این مطلب پیش از این در مجله شورش های منطقی به چاپ رسیده است
من کاووشگر حساس و شیدای[۱] حقیقت هستم ( و به همان میزان دشمن کینه توز و تلخکام[۲] داستانهایی با پایانی شر ) وقتی که جریانی[۳] از دستورات ، بالادستانه ایستاده اند و دلبسته ی این هستند که تمامی مذاهب گذشته و حال را به طور متافیزیکی ، سیاسی ، حقوقی بازتاب دهند و رذالت های جامعه را برای به استخدام گرفتن امروز مدعی آورند تا از جهان یکسره حماقت بسازند و آنرا به بردگی کشند ، من عاشق متعصب حقیقت و آزادی ، می گویم که تنها هنگامی تسلیم خواهند شد که هوش ، آگاهی و شادکامی[۴] هرروز افزایش یابد و همه گستر شود .
منظور من از آزادی ، آزادی تمامیت یافته در خودتحمیلگری دولتی ، قضات و قوانین نیست ، این معنای سراسر دروغ در واقعیت همیشه از امتیازات عده ای محدود برفراز بردگی همگان تشکیل می شود . همگانی که حتی از آزادی ساختگی محدود ، انفرادی و خودپسندانه[۵] نیز محرومند . آزادی ساختگی که مکتب ژان ژاک روسو و تمامی دیگر سیستم های دارای خصلت اخلاقی ، طبقه متوسط بورژوامنش[۶] و آزادی لازم در ارتباط با آنچه حق افراد خوانده می شود جزو دارایی خود می دانند . به طوری که دولت ” نماینده ” کسر همگانی این حق قلمداد شده و به موجب آن حق هر فرد ضروری انگاشته می شود ، درواقع به هیچ تقلیل می یابد . نه ، من تنها آن آزادی شایسته و واقعی را منظور دارم که نامیدن اش مستلزم کنار هم قرارگرفتن ، گسترش تمامی مادیت ، هوش و قوای روحی[۷] است که در ظرفیت همگانی دولت وجود دارد . آزادی که هیچ مرز دیگری جز قوانین از پیش معین شده طبیعت خودمان را نمی شناسد . پس در این آزادی ، به صورت واقعی[۸] مرزی وجود ندارد . برای این حقوق هیچ تحمیلی برفراز ما از طریق مشروعیتی[۹] خارجی که محاصره مان کرده باشد یا بالاتر از ما باشد وجود ندارد . این حقوق درونزاد ما است ، به ما چسبیده و صورت واقعی مبانی مادی ، هوشی و اخلاقی هستیمان است . به جای اینکه در این حقوق به مانند محدودیت نگریسته شود ، ما می بایست به آن چون وضعیتی واقعی و قالب متحقق[۱۰] آزادی مان بنگریم .
آزادی بدون قید و شرط
منظورم از آزادی فردی این است که به جای توقف در فراسوی آزادی دیگران به مثابه پشت مرز بودن ، به استقبال معکوس کردن این مواجهه و بسط آن به درون اراده ی نامتناهی آزادمان باشیم . آزادی بدون مرز فردی از طریق ، آزادی همگان ، آزادی بواسطه ی اتحاد و همبستگی[۱۱] ، آزادی در برابری ، آزادی که برفراز نیروهی وحشیانه[۱۲] و اصول اقتدارگرایانه[۱۳] به حرکت درمی آید و پیروز می شود . بیان ایده آل این نیرو ، پس از تخریب تمامی بتهای این جهانی و سهمگین یافت خواهد شد و جهانی نوین از تقسیم ناشدگی[۱۴] انسانیت برفراز خرابه های تمامی کلیساها و دول تشکیل خواهد شد . من متقاعد شده ام که از برابری اقتصادی و اجتماعی حمایت کنم و در راه آن بجنگم ، چراکه می دانم خارج از این برابری ، آزادی ، عدالت ، شرافت انسانی و اخلاق و روح نیک بنیاد هستی[۱۵] نوع انسان و کامیابی ملت ، و اراده افراد تنها دروغی همیشگی باقی خواهد ماند . بنابراین به عنوان یک طرفدار و مبارز بی قید و شرط آزادی ، این اولین مرحله از انسانیت است ، من باوردارم که برابری می باید از طریق سازماندهی خودانگیخته همکاریهای داوطلبانه تشکیل شده از کار آزادانه تثبیت شود ، و درون کمون های متحد از طریق همکاری تولیدی و از طریق برابری خودانگیخته[۱۶] فدراسیونی از کمون ها – نه از طریق و بوسیله عمل سرپرستی بالادستانه دولت . این نقطه نظر تمایزاش را برفراز تمامی دیگر انقلابیون سوسیالیست یا جمع باور که تحت اقتدار ” کومونیستها ” تعریف می شوند قرار می دهد . همان طرفداران ضرورت ابتکار مطلق دولت و عمل بواسطه دولت . کومونیستها تصور می کنند که وضعیت آزادی و سوسیالیسم ( بدین معنی که اجرا و کنترل مصالح اجتماعی بواسطه خودسامانی اجتماع فی نفسه انجام گیرد ، بدون واسطه و فشار دولت ) می تواند از طریق رشد و سازماندهی قدرت سیاسی طبقه کارگر به انجام رسد ، از طریق پیشتازی پلورتاریای شهری با کمک بورژوازی رادیکال ، در حالی که انقلابیون ( کسانی که از سوی دیگر به مثابه آزادیخواهان[۱۷] شناخته می شوند ) سوسیالیست ، دشمن هرگونه متحدین دوگانه و اصل باور به چنین اتحادی هستند . برعکس این هدف می تواند تنها از طریق رشد و گسترش و سازماندهی نه سیاسی بلکه اقتصادی و اجتماعی عینیت یابد و متحقق شود ، و بنابراین هجوم ضدسیاسی توده کارگران شهر و کشور ، به خوبی تمامی مردمان طبقات بالا را که آماده پشت سر گذاشتن گذشته خود و مشارکت علنی و پذیرش برنامه بی قید و شرط آنان هستند را شامل می شود .
دو روش
همانطور که دو اسم متمایزند ، از دوروش متمایز نیز برآمده اند . کومونیستها ، سازماندهی طبقه کارگر برای ” تسخیر قدرت سیاسی ” را ادعا می کنند . انقلابیون سوسیالیست مردمان را با موضوع فسخ دولت به تمامی با هرگونه صورتی که داشته باشد ، سازمان می دهند . گروه اول ، طرفدار اقتدارگرایی در تئوری و عمل هستند ، سوسیالیستها تنها به آزادی معتقدند ، تا ابتکار مردمان درجهت آزادسازی خودشان را توسعه دهند . اقتدارگرایی کومونیستی آرزودارد با ” علم ” نیروی طبقه برفراز دیگران قرار گیرد ، آزادی خواهی سوسیالیستی با پروراندن دانش تجربی درمیان آنها ، به طوری که گروه های انسانی و اجتماعات با اعتقاد به آن و فهمیدن از طریق آن برانگیخته شوند ، و به صورت آزادانه ، داوطلبانه و خودبخودی ، از بخشهای پایینی ، خویش را از طریق حرکت خودشان و با معیار قدرت خودشان سازماندهی کنند نه اینکه باتوجه به نقشه ای که پیشرویشان ترسیم شده و تصمیمی که برایشان گرفته شده عمل کنند . نقشه ای که می کوشد توسط عده ای از ” بسیار هوشمندان ، صادق و فقط همین ” برفراز توده ای که نادان[۱۸] خوانده می شوند ، از بالا اعمال گردد . انقلابیون سوسیالیست آزادی خواه فکر می کنند که در این جا ، در میان مردمان ، بسیار بیشتر دلایل عملی و مشترک یافت می شود ، معنایی که در آرزوها ی[۱۹] آنان قراردارد و مردمانی که هوشی عمیق دارند ، عمیقتر از تمامی درس خوانده ها ، مردان و معلمهای انسانیت ، کسانی که می خواهند به بسیار کوششهای مهلک و شکست خورده[۲۰] ” ساختن شادی برای بشریت ” اضافه کنند ، با اصرار براینکه هنوز هم تلاشی تازه است . ما برخلاف آنها معتقدیم که نوع انسان به اندازه کافی هدایت خویش را ممکن ساخته و برای خود قانون وضع کرده و ریشه بدبختی اش با نگاه به این یا آن شکل از حکومت و دولت انسان ساخته[۲۱] روشن نمی شود ، بلکه این شوربختی از طبیعت عمیق و وجود هرگونه قانون رهبری با هر نامی و هر نوعی سرچشمه می گیرد . بهترین دوست مردمان نادان آن کسانی هستند که از عبودیت رهبری[۲۲] آزادشان کنند و بگذارند مردمان به تنهایی درمیان خودشان به همراه هم تحت مبنای رفاقت برابر ، به کار مشغول باشند .
[۱] passionate
[۲] embittered
[۳] party
[۴] happiness
[۵] egotistical
[۶] bourgeoisism
[۷] Spiritual powers
[۸] really no limits
[۹] legislators
[۱۰] actual cause
[۱۱] solidarity
[۱۲] brute force
[۱۳] the principle of authoritarianism
[۱۴] undivided
[۱۵] well-being
[۱۶] spontaneous
[۱۷] libertarian
[۱۸] ignorant
[۱۹] aspirations
[۲۰] Disastrous attempts
[۲۱] man-established
[۲۲] the thraldom of leadership
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل