تاریخچه «فراکسیون ارتش سرخ» (RAF)
فراکسیون ارتش سرخ در سال ۱۹۷۰ توسط آندریاس بادر ، گودرون انسلین ، هرست مالر ، اولریکه ماینهوف و چند نفر دیگر پایهگذاری شد که یک گروه چریک شهری چپگرا و ضد امپریالیستی بود که در سال های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ بسیار فعال بود. پلیس برای تحقیر این گروه آن را با نام «گروه بادر ماینهوف» از نام دو تن از رهبرانشان معرفی می کرد. ۴ نفر از اعضای رهبری و فعال این گروه در اواسط دهه ۱۹۷۰ دستگیر شدند و یه صورت مشکوکی در زندان در سال ۱۹۷۶ اعلام شد که «خودکشی» کردند. اما فعالیت های این سازمان تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت.
فراکسیون ارتش سرخ از ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۸ فعالیت داشت و عملیاتهای بسیاری را به خصوص در پاییز ۱۹۷۷ انجام داد.
در طول این مدت ۲۴ نفر از اعضای گروه در درگیری با پلیس یا به عللی چون اعلام خودکشی، اعتصاب غذا و بیماری جان خود را از دست دادند. در سال ۱۹۹۸ راف اعلام انحلال کرد.
آندریاس برند بادر (۱۹۴۳ – ۱۹۷۷) یکی از اولین رهبران سازمان چپگرای آلمانی فراکسیون ارتش سرخ، که در دورهٔ اول فعالیتاش با نام گروه بادر-ماینهوف شناخته میشد، بود.
او و دوستاش به خاطر بمبگذاری در یک فروشگاه در فرانکفورت آم ماین زندانی شدند. روزنامهنگاری به نام اولریکه ماینهوف و دو نفر دیگر به او پیوستند و از زندان گریختند. آنها زان پس گروه بادر-ماینهوف خوانده شدند. بادر و دیگران مدتی را در اردوگاهی نظامی فتح در اردن گذراندند.
بادر در اعتصاب غذا بود که ژان پل سارتر در زندان اشتامهایم با او ملاقات کرد.
اولریکه ماری ماینهوف (۱۹۳۴ – ۱۹۷۶) یک فعال چپگرای آلمانی بود. او از بنیانگذاران فراکسیون ارتش سرخ (به همراه آندریاس بادر) در سال ۱۹۷۰، پس از روزنامهنگاری برای ماهنامه چپگرای کونکرت، در سال ۱۹۷۲ دستگیر شد، و نهایتاً به موارد متعددی قتل، و تشکیل یک مجمع مجرمانه محکوم شد. پیش از پایان محاکمه ماینهوف در سلولاش، در سال ۱۹۷۶ اعلام شد که همراه با ۳ تن دیگر از فعالین و رهبران راف خودکشی کرده است.
کریستیان کلار متولد ماه مای ۱۹۵۲ از رهبران نسل دوم راف در نوامبر ۱۹۸۲ دستگیر شد. در سال ۱۹۸۵ بر اساس حکم دادگاه عالی ایالتی اشتوتگارت، به جرم دست داشتن در ۹ فقره قتل و ۱۱ فقره تلاش برای قتل به حبس ابد محکوم شد.
وی در سال ۱۹۹۲ بار دیگر به جرم سرقت بانک به حبس ابد محکوم شد. در سال ۱۹۹۸ به خاطر «جرم بهویژه سنگین»، دادگاه حداقل حبس را ۲۶ سال تعیین کرد که در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸ بعد از ۲۶ سال زندان در سن ۵۶ سالگی آزاد گردید.
کلار جزو رهبران نسل دوم از گروه «فراکسیون ارتش سرخ آلمان» بود که مسئولیت سوءقصدهای موسوم به «پاییز آلمان» را برعهده داشتند. کلار در کل مدت بازجوییهای خود، از بردن نام دیگر همکارانش که مسئول قتل سیاستمداران آلمان بودند، کاملا خودداری کرده بود.
ماجرای راف
وقتی درهای زندان آیشاخ در روز ۲۵ مارس ۲۰۰۷ به روی بریگیته مونهاوپت باز شد و او پس از ۲۴ سال حبس پا به دنیای آزادی گذاشت، ساعت حدود دوی صبح بود. تا این ساعت این زندانی سرسخت گروه موسوم به بادرـ ماینهوف تنها بخشی از محکومیت های چندگانهاش را پشت سر گذاشته بود: او در سال ۱۹۸۵ از سوی دادگاه عالی اشتوتگارت به ۵ بار حبس ابد و ۱۵سال زندان عادی محکوم شده بود.
ولی براساس قوانین جزایی آلمان، هر زندانی حق دارد، پس از گذراندن “حداقل زمان مجازات” خود، درخواست “آزادی با قید و شرط ” کند. مونهاپت که به اتهام “۹ بار قتل و طرح و پیاده کردن شمار زیادی از حملات مسلحانه” محاکمه شده است، از این حق استفاده کرد و با موافقت مقامات مسئول آلمان از زندان آزاد شد.
بسته شدن پرونده راف
بارها از این سخن رفته است که دیگر پرونده این گروه بسته شده. ولی با پخش خبرآزادی مونهاپت باز بحث در این مورد بالا گرفت.
در درگیری اعضای فعال این گروه با دولت آلمان که تعدادشان در کل از ۲۵۰ نفر تجاوز نمیکرد، باعث کشته شدن ۳۴ نفر پلیس، کارمند بانک، چند دادستان و سرمایه دار و…..گشت.
راف و جنبش دانشجویی ۱۹۶۸
راف در شرایطی پا گرفت که جهان دستخوش دگرگونیها و تغییرات مهم بود: آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم، برای آلمان دموکراسی به ارمغان آورده بود، با آغازجنگ علیه مردم ویتنام اعتبار خود را به عنوان حامی روابط دموکراتیک از دست داد. در اروپا افکارجنبش دانشجویی فرانسه، در پایان سال های دهه ۱۹۶۰ به آلمان نیز راه یافت. اعتراضات دانشجویی در آلمان ابتدا متوجه سکوت سیاستمداران و سرمایهداران و مدیران اقتصادیای میشد، که احتمالا در دوران نازی نیز با دستگاه همسازی داشتند. مسافرت شاه ایران به عنوان “دیکتاتور دست نشاندهی آمریکا در منطقه” در سال ۱۹۶۷ به برلین که در جریان تظاهرات علیه آن دانشجویی آلمانی به نام بنو اُنه زورگ کشته شد، جرقهای بود که به خشم دانشجویان دامن زد.
در واقع شکلگیری راف، یکی از پی آمدهای جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ بود. برخی انگیزههای راف و این جنبش، همخوانیهای زیادی با هم داشتند: ضدیت با فاشیسم، امپریالیسم و کاپیتالیسم. در این رهگذر، اقدامات اصلاحی دولت از نظر پایهگذاران راف، یعنی آندرآس بادر، اولریکه ماینهوف، گودرون انسلین و هورست مالرکافی نبودند. آنان بر آن بودند که سیستم پارلمانی و حزبی نمیتواند به خواستهای جامعه پس از جنگ آلمان پاسخ دهد. راف در جستجوی راهی مستقیم برای عمل سیاسی بود. چاره را در گذاشتن سلاح در برابر سیستم دیدند.
تشکهای ابری سوخته و کودکان ویتنامی
در۲ آپریل سال ۱۹۶۸ دو فروشگاه بزرگ در فرانکفورت به آتش کشیده شدند. آتش افروزان چند روز پس از این رویداد، شناسایی و دستگیر شدند: گودرون انسلین و آندرآس بادر. انسلین در پاسخ روزنامهنگاران گفت: «من علاقه ای به چند تشک ابری سوخته ندارم. من از کودکانی که در جنگ ویتنام به آتش کشیده می شوند، حرف می زنم.» حرف زدن با اسلحه را این دو، پس از آشنایی با اُلریکه ماینهوف در ماه مه و سفرشان به فلسطین در ژوییه همان سال آموختند.
در واقع دو سال آغاز کار راف، علاوه بر آموزش نظری و عملی، بیشتربه گردآوری وسایل و امکانات برای این سازمان گذشت: دستبرد به بانک، دزدی اسلحه، سرقت اتومبیل… ابتدا در سال ۱۹۷۲ بود که اهداف حملات، برای این گروه مشخص شدند. آنها از جمله در ۱۹ ماه مه ۱۹۷۲ ساختمان انتشاراتی آکسل شپرینگر را که روزنامه “بیلد” را منتشر میکرد، در هامبورگ به آتش کشیدند. در ظرف ۱۴ روز پلیس آلمان، هولگر ماینز، آندرآس بادر و یان کارل راسپه، و در عملیاتی جداگانه، الریکه ماینهوف و گودرون انسلین را دستگیر میکند و به این ترتیب موفق می شود، اولین نسل راف را به دام بیندازد.
اعتصاب غذا به خاطر حبس در سلول انفرادی
هنوز چند دقیقه ای به ساعت ۷صبح باقی مانده بود که در روز ۲۱ ماه مه ۱۹۷۵ درهای ساختمان دادگاه شتمهایم در اشتوتگارت به روی تماشاگران و روزنامه نگاران باز شد. دادگاه هسته اصلی راف، در این روزآغاز میشد. خبرنگاران علاوه بر شرح جریان دادگاه، از “وضعیت رقتبار” متهمین که حکایت از تحمل شرایط دشوار زندان می کرد نیز، گزارش دادند. آن ها به خاطرهمین شرایط غیر انسانی که به آن “شکنجه از طریق حبس د رسلول انفرادی” میگفتند، بارها دست به اعتصاب غذا زده بودند. درست در این مرحله که رهبری راف به عنوان “قربانی” و “زندانی یک حکومت فاشیستی” مطرح شد، موج هواداری از این گروه نیز در میان مردم بالا گرفت. برخی از گروههای چپ، هدف اصلی فعالیتهای خود را بهترشدن شرایط زندان برای این زندانیان قراردادند. آنها از این که هولگرماینز در پی اعتصاب غذا در زندان در گذشت، یکه خوردهبودند. انگیزه اصلی نسل دوم راف که در سال ۱۹۷۵ به سفارت آلمان در استکهلم حمله برد، مرگ ماینز بود. در این برهه، موافق همهپرسی انستیتوی نظرسنجی آلنزباخ، یکنفر از هرچهارآلمانی در گروه سنی زیر ۳۰ سال، با این گروه همدلی میکرد.
حبس ابد و خودکشی جمعی
پس از ۱۹۲ روز محاکمه، در ۲۸ آپریل ۱۹۷۷ رای دادگاه به این ترتیب اعلام شد: حبس ابد برای آندرآس بادر، گودرون انسلین و یان کارل راسپه. الریکه ماینهوف در این زمان دیگر زنده نبود. او به گفته مقامات زندان در سال ۱۹۷۶ خود را در سلولش دار زده بود. سه تن دیگر رهبری راف، باز هم به گفته منابع رسمی، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۷ دست به خودکشی زدند. برخی هنوز هم درستی خبر خودکشی جمعی رهبران راف را به پرسش میکشند.
نسل دوم
در اواسط سالهای ۷۰ ، نسل دوم راف با اشغال سفارت آلمان در استکهلم آغاز فعالیت کرد. درخواست این گروه، آزادی زندانیان راف بود. دولت آلمان، موافق سنت خود، این خواست را نادیده گرفت. اعضای گروه ولی به عملیات مسلحانه خود ادامه دادند: در ۷ آپریل ۱۹۷۷ به دادستان کل کشور، زیگفرید بوباک در کارلسروهه شلیک شد. کشته شده دیگر در این دهه کلان بانکدار، یورگن پونتو بود. در۵ سپتامبر، رییس اتحادیه کارفرمایان، هانس مارتین شلهیر به گروگان گرفته شد و چون دولت به خواست آنها تن در نداد، کشته شد. این گروه با دزدیدن هواپیمای لوفتهانزا نیز نتوانست به هدف خود که آزادی زندانیان راف بود، دست یابد.
نسل سوم
در دهه ۸۰ ، سومین گروه راف فعالیت خود را آغاز کرد. کشته شده این نسل مدیر زیمنس، کارل هاینز بکورتز، رییس دفتر وزارت امور خارجه، گرولد فون براونمهل و رییس بانک ملی آلمان، آلفرد هرهاوزن بودند. پس از فروپاشی دیوار برلین، فعالین راف دیگرنمیتوانستند ازجمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) به عنوان “پناهگاه” خود استفاده کنند. دو تن از این فراریان راف، ولفگانگ گرامز و بیرگیت هوگهفلد، در سال ۱۹۹۳، در شهر کوچک باد کلاینن دستگیرمیشوند. در این ماجرا به طور مشکوکی به گرامز تیر میخورد. در۲۰ ماه آپریل ۱۹۹۸ سرانجام راف انحلال خود را اعلام میکند. این نامه ۸ صفحهای با چنین جملهای پایان مییابد:« امروز ما به این پروژه پایان میدهیم. چریک شهری به شکل راف دیگر به تاریخ تعلق دارد… انقلاب میگوید: من بودم، من هستم، من خواهم بود.»
واکنشهای ضد قانونی دولت آلمان
دولت آلمان در برخی موارد در رابطه با گروه راف، واکنشهایی ناشی از عدم اطمینان به خود نشان داد. به بهانه حفظ امنیت داخلی، سران سیاسی در آن زمان، دست به اقداماتی زدند که آزادیهای مدنی و قانونی شهروندان این کشوررا محدود میساختند. از جمله پس ازگروگانگیری هانس مارتین شلهیر، جلوی توزیع وپخش خبر گرفته شد. هم چنین درارگان های اجرایی، کادر ضد بحران شکل گرفت؛ امری که در قانون اساسی آلمان در نظر گرفته نشده بود. از سوی دیگر با سرعتی سرگیجه آور، قانون موسوم به “محدودیت تماس” به تصویب رسید که بکلی مخالف نص صریح قانون اساسی مبنی برتضمین برقراری تماس موکل با وکیل مدافعش است. هرچند این قانون بعد ها تعدیل شد، ولی هنوزهم در مواردی ویژه به کار گرفته میشود.
ارتش سرخ ژاپن نامی است که یک سازمان مخفی چپ ژاپنی بر خود نهاده بود. این سازمان که دارای ایدئولوژی انقلابی بود، از میان جنبش دانشجویان ژاپن در ۱۹۶۹ پدید آمد. با فشار در این دوره و حملهی پلیس ژاپن به مخفیگاه های ارتش سرخ، این گروه پایگاه عملیات خود را به خاور میانه و اروپا برد و در آلمان (فراکسیون ارتش سرخ ) و ایتالیا (بریگادهای سرخ) ، سازمانهای همانندی در ارتباط با آن ایجاد شد. این ارتشهای سرخ با «آرمان فلسطین» و «جنبش آزادیبخش فلسطین» در ارتباط بودند و با برخی گروههای فلسطینی همکاری داشتند. از جمله عملیات ارتش سرخ ژاپن، حمله (مه ۱۹۷۴) به فرودگاه لود در اسرائیل و کشتار ۲۶ تن و زخمی کردن ۷۱ تن از جمعیت حاضر در فرودگاه با تیراندازی به آنان بود؛ همچنین از جمله کارهای آنان چند مورد هواپیماربایی و حمله به پالایشگاه نفت در سنگاپور(فوریه ی ۱۹۷۴) بود. از جمله عملیات بسیار پر سرو صدای ارتش سرخ ژاپن ربایش و کشتن هانس مارتین اشلایر، رئیس سندیکای کارفرمایی آلمان و پرسرو وصداترین عملیات ارتش سرخ ایتالیا ربایش و کشتن آلدومورو رئیس حزب قدرتمند دموکرات مسیحی و نخست وزیر سابق ایتالیا، در سال ۱۹۷۸ بود.
در آوریل سال ۲۰۰۱، فوساکو شیگهنوبو رهبر این گروه از فوریه سال ۲۰۰۶ که دوران محکومیت بیست ساله خود را در ارتباط با اشغال سفارت فرانسه در پراگ سپری میکرد، انحلال ارتش سرخ ژاپن را اعلام کرد.
فوساکو شیگهنوبو در سپتامبر سال ۱۹۴۵ در ژاپن به دنیا آمد. در ماه فوریه سال ۱۹۷۱ «ارتش سرخ ژاپن» (نیهون سکیگون) را پایهریزی کرد. «ارتش سرخ ژاپن» حدود ۴۰ عضو داشت و یکی از معروفترین گروههای چپ در سطح جهان بود. او شخصاً در بسیاری از عملیات مسلحانه حضور داشت.
ارتش سرخ ژاپن با «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» رابطهای بسیار نزدیک داشت. «ارتش سرخ ژاپن» در داخل ژاپن چندان فعال نبود ولی در واقع «ارتش سرخ متحد» (رنگو سکیگون) بازوی ارتش سرخ ژاپن در داخل ژاپن بود. هدف ارتش سرخ ژاپن براندازی سلطنت در ژاپن و آغاز یک انقلاب بود. نامهای دیگر ارتش سرخ ژاپن عبارتند از: «بریگارد بینالمللی ضدامپریالیست»، «نیپون سکیگون»، «نیهون سکیگون»، «بریگارد جنگ مقدس» و «جبهه دموکراتیک ضدجنگ»
بریگادهای سرخ ایتالیا
همچون اغلب کشورهای اروپایی، ایتالیا نیز در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دستخوش تغییرات اساسی بود. با این حال در پی به بنبست رسیدن و رادیکالیزه شدن جنبش دانشجویی ضدجنگ و اعتراضی، جنبش بریگادهای سرخ در ایتالیا (همچون فراکسیون ارتش سرخ در آلمان) شکل گرفت. در واقع بریگادهای سرخ از درون مجموعه سازمانهای چپ رادیکال بیرون آمده بودند و با فراکسیون ارتش سرخ و همچنین گروههای مارکسیست فلسطینی نیز رابطه داشتند.
بنیانگذاران اصلی بریگادهای سرخ، رناتو کورچیو (Renato Crucio) و آلبرتو فرانچشینی (Alberto Franceschini) بودند. این دو، دانشجویانی بودند که اولی از یک گروه دست راست افراطی ریشه گرفته بود و دومی به گروه جوانان کمونیست تعلق داشت ولی تصمیم گرفتند که استراتژی «جنگ مسلحانه شهری» را با الهام گرفتن از الگوی آمریکای لاتین، برای مبارزه با امپریالیسم پی بگیرند و از ابتدای دهه ۱۹۷۰ فعالیتهای خود، از جمله سرقتهای مسلحانه و بمبگذاری را شروع کردند.
مهمترین عملیات آنها ربودن و کشتن «آلدو مورو»، رئیس حزب قدرتمند دموکرات مسیحی ایتالیا در سال ۱۹۷۸ بود. آلدو مورو (Aldo Moro)۲۳ سپتامبر ۱۹۱۶ تاَ ۱۹۷۸)، مورو از سال ۱۹۴۶ وارد فعالیتهای سیاسی شد و ۵ دوره نخست وزیر ایتالیا بود.
مورو در ۱۶ مارس ۱۹۷۸ در یک درگیری خیابانی در رم ربوده شدو پس از ۵۴ روز اسارت، کشته شد. وی مانع قدرت گرفتن نیروهای چپ در ایتالیا شده بود و به ورود ایتالیا به ناتو کمک کرد. پس از مرگ وی حزب دموکرات مسیحی رو به ضعف نهاد.
مبارزه و سرکوب شدید پلیسی و همکاری دستگیرشدگان بریگاد سرخ با پلیس، در برابر کاهش مدت زندان، این گروه را تقریبا به طور کامل از بین برد. هر چند موج دوم و سومی از این گروه نیز در ایتالیا با شدت بسیار کمتری ظاهر شدند. آخرین اشکال بروز بریگادهای سرخ با عنوان «بریگادهای سرخ جدید» اواسط دهه نخست ۲۰۰۰ مشاهده شد.
نویسنده معروف ایتالیایی «آنتونیو نگری»، از جمله معروفترین چهرههایی بود که به همکاری با بریگادهای سرخ متهم شد و بیش از ۴ سال زندان رفت و پس از انتخاب به عنوان نماینده پارلمان برای مدتی از زندان بیرون آمد و سپس تا مدتها در فرانسه پناهنده بود و بعد از بازگشت از فرانسه مجددا زندانی گشت . نگری که پس از ۲۴ سال زندان و تبعید، روز ۲۵ آوریل ۲۰۰۳ آزاد شد، در این مدت، روشنفکران فرانسوی به خصوص «دلوز»، «فوکو» و «گتاری» از نگری حمایت میکردند. اغلب سردمداران بریگادهای سرخ امروز پس از گذراندن دورانی از زندان، آزاد هستند.
رناتو کورچیو (زاده ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۱) ، یکی از بنیان گذاران و رهبران پیشین بریگاد سرخ ایتالیا در دهه ۱۹۷۰(میلادی) است.
رناتو در خانواده ای فقیر در حوالی رم به دنیا آمد. مادر او خدمتکار خانواده های ثروتمند بود. دایی او فعال کارگری در کارخانه فیات بود که در ۱۹۴۵ کشته شد.
او در سال ۱۹۷۰ بریگاد سرخ را پایه گذاری کرد و در بین سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ به دلیل یک رشته بمب گذاری،قتل و آدم ربایی شناخته شد. کورچیو پس از یک بار دستگیری و فرار از زندان در ژانویه ۱۹۷۶ محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. وی تاکنون از اقدامات خود ابراز ندامت نکرده است.
——————————————————————————————————————————————————————————————————–
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با مجموعه عصر آنارشیسم

آدرس و اسامی صفحات ما در فیسبوک
۲- فیسبوک عصر آنارشیسم
https://www.facebook.com/asranarshism
۳- فیسبوک بلوک سیاه ایران
https://www.facebook.com/iranblackbloc
۴ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۵- فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
https://www.facebook.com/sedaye.bisedayan
۶ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
https://www.facebook.com/irananarchistlabors
۷- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
https://www.facebook.com/anarchistlibraryfa
۸ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
https://www.facebook.com/anarchistinsupportbaluchistan
۹ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchistartistss
۱۰ – فیسبوک دانشجویا ن آنارشیست
https://www.facebook.com/anarchiststudents
۱۱ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
https://www.facebook.com/shahre.shahin
۱۲ – فیسبوک آنتی فاشیست
https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik
۱۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
https://telegram.me/asranarshism
۱۴- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
https://instagram.com/asranarshism/
۱۵- عصر آنارشیسم در توئیتر
https://twitter.com/asranarshism
۱۶ – بالاچه عصر آنارشیسم در بالاترین
https://www.balatarin.com/b/anarchismera
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل