نکات فوق همگی در نظریه دموکراسی مشارکتی انعکاس یافتند که در دهه شصت (میلادی) توسط رادیکالهای آمریکای شمالی (که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تحت تاثیر تعالیم آنارشیستها قرار گرفته بودند) مطرح شد! استدلال عمدهای که همواره علیه عدم تمرکز آنارشیستی و دموکراسی مشارکتی، مطرح میشود آن است (این دو آموزه) که باعث چند پارگی جامعه میگردند!
میتوان تصور نمود که پاسخ یک نظریهپرداز آنارشیست به انتقاد فوق چنین است: عدم تمرکز در واقع به معنای چند پارگی دولت است اما منجر به تحکیم جامعه و پیوندهای اجتماعی اعضای آن میشود! وی استدلال خواهد کرد که بیگانگی اجتماعی در جامعه نوین به واسطه وجود حکومت شرکتهای (کمپانی) عظیم به وجود میآید که خود بدترین منبع چندپارگی اجتماعی هستند! عدم تمرکز، از طریق تشویق مردم به شرکت منظم در تصمیم گیریهای مربوط به زندگیشان در واقع مانع بروز خطر اتمیزه شدن اجتماعات نوین و تجربه آنها به افرادی منزوی؛ میشود! افرادی که به مرجعی وابستهاند که در شخص پلیس یا مددکار اجتماعی تجلی مییابد..
در واقع آنارشیستها نه تنها همزمان با پیگیری هدف ویرانی اقتدار و مرجعیت، به دفاع از فروپاشی جامعه نمیپردازند. بلکه عملا امیدوار به تحکیم پیوندها وفضائل اجتماعی از طریق تحکیم عمیقترین ریشههای مناسبات جامعه میباشند! آنارشیستها، حالت معکوس هرم قدرت را (که دولتها ارائه میدهند) در نظر دارند! آنان معتقدند: بر خلاف ساختار دولت که در آن مرجعیت و اقتدار توسط یک سازمان بورکراتیک از عرش اعلای سیاسی نازل میگردد، مسئولیت در واقع از میان افراد و گروههای کوچکی آغاز میشود که آزادی به آنها شکوه بخشیده است! مهمتریین واحد جامعه (در نظر آنان) واحدی است که در آن مردم به منظور رفع نیازهای بلاواسطه خود، مستقیما به همکاری میپردازند!
کسانیکه این نیازها را احساس میکنند، خود بهتر از هرکسی قادر به رفع آنها میباشند. در مقالات نویسندگان آنارشیست، این واحد هستهای اساسی، به اشکال مختلفی به چشم میخورد! گادوین آن راPERISH مینامد! پرودون آن را کمون میخواند و سندیکالیستها آن را تحت عنوان کارگاه مشخص میکنند! این نام گذاریهای متفاوت چندان اهمیتی ندارند، بلکه واقعیت همکاری و مشاورت مستقیم بین مردم (که نزدیکترین رابطه با مرحلهای از زندگی خود را دارند) حائز اهمیت میباشند!
در واقع اغلب مشکلا ت اجتماعی، در خانه، خیابان، روستا و کارگاه بوجود میآیند! بسیاری از نویسندگان اختیار گرا مانند پرودون و گادوین، بسیار محتاطانه به بحث در مورد تشکیلاتی ورای این سطوح میپرداختند! گادوین که در عصر ماقبل صنعتی میزیست، چنین میاندیشد که فقط تجمع ملی وگاه بهگاه هیئتهای محلی که برای بحث در مورد مسائل فوق العاده مربوط به منافع عمومی، فرا خواند میشوند و نیز یک نظام هیئتهای قضائی مبتنی بر حکمیت، مورد نیاز میباشد و حتی این تشکیلات را نیز به عنوان ضوابطی موقت که تا زمان بلوغ فکری انسان و بینیازی او از هرگونه دستگاه سیاسی (یاری دهنده او باشند) در نظر میگرفت!
انقلاب صنعتی باعث تعدیل این نظریات شد. به محض پدیدار شدن راه آهن و کارخانه، آشکار شد که حتی بدون وجود حکومت هم به یک نظام همکاری ساخته و پرداختهتر نیاز است! کمونها و PERISHهای پراکنده و سست ارتباط با یکدیگر، چندان به کار نمیآیند!
در اینجا شاید بهتر باشد که به عنوان معترضه، مهمترین وجه تمایز آنارشیستها و مارکسیستها را لااقل تا آنجا که به اقدامات تاریخی مارکسیستها مربوط است؛ مورد اشاره قرار دهیم. از آنجا که مارکس معتقد به سلطه عنصر اقتصاد در استثمار انسان به دست انسان بود، پیروان وی گرایش به نادیده گرفتن خصوصیات مرگبار سایر اشکال قدرت، پیدا کردند! در نتیجه نه تنها تئوری دیکتاتوری پرولتاریا را به وجود آوردند بلکه در تمام کشورهای کمونیست، راهگشای تبدیل دیکتاتوری به حکومت انحصاری حزبی شد. بدینوسیله بیاعتباری آن را ثابت نمودند! انقلابیون مدعی پیروی از مارکس، با نادیده گرفتن فرآیندها و روندهای قدرت، آزادی را به اندازه ژنرالهای آمریکای جنوبی به نابودی کشاندند!
طنز نهفته در امتیاز آنارشیستها نسبت به مارکسیستها آن است که هرگز، جز در زمانهای کوتاه و در مناطق محدود، جامعه آزادی را با ایده آلهای خود بنا ننهادند. بنابراین نمیتوان آنان را متهم به شکست در متحول نمودن اینگونه جوامع نمود! در عین حال، باکونین و پیروانش از اوائل دههای ۱۸۷۰، این نکته را دقیقا پیشگوئی کردند که عدم توانائی مارکسیستها در درک این نکته که قدرت، علاوه بر بنیاد اقتصادی، بر بنیاد روانی نیز استوار میباشد. موجب تجدید حیات دولت در یک شکلی جدید خواهد گردید!
آنان به درک وابستگی متقابل نابرابری اقتصادی و سیاسی توفیق یافته و از همان آغاز به آنچه گادوین ((مالکیت انباشته شده)) نامیده بود، حمله کرده و حکومت متمرکز را مورد انتقاد قرار دادند! از این روی آنارشیستها پیروان حقیقی آن فرقههای ملحد نهضت اصلاح دینی بشمار میرفتند که لعن حکومت دنیوی را با گونهای کمون گرائی، ترکیب میکردند! گادوین، ایده عدالت را جایگزین الوهیت کرد ولی استدلال او اساسا به سنت طغیان مذهبی تعلق دارد که پس از او اینجایگزینی توسط پرودون نیز صورت گرفت.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل