خندیدن و گریستن را میتوان همچون دو کنش اصلی عاطفی و فیزیولوژیک انسان تعریف کرد. حتا از نظر بسیاری از اندیشمندان، خندیدن و گریستن دو عمل مختص به انسان است. ریشههای روانی و نمودهای جسمانی این دو فعالیت چنان در انسان درهمتنیده است که، هم از خندیدن و هم از گریستن، اشک بر چشماناش مینشیند و حتا دو کلمهی قهقهه و هقهق حروف و هجاهای یکسانی دارند. پذیرش این امر که خنده و گریه دو بعد بنیادین واقعیت و هستی آدمی است خود را به صورتِ نمادین در دو چهره یا «پرسونا»ی تئاتر باستان و آمیزهی کمدی ـ درام نیز نشان داده است.
از دیرباز، خنده و گریه در بافتهای فرهنگی متفاوت در طول تاریخ معناها، ارزشها و بازنمودهای متفاوتی داشتهاند. البته آنچه با صراحت و تأکید در مرکز توجه و دیدگاههای ارزشگذارانه قرار گرفته بیشتر خنده بوده است، چه در مقام فضیلتی شایان ارج و چه به عنوان رذیلتی سزاوار نکوهش. از دو مفهوم خندیدن و گریستن، آنچه نقشی زایا و تعیینکننده در زیباشناسی ادبی داشته، مفهوم خنده بوده است. اندیشیدن و تعمق در کنش خنده و مشتقات آن عرصهی گسترده و پیچیدهای برای معانی و رفتارهای مبتنی بر خنده ایجاد کرده است، یعنی طنز، هجو، ریشخند، شوخی، لطیفه، فکاهه.
دو چهرهی فلسفی یونان باستان، یعنی دموکریت و هراکلیت، را نماد دو رویکرد متفاوت به خنده دانستهاند که به صورتها، تناسبها، و ترکیبهای گوناگون در فرآیند فلسفی غرب تأثیرگذار بودهاند. هراکلیت بر این مبنا که حکمت و فرزانگی فلسفی حکم میکند که فیلسوف باید شریک غم دنیا باشد و به حال دنیا بگرید، و دموکریت فرزانگی را در فاصله گرفتن از جهان و خندیدن به حال اسفناک آن میداند.
بررسی نقش روانی و اجتماعی خنده و طنز در شرایط نامساعد با شادی و واقعیتِ خندهزدا یا خندهستیز، یکی از قلمروهای بسیار حساس و جالب هنر و علوم اجتماعی است. در این مجال میتوان به دو نمونه اشاره کرد: یکی رویکرد جنبش سوررئالیسم و طنز «سیاه» بروتون و دیگری یک پژوهش دانشگاهی که اخیراً دربارهی نقش سرکوبگرانه یا رهاییبخش طنز و خنده در معنای اجتماعی آن صورت گرفته است.
از دیرباز، خنده و گریه در بافتهای فرهنگی متفاوت در طول تاریخ معناها، ارزشها و بازنمودهای متفاوتی داشتهاند. البته آنچه با صراحت و تأکید در مرکز توجه و دیدگاههای ارزشگذارانه قرار گرفته بیشتر خنده بوده است، چه در مقام فضیلتی شایان ارج و چه به عنوان رذیلتی سزاوار نکوهش.
نویسندهی فرانسوی آنی لوبرن، که از نزدیکان آندره بروتون و جنبش سوررئالیسم بوده است، طنز مورد نظر سوررئالیستها یا «طنز سیاه» را اینگونه تعریف میکند: «طنز سیاه بیانِ یک تمرد دائم است که از اعماق وجود بر میخیزد و سرزندهترین شکل ابرازش را در تلاقیاش با شعر مییابد. طنز سیاه پیش از هرچیز بازنمود یک واقعیت بحرانی است و بر عدم امکان انطباق انسان با هستی دلالت میکند و در عین حال نشانهای است از این که جهان واقعی زیر فشار حیرتانگیز عمیقترین نیروهای زندگی به تلاطم میافتد، نیروهایی که به رغم همهچیز در پی ابراز وجود اند. خصلت انفجاری طنز سیاه حاکی از نیروی بیکرانی است که برخاسته از اصل لذت است و میتواند در تقابل با اصل سرکوب قرار گیرد و گویای این امر باشد که زندگی میتواند با شدت و حدت زیسته شود. طنز سیاه طرح اولیه و خودانگیختهای از انقلابیترین شکل آتئیسم (خداناباوری) است زیرا در تمام نمودهای خود اخلاقیات و عقلانیت خاصی را برای کامیابی بشارت میدهد.»
از سوی دیگر، ژروم کوت در پایاننامهی دانشگاهی خود این سؤال را مطرح کرده است که، در شرایطی که قدرتهای سیاسی حاکم و رسانهها میتوانند طنز را نیز، مانند دیگر رویکردهای انتقادی، از آنِ خود ساخته و آن را از بارِ به راستی انتقادیاش تهی سازند، آیا به واقع طنز و خنده میتواند نقش سیاسی داشته باشد؟ آیا طنز میتواند عملی مؤثر برای رها شدن از چنبرهی سلطهگری حاکمان، سیاستمداران، و نظام پدرسالارانه باشد؟ طنز در چه فضاها و چگونه میتواند همچنان ارزش سیاسی داشته باشد؟
این پژوهشگر در جواب این سؤالها طنز را به دو دسته تقسیم میکند: طنزِ پلیسی و طنز آنارشیستی. او مفهوم طنز پلیسی را با استناد به مفهوم پلیس از دیدگاه ژاک رانسیر ارائه میدهد. پلیس از نظر رانسیر همان کارکرد حکومت است که سلسلهمراتب را تعیین و تعریف میکند و نظم مستقر را در جامعه تداوم میبخشد. پلیس و فرآیندهای پلیسی میکوشند همواره سلطه را طبیعی جلوه دهند و آن را بازتولید کنند.
نظام سلطه با شکل دادن و بازتولید ارزشهای خود رضایت ستمدیدگان را نسبت به وضعیت اجتماعی و سیاسیشان فراهم میکند، تا کسانی که تحت سلطه اند بی هیچ اعتراضی به اشکال کنترل و تسلط تن در دهند. طنز پلیسی در حفظ سلسلهمراتبها و منجمد ساختن هویتِ گروههای تحت سلطه نقشِ مهمی ایفا میکند. هربار که شخص یا گروهی از طریق دخل و تصرفهای فکاهیگونه در جهت اثبات مشروعیت سامانهی سلسلهمراتبی و طبیعی جلوه دادن چنین سامانههایی بر میآید، طنز پلیسی نیز شکل میگیرد. وقتی صحبت از سلطهی سیستماتیک به میان میآید، ممکن است فقط به یاد جوامع دیکتاتوری بیافتیم، در حالی که در اعماق جوامع دموکراتیک غربی نیز این تسلط سیستماتیک و کنترل اجتماعی با پویایی خاصی در جریان است. از نمونههای بارز طنز پلیسی در جامعهی تحت کنترل طنز پدرسالارانه است، که به بهانهی طنز و لطیفه ارزشها و هنجارهای دیرینهی پدرسالاری را ترویج میکند.
باید تا جایی که میشود سلاح خنده و طنز را از آنِ خود کرد. طنز نمرده است. طنز هنوز از ذات سیاسی و توان رهاییبخشی خویش تهی نشده است. بنابراین کاربست سیاسی طنز را میتوان در بطن روابط رهاییبخش جستجو کرد. تنها زمان کاملاً انسانی زمانِ وقفشده برای رهایی است
طنز پلیسی یعنی طنز توجیهگر روابط سلطه، که بر ذهنیت جامعه نیز حاکم است، اغلب بر پایهی کلیشههایی مربوط به اقلیتها، اقوام، و به طور کلی گروههایی که مورد تبعیض اند با سهولت بیشتری آنها را موضوعِ لطیفههای خود قرار میدهد. نمونههایی از این طنز پلیسی را میتوان در متنهای تولیدشده توسط عامهی مردم و حتا نخبگان و برنامههای مختلف تصویری و تلویزیونی دید. برخی فکر میکنند طنز یک ژانر تطهیرکننده است و هرچیزی را در قالب آن میتوان ریخت. حجم انبوهی از آثار سرکوبگر و یا تأییدکنندهی سلطه در خلال طنزها ارائه میشودف جایی که میتوان انعکاس پلیس و امر حاکم را در افراد مشاهده کرد.
نویسندهی این پژوهش، در مقابل طنز پلیسی، از طنز آنارشیستی نام میبرد. طنز آنارشیستی دائماً علیه طبیعی جلوه دادن ثبات نظم اجتماعی حاکم مبارزه میکند. مبنای چنین طنزی عدم تمکین به نظم و وضع سیاسی و اجتماعی موجود است. از همین رو، اینگونه طنز میکوشد معنای انتقادی طنز را در تقابل با رویکرد متداول طنز و لطیفه قرار دهد، نظمهای برساختهی ایدئولوژی پلیسی را متزلزل سازد، و در برابر ماشین سرکوب تا جایی که امکانپذیر است مبارزه و مقابله کند. طنز آنارشیستی همواره از طنز و خندهی مورد نظر حاکمان گریزان است.
اگر طنز پلیسی به تثبیت جایگاههای سلسلهمراتبی و هویتهای منجمدشدهی اجتماعی متکی است و به طور کلی هدفاش دفاع از ژرفای دروغین نظام سلطه است، در مقابل، طنز آنارشیستی قاعدهی بازی رایج را بر هم میزند و در تلاش برای پاک کردن مُهر طبقه، جایگاه، و هویت انجمادی از پیشانی جمعهای اجتماعی و سیاسی است. اگر طنز پلیسی از هرگونه محتوای سیاسی خالی است و نمیتواند پیامآور آزادی و برابری باشد، طنز آنارشیستیوار پتانسیل براندازانهای دارد که آمیخته با حلاوت خندهای مبتنی بر آگاهی میتواند، به طور گذرا هم که شده، بستری برای رهایی فراهم سازد.
این پژوهشگر بررسی خود را چنین به پایان میبرد: به رغم رواج این ایده که دیگر نمیتوان از شرایط اجتماعی و سیاسی کنونی خارج شد، و با وجود مکانیسمهای پرقدرت سلطهگری، هنوز هم در گوشه و کنار دنیا جهشهایی از زندگی دیده میشود که با استفاده از طنز و خنده در پی رهایی اند و دل به امکان تغییرات سیاسی و اجتماعی بستهاند، و از این طریق نیروی خلاقانهی خود را در برابر نظم اجتماعی و سیاسی حاکم به رخ میکشند. باید تا جایی که میشود سلاح خنده و طنز را از آنِ خود کرد. طنز نمرده است. طنز هنوز از ذات سیاسی و توان رهاییبخشی خویش تهی نشده است. بنابراین کاربست سیاسی طنز را میتوان در بطن روابط رهاییبخش جستجو کرد. تنها زمان کاملاً انسانی زمانِ وقفشده برای رهایی است.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل