تجدید کشتن سلمان رشدی

مطلب دریافتی - صمد نابدیل

Text Size

“آن که حقیقت را نمی داند نادان است ولی آن که حقیقت را می داند و آن را پنهان می کند جنایتکار(تبهکار) است.” برتولت برشت

تروریسم دولتی مستقیم -غیرمستقیم اسلامیسم با ابزار فتوا و جهاد: پرونده قتل سلمان رشدی

در پس صحنه سازیهای اساسا فریب و بازی های سیاسی با افکار جمعی توده ها،  یعنی صحنه پردازی مار و یا رای گیری رژیم اسلامیستی در غالب انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و خبرگان رهبری پنجم بانجام رسید. باندهای رقیب ولی متشکل در هرم دستگاه دولت اسلامی قصد دارند که سیاستهای خود و باندهای رقیب را بعنوان نشان نقش تودهها در تغیر و یا تکوین شرایط سیاسی جامعه قلمداد کنند. البته،  رسانه های اجتماعی و شبکه های مجازی داخلی (به طور عمده دولتی) و خارجی (بویژه در کشورهای غربی) موضوع مرکزی تبلیغات انتخاباتی را به تفاوت بین اصولگرایان و اسلاح طلبان به بمنظور چشم انداز قابل تغییر عمومی بکار گماشتنده اند.

فضای رسانه های اجتماعی و شبکه های مجازی متراکم حول قضییه رفرم هرم اسلامیسم دولتی در رابطه انتخاباتی،  هنوزگرم بود،  که خبر بروزرسانی قتل سلمان رشدی از جانب ارگانهای دولتی اسلامیستی بمناسبت سالروز صدور فتوای خمینی درباره نویسنده آیات شیطانی بازتابی بین المللی یافت. بنا به گزارش رسانه‌ها شرکت‌کنندگان در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی ۶۰۰ هزار دلار به مبلغ پیشین افزوده‌اند. از این رو چهل رسانه از رسانه های دولت اسلامی با افزایش جایزه حکم قتل سلمان رشدی به تجدید حکم قتل شرعی وی اقدام نمودند.: پیش‌تر بنیاد ۱۵ خرداد حدود ۲ میلیون ۷۰۰ هزار جایزه برای اجرای حکم اعدام رشدی تعیین کرده بود. این مبلغ در سال ۲۰۱۲ به ۳ میلیون ۳۰۰ هزار دلار رسید: حال با توجه به پولی که از سوی نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال تعیین شده این جایزه به حدود ۴ میلیون دلار رسیده است. در این واسط، سهم خبرگزاری فارس نیز ۱۰۰ میلیون تومان بوده است.

بدین طریق،  دولت اسلامیستی ایران به شیوه مبرهن خاص سیستم سیاسی بنیان شده بر قهر،  سرکوب و ترور،  ماهیت ضد تاریخی-اجتمایی خود را به تمام عیار بنمایش گذاشت. در پیرامون اسلامی جهان سرمایه داری،  دستاوردهای ابتدائی بشری در سپهر اجتمایت و جامعیت باز تولید انسانی-اجتماعی،  از جمله اندیشه و تفکر،  در معرض یورش وترور حشیانه رژیم (های) اسلامیسیتی قرار دارند. رمان آیات شیطانی نقش ادبیاتی خود در پرده برداری از نماد تاریخا عقب مانده و توحش زده اسلام و اسلامیسم است در برابر جهان مدرن اما بحران زده . هر چند این تکلیف نگاه ادبیاتی به مذهب به گانه ای تراژیک رابطه مذهب (اسلام ) و جهان و جامعه انسانی،  بویزه نویسنده اش سلمان رشدی،  را نه تنها به ثبوت میرساند،  بلکه به عینیت مشخص در میآورد: اسلامیسم و تضادش با تعقل و تخیل گرایی انسان جهان شمول. ویژگی این گونه عکس العمل های اسلامیستی به دنیای جامعیت و واقعیات انسانی،  سرشت غیر قابل تحول سیستم مذهبی – دینی،  بویزه متکی به اسلام و اسلامیسم معاصر،  در عصر سرمایه داری جهانگرا ست. ملغمه بینش اصولگرایان و اسلاح طلبان دراندرون سیستمهای حکومتی اسلامیسیتی (ایران،  عربستان ،  ترکیه /AKP ) به معنی تناقض دراصل باور، به رسم و نظم اسلامیسیتی ( سنی و شیعه ) میباشد.

نگاهی گذرا به محتوای حکم فتوای خمینی،  سندی تاریخی بنام بنیان گذار دولت اسلامی،  و کاربرد زبان عوام فریبانه مندرج در متن،  گشایشگر دریچه ای است به درون دنیای متروک و کوچک کارگزاران اسلامی در لبه پرتگاه اوج و فرود تاریخیشان: در رودررویی با اندیشه و تخیل مکتبوب در رمان،  تحجر مستولی بر اسلام و اسلامیسم (خمینیسم ) بناگزیر به تنگنای ترور سیاسی فرو می غلتد: رویارویی با قدرت تعقل گرایانه مستور در داستان تخیلی آیه‌های شیطانی یعنی تلاشی خرد ورزانه و نگرشی جهان شمول به انسان و مذهب،  چون پدیده ای تاریخی،  برای قطب مخالف ( مذهب/اسلامیسم ) تنها با اعلام جنگ و ترور ختم می شود. خمینی به پیروی از خدای توصیف شده در این کتاب به عنوان “نابودگر انسان” خود نقش الله را اختیار کرد: و حکم فتوای قتل را بصورت زیر ارسال نمود:
«بسمه‌تعالی

إنا لله‌ و إنا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاءاللّه‌. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمهالله‌ و برکاته.»

چندی بعد در فروردین ۶۸ نشریه‌ی پاسدار اسلام درخصوص واکنش امام به این کتاب نوشت: «حضرت امام وقتی از مضمون این کتاب کفرآمیز مطلع شدند از خشم بر خود لرزیدند و فرمودند: و الله اگر جوان بودم و قدرت حرکت داشتم شخصاً می‌رفتم و او را می‌کشتم». (۱)

رفرم اسلام و اسلامیسم

کلیت دستگاه ذهنی عقیدتی اسلام و تبدیل ایدئولوژیک آن اسلامیسم بر نکته مرکزی اصل رد انسان به مثابه موجودی اجتماعا تاریخی،  بنیان گردیده. فکر و رویای تحول در مرکز این کلیت سترون شده اگر بر مبنای نیرنگ و فریب خود و دیگری نباشد،  خیالبافی جادوگرانه بیش نیست. ایدئولوگ های چون خمینی،  خامنه ای،  … و یا عبدالکریم سروش ها از رأس هرم به تا مرکز قاعده ی هرم که متکی بر بنیاد ذهنی و ایدولوژیک اسلام و اسلامیسم هستند،  بدین امر بخوبی واقفند،  به حقیقت سرشت هرم هستی خود ، یعنی عدم امکان تغیر پذیری نظامی که آنها بعبارتی جزیی از آنندد: همچنان که آدونیس، شاعر سرشناس سوری نیز اخیرا به آن اشاره و مطرح نمود : ” اسلام دیگر نقشی روشنگرانه در زندگی ندارد و از پدیدآوری اندیشه، هنر، دانش و هرگونه خلاقیتی‌ که قادر به تغییر دنیا باشد، نیست.”(۲) به عبارتی دیگرجریان و نظم اسلام و اسلامیسم بمثابه بدیلی تئوکراتیک و قدرت سیاسی، از قابلیت رفرم و تحول بر خوردار نیست.

حقیقت مشخص اینست که فقط کله پوکهای داخلی و خارجی که برای “رفرم” اسلام اسلامیسم نقالی میکنند، به چنین رویاهایی ضد و نقیض و غیر منطقی برای تغییر نظام دل بستنده اند. اینها از فهم این حقیقت تاریخا عینی عاجزند،  که اسلام واسلامیسم ذاتا عقل ستیز در شیوه تفکر،  و ضد پروسه تاریخیت جوامع انسانی در عملکرد بواقع،  مذهبی -سیاسی خود میباشد. در ضمن اسلام و اسلامیت در مقایسه با رفرم تاریخا اجتنابناپذیر دنیای فکری و مادی جهان مسیحیت(قرن ۱۴- ۱۸)، همیشه بی بهره بوده است از تاثیر کلیدی نیروهای پویایی همچو رنسانس و روشنگری  در عصر  آغاز سرمایه داری،  که برش قطعی از دنیای فودالیسم و قدرت کلیساها را ممکن فراهم آوردند؛ دنیای اسلامی ورودش به گردونه انباشت سرمایه داری ذاتا، برمیگردد به جنگ جهانی اول و جهانشمولی خصوصیات نزولی و امپریالیستی دوران سرمایه داری،  که مهر و موم خود را بر جزئی ترین کنش های این جوامع کوبیده است. در نتیجه نادانی و بیسوادی سیاسی -اجتماعی از خصا یص مشخص این لایه های اجتماعی -اقتصادی پیرامون اسلامیستی است که به نوعی رفرماسیون اسلام و اسلامیسم موجود امید بسته اند.

در چشمانداز بحران جهانی سرمایه داری کنونی،  اسلامیسم مسقر در قلب دستگاه دولتی (خمینیسم ) در برخورد با بحران اقتصادی-سیاسی جاری در ایران و منطقه،  عملا به دو جناح متمایل به شبکه بندی های امپریالیستی غرب (آمریکا-اروپا …) وشرق( روسیه، چین …) تقسیم شده است. جناح مایل به غرب آینده سیاسی-نظامی دولت اسلامی (خمینیسم) را در نزدیکی به سرمایه داری غرب میداند. همچنین برای بخشی از طبقه حاکمه متشکل دراین جناح غربگرایان، امر آجل بکارگیری سرمایه های پولی خود دربازار جهانی سرمایه مالی،  درمد نظر قرار دارد. مسئله تقریبا ریاضی این بخش،  وضعیت سرمایه های نجومی- پولی این جناح است که یا در یک حالت سرگردانی درمدار سیستم بانکهای جهانی بسرمیبرد،  و یا شناور درحوزه بازار سیاه مالی/پولی بین المللی میباشند. در نتیجهه،  تلاش این بخش از غارتگران اسلامی در وحله اول اینست که ثروت به چنگ آورده باندهای مافیایی خود، انباشته شده درطی سه دهه اخیر، را چگونه به گردونه بازاز سرمایه مالی جهانی پیوند زنند.

به عبارتی دیگر، هر دو جناح اسلامیسم حاکم بر ایران برای دوام مندی دولت اسلامی خویش گزینه های متفاوت اما متکی به همدیگر اتخاذ نموده اند، که البته خود چنین گزینه هایی هم نشانگر بحران ذاتی سیستم سرمایه داری پیرامونی و بنوبه خود عامل تشدید بحران در درون الیت سیاسی حاکم است.

قضییه فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی و اسلامیسم خمینی

در این راستا تحکیم مجدد فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده، در رابطه تشنج آمیز جاری در درون طبقه حاکمه اسلامیست قابل درک میگردد. قضییه فتوای قتل این نویسنده انگلیسی- هندی تباربرمیگردد به سالهای پایانی دوران جنگ سرد. فتوای شرعی بتوسط خمینی در سال ۱۹۸۹ (چهار ماه پیش از مرگ فیزیکی ) علام شد. خمینی،  این شخصیت تاریخی اسلامیستهای تشیع، و مشخص به بیسوادی مطلق اش از مسائل تاریخی- اجتماعی عصر خود، اما توانسته بود بخشی از طبقه حاکمه متشنج و بحران زده جامعه ایران غرق در  وحشت از اعتصابات و اعتراضات توده ا ی-کارگری را، در پس سرنگونی دولت و رژیم پهلوی به دور منشور شرعی – اسلامیسم (دولت-اسلامی ) – جمع و جور کند.

با جهاد (انقلاب به گفته طبقات حاکمه و ایدیولوگهای ذینفع خود همچو میشل فوکوها … ) اسلامی خمینیسم، قدرت مثلثی دولت -سرمایه -اسلامیسم،  به شکلی عملی پا به عرصه وجود نهاد. هدف بالفور و استراتژیک اسلامیسم به ظهور رسیده خمینیسم شکست توده های در حرکت خیابانی و جنبش و اعتصابات وسیع پرولتاریای جوان و کم تجربه سالها ی ۱۹۷۸-۱۹۸۰بود. رژیم اسلامیستی با طرح و بکار گیری شیوه های شناخته شده فاشیستی-فالانژیستی (از اروپا ) و تلفیق آنها با پوششهای اسلامی و استفاده از قوانین نیمه وحشی شرع و با قتل و کشتارهای وسیع و جمعی تودهای کارگر و دیگر اقشار اجتماعی، موفق به شکست دادن جنبش تاریخی و پرولتری در ایران و منطقه شد.

حادثه به قدرت رسیدن اسلامیسم،  خمینیسم،  در ایران آغازگر یک نقطه سیاه برای تاریخ بشری بطور کلی و برای خاورمیانه بطور اخص بود. طبقا ت و اقشار حاکمه،  تاریخا عقب مانده و انگلی صفت ( سرمایه بازاری -تجاری-ارضی  بصورت مادی و معنوی متصل به قشر تاریخا و اجتماعا گندید ه روحانیت با بندهای مرئی و نامرئی اتصالی اش با قدراتها ی امپریالیستی ) توانستند با کاربرد و نقش توتالیتر نظم اسلام و اسلامیسم،  سرکوب و کنترل اجتماعی خود را بر کلیت جامعه دربحران ایران،  تحمیل نمایند.

در پایانه جنگ سرد، ایران از طرفی از جنگ پر هزینهه و ویرانگر با عراق سر شکسته بیرون آمده بود،  واز طرفی در منطقه با رغیب امپریالیستی جدیدی مواجه بود؛ اسلامیسم سنی -متصل به دولتهای آمریکا،  عربستان،  پاکستان …(مجاهدین،  طالبان،  القاعد ه). در بطن این شرایط ژئوپلیتیک نوین و وظعیت نابسامان داخلی،  باندهای چندگانه ولی همگی تبهکار و جنایتکار متمرکز در دولت اسلامیستی سعی نمودند به اتفاق از خمینی (این عنصر فکرا مرده و عقلا راکد،  بخشا بخاطر کهولت سنی) برای آخرین دفعه استفاده سیاسی لازم را نمایند.

فتوای قتل سلمان رشدی بخاطر انتشار رمان آیات شیطانی بتوسط خمییی در تاریخ چهاردهم فوریه ۱۹۸۹ صادر شد. یکی از جنبه های تاریخا بارز این حرکت سیاسی،  اعلام تغییر قواعد بازیهای نظامی – امپریالیستیک جهان سرمایه داری متشکل در حول و حوش  رابطه ها ی مرکز و پیرامون بود. با این حکم قتل،  اسلامیسم (خمینیسم ) دامنه حرکات سیاسی -نظامی اش به فرای مرزهای منطقه ای و ملی خود می گستراند، در وا قع بسوی مرکزیت سرمایه داری جهان؛ اروپا. البته فتوای قتل سلمان رشدی،  در ادامه پروسه ترورهای متعددی بود که رژیم خمینیستی از فردای استقرار حکومت توتالیتاریسم خود،  چه در عرصه داخلی و چه درعرصه بین المللی به شکلی نظام وار با موفقیت کامل بمرحله اجرا در آورده بود. سوای تمامی های و هوی تو خالی و تبلیغاتی،  از جانب دولتهای اروپائی و غیره  در مورد تروریسم دولتی ایران،  در عمل کوچکترین اقدامی برعلیه این نوع تروریسم دولتی-اسلامیستی بعمل نیامد. رژیم اسلامیستی ایران بدون موانع امنیتی از جانب دولتهای غربی (آلمان،  فرانسه،  ایتالیا،  …) توانست مهره های بیشماری از اپوزیسیون در تعبد را براحتی به طرز وحشیانه ای به قتل رساند.

تجدید کشتن سلمان رشدی

باندهای اسلامیستی نه چندان مایل به امپریالیسم غرب (دار و دسته احمدی نژاد،  …) و نزدیک به شبکه روسیه و چین،  با باز کردن مجدد پرونده قتل نویسنده آیات شیطانی،  میخواهند حضور خود را در پهنه روابط سیاستهای داخلی -خارجی رژیم بطور شدید گوش زد نمایند. هر دو جناح رژیم،  در کلیت قدرت مثلثی دولت -سرمایه -اسلامیسم از موضع تهاجمی تروریسم دولتی نه تنها استفاده فوق العاده مینمایند،  بلکه بعنوان بخشی ازکسب و کار سیاست خارجی اسلامیسم (پیرامون اسلامی ) تلقی میگردد. در این زمینه،  دولتهای غربی کاملا به شیوه عملیات تروریستی دولتهای اسلامیستی،  از جمله ایران،  نه تنها آشنا بلکه در عمل این فعا لیتهای جنایت بار را به عنوان داده های نظامی،  در فرم تهاجمات تروریستی اسلامیسم به مرکز جوامع سرمایه داری در عمل پذیرفته است: ارزش معاملات اقتصادی و سیاستهای نظامی-امپریالیستی فراتر از عملیات تروریستی عریان دولتهای اسلامیستی در متروپولهای سرمایه داریست. دراین وسط،  سلمان رشدی بی تقصیر،  میبایست بازیچه تشنجات خونین بین پیرامون اسلامیستی،  و دنیای سرمایه داری به شود.

جهان سرمایه داری فرو رفته در بحران اقتصادی- اجتماعی بموازات برآمد قدرت مثلثی دولت – سرمایه – اسلامیسم در عمل نه تنها نگران فتوای خمینیسم برای قتل سلمان رشدی ها نیست،  بلکه خود تهدید یست برای جان انسانهایی که نظم موجود را به نوعی به چالش میکشند؛ در شرایط موجود جهان بحران زده،  نظم سرمایه داری بیش از پیش به نحوه عمل کرد نظام توتالیتر اسلامیسم نیازمند است. اسلامیسم کارائی خود را در سرکوب وحشیانه جنبشهای خود خیز توده ای و کارگری چه در ایران و در منطقه به نحوی احسن به ثبوت رسانده است. همچنین آلیاژ ایدئولوژیک اسلامیستی ترکیبی ضروری است در شکل بندیهای دینامیک نظامی – امپریا لیستی جاری در منطقه استراتزیک خاورمیانه.

صمد ناب دیل

۱) http://www.tasnimnews.com/
۲) http://www.welt.de/kultu/

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل