مقدمه اي تاريخي بر آنارشيسم/قسمت پنجم

جرج وودكاك / ترجمە : س . باستان

Text Size

آشکار است که نیاز‌های حیوانی ما، عبارت از خوراک، پوشاک و سرپناه می‌باشند. اگر عدالت اصلا معنائی داشته باشد، هیچ چیز غیر عادلانه‌تر از آن نیست که انسانی از این سه محروم بماند! اما عدالت در این حد متوقف نمی‌شود. در رابطه با مجموعه کالا‌های موجود، هرکس نه تنها خواستار لوازم زندگی است بلکه طالب ابزار مرفه نیز می‌باشد! غیر عادلانه است که شخصی تا حد ازبین رفتن سلامت و یا ویرانی زندگیش کار کند در حالیکه دیگری غرق در وفور زندگی باشد! غیر عادلانه است کسی رفاه لازم جهت پرورش ذهن خود را نداشته در حالیکه دیگری بدون هیچ زحمتی، از رفاه کامل برخوردار باشد! عدالت در واقع خواستار آنست که هرکس، در صورتی که از عهده کار مفید تری در خدمت مردم بر آید، به برداشت محصول جمعی که هرکس سهمی از آن را مصرف می‌کند؛ یاری رساند! کمک متقابل …. ذات عدالت است»».
هیچیک از آنارشیست‌های بعدی از این گفته گادوین:»» کمک متقابل ذات عدالت است»» فرا‌تر نرفته‌اند. اما کاربرد آن را تعدیل کرده‌اند! هنگامی که انقلاب صنعتی باعث تغییر انگاره‌های تولید و حمل و نقل گردید، حتی پرودون که از دهقانان خرده مالک و پیشه وران کوچک دفاع می‌کرد. دیگر قادر به نادیده گرفتن این واقعیت نبود که پیچیدگی تشکیلاتی، اگر هم از ضرورت سیاسی برخوردار نباشد باری دارای ضرورت اجتماعی است!
آنارشیست‌ها سعی کردند تا با بازگشت به مفهوم سوسیالیسم تخیلی سن سیمون، که آن را به شکل موجزی در آورده بودند این واقعیت را در زمینه صنعتی به صورت مطلوب در آورند:»» ما می‌بایست مدیریت اشیا را جایگزین حکومت افراد کنیم»»! نسل اواخر قرن نوزدهم که شدیدا در گیر فعالیت‌های سندیکائی بود، یک تئوری آنارشو ـ سندیکالیسم ایجاد کرد که کارگاه‌های تحت کنترل اتحادیه را به عنوان چارچوبی در نظر می‌گرفت که انسان‌ها در محدوده آن قادر به فراگیری سازماندهی تولید کالا‌ها و خدمات ضروری می‌بودند!
آنان همچنین اعتقاد داشتن که می‌توان بعضی وظایف محدود را به متخصصین تکنولوژی واگذار کرد و حتی آنارشیستی چون اریکو مالاتستا که نگرانی فراوانی در مورد تسلط سندیکا‌ها داشت؛ می‌گفت:»» حکومت، شاخص نمایندگی قدرت می‌باشد که همانا به معنای قرار دادن ابتکار و حاکمیت تمام انسان‌ها در دست افراد معدود است! اما دستگاه مدیریت نشانه نمایندگی کار یعنی مبادله آزادانه خدمات برمبنای توافق آزادانه می‌باشد»»..
امروزه اطمینان خاطر آنارشیست‌های اولیه مانند مالاتستا در مورد گروه مدیران را با ناباوری موجهی مورد نظر قرار می‌دهیم! اکنون در تمام سطوح حتی خارج از حکومت، آموخته‌ایم که کار مدیریت بر خلاف سایر اشکال کار، چه آسان قادر است خود را به قدرت تبدیل کند. امروزه هرجا که دستگاه مدیریت نشانه‌های دگرگونی به بوروکراسی را از خود بروز می‌دهد، آنارشیست‌ها نیز مانند سایرین در مقابل آن حساسیت نشان می‌دهند! دستگاه مدیریت مانند دارو است که اگر بیش از مقدار لازم مصرف شود، مرگ آور خواهد بود! ولی حتی کسانی که وجود حکومت را رد می‌کنند، قادر به انکار (نیاز محدود به دستگاه مدیریت) نمی‌باشند!
دستگاه مدیریت به مثابه قطب مخالف حکومت، یکی از طرقی که آنارشیست‌ها برای تعدیل خطر گرایش‌های گریز از مرکز در یک جامعه نامتمرکز اندیشیده‌اند، راه دیگر جلوگیری از گرایش‌های فوق عبارت از تدبیر نیمه سیاسی فدرآلیسم است! حتی سیاستمدارانی که فرسنگ‌ها از آنارشیسم بدورند، نیز با موانع اداره یک کشور بزرگ یا کوچک به وسیله یک دستگاه دولتی متمرکز و یکپارچه، آشنا می‌باشند و نتیجه این امر عبارت از ایجاد قوانین اساسی نیمه فدرآلی مانند قوانین اساسی ایالات متحده آمریکا، کانادا و سوئیس بوده است!
آنارشیست‌ها نوع متفاوتی از جامعه فدرآل را در نظر دارند که در آن، هسته حیاتی زندگی اجتماعی یعنی محل کار و مناطقی که مردم در همسایگی یکدیگر زندگی می‌کنند، نقطه آغاز مسئولیت می‌باشد. در این گونه نگرش، تصمیم گیری در مورد تمام مسائل صرفا محلی که تاثیری بر منافع بیرونی ندارد؛ می‌بایست توسط مشارکت بسیار مستقیم مردم انجام گیرد! در صورتی که این مناطق دارای منافع مشترک باشند، می‌باید به شکل فدرآلیسم و بدون ارتباطات و پیوند‌های مستحکم، گرد آمده و همکاری خود را مورد بحث قرار دهند و در مورد اختلافات خود به حکّمیت بنشینند! این امر می‌بایست از طریق ایالات به مناطق جغرافیائی وسیع‌تر گسترش یابد تا آنکه مرز‌ها از میان رفته، کل جهان به صورت فدراسیونی از فدراسیون‌ها در آید که اجتماعات بسیار کوچک را در رابطه نزدیک با یکدیگر و به صورتی شاخه ـ شاخه مانند یک ساختار مرجانی عظیم، به یکدیگر نزدیک کند.
اینگونه مفهوم ریشه‌ای و شاخه وار فدرآلیسم، با اصلی پیوند دارد که من آن را توانائی فرد نامیده‌ام. آنارشیست‌ها همواره استدلال کرده‌اند که اگر شرایط مناسب تحول آزادانه، وجود داشته باشد. هرکس توانائی تصمیم گیری مستقیم در مورد قضایای اجتماعی و سیاسی را خواهد داشت! در اواسط قرن نوزدهم پس از گسترش این اندیشه که (کارگران با کنار کشیدن خود از احزاب سیاسی تحت تسلط رهبران طبقه متوسط) بهتر به منافع خود دست خواهند یافت؛ مسئله تصمیم گیری مستقیم در دستور کار قرار گرفت!
انترناسیونال اول در سال ۱۸۶۴ بر این اساس بنیانگذاری شد و اصول اساسی آن در شعار زیر تجلی یافتند،»» رهائی کارگران، وظیفه خود آنان است»». بعضی این شعار را بدین معنا تفسیر کردند که می‌بایست احزاب سیاسی خاص خود را تشکیل دهند و از این روی، احزاب کارگری و احزاب سوسیالیست مارکس گرای متعددی ایجاد شدند! اما شعار فوق به تفسیر آنارشیست‌ها به معنای رد اقدام سیاسی معمول بود! آنان نه تنها با اشکال حکومتی اقتدار منشانه‌تر از دموکراسی پارلمانی، بلکه با شکل معمول این گونه دموکراسی نیز به مخالفت برخاستند! یعنی با شکلی که در آن، مردم نماینده‌ای را برای مدت معینی انتخاب کرده تا زمان انتخابات بعدی، امور را به وی واگذار می‌کنند!
پرودون تلقی آنارشیست‌ها از این گونه نظام (که در آن عوام فریبان همواره قادر به حفظ قدرت خود از طریق جهت دادن به خواست و اراده مردم می‌باشند) را چنین جمعبندی نمود:»» انتخابات عمومی، ضد انقلاب است»».. این گفته به معنای یک اظهار نظر ضد دموکراتیک نبوده بلکه قصد محکوم کردن نظامی را داشت که در آن رای دهندگان هر چند سال یکبار سخنگوئی برای خود انتخاب می‌کنند و حقوق و وظایف خویش به عنوان شهروند را در اختیار وی می‌نهند!
آنارشیست‌ها ترتیباتی را ترجیح می‌دهند که مردم بتوانند از طریق آن مستقیما در مورد آنچه بر آنان تاثیر بلاواسطه دارد، تصمیم گیری کنند و هنگامی که این روش کار در نواحی وسیعی اعمال شود به ایجاد مجمعی متشکل از هیئت‌های نمایندگانی بپردازند که برای مدت‌های کوتاه برگزیده شده و قابل عزل می‌باشند! نه نمایندگانی منتخب به معنای پارلمانی آن! آنارشیست طرفدار تدابیری هستند که قادر به بیان سریع افکار عمومی باشد (مثلا رفراندوم) ولی همچنین خواستار تضمین این امر می‌باشند که تمام اقلیت‌ها تا حد ممکن، خود بر خویش حکومت کنند! و به خصوص اراده اکثریت به صورت جباری در مقابل ناراضیان عرض اندام نکند!
در واقع نظر آنان در مورد سامان اجتماعی، در عبارت عمل مستقیم، خلاصه می‌شود اما نظر آنان در مورد ابزار تغییر جامعه نیز، بر همین امر مبتنی است! معنای عملی اقدام مستقیم در نسل‌های مختلف آنارشیسم متفاوت بوده و من در بخش‌های بعدی این مقدمه (که به بررسی تحول تاریخی آنارشیسم در قالب تعدیل تئوری از طریق عمل؛ می‌پردازم) اشکال مختلف آن را مورد نظر قرار خواهم داد.

 

آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم

Federation of Anarchism Era Social Media Pages



۱- آدرس تماس با ما 
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکورAnarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ –  توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیست‌های افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیست‌های مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیست‌های کابل