استقلال عاملی است که سبب شده دو انقلاب به هم نزدیک شوند. انقلابهایی که یکی چپ و دیگری ساختاری از پایین به بالا دارد.
موری بوکچین :” قدرت مردم تنها زمانی به فعلیت درخواهد آمد که اعمال قدرت توسط نخبگان اجتماع در توده ی مردم حل شود.”
شهرکردنشین کوبانی تا زمانی که به وسیله مقاومت خود برابر تهاجم حکومت اسلامی، توجهات جهانی را به خود مبذول داشت و تبدیل به یک نماد بین المللی در مقایسه با دفاع مادرید و استالینگراد شد، کاملا ناشناخته بود.
اقدامات شجاعانه و قهرمانانه ی یگانهای دفاع مردمی و یگانهای دفاع زنان (ی.پ.گ و ی.پ.ژ) توسط طیف وسیعی از گروه ها و افراد آنارشیست، لیبرالیست، چپ و حتی راستگرا ستوده شد، ستایش و همدردی که با مردان و زنان کوبانی در منازعه تاریخیشان علیه آنچه که به عنوان حکومت اسلامی فاشیست میشناسیم،صورت پذیرفت. جریانهای اصلی رسانه ای مجبور به شکستن سکوتشان در مورد استقلال کردها شدند وبه زودی تعداد بیشماری مقاله و خبر و داستان پخش و منتشر گردید. البته اغلب استواری و عزم مبارزین کرد با مقدار مشخصی از رازآلودگی به تصویر کشیده شدند. این توجهات اغلب بسیار گزینشی و غیرمنصفانه بود، ماهیت اصلی پروژه سیاسی در روژئاوا(غرب کرستان) کنار گذاشته میشد و رسانه ها ترجیح میدادند مقاومت کوبانی را به عنوان استثنایی عجیب در میان مفروضات موجود درباره ی بربریت حاکم بر خاورمیانه معرفی کنند. باعث تعجب نیست ستاره سرخی که بر پرچمهای پیروزمند ی.پ.گ و ی.پ.ژ میدرخشد، در چشم قدرت های غربی و رسانه های تحت سلطه ایشان خوشایند نمینمود. کانتونهای خودمختار روژئاوا در کشمکشهای خاورمیانه،نماینده یک راهحل بومی برای فراگیر ساختن دموکراسی مردمی، احیای حقوق اعتقادی، اجتماعی و جنسیتی هستند وهمه اینها درجهت رد جنایات حکومت اسلامی وهمچنین لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه داری میباشد.همانطور که دیلار دیریک فعال کرد اخیرا بیان نمود، غرب ترجیح داد دررابطه با مسئله کانتونها به عنوان بنیادهای ایدئولوژیکی که کلید شناخت روح خالق شاهنامه ی کوبانی است و جهان را مسحور خود ساخته، ساکت بمانند.
به عنوان مبارزه ای که در سراسر خیابانها و گوشه و کنارشهر تشدید میشد، کوبانی تمامی تصورات چپها به ویژه چپهای لیبرال را تحت الشعاع قرار داد و به مانند دفاع مادرید برابر فاشیسم در دهه ۱۹۳۰، به نماد مقاومت و زیارتگاه مبارزین راه انسانیت تبدیل شد. این اتفاقی نبود که گروه ترک مارکسیست لنینیست MLKP که در روزهای مبارزه به ی.پ.گ و ی.پ.ژ ملحق شده بودند، در روز آزادی پرچم جمهوری اسپانیا را در ویرانههای شهر برافراشتند و به مانند انقلاب اسپانیا خواستار تشکیل گردان های بین المللی شدند. این مبارزه تنها برای نجات کوبانی نبود، بلکه ماهیت آزادیخواهانه ی کانتونهای روژئاوا، اجرای مستقیم دموکراسی مردمی، مشارکت زنان و گروههای اعتقادی متفاوت در حکومت خودمختار زمینه لازم برای انطباق با انقلاب اسپانیا را فراهم کرد.پیوستگی دیگری که بهطور خلاصه و در چند مقاله به آن اشاره شد انقلاب روژئاوا و حکومت خودگردان آن بود که با زاپاتیستها و استقلال آنها در جنوب مکزیک مقایسه شد. این مقایسه به منظور درک پارادایم مبارزات انقلابی کردستان و معنای آن برای افرادی که به امکان وجود جهانی دیگر باور دارند، اهمیت مییابد.
شباهتهای این جنبش با انقلاب روژئاوا در چیست؟
از مارکسیست لنینیست تا استقلال – یک گذرگاه تاریخی مشترک
شناخت ریشههای خودمختاری دموکراتیک روژئاوا تنها ازطریق تاریخ حزب کارگران کردستان (PKK) ممکن است. سازمانی که از زمان تاسیس یعنی سال ۱۹۷۸ تا کنون نقش مرکزی را در جنبش آزادیخواهانه کرد ایفا نموده است. پ.ک.ک به عنوان سازمان چریکی مارکسیست لنینیست، در شمال کردستان که بخشی از حکومت ترکیه است و با ترکیبی از ایدئولوژیهای آزادی ملی و اجتماعی بنا نهاده شد.این سازمان تحت رهبری عبدالله اوجالان تبدیل به نیروی چریکی قدرتمندی شد که دومین ارتش بزرگ NATO را در درگیری که جان چهل هزار نفر در آن درخطر بود به چالش کشید.حکومت ترکیه صدها و هزاران نفر را آواره کرد و طبق گزارشات از شکنجه، ترور و تجاوز علیه شهروندان استفاده کرد اما قادر به شکستن مقاومت کردها نشد. از آغاز تا کنون پ.ک.ک تاثیر خود را بر ترکیه و سایر بخشهای کردستان گسترش بخشیده است. رهبری نیروهای سیاسی در انقلاب روژئاوا از طریق حزب اتحاد دموکراتیک پ.ی.د انجام میگیرد که با وابستگی به اتحادیه جوامع کردستان(KCK) یک سازمان چتری شامل گروههای اعتقادی و سیاسی مختلف را جهت انتشار ایده های پ.ک.ک تشکیل دادهاند. ایدئولوژی که مبتنی بر ایدههای آنارشیست آمریکایی موری بوکچین حول جامعه غیر سلسله مراتبی بر اساس همزیستی کامل جامعه و محیطزیست، آزادی خواهی، خودمختاری شهرداریها و دموکراسی مستقیم میچرخد. این ایدئولوژی که گروههای انقلابی و مدنی مختلف را در اتحادیه جوامع کردستان متحد میکند ، کنفدرالیسم دموکراتیک نامیده میشود.
همچنان که زاپاتیستها نیز به سبب حکومتهای خودگردانشان و رد نظریه طلایه داران تاریخ شهرت یافتتند، درست به مانند پ.ک.ک ریشههای سازمانیشان نیز مرتبط با مارکسیست لنینیست است.
ایده خودگردانی و انقلاب از پایین به بالا محصول یک فرآیند تکاملی تاریخی بلندمدت است.EZLN در سال ۱۹۸۳ توسط یک گروه از چریکهای شهری عمدتا مارکسیست لنینیست که تصمیم به ایجاد فضایی انقلابی در میان بومیان چیاپاس گرفته بودند، بنانهادهشد. این گروه یک نیروی چریکی را سازمان داده و از طریق مبارزات چریکی قدرتمند شدند. آنها به زودی دریافتند که ایدئولوژیهای متعصبانهشان در زندگی حقیقی بومیان قابل پیاده شدن نبوده و شروع به یادگیری سنتهای اشتراکی حاکمیت مردمان بومی کردند. زاپاتیسم به عنوان ترکیبی از مارکسیست و تجریات و دانش مردم بومی متولد شد و دربرابر دولت اسپانیا و بعدها، دولت مکزیک به مقاومت پرداخت.
این گذرگاه ایدئولوژیک مشترک یک پیچ و خم تاریخی را در شناخت فرآیند انقلاب نشان میدهد.
آنچه اکنون رخ میدهد، یک تلاش پشگامانه برای هدایت مردم نیست.این خود مردم هستند که انقلاب از پایین به بالایشان را میسازند و برآن همانگونه که هست اصرار میورزند. این منطق پ.ک.ک است که در دهه اخیر و تحت تاثیر موری بوکچین تغییر کرده است، و این تغییر سیر تکاملی سازمان را از یک جنبش برای مردم به جنبشی مردمی، نشان میدهد.
کانتونها و کاراکولس – آزادی همینجا و اکنون
احتمالا مهمترین شباهت میان انقلاب روژئاوا و چیاپاس سازمانهای اجتماعی و سیاسی آنهاست که در هردو انقلاب مبتنی بر ایدئولوژیهای آزادیخواهانه دو سازمان تشکیلشدهاند.
سرچشمه استقلال زاپاتیستی به شکل کنونی آن، شکست در مذاکرات صلح با دولت مکزیک پس از قیام ۱۹۹۴ بود. در هنگام مذاکرات صلح، شورشیان خواستار وفادار ماندن حکومت به توافق سن آندرس بودند. توافقی که طبق آن به مردم بومی حق استقلال، تعیین سرنوشت خود، آموزش، دادگستری و سازمانهای سیاسی مبتنی بر سنتهایشان و همچنین کنترل اشتراکی بر روی زمینها و منابع موجود در مناطقی که به آنها متعلق است، را داده بود. این توافقات هرگز توسط حکومت به اجرا در نیامد و در سال ۲۰۰۱ رئیس جمهور فاکس از یک نسخه ویرایش شده که در کنگره رای آورده بود حمایت کرد. اما این نسخه ویرایشی خواستههای زاپاتیستها و سایر گروههای حاضر در مقامت را برآورده نکرد. این واقعه به عنوان یک خیانت شناخته شد و باعث برانگیخته شدن EZLN گردید. به دنبال آن پنج منطقه شورشی در مرکز پنج کاراکولس(حلزون) ، به عنوان مراکز اداری ایجاد شد. نام کاراکولس(حلزون) برگرفته از مفهوم انقلابی جنبش زاپاتیستی بود که نشان میداد ما متکی بهخود هستیم، در طول روند یامیگیریم و به آرامی پیشرفت میکنیم. کاراکولس شامل سه سطح حکومت خودمختار بود که یعنی جامعه، شهرداری و شورای حکومتی. دو مورد اول مبتنی بر مجامع مردمی بود در حالی که شوراهای حکومتی، حالت گزینشی و منتخب داشت با این عزم که درطول سالیان با استفاده از اصول چرخشی بیشترین میزان مشارکت مردمی در حکومت را خلق کنند. این استقلال دارای سیستم آموزشی، مراقبتهای بهداشتی، دادگستری و همچنین تعاونی، تولید قهوه، گله احشام و صنایع دستی متعلق به خود بود.
زمانی که در پایان سال ۲۰۱۳ از قلمرو خودمختار منطقه دیدن کردم، آرماندو محافظ زاپاتیست من درباره اوضاع جنبش چنین گفت: ما از چیزهایی که میسازیم یاد میگیریم و تجربه میاندوزیم، ما چیزی درخصوص استقلال نمیدانستیم و در تلاش برای ساخت چیزی مشابه آن هستیم. ما یاد میگیریم و به بهبود میاندیشیم و از مبارزات درس میگیریم. آزادی تنها در اینجا توانست تمرین شود و انقلاب فرآیندی بود برای به چالش کشیدن مداوم وضعیت موجود و ساخت جایگزین برای آن.
کانتونهای روژئاوا درواقع شبیه به استقلال موجود در چیاپاس است. آنها با برتری PYD در سال ۲۰۱۳ و عملکردش از طریق بنا نهادن مجامع مردمی محبوب و شوراهای دموکراتیک علنی شدند. زنان در تصمیمگیریها مشارکتی برابر داشته و نمایندگانی در تمامی موقعیتهای گزینشی که میان یک مرد و یک زن مشترکاند، دارند. تمامی گروههای اعتقادی در حکومت و سازمانها نماینده دارند. مراقبتهای بهداشتی و آموزش توسط سیستم کنفدرالیسم دموکرات تضمین شده و اخیرا نیز اولین دانشگاه روژئاوا به نام آکادمی مزوپوتامیا درهایش را با هدف به چالش کشیدن ساختار آموزشی مردسالارانه و خلق رویکردی متفاوت به مفهوم یادگیری، گشوده است.
انقلاب روژئاوا خود را به عنوان راه حلی برای مشکلات سراسر کشور مطرح کرده است و نه به عنوان بیانی از گرایشات جدایی طلبانه. همانطور که هیات نمایندگی آکادمیک اروپا و آمریکای شمالی که به تازگی از روژئاوا دیدن کرده اظهارنمودند، این سیستم دموکراتیک حقیقی اشارهایست به آیندهای متفاوت برای خاورمیانه که مبتنی است بر مشارکت مستقیم، آزادی زنان و صلح عقیدتی.
انقلاب زنان
جنسیت همیشه عنصری مرکزی در انقلاب زاپاتیستی بودهاست. موقعیت زنان قبل از گسترش سازمان و اتخاد آزادی زنان به عنوان مرکزیت مبارزه، با استثمار، به حاشیه راندهشدن، ازدواجهای اجباری، خشونتهای فیزیکی و تبعیض مشخص میشد.به همین دلیل بود که مارکوس بیان کرد قیام ۱۹۹۴ اولین قیام نبوده است و اتخاذ قانون زنان انقلابی، تنظیم چهارچوبی برای برابری جنسیتی، عدالت و تضمین حقوق زنان در قلمرو شورشیان برای داشتن استقلال فردی، آزادی و منزلت اولین حرکت و قیام زاپاتیستی قلمداد میشود. امروزه زنان در تمامی سطوح حکومتی مشارکت میورزند و با همکاری کردن و داشتن ساختار اقتصادی مربوط به خود استقلال اقتصادیشان را تضمین میکنند. زنان از گذشته تا به امروز بخش بزرگی از نیروهای چریکی زاپاتیستی را تشکیل داده و جایگاههای فرماندهی مهمی را بهدست آوردهاند.تصرف “سن کریستوبال د لاس کاساس” مهمترین شهری که توسط ارتش زاپاتیستی در زمان قیام ۱۹۹۴ تصاحب گردید، توسط زنان فرماندهی شد. هدایت این عملیات را فرمانده رومانا، اولین زاپاتیستی که به عنوان نماینده جنبش به مکزیکو فرستادهشد، به عهدهداشت.
مقایسه ی درگیری عظیم زنان بومی چیاپاس در ارتش زاپاتیستی با مشارکت زنان در دفاع از کوبانی و یگان محافظت زنان(YPJ) کار سختی نیست. هر دو گروه توسط رسانههای غربی و در ماههای اخیر به شیوه ای شورانگیز به تصویرکشیدهشدهاند. شجاعت و عزم زنان روژئاوا در جنگ علیه داعش محصول سنت درازمدت مشارکت زنان در منازعه برای آزادی اجتماعی در کُردستان است. زنان نقش مرکزی را در پ.ک.ک بازی کرده اند و این قضیه بدون شک با اهمیت جنسیت در منازعات کُردی مرتبط است. انقلاب روژئاوا تاکید بسیاری بر آزادی زنان به عنوان ضرورتی برای آزادی اجتماعی حقیقی داشته و دارد. چهارچوب تئوریکی که از بین بردن مردسالاری را قلب منازعات قراردادهاست زنولوژی نامدارد، مفهومی که توسط عبدالله اوجالان توسعه یافت. کاربرد این مفهوم منتج به توانمندسازی بدیع زنان نه تنها در خاورمیانه بلکه در سطح فمینیسم لیبرال غربی شدهاست. مجامع زنان، ساختار مشارکتی و نیروی نظامی زنان قلب انقلاب را تشکیل میدهند اگر این انقلاب ساختار مردسالارانه اجتماع را که یکی از بنیانهای سرمایهداری است، نابود نکند، کامل نخواهدبود. ژانت بیل نویسنده و هنرمند مستقل، پس از ملاقات اخیرش از روژئاوا نوشت که زنان در انقلاب کُردی نقش استراتژیک طبقه کارگر در انقلابهای قرن را برعهدهدارند.
اکولوژی آزادی
اکولوژی آزادی به نظر مهمترین شباهت میان کارهای بوکچین و مفهوم اکولوژی اجتماعی اوست که توسط انقلابیون در روژئاوا به اقتباسگرفتهشدهاست. ایده ی ایشان که بیان میکند” مفهوم اصلی سلطه انسان بر طبیعت ناشی از سلطه انسان بر انسان است.” مردسالاری، تخریب محیطزیست و سرمایه داری را بههم مرتبط کرده و به لغو آنها به عنوان تنها راه تشکیل یک جامعه اشاره میکند. این ایده توسط زاپاتیستها به عنوان یک رویکرد جامع مورد حمایت قرارگرفته و به اجرادرآمد. توسعه پایدار به ویژه از سال ۲۰۰۳ و ایجاد کاراکولسها از دیگر نکات مورد تاکید آنها بود. حکومت خودمختار برای بهبودبخشیدن به دانش آبا و اجدادی مرتبط با چگونگی استفاده مناسب از زمین و ادغام آن با سایر کاربردهای کشاورزی- اکولوژیک، تلاشکردهاست. این منطق تنها شیوهای برای بهبود شرایط زندگی در اجتماع و پرهیز از استفاده مواد شیمیایی در کشاورزی نیست بلکه رد تمامی مفاهیمیاست که بیان میدارد کشاورزی صنعتی در مقیاس عظیم برتر از روشهای کار مردمان بومی بر زمینهایشان بوده وبه مانند اعتراضی قوی به منطق نئولیبرال میباشد.
شباهتهای میان سیستم کنفدرالیسم دموکرات که در غرب کُردستان و استقلال چیاپاس توسعه دادهشد، فراتر از نکات اندکی است که من در این مقاله به آن اشاره نمودم. از شعاری مانند Ya Basta که در کُردی از آن تحت عنوان êdî bes اقتباس گرفته شده است تا دموکراسی مردمی، ساختار اقتصادی اشتراکی و مشارکت زنان مسیر مشابه جنبش کردی و زاپاتیستی، شکست قاطع مفهوم پیشگامگرایی مارکسیست لنینیستی و یک رویکرد جدید به انقلاب را نشان میدهد. رویکردی برآمده از پایین و باهدف خلق جامعهای آزاد و غیرمردسالارانه.
هر دو جنبش همچنین مورد انتقادهای تلخی از جانب عناصرحزبی چپ قرار گرفتند. این حقیقت که تنها تغییرات اجتماعی رادیکال موفق و بزرگ از گروههای غیرغربی، درحاشیه و تحت استعمار نشات گرفته، به مانند سیلی بر صورت انقلابیون سفیدپوست ممتاز متعصب شمال جهان است که به سختی در به چالش کشیدن ظلم در کشورهایشان موفق عملکردهاند اما تمایل دارند باور کنند قضاوت آنهاست که حقیقی بودن یا نبودن یک انقلاب را تعیین میکند.
انقلابهای روژئاوا و چیاپاس نمونههایی قدرتمند برای جهان دراثبات ظرفیت عظیم سازمانهای مردمی و اهمیت ارتباطات مردمی در مخالفت با هسته جوامع سرمایه داری است.
جهانی بدون مردسالاری، سلطه، سرمایهداری و تخریب محیط زیست و یا همانگونه که زاپاتیستها میگویند، جهانی که بسیاری جهانها درآن باهم سازگار هستند که اغلب توسط جریانهای اصلی رسانه و ساختارهای آموزشی و سیاسی به عنوان “آرمانشهر” و یا “غیرواقعگرایانه” به تصویر کشیده میشود. این جهان دیگر سرابی از آینده که تنها در کتابها تصویر میشود نیست، بلکه هماکنون و همینجا درحال تحقق یافتن است و نمونههای زاپاتیست و کُرد سلاحهایی قدرتمند برای برانگیختن ظرفیت تجسم ما از یک تغییر رادیکال حقیقی در جامعه، و همچنین مدلی که ما در منازعات میتوانیم ازآنها بیاموزیم میباشند. ستاره سرخی که برفراز پرچمهای چیاپاس و روژئاوا میدرخشد، روشنگر راه آزادی است و اگر ما به دنبال واژهای باشیم که بهطور خلاصه این دو جنبش را گردهم آوریم، یقینا این واژه همانا واژه استقلال خواهدبود.
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل