انترناسیونالیزم پرولتری توهمی مقدس

مطلب دریافتی - باریش نصیریان

Text Size
به باور من انترناسیونالیزم پرولتری مارکسیستی توهمی شیرین در تقابل واقعیتهای تلخ موجود در بخش اعظمی از جنبشهای کارگری در جهان میباشد.
اندیشمند بزرگ مارکس زمانی گفته بود  گارگران جهان چیزی جز زنجیرهای خود برای از دست دادن ندارند وپروژه رهایی بخش بشریت را در اتحاد مبارزاتی طبقه گارگری جهانی بعد از کسب اگاهی و تشکل یابی و کسب قدرت سیاسی توسط دولتهای سوسیالیستی میدید.
برای ثبوت یک نظریه سیاسی علمی کردن آن الزامیست گام اول یک فرضیه  برای علمی گشتن باید عملی باشد.
پروژه اگاهی بخشی کارگری و تشکل یابی و کسب قدرت سیاسی نصف حاکمیتهای جهان بر اساس چنین تفکری عملی گشت.
در قرن گذشته دولتهای مارکسیست لنینیست و مائوییست به نیابت کارگران قدرت سیاسی بیش از نصف حاکمیتهای جهان را کسب کردند.
اولین قربانی این حاکمیتها آزادی و برابری کارگران و همه مردمان ان سرزمینها بودند.
شکست پروژه رهایی بخشی بشریت توسط دولتهای کارگری و احزاب مدعی کارگری آنها تنها منوط به اغاز  تفکر رویزیونیستی و فاسد شدن حاکمان این قدرتها نبوده و نیست.
هرچند دولت بلشویکی لنینی مسئول اصلی انحراف دهی به این  پروژه بحساب میاید.
شکست این پروژه ؛ شکست تفکر انتر ناسیونالیزم پرولتری بود که بجای حذف قدرت در جهت کسب قدرت و انحصاری کردن آن توسط احزاب دایه های مهربان تر از مادر طبقه کارگری بنام دولتهای دروغین سوسیالیستی و کمونیستی  صورت گرفت.
این شکست تفکر  پروژه رهایی بخشی بشریت مارکس و لنین و مائو و همه هم اندیشان آنهاست که رهایی را در  کسب قدرت توسط حزب سیاسی طبقه کارگری مشروط میسازد.
رهایی بشریت تنها در گرو حذف قدرت و نابودی تمام ساختارهای سیاسی آن بمثابه دولت و حاکمیت اقلیت بر اکثریت میسرمیگردد.
رنگ آمیزی سوسیالیستی یا کمونیستی و دموکراتیک ساختار دولت ، تجربه تلخ شکستی بود که دستاورد آن تداوم اسارت بشری در طی یک قرن گذشته بود.
 نظام سرمایه داری با بکار گیری از تفکرات مارکس بمنظور کاستن ماهیت انقلابی کارگرانی که جز زنجیرهای خود برای از دست دادن نداشتند؛ زنجیرهای طلایی را برای بخش اعظم  طبقات کارگری و جنبش کارگری جوامع مدرن را فراهم ساختند.
بعبارت دیگر ارتجاع جهانی سرمایه داری مارکسیست تر از مارکسیستهای ارتدوکس عملکرد داشت.
ارتجاع سرمایه با همکاری متفکرین مارکسیست که در راهبری جنبش طبقه کارگر توسط  احزاب سیاسی و سندیکاها و تشکیلات انان فعال بودند توانستند در پروسه مبارزاتی خود با کسب بخشی از رفاه نسبی وعمومی کردن ان بشکل رفاه اجتماعی نسبی و شراکت در قدرت دولتی ، شدت پتانسیل انقلابی جنبشهای کارگری را در جوامع مدرن کمرنگ ویا نابود سازند.این احزاب در دل حاکمیت های سیاسی و دولتهای ائتلافی مشغول غارت مشترک جهان هستند.
با گسترش زنجیرهای نوین برده داری در جهان ؛ غارت جهانی حتی با شراکت نیروهای چپ کارگری و سندیکا ها و احزاب فاسد و مرفه شده انها گسترده تر گشت.
اتهام کارگری و چپ نبودن این احزاب چشم پوشی از واقعیت تلخ عریان است.
شکل تشکیل احزاب کارگری و سندیکاها و تشکیلات سیاسی انها بر اساس تضمین و کسب منافع ان بخش از طبقه کارگری دران کشورها بر گرفته از ارای اکثریت ان  استوار است.
تنوع روایت های تفکر مارکسیستی بیشمار است اما همه انان تقدس گرایی یکسانی را دارا هستند.
بر اساس این واقعیت که اگر منافع طبقاطی است؛ پس کسب بخشی از منافع طبقاطی بشکل رفاه اجتماعی نسبی و تضمین جریان کسب ان حتی از طریق غارت هم طبقه خود در بخش دیگر جهان مشروع است.
مشروعیت کسب رفاه از طریق غارت هم طبقه خود تضاد اشکار نظریه انترناسیونالیستی پرولتری طرح شده توسط مارکس است.
منافع طبقاتی بخش مرفه شده طبقه کارگر در جوامع مدرن تنها در گرو گسترش نابرابری جهانی میسر میگردد.
دولتهای کارگری و سوسیالیست نشان در جوامع مدرن بخاطر تضمین استمرار رفاه نسبی کارگران خود به استعمار و استثمار و غارت  جوامع عقب نگهداشته شده اقدام میکنند.
آرای کارگران برای کسب حاکمیت سیاسی احزاب مختلف (سوسیال دموکرات و و سوسیالیست و دموکرات و ملی و… ) دولتهای جوامع مدرن غربی برای ادامه استعمارو استثمار و غارت بر اساس نیاز انان به رفاه نسبی داده میگردد.بعبارت ساده اکثر کارگران بخش مدرن جهان اگاهانه در پروژه غارت شرکت میکنند .هدف نیز کسب  سهم و منافع ملیشان از غارت ؛توسط دولتهای ملی است.عدم اگاهی این طبقه بر اساس سیستم اموزشی مدرن ان جوامع و عدم اگاهی انان از سیستم غارتگری توسط دولتهای متبوعشان دروغی بیش نیست.
مبارزه طبقاتی در جوامع مدرن نیز صرفا برای بیشتر کردن رفاه نسبیست که در جهان مدرن اجرایی میگردد . با کاسته شدن بخشی از رفاه نسبی انان شور انقلابی و مبارزه طبقاطی فقط در حوزه کسب رفاه نسبی و تضمین اجرایی انان توسط دولتهای مطبوعشان  فوران  میکند .*۱
اکنون بازگردیم به نظریه انترناسیونالیزم پرولتری که با تشکل یابی و بعد از کسب اگاهی طبقاطی و مبارزه طبقاطی قرار است با  کسب قدرت سیاسی بشریت را نجات ببخشد. کارگران در بخش جوامع مدرن هم تشکیلات و احزاب خود و هم اگاهی طبقاطی خود و هم بخشا دولتهای خود را دایر کرده و میکنند پس چرا اقدام به  انقلاب جهانی نکرده و نمیکنند؟تنها پاسخ من به این سوال این است این بخش از طبقه کارگری اگاهی به منافع طبقاطی و ملی خود را دارند و خواهان از دست دادن ان نبوده و نیستند و نخواهند بود.
با توجه به فاکتهای ارائه شده و تجربیات شکست های تاریخی چنین اندیشه ای ایا باورمندی به رهایی بشریت توسط انترناسیونالیزم پرولتری بلشویکی توهم نیست؟!*۲
اشکال کار از بیدینی و یا  کم باوری به دین مقدس گشته توسط ارتدوکسهای مارکسیست نیست که هر روزه احزاب کارگری انان بر اثر انشعابات و تفرقه ها ظهور پیدا کرده و میکنند و هر یک ادعای کارگری تر خود را میکنند بلکه از خود دین مقدس گشته است.
نظریه ایجاد یک دولت سوسیالیستی در یک کشور با ماهیت منافع ملی همه مردمان و خصوصا کارگران ان در تضاد تفکر انترناسیونالیزم بین المللی است .
امپریالیزم و سیستم سرمایه داری جهانیست . برای مبارزه با  این سیستم تفکری  میبایست با راهکار عملی و با توسل به جنبش جهانی ان را نابود کرد.چگونگی تشکیل جنبش جهانی علیه این سیستم جهانی شده  ملزم به شناخت حقیقی دستگاه غارت جهانی شده است.
سیستم غارت جهان سرمایه داری با نهادینه کردن نابرابری و توسط دستگاههای پیچیده و مرتبط و متحد الشکل دولتهای جهان است که غارت و ستم گری را تداوم میبخشد .تنها با نابودی این دستگاههای متحد قدرت متمرکز و انحصاری شده در نهاد دولت مقدس است که سیستم سرمایه داری نابود میگردد.
چگونگی تابودی سیستم جهانی سرمایه داری جهانی درایجاد  جنبشی جهانی استوار است .
جنبشهای برابری طلبی کارگری و زنان و همه ستمدیدگان جهان در شکل مبارزه متحد و انقلابی و رادیکال خود با نابود ساختن تمامی نهادهای دستگاه دولت ستمگر خود میتوانند ستمگری را ریشه کن نمایند.
استارت جهانی کردن جنبش های مردمی در دل مبارزات همه ستم کشانیست که در نتیجه نابرابری و غارت ماهیت و پتانسیل انقلابی خود را از دست ندادند.
تعیین شکل و جهت دهی تفکر مبارزاتی این جنبشها  در راستای جهانی ساختن ان میسر میگردد.
به باور من بر اساس تجربیات دهه ها شکست تلخ تاریخی هدف غایی این جنبشها حذف قدرت و نه کسب قدرت باید گردد.
تنها با حذف دستگاه ستمگری است که ستم و نابرابری ریشه کن میگردد.
باید شورش همه جنبشهای برابری طلبی طبقاتی و جنسی و ملی و همه ستم دیدگان جهان علیه نابودی کامل  نهاد مقدس دولتهای خود  را سازماندهی کرد.
حذف قدرت در گرو تقسیم عادلانه قدرت به همه مردم ستم دیده در نهادهای شوراهای مردمانیست که بر اساس تفاوتهای طبقاتی و جنسی و ملی و زبانی و … تشکیل گردیده است.
به عنوان مثال با حذف یک دولت ارتجاعی بعنوان کارگزار ارتجاع جهانی در منطقه خاورمیانه ضمینه سقوط سایر دولتهای ارتجاعی فراهم میگردد.
بهم تنیدگی سرنوشت خلقهای  منطقه در خاورمیانه گستراندن یک تفکر مبارزاتی موفق را عملی میسازد.به عنوان مثال جنبش مردمی گشته در دل مبارزات برابری خواهانه کردها در سوریه با حذف دولت ضعیف شده و ارتجاعی سوریه ضمینه  ازاد سازی همه مردم سوریه اعم از همه اعراب و کرد و ایزدی وچچن وترکمن و سایر خلقهای اسیر در  سوریه را فراهم خواهد ساخت .
با ازاد سازی کرد در زنجیر سوریه ضمینه ازادی کرد در زنجیر ترکیه و عراق و ایران و سلیمانیه و اذربایجان و ارمنستان که در اسارت دولتهای ارتجاعی  هستند فراهم میگردد.همچنین با ازادی یک بخش از اعراب در سوریه و تضمین برابری حقوق انها در دل حاکمیت شوراها ازادی سایر اعراب و سقوط دولتهای ارتجاعی انان حتمی خواهد گشت.
موفقیت این فرایند ازادسازی در دل جنبشهای برابری طلب با شرکت همه ستم دیدگان در گرو حذف ساختار دولتی امکان پذیر است.با حذف دستگاه ستمگری دولتی نهادی برای اجرای ستمگری باقی نخواهد ماند.به باور من دموکراسی واقعی کسب قدرت توسط ارا اکثریت ؛ دیکتاتوری بر اقلیت است و تفکر اجرای دموکراسی واقعی حذف قدرت و نهاد اجرایی ستمگریست.
با پایان دادن به دولت مقدس دموکراسی عینیت مییابد.لفظ دولت دموکراتیک و سوسیالیستی با همه رنگ امیزیهای دروغینی که تا اکنون در تاریخ ساخته گردیده دروغی برای فریب ستم کشان برای تداوم ستم کشی  بوده است
هیچ اندیشه ای در حصار و مرز بندی جنسی و طبقاتی  و ملی نمیتواند و نباید محصور باشد.
اندیشه رهایی بخش بشریت تنها از طریق ازاد شدگان از این بندها و مرز بندیها میسر میگردد.
مارکسیستها و کمونیستها که در احزاب خود در پی تعریف از ماهیت طبقه روشنفکر سیاسی یعنی خود کمونیست ها عاجز مانده اند از درک این واقعیت عاجزند.
انان همیشه در معرفی خود و احزاب خود بعنوان انسانهای متعلق به طبقه کارگر جهد کرده اند حال انکه انسانی که علیه ستم طبقاطی اندیشه مبارزه طبقاطی را بر گزیده از همه وابستگی طبقاتی و مرز بندیها و منافع حاصل از ان خود را رهانیده است .
صاحب اندیشه رهایی بخش و برابری طلب نمیتواند در مبارزه با نابرابری طبقاتی اندیشه و یا وابستگی طبقه ای را به یدک کشد چون ماهیت مبارزه وی لغو طبقات است.
هر اندیش ورزی که گزینه مبارزه علیه نابرابری طبقاتی را انتخاب کرده است علیه ماهیت وجودی طبقاتی شوریده است.
به همین منظور اندیش ورزان بزرگ این مبارزات شامل انسانهای ازادیخواهی هستند که سابقا در بخشهای طبقاتی قرار میگرفتند و تعریف میگشتند و منافع حاصل از طبقه خود را کسب میکردند چه با فروش نیروی کار خود و چه با کسب منافع در داخل لایه های طبقاطی خود ،به عبارت ساده شورش گر انقلابی بی طبقه است.
پروژه انترناسیونالیزم پرولتری مارکسیزم لنینیست و مائویست پروژه اصلاح طلبی در ضمینه حفظ دولتهای جهانیست و ذاتا از لحاظ عملکرد ایدئولوژیک ونگرش طبقاطی صرف خودنمیتواند تبدیل به ابزار ساخت  انقلاب جهانی گردد.انتظار رهایی بخشی بشریت توسط این اندیشه مقدس گشته  نیز توهمی بیش نیست.
جنبش انترناسیونالیزم بین المللی واقعی توسط بشر ازاد شده از قید و بند ها و منافع مادی طبقاتی میسر میگردد.همان بشری که بدور از تعلقات طبقاتی و تفاوتهای جنسیتی و منافع ملیتی خود در دل جنبشهای برابری طلب ساختار ستمگری و نهاد قدرت متمرکز شده را نشانه گرفته است و خواهان لغو همه دولتهای جهان است.
زمان ان فرا رسیده است که نگرش نو در اندیشه دین گشته کمونیستی بسان پیامبری ظهور کند که اعلام دارد تنها بشری میتواند اندیشه رهایی بخش را جهانی سازد که ابتدا زنجیرهای خود را پاره نماید .*۳
اثبات علمی شدن یک نظزیه سیاسی در کارایی عملی ان است .
یک نظریه ای که با واقعیتهای موجود بیش از یک قرن عملی نگشته چگونه میتواند علمی باشد؟
استواری یک نظریه بر فرض علم دیالکتیکی که ادعای ان را دارد نفی علم دیالکتیک است .
تز به عنوان کارگر در تقابل سرمایه دار به عنوان انتی تز ؛ محصول سنتز ان نمیتواند کارگر که تز این جریان دیالکتی است باشد.
همچنان که رعیت و برده سنتز جامعه های فئودال و برده داری نگشت شورشگر کمونیست و عصیانگر و چپ معتقد به این جریان فکری و نظریه سیاسی خود علیه ماهیت طبقاطی و منافع طبقاطی خود بخاطر ارمانگرایی انسانیش علیه ان ماهیت طبقاطیش شوریده است .
معرفی اجباری شورشگر وکمونیست چپ انقلابی و..به عنوان جزئی از طبقه کارگر در تقابل علم دیالکتی است .
اصرار در ساخت حزب کارگری حتی انقلابی برای کسب قدرت سیاسی نیز به همچنین است.
با انکه پایگاه طبقاطی شورشگر و انقلابی و چپ مشخص است وی علیه ان پایگاه و منافع ان عصیان کرده است .
چپ انقلابی در زمان مبارزه عاری از منافع و حتی پایگاه طبقاتی است .
عصیانگر انقلابی چپ فاقد طبقه است و خود نمونه عینی سنتز جامعه بی طبقه است.سنتز این رابطه ذیالکتیکی نابودی همه طبقات است .
در تقابل جامعه سیستم سرمایه داری سیستم عاری از طبقات ستمگر و ستمکش بدون ایجاد ابزار ستمگری یعنی دولت میسر میشود.
بدون ابزار قدرت هیچ ستمگری توان ستمگری نخواهد داشت.پس دیالکتیک جامعه سرمایه داری حاکم بر دولت و قدرت و ثروت متمرکز؛جامعه بدون حاکم ودولت و ثروت متمرکز شده است.
جامعه با اداره شورایی شهروندی برابر حقوق در جهان بدون هیچ ابزار اجرایی نابرابری سازی انسانی الترناتیو و سنتز جامعه سرمایه داریست.به عبارت ساده تر خود مبارز برابری خواه چپ جدا گشته از الودگی طبقاتی بسان سرمایه دار و تاجر در نظام فئودالی نمود عینی و واقعی سنتز این جریان دیالکتیکی است.
باریش نصیریان
۲۰ اپریل ۲۰۱۶
بمناسبت روز جهانی گارگر
…………………………………………………………………………….
توضیح ۱- هر از چند گاهی جنبشهای ضد جنگ و جنبش های یک درصدی با ماهیت انسانی خود را نشان میدهند.نویسنده مقاله خود به مبارزه طبقاتی اعتقاد دارد اما به رهایی جهانی توسط انترناسیونالیست معتقد نیست و با فاکتهای موجود توهم بودن این اندیشه را به ثبوت میرساند.
توضیح ۲ – حداقل من نمیتوانم متوهم باشم کسانی که هنوز اصرار بر حقانیت این اندیشه را باور مند هستند بفرمایند در کارنوالهای اول ماه می در جوامع مدرن شرکت نموده و به نعره های مستانه سرود خوانی انترناسیونالیستی گوش فرا داده و حد اقل درخواست یک روز اعتصاب سراسری توسط هم زنجیرهایشان برای قتل روزانه کارگران محروم و ستم دیده ایران را خواستار باشند.یا در دوم ماه می نظاره گر کارگران کرخت شده از مستی شبانه باشند که تولیدات محصولات جنگی وماشین الات  صنعتی وخودرو سازی و تکنولوژی و … و حتی همه تولیدات انها از طریق غارت منایع مواد خام کشورهای عقب نگهداشته شده تهیه میگردد و برای تعمین رفاه انان باید سیستم غارتگری ادامه پیدا کند که بازاری برای فروش ان محصولات ایجاد گردد.خصوصا کارگران کارخانه های سلاح سازی دیدن دارد .بازارشان هم که با وجود جنگ و گسترش ان رونق مییابد.
توضیح ۳ – همه اندیشه ها زمانی که قابلیت اجرایی خود را از دست میدهند اپدیت گشته و مدرن میگردند.مدرن گرایی تفکر انسانی در تقابل کامل همه اندیشه های مقدس گشته است.خود مارکس علیه دین و تقدس شوریده بود .اگر وی در زمان حاضر حضور داشت و مارکسیستهایی که از وی و اندیشه های وی دین ساخته اند را میدید حتما علیه این دین میشورید.اندیشه کمونیزم تنها با تطبیق خود با تفکر مدرنیزم مورد نیاز بشر امروزین  میتواند.کارایی خود را باز یابد.زمان ایجاد تفکر نئو کمونیزم یک قرن است که به تاخیر افتاده است.

——————————————————————————————————————————————————————————————————–

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با مجموعه عصر آنارشیسم


poql8j0h
 

۱- سایت عصر آنارشیسم

https://asranarshism.com

 

آدرس و اسامی صفحات ما در فیسبوک

 

۲- فیسبوک عصر آنارشیسم

https://www.facebook.com/asranarshism

 

۳- فیسبوک بلوک سیاه ایران

https://www.facebook.com/iranblackbloc

 

۴ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava

https://www.facebook.com/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%DA%98%D8%A7%D9%88%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B1-Anarchists-in-solidarity-with-the-Rojava-434646579975914

 

۵- فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی

https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan

 

۶ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران

https://www.facebook.com/irananarchistlabors

 

۷- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی

https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa

 

۸ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان

https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan

 

۹ – فیسبوک  هنرمندان آنارشیست

https://www.facebook.com/anarchistartistss

 

۱۰ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست

https://www.facebook.com/anarchiststudents

 

۱۱ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک

https://www.facebook.com/shahre.shahin

 

۱۲ – فیسبوک آنتی فاشیست

https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik

 

۱۳- عصر آنارشیسم در تلگرام

 

۱۴- عصر آنارشیسم در اینستاگرام

 

۱۵- عصر آنارشیسم در توئیتر

https://twitter.com/asranarshism

 

۱۶ – بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین

https://www.balatarin.com/b/anarchismera

 

آدرس تماس با ما

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل