متن سخنرانی عظیم بشرمل در محفل معرفی کتاب «دختران چشمبادامی» نوشته عارفه پیکار که چندی قبل در دانشگاه غرجستان برگزارشده بود.
بهعنوان منتقد کتاب «دختران چشمبادامی» صحبت نمیکنم، بلکه بهعنوان یک خواننده کتاب صحبت میکنم. زیرا تاهنوز در افغانستان نقد و گفتوگو تبدیل بهفرهنگ نشدهاست و آن معیارهای علمی و منطقی لازم برای نقد وجود ندارد. اصلا فرهنگ ما فرهنگ انتقادی نیست. وقتی فرهنگ انتقادی نیست، فرهنگیان منتقد از کجاشوند. اگر هم منتقد وجود دارد من مدعی آن نیستم.
•۱- آنچه را در بارهی کتاب میگویم فهم من از متن کتاب است. با نگاهی هرمنوتیکی فهم من محصول گفتوگوی من با متن کتاب است. یا این که کتاب در ذهن من اینگونه فهمیده شدهاست. ممکن است سخنرانان دیگر این محفل، نویسنده کتاب و دوستان دیگری که این کتاب را خواندهاند نظر و دیدگاهشان با دیدگاه من فرق کند.
نگاهی کلی به کتاب
-
۱- معلومات و اطلاعات جمعآوری شده در این کتاب جزو ادبیات عامیانه و فولکلور است، اما در خدمت یک تحلیل جامعهشناسی قرار گرفتهاست. بوی انسان شناسیفرهنگی از آن بهمشام میرسد. انسانشناسی فرهنگی با جامعهشناسی رابطه و کارکرد نزدیک دارد. بعضیها به این باوراست که انسانشناسیفرهنگی همان جامعهشناسی است با این تفاوت که نگاهی انسانشناسی فرهنگی نسبت بهجامعهشناسی محدودتر است. انسان شناسیفرهنگی بهباورها، ارزشها، جهان بینی، آداب، رسوم و در یک کلمه بهتمام زندگی مردم توجه دارد. در این کتاب نیز تولد، ازدواج، خانهداری، نوع نگاه، باورها، غذاها، افسانهها، قهرمانیها و هنر زنان هزاره بهتصویر کشیده شدهاست. جامعهشناسی چیزی نیست جز شناختن روح حاکم در جامعه و تحلیل مناسبات اجتماعی. در این کتاب نیز جایگاه و مناسبات دختران و زنان هزاره هم در درون خانه و هم در جامعه بهصورت کامل بررسی شدهاست. عارفهپیکار کوشیده تبعیض علیه زنان و دختران هزاره را روایت کند و دنیایی پر درد آنان را بهرخ تمام مردان افغانستان بکشد.
-
۲- ادبیات در بعضی جاهای کتاب فمینیستی است. اما نگرش و نگاهی نویسنده کاملا فمینیستی است. نویسنده نگاهی مدرن و فمینیستی بهمناسبات سنتی و قبیلهای دارد. وضعیتی را که عارفه روایت کردهاست میتوان در دو بخش تقسیم و تحلیل کرد ۱- تبعیض که زنان هزاره توسط مردان هزاره متحمل میشوند. از تولد تامرگ زنان در جامعه نابرابر و ناعدلانه هزاره بررسی شدهاست ۲- تبعیض که زنان هزاره در یک مناسبات تبعیض آمیز قومی بهعنوان هزاره متحمل شدهاند. بخشی ارزگان و افشار (زندگی شیرین، گلبیگم و نسیمه) بههمین مساله ارتباط دارد.
بخش اول
برای دفاع از دیدگاهم بهبعضی از نظریههای فمینیستی اشاره کرده و آن را با متن کتاب مقایسه میکنم:
فمینیستهای موج چهارم معتقد هستند که با نگاهی زنان باید بهعلم و هستی دیده شود. زیرا بهباور آنان تاریخ، فلسفه، ادبیات، دین، علم… در طول تاریخ مردانه بودهاست و با نگاهی مردانه به آن دیده و قضاوت شدهاست. ممکن است از نگاهی زنان فلسفه، ادبیات، دین، علم… طوری دیگری دیده و فهمیده شود. پس با نگاهی زنان بههستی ببنیم و قضاوت کنیم. با الگو گرفتن از این موج بعضی از زنان فمینیست مسلمان میگفتند هزار و چهار صدسال از اسلام تفسیر مردانه صورت گرفته و مفسران، محدثان، فقها… همه مرد بودند. اگر با دید زنان بهقرآن، حدیث، فقه، کلام دیده شود ممکن است مساله طوری دیگری فهمیده شود.
عارفه پیکار نیز مینویسد:
در تاریخ رسمی افغانستان موارد و روی دادهای ناگفته و نانوشتهای زیاد وجود دارند. در این کشور تاریخ مدام توسط یک قشر یا یک قوم نوشته شدهاست. دیگران از دریچه دید آنان قضاوت شدهاند. در میان این تحلیلها، قضاوتها، ناگفتههای زیادیاند که از گفتن بازماندهاند. این نانوشتهها از دریچهای دید مردانه قابل درک و حکایت نیستند. زنان تنها کسانیاند که میتوانند این ناگفتهها و نانوشتهها را بگویند و بنویسند. این نو شته از این جنس است. (دختران چشمبادامی، ص۹)
در بخشی دیگری از کتاب عارفه پیکار مینویسد:
اگر در خانهای پسر بهدنیا بیاید همه خوشحال میشوند اما وقتی دختری بهدنیا میآید همه میگویند «وی دختر است. خاک بر سر دختر» سپس در هنگام انتخاب نام برای اینکه بازهم دختری متولد نشود نام دختر را «بسگل، بس بیبی، بس بیگم» انتخاب میکنند. مشخصا عارفه پیکار زبان بهشکوه میگشاید و در باره نفی هستی زنان انتقاد میکند.
ردیپای موج دوم فمینیسم که نماینده آن سموندبووار است آشکارا در نوشته عارفه دیده میشود. مثلا: دبووار میگفت «زن زن بدنیا نمیآید بلکه زن را زن میسازند.» عارفه نیز مینویسد: پس از تولد است که دختر دختر ساخته میشود. (دختران چشمبادامی، ص۱۷)
عارفه بهخاطر اثبات ادعایش از «لای لای خوانی» زنان هزارهستان یاد میکند:
بچه از مو کلان شوه والی بامیان شوه
بچه از مو تاصل کنه سواد خوره کامل کونه
چهل شتر چیل قطار سرگله آغی نگار
آغی ریزه مو خاو موره کته شد پس گاو موره (دختران چشمبادامی، ص ۱۹ و ۲۰)
عارفه پیکار میخواهد نشان دهد که از همین دوران، خانواده دو نقش را با نگاهی تبعیض گرایانه بهکودک تحمیل میکند. برای پسر نقش سیاست و تحصیل را در نظر میگیرد. «سواد خوره کامل کند و والی بامیان شود.» بهدختر نگاهی اقتصادی دارد و این که «پس گاو برود و چهل شتر چیل فطار سرگله بهپدر برسد.» برای دفاع از نظر نویسنده و اینکه واقعا نگاه و رفتار خانواده در مشخصشدن مسوولیت و شخصیت کودک نقش دارد تیوری آینهسان» کولی جامعهشناس بزرگ آمریکایی را ذکر میکنم.
کولی تیوری «آیینهسان» را مطرح کرد که دارای سه عنصر است.۱- ظاهر ما بهچشمدیگری چهگونه مینماید. ۲- داوری دیگران درباره ظاهر ما چیست؟ ۳- احساسی که از تصور و قضاوت دیگر برای ما پدید میآید ممکن است غرور بهبار آورد یا سرشکستگی. کولی معتقد بود که یک شخص از رهگذر تبادل او با دیگران رشد مییابد. آگاهی یک شخص از خودش، بازتاب افکار دیگران درباره اوست و همین آگاهی میتواند برای او غرور خلق کند یا سرشکستگی.
عارفهپیکار نیز مشخصا همین دیدگاه را دارد چنانچه نوشتهاست:
با دختر از ابتدای تولد تا سن جوانی مانند مهمان و مسافر برخورد میشود. وجود چنین افکار است که سرمایه گزاریهای مقطقی برای دختر و سرمایهگزاریهای استراتژیک و اساسی برای پسر را در بین خانوادهها نهادینه میکند. برخوردهای دوگانه باعث شکلگیری دینا و رویاهای دوگانه میشود. (دختران چشمبادمی، ص ۷۵)
فمینیستهای رادیکال میگفتند زنان بهجای پذیرفتن نقش همسری و مادری، در مقابل مردان مبارزه کنند. بهباور آنان بسیاری از خصوصیات زنان حتا حس مادری و تولید نسل جزو طبیعت زنان نیست بلکه مردان آن را به زنان تحمیل کردهاند. عارفه پیکار بهاندازه آنان رادیکال نیست اما دیدگاهش به آنان نزدیک است. مثلا:
حس مادری در سالهای که دختر بیشتر از پنج سال عمر ندارد در وی نهادینه میشود. حس عاطفی در کودک از این دوره تقویت میشود. (دختران چشمبادامی، ص ۲۶)
در جای دیگر عارفه پیکار مینویسد: در بازیهای کودکانه کاملا دختران نقش عروس، مادر و و پرورش دهنده اطفال را بازی میکنند. اما پسران نقشهای را ایفا میکنند که بیشتر بهپروش جسم و جان آنان میانجامد. یعنی نویسنده میخواهد بگوید که بازیها هممردانه است و تبعیضآمیز و سلطهگرا. مهمتر از همه بازیها از تاریخ مردانه بهمیراث ماندهاست و باعث میشود نقش مادری و زنانگی بهدخترها قبولانده و تحمیل شود.
عارفهپیکار در قسمت دیگری از کتاب حکایتهای کاملا تبعیضآمیز و مردانه را در خانه پدر روایت میکند که باعث میشوند دختر در خانه حس بیگانگی و پسر حس مالکیت پیدا کند:
او برای رفتن زاده شدهاست نهبرای ماندن، او برای منزل پیمودن زاده شدهاست نهساکن شدن . از این رو او خود را چون کبوتری تصور میکند که لانه میسازد و در ساختن لانه سهم برازندهی دارد ولی اندرون لانه زندگی چند صباحی دارد و باید در فکر ساختن لانه دیگری باشد. مهمان پنداشتن دختر حس غریبانهای در او پرورش میدهد. حسی که خود را موجود اضافی میپندارد. این موجود اضافی کمتر نقش تعیین کننده در خانواده دارد و همیشه گفته میشود دختر مال مردم است خاک بر سر دختر، دختر بار هیچ است.
در بخش ازدواج دختران نیز عارفه روایتهای تبعیضگرا و ناعدلانه زیادی دارد. او مینویسد در دوران خواستگاری فامیل بهجای دختران تصمیم میگیرند. گاها عکس یک آدم پولدار را بهدختر نشان میدهند و دختر بهآدرسش فرستاده میشود. دختران به «بد» داده میشوند. بهنام طویانه فروخته میشوند:
دختر مانند کالا و لباس مبادله شده و بهفروش میرسد. در بازار گرم خرید و فروش و مبادله و گاهی شریک زندگی او را پیرمردی که حیثیت پدرش را دارد و گاهی مرد عیاشی که فقط دیدگاه جنسی به زن دارد تشکیل می دهد. (دختران چشمبادامی، ص۹۰ )
عارفهپیکار اعتراض میکند که چرا دختران و زنان بهنام مردان شناخته میشوند. بهباور او نباید هویت زنان در هویت مردان محو شود:
هویت دختر تا خانهای پدر است، هویتی است که از نام پدر کسب میکند. پس از عروسی با هویت شوهرش شناخته میشود. همین که صاحب فرزندی شد هویت چندگانه میگیرد: مادر فلانی، زن فلانی و دختر فلانی، دختر حتا نامش فراموش میشود چون در هرمرحله نامی بر وی گذاشته میشود، تعهد پدر این گونه سامان مییابد. (دختران چشمبادامی، ص ۹۸)
عارفه پیکار درباره زندگی خانم دل آرام مشهور به (آبهمیزا» نوشتهاست: دل آرام مانند دیگر دختران هزاره تا هنگامی که در خانه پدرش بود دختری مردی بود و هنگامی که عروسی کرد همسر مردی شد و در روزگار شهرت او را بهنام پسرش میزار خواندند. (دختران چشمبادامی، ص ۱۲۰)
دیدگاه عارفه را در باره مشکلهای پس از ازدواج زنان بهصورت ذیل میتوان خلاصه کرد:
-
۱- دختران و زنان در هزارستان حق مالکیت ندارند. حتا ا گر مردی پسر نداشته باشد میکوشد دخترش با کسی ازدواج کند که از فامیلهای نزدیکش است. تامبادا میراثش بهبیگانهها برسد.
-
۲- زنان و دختران در معاملات نقش ندارند.
-
۳- روابط بین زن و مرد کاملا ظالمانه و سلطهگرایانه است.
پس از مرگ نیز زن بهنام مرد شناخته میشود. در مراسم فاتحهاش مینویسند: مادر فلانی، خاله فلانی، همسرفلانی… بهجای عکس خانم در اعلامیه فاتحه نیز عکس یک گل را میگذارند.
بخش دوم
بعضی از زنان فمینیست سیا پوست به این باورند که زنان سیا پوست بهعلاوه که توسط مردان سیا پوست مورد تبعیض قرارداده شدهاند، یکجا با مردان سیا پوست توسط سفید پوستها نیر مورد تبعیض قرار گرفتهاند.
بهاساس نوشته عارفه دختران و زنان هزاره نیز بهعنوان یک زن و دختر در جامعه هزاره مورد تبعیض قرار گرفتهاند. چنانچه در بالا یاد شد. هم چنین بهعنوان هزاره در تاریخ استبدادی تباری افغانستان نیز مورد تبعیض قرار گرفتهاند. در این باره عارفه پیکار زندگی شیرین، گلبیگم و نسیمه را در تلخترین فصلهای تاریخ افغانستان «ارزگان و افشار» روایت کردهاست.
تاریخ ارزگان را در دو بخش میتوان تحلیل کرد. ۱- بخش مقاومت هزارهها ۲- شکست هزارهها و دوران اسارت و بازارهای برده فروشی. عارفه پیکار مقاومت هزارهها را با شیرین و شکست و دوران اسارت و بردگی آنان را با گلبیگم روایت کردهاست. او کوشیدهاست تبعیض و ستم بر زنان هزاره را در این جنگ روایت کند:
بعد از شکست مقاومت هزارهها شیرین همراه با ۳۹ دختر هفت شبانهروز در درهها و کوهها در مقابل لشکر پیروز میجنگند. در آخر بهکوه بلند پناه میبرند و با سنگ اندازی در مقابل لشکری تا بهدندان مسلح مقاومت میکنند. سرانجام وقتی میبینند مقاومت ممکن نیست بهخاطر که اسیر نشوند و مورد تجاوز قرار نگیرند خود را از سر کوه پرتاب میکنند و در پای کوه غریبانه جان میدهند.
عارفهپیکار با روایت داستان گل بیگم ستمتباری بر زنان هزاره را پس از شکست مقاومت هزارهها بهتصویر کشیدهاست. پس از شکست مقاومت هزارهها، گل بیگم با پاهای برهنه و چشمان اشکبار در کنار سایر زنان و کودکان هزاره، اسارت را تجربه میکند. در کابل بارها برای فروش بهبازار برده فروشی برده میشود. سرانجام در حال فرار، غریبانه در مرزهای هزارهجات جان میدهد.
نسیمه زنی هزاره است که در هنگام فاجعه افشار زایمان میکند. او که تازه زایمان کردهاست باپاهای برهنه تا سیلو از دنبال شوی اسیرش میدود و بهسربازان دشمن التماس میکند تاشوهرش را رهاکنند. با تهدید از شویش جدا میشود و بهخانه برادرش میرود و در آنجا در پیش چشمانش برادرش را گردن میزنند. روزهای بعد جسد برادر دیگرش را از چهار آسیاب پیدا میکند…
در موارد ذیل دیدگاهم با دیدگاه نویسنده کتاب تفاوت دارد:
-
۱- الف: نام کتاب «دختران چشمبادمی» است اما بحث در باره زنان و دختران است. نام از محتوای کتاب نمایندگی نمیکند.
ب: فرض بگریم منظور نویسنده این است، چون دختران هزاره فرزندان هزارههاست و بههمین خاطر این نام انتخاب شدهاست. بازهم نام کتاب با نگرش نویسنده در تقابل قرار میگیرد. زیرا نویسنده اعتراض دارد که چرا هویت اصلی یک دختر و یا زن نادیده گرفتهشده و آنان با هویت دیگران شناخته میشوند.
د: محتوای کتاب تحلیل فرهنگ و مناسبات فرهنگی است. انتخاب یک نام بهاساس فیزیک «چشمهای هزارهها» ارجحیت دادن نشانههای فیزیکی برهویت فرهنگی است. فرهنگ و شخصیت بهانسان ارزش میدهد نهحالتها و چهگونگی فیزیک انسان. در ضمن بهتر است نشانههای فیزیکی در افغانستان کمتر برجسته شود. اگر چند میپذیرم این نام شیک و زیبا و رومانتیک است.
-
۲- چیستانها و مثالهای در کتاب است که یا مردانه است یا اگر مردانه نیست بهزنان و دختران ارتباط ندارد. لازم نبود در کتاب آورده میشد. ذکر آن بهنحوی انحراف از بحث اصلی است.
-
۳- سیتاره در هوا یک صد و دویه / باچه مردگ پس درگه بورویه
آتی آبی درگه ره واز بوکنید / که شوی دمو و داماد دشمویه (دختران چشمبادامی، ۸۵)
ماه بل سر مه نذر بی بی یه / جان آبی بوگوی دیل تو ده که یه
ابی، بابا شوی ره چیز خاک کنوم ما / دیل مه ده شوی نیه ده آشوقیه (دختران چشمبادامی)
دو بیتیهای محلی بالا بسیار عریان است. اول اینکه در تمام هزارهجات هیچ زنی نمیتوانند اینگونه در حضور مردان بهصورت عریان سخن بگوید. دوم «روابط» جدا از ازدواج شرعی در هزارهجات بهصورت کلی توسط وجدان جمعی محکوم میشود. بههمین علت هیچ دختری نیست که چنین ایده داشته باشد یا اگر داشته باشد نمیتواند اظهار کند. بناء دوبیتیهای بالا نمایانگر ذهن جمعی هزارهها نیست. حتا در تقابل با آن قرار دارد.
-
۴- در تمام این کتاب همیشه بهجای دختر «گلدختر» استفاده شدهاست. چون نگاه فمنیستی است استفاده گل مناسب نیست. زیرا گل در ادبیات مردانه یک چیزی نازک و لطیف است. گل یک چیز رومانتیک است که برای ابراز احساسات استفاده میشود. تشبیه دختر بهگل بهاساس همان نگاه و تفسیر غالب مردانه صورت گرفتهاست که زنان جنس نازک هستند، توان کارهای سخت و مبارزات دشوار را ندارند. نسبت دختران بهگل و پسران بهشیر در امتداد همان منطق و ادبیات مردانه قدم برداشتن است. (عارفه پسران را بهشیر تشبیه نکرده است. برای وضاحت بحث یاد کردم)
-
۵- در صفحه ۱۴۰ کتاب نوشته شدهاست: گل دختر امروزه در بیشتر حوزههای سیاسی و فرهنگی خوش درخشیدهاست. با آنکه محرومیتها و تبعیضهای سیاسی و اجتماعی فراوانند و جلو پیش رفت را گرفتهاند اما او با شکستن بیشتر این سدها توانسته است در جای گاه انسانی خود قرار بگیرد و جنس دوم شمرده نشوند.
این دیدگاه بسیار خوشبینانه است. حقیقت این است که زنان و دختران همچنان مورد تبعیض و خشونت قرار میگیرند. وضعیت زنان همچنان تاسف بار و رنج آور است. تغییرات که در ۱۳ سال پساطالبان صورت گرفتهاست از نظر کمی و کیفی بسیار محدود و ناچیزاست.
•۶- از بعضی زنان سیاسی و اداری از جمله از حبیبه سرابی، سیما سمر، شکریه ندا، خاوری، جعفری نام گرفته شدهاست. بهبخشی از کارنامه آنان اشاره شدهاست. اما از زنان فرهنگی (شاعران و نویسندهها) هیچ یاد نشدهاست. با اینکه دختران و زنان زیادی است که در این عرصه خوب کارکردهاند و موفق هم هستند.
•۷- نقاط قوت کتاب
-
۱- این کتاب با سبک روان نوشتهشدهاست. هیچ سطری نیست که مبهم و پچیده باشد. بحث کاملا روشن و واضح است. خوانننده بهخاطر روانی متن از خواندن کتاب لذت میبرد.
-
۲- نویسنده بهصورت کلی موضوعات را مطرح نکردهاست. بلکه جزئیات زندگی زنان و دختران هزاره بهطوری دقیق بررسی و روایت شدهاست.
-
۳- عارفهپیکار برای اثبات ادعایش در باره تبعیض علیه زنان بهادبیات محلی و فولکلور رو آورده و با بیان مثالها، چیستانها، قصه، تاریخ، دوبیتیها و در کل فرهنگ عامیانه کوشیده آن را نشان دهد. برای فهم ذهن مردم و تحلیل مناسبات اجتماعی زنان هزاره راهی جز این نیست. ذهن مردم و مناسبات مردانه را همین معلومات میتواند واضح و آشکار سازد.
-
۴- کتاب افزون بر ارزشهای دیگری که دارد از نظر ادبی نیز ارزشمنداست زیرا بخشی از ادبیات شفاهی و فولکلور در آن جمع شدهاست. برای محققین و دانشجویان ادبیات بسیار مفید و با اهمیت است.
-
۵- زبان و ساختاری نوشتاری کتاب محکماست.
-
۶- این کتاب در حقیقت نگاهی مدرن و فمینیستی بهجامعهسنتی و ناعادلانه و زنستیز است. هرکسی ادعای روشنفکری و نجات مردم را دارند باید با نگاهی مدرن و روشنفکری به سراغ ادبیات عامیانه و دوبیتیها و چیستانها و ضرب المثلها و مناسبات حاکم در جامعه ما برود. هرراهی دیگری آهن سرد کوبیدن است. بههمین خاطر اسلامسیاسی نسخه مصر و ایران و سوسیالیسم افغانی شکست خوردند. زیرا نظریههای طرح شده را بدون شناخت ذهن عامه و مناسبات فیودالی و عرفی مردم افغانستان مطرح کردند. اما عکس آنها عارفه پیکار با نگاهی فمینیسی و مدرن تفکر حاکم در ذهن زنان و مردان هزاره را شکافته و مناسبات سنتی و باورهای عرفی مردم را بهصورت عمیق درنوردیده و بررسی کردهاست.
-
۷- یکی از اهمیتهای کتاب این است که در آن ادبیات کاملا عریان و برهنه و رئال استفاده شدهاست. تنها ادبیات رئال و عریان واقعگرا میتواند واقعیتهای موجود جامعه را بهما بفهماند و بشناساند. با ادبیات واقعگرا میتوان واقعیتهای اجتماعی را درک کرد. تا ادبیات رئال و واقعیتگرا نباشد انتظار فهم واقعیتهای اجتماعی را نداشته باشیم. فروغ فرخزاد یکی از زنان بود که در این عرصه عصیان کرد و از ادبیات عریان استفاده کرد و احساسات زنانه را بیپروا بیان کرد. عارفه پیکار نیز بیپروا از ادبیات عریانی استفاده کردهاست که تاهنوز در جامعه افغانی محکوم و مذمت و ملامت میشود. بخشی از آن را یاد میکنم:
سر کوی بلند الو بشانوم / درخت سیب و زرد آلو بشنوم
اگر یارم بیایه سیل آلو / بغل کرده سر زانو بشانوم
سرچیشمه رسیدوم دم بگیروم / ز بند دیست یار ماکم بگیروم
ز ببند دیست یار ماکم چه باشه / دوسه بوسه ره دم به دم بگیروم
خودا ما و تو ره پیدا نمی کد/ اگه پیدا می کد آشنا نمی کد
اگه آشنا کده یک دیل نه صد دیل / خودا ماو توره جودا نمی کد
هرکس دو آشوقه جودا موکونه/ پدر خوره نالد صد را موکونه
هرکس که درد آشوقی ره دیده/ دزی خبر مره دوا موکونه
مه قوربانت شوم یار گول اندام / طلب داروم توره ده گوشه بام
به دیل گوتفوم که چند بوسه بگیروم / دوتا صبح و دو تا پیشی، دو تا شام (ص ۶۲ و ۷۵ و ۸۲ )
منبع : دختران چشمبادامی «دنیایی پر درد زنان و دختران هزاره»
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل