زمانی که دزدی راه تان را میگیرد، پیشتر از رسیدن به یک راه فرار، این ساختار عصبی شما است که تصمیم به ترسیدن میگیرد. سلاحی که دزد بهطرف شما گرفته، در قدم نخست، ابزاری برای ترساندن است نه آسیبزدن؛ دزد خواهان برانگیختن ترس در شما است.
همچنان است زمانی که گدایی راه تان را گرفته و با حرفهای تأثربرانگیز خود سعی میکند رحم شما را برانگیزد. دزد، روی نقطهای دست میگذارد که شما را به فکر خودتان میاندازد؛ به سلامتی بدنتان که مورد خطر سلاح دست او قرار گرفته است اما؛ گدا، این کار را نمیکند؛ او شما را به فکر خودش میاندازد. گدا با نشان دادن وضع بد زندگیاش و شاید دستی که قطع شده، از شما توجه تان را میخواهد. تنها راهی که میتوانید از او بگذرید؛ پرداخت پول به او است. با دادن پول نشان میدهید که او را دیدهاید. ترس یک گدا از دیدهنشدن است اما؛ دزد میترسد که او را ببینند برای همین به یکبارگی و مخفیانه سر راه تان سبز میشود.
آشکارگی کار گدایان، آنان را عادی ساخته و وضعیت شان را در حد امری بدیهی قرار داده است؛ این ترس نگفتهی آنان است. از هیچ گدایی نمیتوانید چنین چیزی را بشنوید؛ زیرا آنان را باید ببینید؛ اگر درست نگاه کنید، خواهید فهمید که دلیل رنگارنگی شیوهی گدایی شان فقط برای جلب توجه و دیده شدن از سوی شما است. سازماندهی کار، یکی از ویژگیهای آن است و گدایان، کارگرانی هستند که با شیوههای مختلفی دست به اجرای آن میزنند. یکی از انواع گدایی، خواباندن کودکی نیمه برهنه در کنار پیادهرو است. به نظرتان چرا این کار را میکنند؟
پاسخ تان را با تأثیری که از دیدن چنین صحنهای میگیرید پیدا میکنید؛ کودک برهنه و خفته در پیادهرو رحم شما را برمیانگیزد و وادارتان میکند تا بهخاطر دفع این احساس زجرآور، پول بپردازید. شاید احساس کنید با اینهمه چینش عمدی، در برابر یک نمایش قرار دارید اما؛ این احساس اشتباهی نیست. شاید بعضی از گدایان، برای کاری که میکنند، بهاندازه یک هنرمند، ظرافت به خرج بدهند.
نکتهای که هدف آنان؛ جلب توجه را برجسته میکند، همین امر است: سازماندهی نقشی که بهعهده میگیرند؛ چونان یک نمایشنامهنویس!
با اینهمه، در اکثر شیوههای گدایی، آنکه مورد توجه قرار میگیرد، خود گدا است. گدا شاغلی است که با استفاده از تن؛ آن آخرین دارایی آدمی، دست به کاسبی میزند؛ گدا، از هر کارگری، کارگرتر است.
کارگر، انسانی است که با گذاشتن وقت خود برای به انجام رساندن یک عمل- عملی که نفع بیشتر را کسی دیگر به دست میآورد- و با استهلاک تنش، مزد به دست میآورد. کارگر تنفروش است؛ تنش را در بدل پولی که به دست میآورد در اختیار کاری میگذارد که کسی خواهان انجام آن شده است.
گدا، یک مرحله پایینتر است؛ او خریداری برای تنش ندارد یا حتا تنی که برای کاری به درد بخورد؛ بنابراین، با عواطف انسانها سروکار پیدا میکند و با ترتیب یک نمایشِ کاری، پا به عرصهی هنر میگذارد.
در کشورهایی که هنر برای مردم ارزش بیشتر و بیننده دارد، هنرهای خیابانی نیز رشد یافته است. هنرمندانی که در خیابانها، هنرنمایی میکنند، هم به دلیل نزدیکی هدف شان به نمایش و هم بهخاطر دریافت پول، گدا بهشمار میآیند.
یکی از شیوههای گدایی در شهرهای ما، بازی کردن نقش مهاجر است؛ در مزارشریف، اکثر آدمها به چهارباغ روضه میروند. روزهایی که تازه سمت شمال افغانستان ناآرام شده بود، خیلی از بیجا شدگان از ولایتهای همجوار بلخ به مزارشریف میآمدند. تقریباً همهیمان به دیدن مهاجران در اطراف شهر و خیمههای شان عادت کرده بودیم.
شاید خودمان چندان واقف به این عادت نبودیم که یکسری از بیبضاعتها، آن را فهمیده بودند؛ بهتر از همه، فهمیده بودند که به آنان توجه نمیکنیم. آنان، با به عهده گرفتن نقش مهاجران آمده از ولایتها و رد مرز شدگان از ایران، به جمع شیکپوش و وقتگذران نشسته در چهارباغ وارد شده، از سرگذشت تلخ شان قصه میکردند و اینگونه برای خود کاسبی راه انداخته بودند. نقشی که بازی میکردند؛ هنرمندانه بود. پول ناچیزی میگرفتند اما؛ هر باری که اجرا میکردند، بیشتر به پختگی میرسیدند.
گدایان، هرگز دست به خشونت نمیزنند؛ خشونت موجود در جامعه را به نمایش میگذارند؛ اما دزدان، هر چه سازماندهی بهتری داشته باشند، بیشتر شبیه به حکومتها و سازمانهای استخباراتی میشوند. دزدان، هرچه بیشتر برنامهریزی کنند، خشونت بیشتری تولید کرده و بیشتر دست به اِعمال قدرت میزنند.
دزدان، بهدنبال سرمایهاندوزیاند اما؛ گدایان، خرمگسهاییاند که خواب را از ما ربوده، وجدان مان را بیدار میکنند؛ به فکر میاندازندمان و در جایگاهی قرارمان میدهند که نابرابری را با تمام وجوه آن میتوانیم ببینیم.
گدایان، با گرفتن راه، رحم مان را بر میانگیزند و دزدان ترس مان را؛ پس از پرداختن پول به گدا، آرامش مییابیم اما؛ همینکه از دزد نجات پیدا کنیم، خشمگین میشویم.
با اینکه هر دو پیشه، وقتی به وجود میآید که در جامعه، کاری برای کارگران نباشد. با آنهم تفاوتها و شباهتهای ظریفی بین این دو نتیجه وجود دارد که میتواند در صورت دیده شدن، مسیری را که طی خواهد شد، بهخوبی نشان مان بدهد.
مبارزهی حکومتها با دزدان است؛ اما نه بهخاطر خطری که مردم را تهدید میکند بل بهخاطری است که آنان خود از سوی دزدان تهدید میشوند. جنگ هر حکومتی با دزدان است، مثل هر سازمان تبهکاری دیگر که سعی میکند قلمروهای قدرت خودش را مشخص کرده و با هر اخلالگری در افتد.
بیتوجهی حکومتها به فقر روزافزون و شمار گدایان؛ یعنی ندیدن آنان؛ آنانی که برای بهتر ساختن وضع خود باید، ابتدا سر راه ما را بگیرند تا ما به رحم بیاییم و کاری برای شان انجام بدهیم. دست هر گدایی به سمت ما؛ یعنی مرحلهای که باید از آن عبور کنند تا به پلهای بالاتر برسند و توانایی ایستادن به پلهی آخری را بیابند. این عمل، در صورتی که پس از رسیدن به پلهی بعدی، عقبماندگان خودش را تنها نگذارد، یک عمل ضد حکومتی خواهد بود.
عمل میگویم؛ زیرا پر کردن دست یک گدا، یک عمل است و دگرگونی زندگی او نیز به همین عمل بستگی دارد. اگر این عمل، مثل گدایی، سازماندهیشده باشد و از روی یک نیاز به باوری واقعی- مالکیت دزدی است، شکل گرفته باشد، قلمرو زدایی خواهد کرد؛ قلمرو حکومتها و قدرتمندان را خواهد شکست.
گدایی و دیدن آن، یک مبارزه است؛ مبارزهای با همهچیز از سوی کسی که دیگر هیچی برایش باقی نمانده است؛ حتا تنی که در ازای کار به فروش بگذارد. از دید چنین آدمی آن چه تو داری، از آن تو نیست؛ مال مشترکی است که باید به او هم برسد؛ حتا دینها این را انکار نکردهاند؛ هر دینی فرمایشهایی به پیروانش دارد که میگوید بخشی از مال شما مربوط به دیگران است.
پس به این معنی است که نتوانستهاند بپذیرند، واقعاً آن چه در دست ما است، کاملاً از آن ما باشد.
عبدالله سلاحی
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل