«اندیشه انقلابی در انقلاب» نوشته پتر کروپوتکین

ترجمه: آزاد بشردوست

Text Size

در این روزها، واژه انقلاب غالبا در همه جا بر سر زبانها افتاده است. نه تنها بر زبان محرومان ناخرسند از نظام موجود، بلکه حتی بر زبان خرده مالکان نیز.

ارتعاشات آغازین لرزه های مهیب اجتماعی که در پیش رو است را روز بروز بیشتر و بیشتر حس میکنیم. همانگونه که همیشه در آستانه تحولات عظیم اجتماعی رخ می دهد، جمعیت ناراضی از نظام موجود در شتابند خود را انقلابی بنامند؛ چیزی که پیش از این، بسی خطرناک می نمود. این دسته از افراد، در چیستی ماهیت انقلاب نمی اندیشند. آنان مخالفان نظام کنونی اند و همین برای آنها کفایت می کند تا خود را انقلابی بنامند. این جوش و خروش در صفوف انقلابیون ناراضی از نظام موجود، بدون شک، قوای جنبش انقلابی را تقویت کرده و فرا رسیدن انقلاب را سرعت می بخشد.

لکن این جوش و خروش در صفوف چهره های انقلابیِ صاحب هرگونه عقیده و دیدگاهی، در عین حال نمایانگر خطر بزرگی به ویژه برای انقلاب اجتماعی است.

برای تحقق انقلاب سیاسی، برای از میان برداشتن شخصیت های مستقر در صدر قدرت دولتی و حتی برای تغییر شکل حکومت، گاهی یک توطئه درباری یا اصلاحات پارلمانی به پشتوانه افکار عمومی، کفایت می کند. اما برای آنکه انقلاب بتواند دگرگونی هایی هرچند کوچک در نظام اقتصادی پدید آورد، شرکت خود توده های مردم در انقلاب، ضروری است.

انقلاب اجتماعی، بدون حمایت و همکاری توده های مردم امکان ناپذیر است. ضرورت دارد که در هر کوی و برزن افرادی پیدا شوند که در امر درهم شکستن نظام کهنه، شرکت جویند. دیگران نیز لازم است که این اقدام را به همین امید که شرایط به وضع بهتری خواهد انجامید، مفروض دارند.
دقیقا همین ناخرسندی آشفته، مبهم و اغلب اوقات ناخودآگاه که در آستانه لرزه های عظیم اجتماعی در ذهن مردم پدید می آید، این از دست رفتن باور به نظام موجود، این امکان را برای انقلابیون راستین فراهم می آورد تا وظیفه بزرگی را به انجام برسانند؛ و آن متحول کردن تشکیلاتی است که دهه های متمادی پس از استقرار و موجودیت خود، تقدیس گشته بود.

اما در همان حال که اوج گیری احساسات در صفوف انقلابیونِ ناآگاه و در نوع خود غیرانقلابی، موانع سختی را پدید می آورد که موجب تباهی و زوال انقلابهاست.

با فرارسیدن انقلابی که سرنگون کننده پایه های نظم شرایط موجود است،هنگامی که تمام احساسات خوب و بد، شعله ور و پدیدار گشتند، آن هنگام که بطور همزمان فداکاری و دنائت، بزدلی و شجاعت، نبرد منافع شخصی و برخورد ناهمدلی های جزئی با حقایق بزرگ از خودگذشتگی ها را می بینیم، آنگاه که تشکیلات کهنه ویران می شود و طرح های تازه جایگزین شونده بجای تشکیلات پیشین، همینکه ترسیم شدند، دائما عوض می شوند. آنوقت اکثریت عمده کسانی که خود را انقلابی می نامیدند و برای به ثمر رساندن انقلاب مساعدت می کردند، شتابان به صفوف مدافعان نظام جدید می پیوندند.

ناآرامی های خیابانی، بی ثباتی وضعیت انقلابی جدید و عدم امیدوارای به فرداها، سبب خستگی و عدم تحمل مردم می شود. آنها می ترسند که مبادا دستاوردهای انقلاب، در تلاطم انقلاب تباه شود. این عده متوجه نیستند که کوچکترین تغییری در شرایط اقتصادی مردم، تغییر و تحولی عمیق در نظریات سیاسی جامعه را در پی خواهد داشت و اینکه هرگونه تغییر سیاسی صرفا از رهگذر تحولات عمیق در حیطه زندگی اقتصادی امکان پذیر است. و آنگاه که می بینند ضد انقلاب نزدیک است، به اعاده حیثیت خویش می شتابند. جوش و خروش مردمی گاهی جلوه خشونت آمیز آن است و باز در حد و اندازه ای وسیع تر، مناقشات جزئی سرکردگان انقلاب، آن را تشدید می کند. آنها از انقلاب دلزده شده و به صفوف آنانی می پیوندند که مردم را به نظم و تمکین دعوت می کنند. ارتجاع در بین آنها مدافعانی می یابد. مدافعانی جدی که تا اندازه ای از انقلاب آزرده شده اند؛ هرچند بطور سطحی.

آنها شروع به ابراز تنفر از آنانی می کنند که مردم را به پیشروی دعوت می کنند. بدین وسیله، اینگونه افراد، نمایانگر خطر بزرگی برای انقلاب هستند که با آموختن فنون مبارزه انقلابی شروع به بکارگیری از آنها در تثبیت و احیای نظام کهنه می کنند. آنجا چنان مرتجع می شوند که هرگونه حرکت ارتجاعی بدون پشتیبانی آنها غیرممکن می گردد. آنها هرکسی را که در صدد تحول ریشه ای تشکیلات کهنه و خواهان پیشروی باشد را به باد حمله می گیرند. در زمره ی اینگونه افراد می توان از روبسیر و سنت ژوست نام برد که به زعم خودشان «ضدانقلابیون هار» را با گیوتین گردن اعدام می کردند؛ آن هم به بهانه «حراست از انقلاب»، اما در واقع آنها این کار را برای بدست گرفتن افسار انقلاب می کردند.

در بحبوحه مبارزات انقلابی به سختی می توان دوست را از دشمن بازشناخت. این را نیز باید افزود که مورخان انقلابهای پیشین، بسی کوشیده اند تا اذهان عمومی را در این مورد، مغشوش سازند. برای مثال، در نقلاب کبیر فرانسه، شخصیت آرمانی یکسری از مورخان، میرابو بود که به انتساب در سمت زیر مشروطه دوره لودویک پانزدهم اکتفا کرد.

شخصیت آرمانی دسته دیگری از مورخان، دانتون بود. یک میهن پرست متعصب آلمانی ستیز اما کاملا بی تفاوت نسبت به مسائل اقتصادی. او به زعم مورخان، تریبونی مردمی بود که واکنش به تهاجم بیگانگان، حاضر شد به مقام شاهزاده مشروطه قناعت ورزد و بتواند با ستم ملاکان و مالکان بورژوا در حق دهقانان، کنار بیاید. این در حالی است که تمام اینها با در نظر داشتن عقاید به اصطلاح انقلابی دانتون اتفاق می افتد.

چهره آرمانی برخی دیگر از مورخان، روبسپیر است؛ با عناوین و القابی همچون «آزاد مرد» و «عادل» که فقط سر آن دسته از انقلابیونی که به «برابری خواهی» و «آتئیسم» محکوم شده بودند را از بدنشان جدا می کرد. همان روبسپیری که در تابستان ۱۷۹۳ زمانی که مردم پاریس از گرسنگی جانشان به لب رسیده بود، از ژاکوبن ها خواست که سوال درباره مزایای قانون اساسی انگلستان را در صومعه به بحث بگذارند.
چهره آرمانی برخی دیگر از بسیاری دیگر، مارات است. همان شخصیتی که صران صدها هزار نفر از سران آریستوکرات ها را فراخواند و در دفاع از آنچه دو سوم پاریس را شدیدا آشفته ساخته بود، عاجز ماند و همچنین در پاسخ به این سوال که «زمین آباد شده توسط دهقانان را چه کسی صاحب خواهد شد؟»، حرفی برای گفتن نداشت.

و نهایتا چهره آرمانی برخی دیگر، فوکه تنویل، دادستان جمهوری است که فرمان بی رحمانه اعدام دوشس ها را صادر کرد. و در پی غیبت آنها، خدمتکارانشان را اعدام کرد(زیرا دوشس ها خود به کوبلنتس گریخته بودند).

در آن هنگامی که دار و دسته بورژواها در حال غارت و چپاول فرانسه بودند، کارگران را از گرسنگی زجرکش می کردند و بدین ترتیب ثروت هنگفتی اندوختند که در دیرکتوری کشف شد.

متاسفانه اکثریت انقلابیون حال حاضر، صرفا از جنبه مثبت و نمایشی انقلاب های گذشته مطلع هستند. آنها بعید است بتوانند کار شگرفی که در سالهای ۱۷۹۳-۱۷۸۹ توسط میلیون ها نفر از انقلابیون بی نام و نشان فرانسه صورت گرفت را متصور شوند. به لطف همین کار شگرف، ملت نوینی در فرانسه پا گرفت. ملتی کاملا متمایز از آنچه که پنج سال پیش از آن بود.

در مقاله حاضر میخواهم مفهوم انقلابی بودن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم تا بدین وسیله انقلابیون کنونی را کمک کنیم از سردرگمی هایی که در ساحت مفاهیم انقلابی حکمفرماست، خارج شوند.

می کوشیم تا تکلیف مهمی که در پیش روی انقلابیون قرار گرفته است را به روشنی تشریح کنیم و آنها را از دلسردی های احتمالی آگاه سازیم؛ چراکه بهرحال ممکن است آنچه مورخان راجع به انقلاب های گذشته گفته اند، خواه ناخواه بر ذهنیت آنان از انقلاب پیش رو تاثیر بگذارد. در پایان می خواهیم نشان دهیم که یک انقلاب، چه میزان زحمت، شجاعت، مجاهدت طلب می کند از آنانی که می خواهند خود را وقف آن کنند.

 

جسارت فکری و ابتکار عمل جهت همراه ساختن توده های مردم برای تحقق آنچه که صرفا رادیکالترین اذهان، اراده به آرزویش را داشتند، همان چیزی است که انقلابیون انقلاب های پیشین بهره اندکی از آن داشتند.

کیست که با مطالعه تاریخ انقلاب های گذشته، با قلبی آکنده از درد ز خود نپرسد که دلیل این همه از خودگذشتگی، این همه خون های ریخته شده، این همه خانواده داغدار و اینهمه جنجال بخاطر چنین نتایج کم حاصلی چیست؟ سوالاتی امثال این را دائما در ادبیات، گفتگوهای خصوصی و محافل انقلابی می شنویم. چنین سوالی تقریبا به این دلیل پیش می آید که از یک سو به درستی به تکان های شدیدی که تحت لوای مدافعان آگاه یا ناآگاه ارتجاع،هر انقلاب را تحت شعاع قرار می دهند، واقف نیستیم. معمولا اکثریت قریب به اتفاق ما، قدرت مرتجعان را، میل آنها به حفظ منافع خویش و دریک کلام، تمام خصلت ضدانقلابی شان را دست کم می گیریم. همچنین همواره فراموش می کنیم که انقلاب ها همیشه توسط اقلیت صورت می پذیرد. همچنین بسیاری فراموش می کنند شجاعت و شهامت مثال زدنی بروز داده شده در رفتار انقلابیون، از جرات و جسارت فکری کم بهره بوده است. آنها به اهداف شان و به آرمان نظام آینده ایمان داشتند. آنها در آرزوی آینده بودند اما می خواستند آن را به شکل همان ارتجاعی درآورند که داشتند علیه اش مبارزه می کردند. ارتجاع، آنان را سخت در دام خود گرفتار کرده بود و میخ احساسات شان را بر تخته ارتجاعی نو کوبیده بود. آنها جرات نکردند ضربه ای قاطعانه بر پیکره تشکیلات بنیادی نظام کهنه وارد آورند؛ مذهب اش، ثروت اش، مرکزیت اش، ارتش اش، پلیس اش و زندان اش را بحال خود واگذاشتند. آنان اقدامات کافی برای درهم شکستن تشکیلات کهنه نکردند تا بتوانند از طریق آن درهایی به سوی یک زندگی نوین بگشایند. تمام ذهنیت آنان از این زندگی نو، بسیار مبهم بود. این انقلابیون بخاطر سادگی و فروتنی شان حتی در آرزوهایشان هم نتوانسته بودند بت هایی که در گذشته ی برده وار خویش تقدیس می کردند را لمس کنند. اما مگر ممکن است که قهرمان مآبی قلبی که مطیع یک ذهن برده صفت باشد، بتواند نتایج قابل توجهی بگیرد؟

به راستی وقتی باجزئیات هرچه بیشتر به وقایع انقلاب های فرانسه نظر می کنیم، بی اختیار از شجاعت عمل در رفتار پدرانمان و همینطور از سادگی و عدم جسارت فکری شان در شگفت می مانیم؛ شیوه های کاملا انقلابی مبارزه در کنار تفکرات بسیار ساده لوحانه و به نوعی محافظه کارانه. بدین ترتیب پدیده های دلاوری، مجاهدت و نهایت انزجار از وضع زندگی و در مقابل، نوعی ساده لوحی باورنکردنی را نسبت به آینده شاهد هستیم.

به هنگام انقلاب، ماهها و سالها سپری شد تا آنکه خلق بتواند حتی اگر شده، یکی از آن اشباحی که زمانی آن را احاطه کرده بودند را لمس کند و شروع به در هم شکستن حتی اگر شده یکی از نهادهای کهنه کند. ویژگی برجسته انقلاب، شخصیت سربازی است که شجاعت و دلاوری خود را در برابر آتشبار دشمن نشان می دهد، اما همین که آتشبار را می گیرد، جسارت نظر افکندن به فرداها را ندارد و روشن کردن دید کلی به جنگ و دلایل و اهداف آن برایش مطرح نیست.

بورژواها به زندان باسیل حمله برده تا توپخانه و دیوارهای مسسحکم آن را تسخیر کنند. زنان پاریسی به سوی ورسال می دوند و پادشاه دست و پا بسته را از آنجا می آورند. در همه جای فرانسه، در هر قصبه ای، قوای کوچک مردمی که با نیزه و چوب مسلح شده بودند، عمارت های شهرداری ها را تسخیر می کنند؛ بدون توجه به اینکه فردا چه خواهد شد و اینکه شاید فردا قوای حاکمه جدید شهر، به نام قانون و در لباس قانون، آنها را به دار آویزند.

بورژواها به تولیری می ریزند و به ضرب نیزه هایشان، پادشاه را وادار می کنند که تاج اش را از سر به در آورده و در عوض کلاه مضحک فریژی را بر سر بگذارد. دو ماه بعد، مردم پس از سلب اعتماد از گارد بورزوازی، تولیری را می گیرند.

جمهوری که تقریبا جمهوری بورژواها است، و در داخل کشور با خطر خرابکاری از سوی سلطنت طلبها مواجه است، بی باکانه همه شاهان اروپا را به مبارزه می طلبد. در این هنگام دانتون بی باکی را بعنوان آخرین وسیله برای حفظ انقلاب توصیه می کند. هیچ چیز انقلابیون را در مبارزه شان مانع نمی شود؛ حتی سکوی اعدام کنوانسیون ملی، حتی قتل عام انقلابیون در وانده و حتی ارابه ننگین حامل تن های اعدام شدگان نیز نتوانست انقلابیون را بترساند. با این همه، در ادامه تمام این درام بزرگ، عدم جسارت غیرمعمول در قدرت تفکر و فقدان جرات برای ساختن آینده را شاهد هستیم.

میانمایگی فکری، تباه کننده شور و شوق جوانمری و شرافت و عامل فساد احساسات پرشکوه و از خودگذشتگی های والا است. درست در آن هنگامی که سلطنت در ۱۰ آگوست با یک یورش، سرنگون گشت، روبسپیر، دانتون و حتی اعضای حزب مونتاگراد، بیش از آنکه از شاه بترسند، از جمهوری هراس داشتند. لازم بود تا تهاجمی خارجی از دربار تولیری فرماندهی شود تا آنها قانع شوند و بپذیرند که وضع فرانسه می تواند بدون شاه پرستی، بهتر شود.

در آن هنگامی که روحانیت با توطئه های ضد انقلابی خود علیه نظام جدید، تور خود را بر تمامی فرانسه گسترده، انقلابیون همچنان سرسپردگی شان را نسبت به مذهب و روحانیت حفظ کرده بودند. آنها از مذهب و روحانیت پشتیبانی کردند و به زودی دست به کشتار آنارشیست ها زدند؛ آنارشیست هایی که تنها گروهی محسوب می شدند که جرات و جسارت کافی برای موضع گیری و به مخالفت برخاستن علیه سنت مذهبی را دارا بودند.

عدم جسارت انقلابیون در ارتباط با مسائل اقتصادی، به مراتب نامعقول تر و نکوهش برانگیزتر بود. انقلاب، در حقیقت ذاتی خود، نظام فئودالی کهنه و ملاکان را سرنگون کرد؛ ملاکانی که توسط دهقانان از املاک شان بیرون رانده شدند و به خارج گریختند. مالیاتهای وضع شده فئودالها دیگر پرداخت نمی شد. اما در عین حال، رهبران انقلاب تا زمان تشکیل کنوانسیون ملی می کوشیدند آخرین بقایای نظام فئودالی را حفظ کنند تا آن را به خورد آیندگان بدهند…

 

ترجمه: آزاد بشردوست

 

 

۱- آدرس عصر آنارشیسم در اینستاگرام

https://instagram.com/asranarshism/

—————————————-

۲- آدرس عصر آنارشیسم در تلگرام

https://telegram.me/asranarshism

—————————-
۳- عصر آنارشیسم در توئیتر
———————————–
۴ – فیسبوک عصر آنارشیسم
—————————————
۵ – فیسبوک بلوک سیاه ایران

————————————————–

۶ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidaritywiththeRojava

https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%DA%98%D8%A7%D9%88%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B1-Anarchists-in-solidarity-with-the-Rojava-434646579975914

———————————————————-

۷ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی

https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan

————————————————————

۸ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران

https://www.facebook.com/irananarchistlabors

——————————————————

۹- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی

https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa

————————————————–

۰ ۱– فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان

https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan

—————————————————–

۱۱ – فیسبوک  هنرمندان آنارشیست

https://www.facebook.com/anarchistartistss

————————————————-

۱۲ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست

https://www.facebook.com/anarchiststudents

——————————————-

۱۳ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک

https://www.facebook.com/shahre.shahin

———————————————–

۱۴ – فیسبوک آنتی فاشیست

https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik

————————————————

۱۵ – آدرس آنارشیستهای مریوان در کانال تلگرام

https://t.me/anarchyinmarivan

———————————

۱۶-آدرس تماس با ماcontact us

info@asranarshism.com

———————————

۱۷ – سایت عصر آنارشیسم

——————————————–

۱۸ – آدرس کانال آنارشیستهای کردستان در تلگرام


بڵاوکردنەوەی بیرو هزری ئانارکیستی

——————————-

۱۹- فیسبوک میتینگ دهه هفتاد و هشتادی ها

https://www.facebook.com/%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7-505093803031731/

——————————————

۲۰ – گوگل پلاس عصر آنارشیسم

https://plus.google.com/u/0/114261734790222308813

——————————————-

۲۱ –  ساوندکلاود رادیو آنارشی

——————————————

 

۲۲- آدرس ” دختران آنارشیست افغانستان ” در اینستاگرام

https://www.instagram.com/dokhtarananarshist_afghanestan

———————————————————–

۲۳- آدرس “دختران آنارشیست افغان ” در فیسبوک

https://www.facebook.com/Afghan-Anarchist-Girls-116992605591873

————————————————————–

۲۴- آدرس آنارشیستهای رشت در اینستاگرام

https://www.instagram.com/anarshist.rasht

———————————————————

۲۵ –  آدرس پیج آنارشیستهای شهر بوکان (  ئانارکیسته کانی بوکان ) در اینستاگرام

https://www.instagram.com/bokan_anarchy

———————————————————–

۲۶- آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در تلگرام

https://t.me/Anarshistsh2

————————————————

۲۷ – آدرس آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر در اینستاگرام

https://www.instagram.com/anarshistshahinshahr

—————————————————

۲۸- آدرس آنارشیستهای شیراز در تلگرام

https://t.me/ShirazAnarchist

—————————————————

 

۲۹ – آدرس آنارشیستهای شیراز در اینستاگرام

https://www.instagram.com/anarchy_shz_ism

——————————————————

۳۰ – آدرس آنارشیستهای گیلان در اینستاگرام

 

https://www.instagram.com/guilan_anarchism

——————————————————-

۳۱ – کانال عصیانگر در تلگرام

https://t.me/AcabFai

————————————————-

۳۲ – آدرس کانال ” جوانان آنارشیست ” در تلگرام

https://t.me/young_anarchists

————————————————

۳۳- آدرس آنارشیستهای مشهد در کانال تلگرام

https://t.me/anarchismera

 

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل