۹۷۶ به اتفاق دوستی در نزدیکی مرکز شهر آخن از جلوی خانه ای رد میشدیم که برای من جالب بود. عکس جو نهارخوری دانشگاه و مدارس عالی در این شهر که بیشتر دانشجویان میز کتاب میگذاشتند و طبعا پرچم سرخ مزین به داس و چکش برپا بود. جوانان این خانه پرچم سیاه آویزان کرده بودند که در تعدادی از این پرچم ها مزین به حرف بزرگ« A » بود….کنجکاوی من باعث شد که این دوست جدید را سئوال پیچ کنم….دوست سرخ من هم برایم توضیح داد که : “…اینها آنارشیست یعنی هرج و مرج طلب هستند و این خانه را تصاحب کردند و مرتب با پلیس آلمان مشکل دارند…! ”
این تعریفی بود که اولین بار با آن برخورد کردم. من بیش از دو ماه در این شهر بودم و باید سریع به کشور برمیگشتم. در خانه ای که اقامت داشتم اکثر کتابهای صاحبخانه مارکسیستی بود و خانم خانه هم دانشجو و گویا تفکرات مائوئیستی داشت. من زبان آلمانی بلد نبودم. زبان انگلیسی ام در سطحی نبود که وارد دنیای این دو دانشجوی ایرانی و آلمانی جوان صاحبخانه بشوم. دو ماه فرصت خوبی بود که با ادبیات مارکسیست – لنینیستی آشنا شوم…. یک روز کنجکاوی بیش از حد مرا به همان خانه ای کشاند که دوستم ساکنان آنان را ” هرج و مرج طلب ” نامیده بود. با ترس خاصی بطرف خانه رفتم… آنان از پنجره با چشم مرا تعقیب میکردند . در خانه باز بود. جوانی قدبلند با موها و ریش بلند بطرف من آمد… صحبتی کرد که من نفهمیدم…لبخندی زد و متوجه شد که آلمانی نیستم و زبان آنان را نمی فهمم. جالب بود دست مرا گرفت و با خودش به طرف آشپزخانه برد. دور میز بزرگی دختر و پسران جوان با لباسهای ساده مشغول خوردن غذا بودند…. موزیک گروه دورز (The Doors) پخش میشد….دیوار های آشپزخانه مملو از عکسهائی بود که من صاحبان آنرا نمیشناختم. ترس خاصی مرا گرفته بود که ساکنان” هرج و مرج طلب ” این موضوع را فهمیده بودند…..بالاخره سکوت را شکستم با رد و بدل کردن چند جمله ساده انگلیسی برایشان توضیح دادم …از کجا میآیم و برای اولین بار است که به آلمان آمده ام…. هنگام خداحافظی چند روزنامه و مجله انگیسی و آلمانی بمن دادند و قرار شد که فردا دوباره بدانجا روم…. صاحبخانه با مشاهده روزنامه هائی که بدانان نشان دادم و تعریف کردم که با آنارشیستها آشنا شدم…چندان خوششان نیآمد. اما میهمان نوازی آنان اجازه نمیداد که چیزی بمن بگویند و مرا از رفتن به آن خانه تصاحبی منع کنند…. فردا فرا رسید و کنجاوی بیشتری در من زنده شده بود…. انگار آنان را مدت زیادی است که میشناسم…. وقتی به طرف خانه مزبور رسیدم ایندفعه با جوانی روبرو شدم که موی تقریبا حنائی داشت و به فارسی شکسته سئوال کرد از ایران میآئی!؟ … شروع کردم تند تند به فارسی صحبت کردن.
مرا با خود به آشپزخانه برد. با لبخند گفت : اگر تند – تند صحبت کنی من نمی فهمم چی میگوئی! من مادرم آلمانی و پدرم ایرانی است. تو خانه کمی فارسی یاد گرفته ام. بعدا متوجه شدم اگر آرام صحبت بکنم. بیشتر متوجه میشود و پاسخ کوتاه میدهد که قابل فهم بود. بعدا برایم توضیح داد که دوستانش وی را ” موش سرخ ” مینامند …گویا بین رفقایش هم از محبوبیت خاصی برخوردار بود…. به میزبانم تلفنی خبر میدادم، کجا هستم. بیشتر ساعات روز را در بین ” هرج و مرج طلب ها ” بسر میبردم….و موش سرخ برایم به زبان ساده شرح داد : آنارشیسم چیست ، آنارشیستها کی هستند و چه میخواهند! در موقع وداع ( به رسم یادگاری ) به من ستاره ای سیاه داد که میشد به سینه زد! در یکی از همان روزهای تابستانی ، دوستان جدیدم مرا به سینما بردند و فیلم معروف « ساکو و وانستی » را با هم دیدیم. این فیلم با اینکه ترجمه به آلمانی و من آلمانی نمیدانستم ؛ اما خیلی در من تاثیر گذاشت و خصوصا موزیک آن. موش سرخ در سینما آهسته در گوشی برایم ترجمه میکرد. البته ناگفته نماند : قبل از دیدن فیلم کمی داستان آنرا برایم تعریف کرده بود. تابستان ۱۹۷۶ یعنی ۴۲ سال پیش من با مفهوم آنارشیسم آشنا شدم. بعد از این تاریخ من به تهران برگشتم اما با ذهنی پر از سئوال….تا آنجا که ممکن بود بدنبال ادبیات آنارشیستی – در تهران – گشتم . تنها یک کتاب چاپ شده بود که در رد نظریه آنارشیستی بود و اصلا نمیدانستم چرا منتشر شده است! اما در همین کتاب از کتابهائی نام برده شده بود که در تهران چاپ و من از آن استفاده کردم .خصوصا کتاب قطور هیو تامس به نام « جنگ داخلی دراسپانیا.» ترجمه آقای سمسار بود. گرچه نویسنده از دیدگاه محافظه کارانه به تاریج کوتاه این کشور نگاه کرده است اما حاوی مطالبی بود که بعدا مورد استفاده من قرار گرفت. نویسند گویا در سال ۱۹۶۲ بخاطر این کتاب جایزه دریافت کرده است. وی سال گذشته در ماه مه فوت کرد!
…یکسال قبل از انقلاب در سال ۱۹۷۸ دوباره به اروپا ایندفعه به انگلستان رفتم و در شهر برایتون اقامت کردم….کانون سیاسی این شهر با مفهوم آنارشیسم بیگانه بود . اما دشمنی خاصی هم دیده نمی شد… گهگاهی بر روی دیوارهای شهر علامتشان را میدیدم . در طی اقامت من در شهر برایتون آغاز خبرها حاکی از اعتراضات اجتماعی در ایران شروع شده بود. به طبع به آلمان رفتم و قصد سفر به ایران کردم. با اقامتی کوتاه در ایران و مشاهده روند انقلاب ایران. ماه مه ۱۹۷۹ دوباره به آلمان برگشتم و از آن روز نزدیک به چهار ده است در آلمان زندگی میکنم.
اما در مورد پاسخ شما …سال ۱۹۷۸ در آلمان با اولین ماهنامه فارسی زبان به نام « آزادمنش » ( شماره نخست سال ۱۳۵۵٫٫٫دو سال قبل از انقلاب) آشنا شدم که به سردبیری آقای روانبخش در پاریس منتشر میشد. … بالافاصله با دوستانی کنجکاو به پاریس رفتیم تا با ایشان آشنا و گفتگو داشته باشیم. متاسفانه بعداز سه روزاقامت و جستجو در پاریس نا امید برگشتیم … البته ایشان از سفرما اطلاع پیدا کرده بود و بعداز انقلاب ایران از پاریس به دیدن من و رفقا آمد که نتیجه بسیار مثبت داشت. ایشان نشریه دیگری هم منتشر میکرد به نام « نا فرمان » . ایشان گله مند بودند که چرا بعضی از دوستان قدیمی در تهران نام « نافرمان » را بر روی نشریه « جمعیت آزادی» خود گذاشته بودند. البته من با آقای کامبیز روستا و آقای قانونی در مورد این عمل، صحبت کردم که متاسفانه دیر شده بود و انقلاب مشغول خوردن فرزندان خویش بود!
چند شعری را ایشان ترجمه کرده بود که خواهش کرد ما در ماهنامه آبگون منعکس کنیم که چنین هم شد.خیلی سعی کردم دوباره با ایشان تماس بگیرم که موفقیتی نداشتم…. دومین نشریه آنارشیستی خارج از کشور ، نشریه « انسان ازاد » بود که در آلمان به سردبیری آقای پرویز رها ، منتشر شد. شماره نخست آن در ماه مه ۱۹۸۰ یکسال بعداز انقلاب به چاپ رسیده بود. با ایشان در سمینار جبهه ملی در شهر کلن اشنا شدم که بعد ها فراکسیون آنارشیستهای فارسی زبان با جبهه ملی اروپا درآنزمان همکاری مشترک را آغاز کرد! از شماه سوم انسان آزاد همکاری تنگاتنگ من با این نشریه آغاز شد. ۱۸ شماره از نشریه انسان آزاد منتشر شد. در حین انتشار انسان آزاد دو جزوه نیز با نام های « آنارشی چیست » از الکساندر برکمن و « انحطاط روسیه شورائی» از آگوستین سوشی چاپ و منتشر شد. سومین نشریه با نام « آبگون» است که با مسئولیت خودم درمهرماه ۱۹۸۳ اولین شماره آن به چاپ رسید که سی شماره آن منتشر و اکنون آنلاین قابل دسترسی است!
سوال دوم: آیا در این راه تنها بودید و یا هم قطارانی با شما همراه بودند و در هر چه بارورتر کردن جنبش آنارشیستی بین فارسی زبانان با شما همراهی داشتند و اگر حضوری بوده لطفا جهت حفظ در تاریخ نامی ازین هم قطاران و تلاشهایی که داشتهاند ببرید؟
من شخصا کار مطبوعاتی در رابطه با آنارشیسم را با نشریه « انسان آزاد » شروع کردم که هنوز هم همکاری من با آقای رها مسئول « انسان آزاد » ؛ قطع نشده و ادامه دارد. چنانکه میدانید نشریه ای که قرار بود خود بنویسیم یا ترجمه کنیم ، آسان بنویسیم ( که از سخت نویسی مشکل تر است! ) ، خود پخش کنیم و….کار کمی آنهم در شرایط چند دهه پیش نبود و طبعا مشکلات خودش را داشت. زمانی که ما شروع کردیم اول باید بسختی هزینه آنرا تامین میکردیم. دنیای ما بسیار محدود بود. مثل امروز اینترنت وجود نداشت . ما حتی دسترسی به لغتنامه های فارسی نداشتیم! تعدادی از دوستان همکار ما مجبور بودند آلمان را به دلائل متفاوت ترک کنند … و در سراسر جهان پراکنده شدند….بردن نام آنان در صورتی کار صحیحی است که خودشان مایل میبودند. با تعدادی از آنان هنوز هم مکاتبه میشود… تعدادی هم با تشکیل خانواده ، تماس خود را با ما قطع کردند …. اکنون خوشحالم جوانان در ایران امروز به ایده آزادمنش رجوع میکنند … گرچه تعداد ناچیزی از آنان برای خود و دیگران مشکل بوجود می آورند اما در مجموع خوشبین هستم. من نقل قولی از نویسنده جوان ” دیوید گرابر” میاورم که معتقد است : ” کسی که در صف اتوبوس رعایت مسافرین را می کند….یک « آنارشیست » است… ” .در ادامه گفتگو با نام بعضی از دوستان همکار اشاره خواهد شد!
سوال سوم: طبعا در این مسیر با موانع گوناگون و شدیدی روبرو شدید لطفا جهت کمک به جنبش آنارشیستی این تجربیات خود را مختصر و مفید در اختیار مخاطبین بگذارید، و اینکه آیا دولتها و احزاب با این جنبش کنار آمده و یا با آن دشمنی کرده اند؟ : ظاهرا اولین نشریات آنارشیستی در خارج از کشور مربوط به سال ۱۳۵۵ می باشد و از جمله می توان به نشریاتی مانند نخدار ، نافرمان , انسان آزاد , ماهیانه ,آبگون و…. اشاره کرد. اگر ممکن است تاریخ انتشار و اسامی تمام آنها و نویسندگان و سردبیران آنها را نام ببرید؟
من سعی میکنم مقداری از تجربیات خودم را در اختیار خوانندگان شما قرار دهم، شاید مفید واقع شود. ما وقتی شروع کردیم کار مطبوعاتی کنیم. صرفنظر از مشکلات مالی که هم یاید هزینه خود و هم نشریه را می پرداختیم که البته با پشت کار و حمایت دوستانمان از شدت فشار کم میکرد. ما شدید مورد هجوم سیاسی قرار داشتیم….سخنانی در مورد آنارشیسم ایرانی از خود در می آوردند که بازگوئی آن مضحک است! ایده جدید در میان فارسی زبانان خصوصا دارندگان ایدئولوژی که گویا به ” حقیقت محض” رسیده بودند..! سنگین و قابل هضم نبود! من زمانیکه اولین بار پا به سرزمین آلمان گذاشتم…یکسال بود که از انشعاب های بزرگ کنفدراسیون جهانی ( اتخاد ملی ) در فرانکفورت میگذشت. نتیجه انشعابات بزرگ ، خطوط سیاسی نیزعوض شده بود! بخشی از دوستان نزدیک من که هم در کنفدراسیون و هم در جبهه ملی در اروپا فعال بودند….کم – کم خط فکری همسایه شمالی را ترک کردند وتفکرات استالینسم و لنینیسم را مورد انتقاد شدید قرار دادند که بعدها با نام مستقلیون در شهرهای بزرگ اروپا فعال شدند. اولین انتقادی که آغازگر این روند بود. ترجمه داستان معروف « کرونشتاد » روسیه بود که ترجمه ناقص آن بدست من رسید که با زحمت زیاد تصحیح و بعداز انقلاب در نشریه آبگون باز نشر شد. دوستان ما در پاریس و لندن در کار ترجمه بسیار کمک کردند. اما هنوز ایده آنارشیسم برایشان نو بود که احتیاج به زمان داشتند. آقای حمید قانونی که طبعی لطیف داشت و مسلط به زبان انگلیسی و بعدا آلمانی بود – وی چندی پیش فوت کرد – کار زیادی در امر نشریه و همکاری فکری با ما میکرد. آقای ناصرشبآهنگ مقیم پاریس ،. تعدادی از کارهای دانیل گرن آنارشو – کمونیست فرانسوی را ترجمه و در اختیار ما قرار میداد. این مقالات به ترتیب در آبگون منتشر شد…. آقای « ک . اصلان » بعضی از آثار مالاتستا را ترجمه و برای ما ارسال میکرد. ایشان علاقه خاصی به شخصیت سیاسی مالاتستا داشت. در انتشار و چاپ آبگون دوستان آلمانی ما ، کمک خودشان را از ما دریغ نکردند که هنوز هم همینطور است. نشست مشترک داریم و همکاری فکری با آنان همچنان ادامه دارد. … نشریاتی که شما نام بردید صرفنظر از « نخدار» برایم آشناست و در موردشان توضیح دادم. چنانکه خود تجربه کرده اید. آنارشیسم و آنارشیستها هنوز هم برای احزاب و سندیکا … وخصوصا دولتها- حتی اروپائی- هضم آن برایشان مشکل است. گرچه اندکی تجدید نظر شده است…اما هنوز آنارشیستها در مظان اتهام هستند. در جائی خواندم داعش را آنارشیست اسلامی نامیده بودند!
سوال چهارم : با توجه به دانش و تجربیات خود بفرمایید که آیا امکان دارد یک حزب خود را آنارشیستی بنامد؟ و در واقع سوال اینست که چقدر آنارشیسم به لحاظ فلسفی امکان دارد در قالب یک حزب رخ بنماید؟
من پرسش چهارم شما را با نقل قولی از اریکو مالاتستا آنارشیست ایتالیائی پاسخ میدهم. ایشان میگوید : “… هرگز این واقعیت تلخ تاریخی را فراموش نکنیم که هرکجا یک مقاومت قهر آمیز علیه اختناق موجود به پیروزی رسیده. اختناق جدیدی را بوجود آورده است و این امر تا زمانیکه سنت خونین گذشته از بین نبرده ایم. باید برای ما یک هشدار باشد…” . روی سخن مالاتستا حزب تازه تاسیس ” کمونیست شوروی ” آن موقع است. من تابحال در جائی ندیدم که حزبی تحت نام آنارشیست تشکیل شده و بزبان دیگر نماد علنی داشته باشد. بین متفکران آن در این مورد وتشکیل حزب گفتگو شده است که بی نتیجه مانده است. موضوع تشکیل حزب برمیگردد به بین الملل اول که باکونین شدیدا با تشکیل حزب مخالف بود. دلیل قانع کننده آن هم مربوط میشد : نخست به نوشتن مانیفست حزب کمونیست مارکس و دوما کتاب « آنتی دورینگ » وی بود که برای آزادمنشان و بالطبع باکونین تکان دهنده بود! در کتاب اول از ” دیکتاتوری پرولتاریا ” صحبت و توصیه شده بود! که صد درصد با منش و فلسفه آنارشیسم در تضاد کامل است. در کتاب دوم که بعداز مرگ مارکس احتمالا با دستکاری انگلس منتشر شد. عمق تنفر مارکس را نسبت به دگراندیشان میتوان دید! علل عمده مخالفت آنارشیستهای اولیه با حزب و سازمانهای آهنین بعد ها در حزب کمونیست روسیه نماد پیدا و حقانیت نظر آنارشیستها ثابت شد! من در نوشته بعضی از نویسندگان آنارشیست که دست به قلم بودند… مانند کتاب « آنارشیسم» آقای کالین وارد ترجمه اقای عبداللهی است. وی چند بار ازمفهوم حزب آنارشیستی نام میبرد….که به نظر من صحیح نیست ! مالاتستا بعد از از انقلاب اکتبر و تجربه بلشویکها با تعدادی از آنارشیستهای فراری مقیم پاریس از طریق اعلان موجودیت و یا منشور سیاسی آنان آشنا میشود. وی در پاسخ به آنان خیلی صریح میگوید که : ” … دوستان آنارشیست روسی ما میخواهند بلشویک وار جنبش آنارشیستی در روسیه براه اندازند…! ” . وسعت تفکر آنارشیسم نمی تواند در یک حزب مشخص محدود شود. سئوال من از آن دسته از دوستان که خود را آنارشوکمونیست مینامند این است که : چگونه میخواهند به فعالیت سیاسی بپردازند؟ آیا میخواهند حزب آنارشیستی درست کنند ؟ چرا تا بحال اینکار را نکردند !؟ به تجربه ثابت شده است که ” … احزاب یا برای خواب کردن هستند و یا از خواب پراندن…” « روزنامه ۸۸۳» . من شخصا اعتقادی به تشکیل حزب ندارم. البته با دیگر رفقائی که چنین منطق حزبی و تشکیل حزب را مفید میدانند؛ مخالفتی ندارم. آنان آزاد هستند. اما حتما این دوستان پاسخی برای فلسفه وجودی آنارشیسم و سنت آزادی فرد واختیار وی را آماده کرده اند که من از آن بی اطلاعم!؟ چون نظر مرا میخواهید. من شخصا مخالف تشکیل هرگونه حزب و خصوصا حزب آنارشیستی هستم… انسانها بطور عموم و آنارشیستها بخصوص میدانند که برای کار مشترک و مداوم ؛ احتیاج به میثاقی است که بتوانند بوسیله آن با هم کار و فعالیت کنند. این همکاری اما دلیلی برای تشکیل حزب نیست! احزاب با مرامنامه خاص ، آزادی انسانها را محدود میکنند!
سئوال پنجم : ما در دوره ای طولانی شاهد وقفه در انتشار نشریات آنارشیستی بودیم و قبل از اینکه در فضای مجازی مجددا دست به ایجاد سایت آبگون بزنید با کدام جریانات و آنارشیست های فعال در فضای مجازی آشنا شدید و با آنها ارتباط برقرار شد؟
فضای مجازی پنجره جدیدی بر روی همگی ما – در کلیه زمینه ها – باز کرد. به ما فرصت داد که با هزینه کمتری نسبت به دهه های گذشته ، نظرات خویش را ابراز داریم و کسب اطلاعات کنیم!همانطوری که توضیح آن رفت. انتشار نشریه آنهم در سطح محدود و فرم گذشته… امروزنه خواننده دارد و نه اینکه توجه خاصی بدان میشود. اولین نشریه ای که در فضای مجازی با آن آشنا شدم. نشریه عصر آنارشیسم است که کوشش بجائی بود در زمینه اشاعه افکار آزادمنش و آنارشیسم…. بیماری سخت و طولانی مدت خودم باعث وقفه در انتشار آبگون شد… تصور نمیکردم روزی قادر باشم بتوانم دوباره نشریه آبگون را راه اندازم. کوشش و تشویق دوستان خوبم موانع را کم کردند . جا دارد در این گفتگو از یکایک آنان.خصوصا آقایان رها و مانی سپاسگزاری کنم.
سوال ششم: نظر شما بعنوان یک آنارشیست درباره روژاوا و تحولات کردستان چیست؟ ایا جامعه ای که در روژوا بِنَا شده است دقیقا همان جامعه ایده ال انارشیستی است ؟ شباهت ها و تفاوت های ان در چیست ؟ .
.. در کردستان ایران ، عراق ، ترکیه وسوریه هنوز سنت ها حرف اول و خشونت نشات گرفته از آن حرف دوم را میزند! وضع زنان کرد غیر از بخشهای مسلح که تا اندازه ای بهبود یافته ؛ مساعد نیست! هنوز ازدواج های اجباری و ازدواج کودکان… در مناطقی خاصی ازاین سرزمین ختننه دختران کم سن اجرا میشود … اینها در مجموع نشان میدهد که سازمانهای سیاسی حتی با سوابق بیش از چندین دهه موفق به رفع این معضل نشدند!…رهبران قومی ، رهبران سیاسی نیز هستند. برای نمونه ما در اقلیم کردستان عراق شاهدیم با داشتن خودمختاری نتوانستند معضلات اجتماعی را حل کنند و هنوز اقلیتهای قومی و مذهبی در این اقلیم با مشکلات خاص خود زندگی میکنند. با تسلط این سنت و طرز تفکر، جوانانی را می بینیم که فرای این تسلط فرهنگی و سنتی طور دیگر فکر و عمل میکنند که قابل احترام است. به عقیده من آنان مشکلات عدیده این مردم ( من از مفهوم قوم یا ملت پرهیز میکنم ! ) را شناسائی و در رفع آن کوشا هستند. جامعه ای که در منطقه رژورا تشکیل و خودگردان عمل میکند… با جامعه آزاد آنارشیستی متفاوت است… اما در راه درستی قرار دارد. اگر درست عمل کنند ، شباهت آن بیشتر به نهادهای مردمی در ( ۱۹۳۹ – ۱۹۳۶ )اسپانیا خواهد بود….در هرحال جنبش روژوا در سوریه بموقع تشکیل و این خود موفقیتی است آنهم در شرایط جنگی ناخواسته با دشمنانی بی فرهنگ! من اطلاع دقیقی از مشارکت مردمی در این تشکلهای خودگردان ندارم… احتمالا جنگهای طولانی صدمات زیادی بدانان زده است!…تنها برایشان آرزوی توفیق دارم….اتفاقا تابستان گذشته فرصتی شد که با دوستان به کپنهاک برویم و شهرک کریستیانیا ( در کپنهاک ) را از نزدیک ببینیم…تصاویر زیبائی در این منطقه ندیدیم. من شخصا تصورات دیگری داشتم. امیدوارم در گفتگوهای بعدی بتوانیم در این مورد نیز گفتگو کنیم.
سئوال هفتم: لطفا جهت آشنایی جوانان انارشیست از آنارشیستهایی نام ببرید که در نسل های قبل و یا هم دوره شما به فعالیتهای سیاسی و آموزشی مشغول و فعال بوده اند؟
من متاسفانه در این مورد اطلاعاتم اندک است. زمانی که من و دوستانم اقدام به انتشار روزنامه و تشکل کردیم. کسی را غیر از آنکه در گفتگو نام بردم…. اشخاص یا شخص دیگری را نمیشناسم که درسالهای ۴۰ تا ۵۰ دست به ترجمه ادبیات آنارشبیستی از زبانهای اروپائی زده باشد و یا فعالیت سیاسی درتشکل خاصی تحت عنوان آنارشیسم فعال بوده باشد. ما در مورد ادبیات آنارشیستی فقیر هستیم که امید است روزی جبران شود. هنوز کارهای زیادی روی زمین است که باید انجام داد…. من دست تمامی دوستانی که در این مورد فعال هستند. میفشارم!
سئوال هشتم : آیا آنارشیستها از ادبیات سکسیستی، جنسیتی و ادبیات لمپنی در نوشته های خود استفاده می کنند؟ آیا آنارشیستها اساسا لیدر،رهبر و یا مبصر دارند؟ آیا با توجه به خصوصیات فلسفی آنارشیسم امکان تک خطی بودن و برخورد و نگاه حزبی در آنارشیسم وجود دارد؟
من غیراز باکونین که چند کلمه نامناسب به مارکس گفت که بیشتر شخصی بود آنهم بعداز اینکه مارکس و دوستانش با توطئه گری کوشش کردند آنارشیستها را از بین الملل اول اخراج کنند. تا امروز من هیچ جا در ادبیات کلاسیک و مدرن آنارشیستی با ناسزاگوئی ، توهین و استفاده از فحش های رکیک … برخورد نداشتم…ما در ادبیات اولیه آنارشیستی با مواردی برخورد خواهیم کرد که امروز قابل دفاع نیست و باید بدان انتقاد کرد! اما ناسزاگوئی … خیر! احتمالا جدیدا در دنیای مجازی این مسائل مطرح است که مسائل شخصی را سیاسی میکنند و از ادبیاتی ویژه استفاده میکنند!
رهبری در تفکر آنارشیستی تحت هر عنوانی مطرح نیست. مسئله رهبری در تفکرات آتوریته پرستی مطرح است که بیشتر از نظر روانشناسی به طرز تفکر افراد و روند رشد آنان مربوط میشود. ما در جنبش مارکسیستی با این مسئله زیاد برخورد میکنیم! ما در جنگهای داخلی اسپانیا ، جنبش ماخنو در اوکرائین ، خیزش ملوانان کرونشتاد ….با شخصیتهای خاصی روبرو هستیم که از استعداد خاصی برخوردار بودند که شایستگی خویش را هم به جنبش و هم به رفقای مبارز و همکار خویش ، نشان داده بودند. خصوصا در بخش نظامی. « ماخنو» و «دوروتی» در برهه ای از زمان خودشان ، شایستگی خویش را برای سازماندهی نشان دادند ولی هیچگاه خود را رهبر و یا فرمانده نمی دانستند . اینکه دیگران چه آنانرا مینامیدند. بحث خاص خویش را دارد.دوروتی هنگ خاص خود را داشت که در مقابل فاشیسم سرسختانه جنگیدند و میدانیم خودش به قتل رسید. ماخنو در دو جبهه روسهای سفید و قرمز تحت فرماندهی تروتسکی جنگید. در شرایط خاص ؛ اشخاص خاصی مطرح میشوند که جنبش را به جلو میبرند. برای نمونه در جنبش اسپانیا « خوان گارسیا الیور» از آن دسته از اشخاصی بود که قدرت سازماندهی و بسیج را بخوبی میدانست و در دولت کابلرو وزیر دادگستری هم شد که البته در میان آنارشیستها مورد نقد قرار گرفت که چرا آنارشیستها در ساختار دولت شرکت کردند…. این موضوع را باز نمیکنم که احتیاج به بحث جداگانه ای است. فقط میخواستم یاد آوری کنم که به همت او در دوران صدارتش برای اولین بار در تاریخ اسپانیا ، زنان این کشور صاحب شناسنامه شدند …! با اوجود آن می بینیم در هیچ جا اولیور بعنوان رهبر جریان آنارشیستی مطرح نیست!
سوال نهم: نظر شما درباره اینکه ما مدام میشنویم که انارشیسم را معادل هرج و مرج قرار میدهند ( نمونه اخیر آن از زبان رضا پهلوی ) چه از طرف راست و چه از طرف چپ ، چیست؟
من با مفهوم هرج و مرج آشنا و بدان عادت کردم. کوشش هم نمیکنم دائما موضع دفاعی بگیرم. .. امروز اگر کسی مرا « هرج و مرج طلب » بنامد. ناراحت نمیشوم…اتفاقا به نظر من آنانی که از این مفهوم استفاده میکنند. خود بخوبی از ماهییت واقعی آنارشیسم اطلاع دارند! آنان – نیروهای چپ ، میانه و راست – ما را بعنوان رقبای سرسخت سیاسی خود میدانند.این خاری در چشم آنان است! این موضوع در بین الملل اول هم مطرح بود و طرفداران اولیه پرودون را هرج مرج طلب مینامیدند. دلیلش هم در این بود که آنان در برابر هرگونه اقتداری می ایستادند و به جنبش کارگری هشدار میدادند که از اقتدار بگریزند. بدین جهت هم هست که با توهین و افترا میکوشند ما را از صحنه سیاسی خارج و منزوی کنند!… من وارد عرصه آقای رضا پهلوی و…نمیشوم چون ایشان زمان زیادی لازم دارد که پخته شود.
سوال دهم بعنوان یک آنارشیست وضعیت زیست محیطی و اقلیمی جغرافیای ایران و بطور کلی زمین را چگونه میبینید و فکر میکنید چه راه حل هایی برای مقابله با تغییرات اقلیمی مهم تر هستند؟
فکر میکنیم تمام دارندگان نظریه های سیاسی و غیر سیاسی لااقل با هم متفق القول هستند که بدون طبیعت و حفظ محیط زیست…وجود انسان علی السویه است. طبیعت احتیاجی به انسان ندارد. این انسان است که بدون طبیعت ادامه حیاتش امکان پذیر نیست….حال همین انسان که با شجاعت خود را ” اشرف مخلوقات ” می انگارد؛ تیشه به ریشه خود میزند وآن را تخریب میکند. روزانه صدها بلکه هزاران درخت را قطع میکند و از وسعت جنگلها می کاهد. آبهای شرب آشامیدنی را آلوده میکند…آبهای دریاها را از طریق پلاستیک آلوده میکند وموجودات زنده در طبیعت را به قتل میرساند….! متاسفانه دولتها نمیخواهند بزبان دیگر قادر هم نیستند در رفع این معضل کوشا باشند…. منافع و قرارداد های هنگفت مالی بین دولت و موسسه های مالی ، بانکها ، بیمه ها …نبض دولت ها را در دست گرفته اند.هر موقع دولتها بخواهند در این مورد کارهای عملی و جدی انجام دهند….موسسه های مالی و ذینفع…. دولتها را تهدید به ازدیاد بیکاری از طرف آنان میکنند! معضل بیکاری خود تهدیدی است برای دولتها که ” ناچارا ” باید در حفظ منافع موسسات طرف معامله کوتاه بیایند. ما در آلمان با این تجربه روبرو هستیم که مردم برای حفظ محیط زیست و طبیعت سرسختانه مبارزه میکنند. اما موسسه های مالی در نهایت کاری که می پسندند، انجام خواهند داد.! البته فعلا معضل استخراج ذغال سنگ در این کشور به حالت تعلیق درآمده است و مطمئنا بعد از انتخابات نخست وزیری در این کشور، این موضوع دوباره مطرح خواهد شد…. این در ذات دولت است. نباید هم لااقل ما که ماهییت دولتها را میشناسیم توقع داشته باشیم آنان به نفع منافع عمومی اقدام کنند! برای نمونه در پیمان کیوتو… بیشتر صحبت میشود تا عمل کشورهای بزرگی مانند آمریکا ، چین ، روسیه ، هند… که بیشترین خسارت را به طبیعت وارد میکنند و عملا مردم را دچار بحران های عدیده کرده اند!… از اقدامات حیاتی در این مورد طفره میروند!… اگر هم گاها اقداماتی به نفع طبیعت میشود… بیشتر ازطرف سازمانها و تشکل های غیر دولتی است که در آگاهی رسانی بیشترین کمک را به انسانها میکنند! و جا دارد از اقدامات آنان قدردانی کرد. آگاهی در مورد طبیعت کم – کم به کشورما رسیده که مفید اما کم است! به نظر من آنارشیستها در این مورد باید بسیار مسئولانه اقدام کنند و در مورد آگاهی رسانی فعال باشند! من به نوبه خود از سایتها و مطبوعات ایرانی استدعا کردم که یک صفحه ویژه جهت محیط زیست داشته باشند که در مورد محیط زیست ایران و جهان مرتب آگاهی رسانی کنند. اما موفق نبودم!… ما در سایت آبگون یک صفحه ویژه برای محیط زیست باز کردیم… که دائم خبر رسانی میکنیم!
با تشکر از شما و همکاران شما .
فرشید یاسائی





پاینوشت عصر آنارشیسم : لینک مرتبط
آنارشیسم یک جنبش اجتماعى – فرهنگى است نه یک حزب سیاسى براى تسخیر قدرت
———————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان
Anarchist Union of Afghanistan and Iran, May 24, 2018
P.S:The possibility of joining new people and groups of anarchists will be permanent
The Union has many social media and other communication channels. You will find them at the bottom of this page

۱- آدرس عصر آنارشیسم در اینستاگرام https://instagram.com/asranarshism/
—————————————-
۲- آدرس عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
—————————-
۳- عصر آنارشیسم در توئیتر
https://twitter.com/asranarshism
———————————–
۴ – فیسبوک عصر آنارشیسمhttps://www.facebook.com/asranarshism
—————————————
۵ – فیسبوک بلوک سیاه ایرانhttps://www.facebook.com/iranblackbloc
————————————————–
۶ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%DA%98%D8%A7%D9%88%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B1-Anarchists-in-solidarity-with-the-Rojava-434646579975914
———————————————————-
۷ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
————————————————————
۸ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران https://www.facebook.com/irananarchistlabors
——————————————————
۹- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
————————————————–
۰ ۱– فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
—————————————————–
۱۱ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست https://www.facebook.com/anarchistartistss
————————————————-
۱۲ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست https://www.facebook.com/anarchiststudents
——————————————-
۱۳ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک https://www.facebook.com/shahre.shahin
———————————————–
۱۴ – فیسبوک آنتی فاشیست https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
————————————————
۱۵ – آدرس آنارشیستهای مریوان در کانال تلگرام https://t.me/anarchyinmarivan
———————————
info@asranarshism.com
———————————
۱۷ – سایت عصر آنارشیسمhttps://asranarshism.com
——————————————–
۱۸ – آدرس کانال آنارشیستهای کردستان در تلگرام
بڵاوکردنەوەی بیرو هزری ئانارکیستی
https://t.me/kurdistananarshist
——————————-
۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها https://www.facebook.com/%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7-505093803031731/
——————————————
۲۰ – گوگل پلاس عصر آنارشیسم https://plus.google.com/u/0/114261734790222308813
——————————————-
——————————————
۲۲- آدرس ” دختران آنارشیست افغانستان ” در اینستاگرام https://www.instagram.com/dokhtarananarshist_afghanestan
———————————————————–
۲۳- آدرس “دختران آنارشیست افغان ” در فیسبوک https://www.facebook.com/Afghan-Anarchist-Girls-116992605591873
————————————————————–
۲۴- آدرس آنارشیستهای رشت در اینستاگرام https://www.instagram.com/anarshist.rasht
———————————————————
۲۵ – آدرس پیج آنارشیستهای شهر بوکان ( ئانارکیسته کانی بوکان ) در اینستاگرام https://www.instagram.com/bokan_anarchy
———————————————————–
۲۶- آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در تلگرام https://t.me/Anarshistsh2
————————————————
۲۷ – آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در اینستاگرام https://www.instagram.com/anarshistshahinshahr
—————————————————
۲۸- آدرس آنارشیستهای شیراز در تلگرام https://t.me/ShirazAnarchist
—————————————————
۲۹ – آدرس آنارشیستهای شیراز در اینستاگرام https://www.instagram.com/anarchy_shz_ism
——————————————————
۳۰ – آدرس آنارشیستهای گیلان در اینستاگرام https://www.instagram.com/guilan_anarchism
——————————————————-
۳۱ – کانال عصیانگر در تلگرام https://t.me/AcabFai
————————————————-
۳۲ – آدرس کانال ” جوانان آنارشیست ” در تلگرام https://t.me/young_anarchists
————————————————
۳۳- آدرس آنارشیستهای مشهد در کانال تلگرام https://t.me/anarchismera
————————————————-
۳۴ -آدرس کانال آنارشیستهای تهران در تلگرام
t.me/tehran_anarchists ——————————————–
۳۵ – آدرس آنارشیستهای قم در توییتر
twitter.com/anarshist ————————————
۳۶ – آدرس پیج” آنارشیستهای جنوب “در اینستاگرام https://www.instagram.com/southanarchists
آنارشیستهای جنوب یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
———————————————————
۳۷ – آدرس پیج” آنارشیستهای خراسان “در اینستاگرام https://www.instagram.com/khurasan_anarch
آنارشیستهای خراسان یکی از اعضای تشکیل دهنده ” اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان” می باشند که در ایران حضور دارند.
——————————————————————————
۳۸ – آدرس بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین https://www.balatarin.com/b/anarchismera
———————————————————————-
۳۹ – آدرس وبلاگ اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان https://tauai.wordpress.com
————————————————————————
۴۰ – آدرس اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان در فیسبوک https://www.facebook.com/TAUAI/?modal=admin_todo_tour
————————————————————————————–
۴۱ – آدرس اتحادیه آنارشیستهای ایران و افغانستان در اینستاگرام https://www.instagram.com/union9387
—————————————————————————————
۴۲ – آدرس پیچ آنارشیستهای اهواز در فیسبوک https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2-2021321021440113
—————————————————————————–
۴۳ – آدرس پیچ آنارشیسم سبز در فیسبوک https://www.facebook.com/Green-Anarchism-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-229749814516765
—————————————————————————
۴۴ – آدرس پیج جوانان آنارشیست در اینستاگرام https://www.instagram.com/javanane_anarshist
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل