نئوآنارشیسم
«آنارشیسم مانند یک رودخانه با شاخههای متعددی است که همیشه در حال تغییر است و با امواج جدید حیاتی نو مییابد، اما همیشه در حرکت به سوی اقیانوس وسیع آزادی است» [مارشال به نقل از (بلانت، ۱۵، ۱۳۸۵)]
اندیشه آنارشیسم در عصر حاضر دستخوش تحولات بسیاری گردیده است که آن را از آنارشیسم کلاسیک متمایز میکند. از این رو میتوان از آن به عنوان نئو آنارشیسم یاد نمود که امروزه در فضای سیاسی و اجتماعی معاصر نقش پر اهمیتی را در جدال با سرمایه داری سازمان نایافته ایفا میکند. امروزه مبارزان جوان و رادیکالی که خود را آنارشیست تلقی میکنند، نه تنها مخالف با مؤسسات صنفی هستند که با سرمایه داری نیز در تضادند، بلکه بسیاری از آنان خیال جامعهای را در سر میپرورانند که بر اساس اجتماعاتی کوچک و برابر تشکیل میشود، با این وجود برای جمعی دیگر مساله جامعهٔ فردا هنوز به صورت مسالهای حل نشده باقی است. برای این افراد آنارشیسم عمدتاً به عنوان ساختاری تشکیلاتی و اعتقاد به مساوات طلبی حائز اهمیت میباشد. در واقع آنارشیسم شکلی از سیاست است که به جای اینکه بر نوعی استراتژی استوار باشد بر حول محور حقیقت نمایی میچرخد.
جریان نئوآنارشیسم شکل گرفته در عصر حاضر تجربه سترگی را از آنارشیسم کلاسیک و همچنین مبارزههای جوانان، بخصوص در دهه ۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی را پیش رو خود دارد و در واقع بازگشت این همانی اندیشه آنارشیسم است که پذیرای تحولاتی در ابعاد مختلف اندیشگی و هستیشناختی گردیده است و به گونهای گسترش یافته که دو سویه اندیشه چپ و راست سیاسی را پوشش میدهد. در واقع ما از یک سو با آنارشیسم کمونیسم روبرو هستیم که در منتهی الیه اندیشه چپ قرار داشته و از دیگر سو با آنارشیسم کاپیتالیستی مواجهایم که در برگیرنده اندیشههای راست گرایانه میباشد Taylor) ۱۹۸۲: ۵۹) جلوهای از «آنارشیست ـ سرمایه داران» قابلیت پارادوکس پذیری عصر پسامدرن را به نمایش میگذارد؛ که درآن بازار را بدیل حکومت توصیه میکند، و خواستار آن است که حراست از حقوق طبیعی فرد به وسیله شکلی از بیمه خصوصی تامین شود (Callinicos، ۲۰۰۳: ۱۶۷.) شکل ۱ نشان دهنده همپوشیهای اندیشه نئوآنارشیسم در عصر حاضر میباشد.
شکل ۱ ـ همپوشی نئوآنارشیسم با اندیشههای مختلف در عصر حاضر
از این رو میتوان به وضوح تفاوتهایی را میتوان مابین نئوآنارشیسم و آنارشیسم کلاسیک مشاهده نمود. با این وجود جدول ۲ نشان دهنده تمایزهای نئوآنارشیسم و آنارشیسم کلاسیک میباشد.
جدول ۱: تمایزهای نئوآنارشیسم با آنارشیسم کلاسیک
اندیشه نئوآنارشیسم نیز همچون دیگر اندیشهها، تقسیمها و دسته بندیها مختلفی را در بر میگیرد و حتی این پراکندگی به گونهای میباشد که جمع بندی آنها در اعتقاد به اصولی مشترک بسیار مشکل میباشد. با این وجود میتوان اصولی را برای نئوآنارشیسم مدنظر قرار داد که اکثر آنارشیستها در سمت و سوهای مختلف اندیشه سیاسی، تا حدودی بدان باور داشته و تخطئی از آن را جایز نمیشمارند. این شاخصهای اندیشگی را میتوان در چارچوب هستیشناختی نئو آنارشیسم مطرح نمود.
۱ ـ نفی اقتدار (رهایی): در رابطه با هستیشناختی نئوآنارشیسم، میتوان در بررسی «خصیصه مشترک» به نقطه وحدت بخشی اشاره کرد. این نقطه را میتوان در «نفی اقتدار» درسازمانهای اجتماعی و بیزاری از همه محدودیتها در نهادهای دانست، که بر این مبنا بر پا شدهاند (شوارتس منتل، ۲۸۱: ۱۳۷۸). در واقع نفی اصل اقتدار به عنوان خصیصه مشترک در تمامی گروههای آنارشیستی مورد توجه بوده و از این رو است که میتوان بیان داشت: «هرکس اقتدار را انکار کند و به مبارزه با آن برخیزد، آنارشیست است» (وودکاک، ۱۱: ۱۳۶۸). این ویژگی هستیشناختی آنارشیسم میباشد که از آغاز شکل گیری اندیشه آنارشیسم تا اکنون به عنوان اصلی بنیادین مورد قبول تمامی گونههای آنارشیستی بوده است.
ابعادی از اقتدار در جوامع در نهاد حکومت تبلور مییابد. بخصوص در زمینه اقتصادی وسیاسی حکومت به عنوان ارباب در حمایت از سرمایه داران وطبقه متوسط بر انسانها به عنوان رعیت اقـتدار خود را اعمال میکند (Goldman، ۲۰۰۲: ۱۱). اقتدار حکومت درپی تسلط سرمایه بر فضا ـ مکان پیرامون قدرت اجتماعی شکل گرفته از طبقات روند تحکیم را طی میکند. از این رو سرمایه در بسط اقتدار در جامعه نقش اصلی را بر عهده دارد (Westwood، ۲۰۰۲: ۴۹-۱۱۲). الیزه رکلوز [۱]، آنارشیست فرانسوی، میگفت: «هدف ما زیستن بدون حکومت و بدون قانون است!» (آشوری، ۱۲۴: ۱۳۷۸). آنارشیستها تأکید میکنند که گردش نظام اقتصادی در جامعهٔ آزاد و خالی از اجبار بهتر خواهد شد و آنچه را امروز حکومت به زور انجام میدهد، گروههای داوطلب بهتر انجام خواهند داد و محدود کردن کردار فرد لازم نیست، زیرا بشر ذاتاً متمایل به حالت آزادانهٔ احترام به حقوق فرد است؛ و تعقیب جرایم، در جایی که جرم واقع میشود، باید به سازمانهایی که خودبخود به وجود میآیند، واگذار شود. به نظر شاهزاده پیتر کروپاتکین [۲]، جغرافیدان و آنارشیست بزرگ روس، «اگر سیستم موجود مزیت طبقهای و توزیع ناعادلانهٔ ثروت تولید شده با کار را که موجد جرم است از میان برداریم، نیازی به دادخواهی نخواهد بود» (آشوری، همان منبع).
بطور کلی آنارشیسم با اعتقاد به امکان نظم در وضع طبیعی، اقتدار را عامل اصلی مشکلات جوامع تلقی میکرد و بر اساس ایدة اقتدارستیزی، خواهان الغای قانون و انحلال حکومت بود (مردیها، ۲: ۱۳۸۰) در واقع، آنارشیستها، با اتکا به تعریفی خوشبینانه از انسان، تهدید بینظمی و ناامنی در اجتماع طبیعی را به عنوان مبنائی که معمولاً در اثبات ضرورت اقتدار و اطاعت و ابزار آن یعنی حاکمیت، سلسله مراتب، قانون، مجازات و مانند آن مورد استناد بود، انکار کردند. در واقع از منظر نئو آنارشیسم هر ساختاری که اعمال اقتدار میکند، در ابتدا باید صلاحیت وجودی و فکری ساختار اثبات گردد و اگر این صلاحیت اثبات نگردید، ساختار مرتبط باید مورد ساختارشکنی قرار گرفته و حذف گردد.
۲ ـ فردگرایی [۳]: فرد گرایی در آنارشیسم کلاسیک در آغاز، گونهای از آنارشیسم فردگرایانه را شکل داد که بیش از همه گونههای آنارشیسم تحت تاثیر مکتب اصالت فرد فرانسه قرار داشت. به گونهای که ماکس استیرنر [۴] (۱۸۰۶-۱۸۵۶)، یکی از اندیشمندان آنارشیسم کلاسیک، هر نوع محدودیت بر کنش افراد را از جمله ساختارهای اجتماعی را که میتوانند به طور خودجوش شکل گیرند (به مانند: اتوریتهٔ خانواده، پول، مؤسسات قانونی، قوانین متعارف) را نفی میکند.
هر چند اندیشه آنارشیسم، در ادامه با شکل گیری آنارشیسم جمع گرایانه [یا آنارشیسم کمونیسم]، توسط کروپاتکین، روند دیگری را در پیش گرفت که خود ناشی از تقابل مارکسیسم و آنارشیسم داشت. با این وجود مبارزههای ضد اقتدار و انقلابهای دانشجویی فرانسه و آلمان در نیمه دوم قرن بیستم، بستری رافراهم آورد که بر آن بنیان، ضرورت توجه به فرد و آگاهی فردی بیش از همه احساس شد. از این رو اصل تقدم فرد و فضیلت اخلاقی او دوباره مورد توجه قرار گرفت که کانون و هسته اصلی آموزههای نئوآنارشیسم میباشد. بر ابر این اصل، فقط فرد به راستی آزاد، خلاقیت ارزشمندی خواهد آفرید و تنها فرد است که ارزش اقدام دارد. هرگونه اجبار یا محدودیت، به هر صورت، فرد را تحقیر میکند (عالم، ۹۱: ۱۳۸۳). اینگونه تاکید بر فرد در تعاملی کامل با آزادی فردی قرار دارد.
آنارشیستها با هر نوع محدودیت مخالفت کرده وخواستار آن بوده که به فرد اجازه داده شود آزادانه رشد کنند، وقوانین وتکلیفها یا اجبارها برایش مزاحمت ایجاد نکند (فایرابند، ۴۴: ۱۳۷۵). از این منظر خطرناکترین مانع از آزادی فرد، حکومت و نهادهای پشتیبان آن میباشند که با آزادی ناسازگاری دارند و مانع از رشد آزاد انسان میشوند. از این رو نئو آنارشیسم بر جنبههای مختلفی از جامعهٔ بیرهبر تأکید دارد، که در آن هرکس یک نفر به شمار آید و نه بیشتر، و لذا ارزشهای هر شخص وزن و ارزشی برابر با ارزشهای دیگران دارد. نئو آنارشیسم سعی بر آن دارد که با تکیه بر فردگرایی «بر انگیزش سیاسی فردی به جای جنبش سیاسی توده» تاکید نماید. در واقع نئو آنارشیسم با در نظر گرفتن انگیزش سیاسی فردی به گونه اصل «خودانگیختگی» را در فعالیتهای آنارشیستی سبب شده و از این طریق گونهای از جنبش اجتماعی را در سطح اجتماع جهانی شکل میدهد (Tucker، ۲۰۰۲: ۸۵).
۳ ـ عدالت و برابری: در ژرفکاویهای فلسفی در بارهی موضوع عدالت، میتوان نکاتی چند را برجسته یافت: عدالت اصل یا ساختی اصولی است که کارکرد آن، ایجاد نظم و توازن و حفظ آنها در مناسبات میان انسانها با یکدیگر است. در این بین «عادلانه» یک کیفیت ارزشی مثبت اخلاقی اجتماعی است که شامل مناسبات متقابل وظیفه ـ حق میشود و به توزیع چیزى مربوط مىگردد که هر کس سزاوار آن است. ایدهى عدالت، تصورى است که در آن عدالت به مثابه اندیشهاى از نظر مفهومى طبقهبندى و مرتب شده بروز مىکند. نظم عدالت، سیستم هنجارى تعیین کنندهى رفتار عادلانه است.
علیرغم آن، عدالت به عنوان ارزش راهنمایی بنیادین برای همزیستی انسانی به قوت خود باقی میماند. هر چه باشد، عدالت گونهای «ارزش مادر» برای سایر ارزشهای اجتماعی، سیاسی و حقوقی است که بدون تحقق حتیالمقدور آن، نمیتوانند متحقق گردند. به همین دلیل از منظر آنارشیسم هیچ دولتی تمی تواندمتصف به صفت عدالت باشد (همپتن، ۲۱۵: ۱۳۸۰). در واقع عدالت را نمیتوان با قانون اعمال نمود، آنگونه که دولتها در پی آنند، قانون وابسته به خشونت است. قانون از نیروهای اقتصادی و سیاسی اثر میپذیرد و با حسابگری و سازشکاری تغییر میکند در حالی که عدالت «بیرون و فراتر از قانون» است. عدالت ـ اگر وجود و حضوری برای آن قائل شویم ـ نه حاصل حکم رانی دولت که عامل عریان کنندهٔ تمام ناملایمتهای زندگی بشر میباشد. اگر چیزی به نام عدالت وجود داشته باشد، همان چیزی ست که میباید زندگی خو گرفتهٔ بشر را، از درون خرد کند و ازآن چیزی بسازد که در ذهن بشر به صورت آرمان شکل گرفته ولی هنوز عینیت نیافته است.
در واقع عدالت آن چیزی است که ما ـ فردی و جمعی ـ آرزومند آنایم و همچنین اذعان داریم که عدالت را نمیتوان با ثبت مایوسانهٔ ناکامیها و موانع تااکنون آن انکار کرده و یا به لحاظ تاریخی در آن تردید نمود (نوریس، ۲۶۲: ۱۳۸۵). عدالت در واقع مفهومی است که از برابری منتج میشود. از این رو نئو آنارشیسم به دنبال «برابرخواهی [۵]» مدنظر خود میباشد.
برابری خواهی سنتی فکری در فلسفهٔ سیاسی است. برابری خواه خواستار قسمی تساوی است: میخواهد مردم به تساوی دریافت کنند، یا با آنها یکسان رفتار شود، یا از جهتی یکسان محسوب شوند. آموزههای برابری خواهانه در پی بیان این مطلباند که جایگاه اخلاقی یا ارزش همهٔ اشخاص اساساً برابر است. برابری خواهی آموزهای گونه گون است، چرا که برابری اقسام بسیارگوناگونی دارد و به شیوههای مختلفی میتوان رفتار برابر با آدمیان را مطلوب انگاشت.
از آنجا که در دستیابی به عدالت برای برابری از دیدگاه نئو آنارشیسم ارزش قائل هستیم از منظر نگارنده این ارزش باید معطوف به برابری آزادی واقعی، و به بیان مشخصتر «برابری در توانایی [۶]» کارکردی پایه باشد. کارکردهای مردم میتوانند بسیار گوناگون باشند ـ یعنی اشخاص میتوانند به طرق بسیار گوناگونی زندگی و عمل کنند. همهٔ شیوههای گوناگون کارکردی را که یک فرد میتواند داشته باشد در نظر بگیرید. بسیاری از این شیوهها عبث یا کم اهمیتاند؛ اینها را کنار بگذاریم. آنگاه کارکردهای اساسی باقی میمانند، یعنی کارکردهایی که برای شکوفایی انسان یا کرامت او اساسی یا مهم هستند. حال ببینید شخص آزاد است تا چه مجموعههایی از شیوههای کارکردی را را یکباره انتخاب کند؛ اینها تواناییهای او در آن زمان هستند. همچنین میتوانیم تواناییهای پایهٔ شخص را در طول دورهٔ عمرش نیز لحاظ کنیم.
۴ ـ نظم نوین اجتماعی: نئوآنارشیسم بر این باور است که اجتماع باید خود را از بند جامعه برهاند تا بتواند به عدالت دست یابد. نئو آنارشیسم خواهان یک جامعه سازمان نایافته اجتماعی هستند که ساختارهای متفاوت دارد به عنوان مثال در محیط کار، در محل سکونت، و در انواع شکلهای آزادانه دیگر که با یکدیگر موزونند و همواره از جانب کسانی که درآن سهیم هستند، کنترل میشوند و نه از سوی کسانی که به لحاظ موقعیتشان تنها دستور میدهند.
هنگامی که وضعیتِ نابرابریی اجتماعی جای خود را به نظمِ برتری برای اجتماع دهد، که هیچ حقِ خاصی به رسمیت نخواهد شناخت، حکمرانی بر مردم نیز جای خود را به مدیریتِ امورِ اقتصادی و اجتماعی خواهد داد. در این بین گردش نظام اقتصادی در جامعهٔ آزاد و خالی از اجبار بهتر خواهد شد و آنچه را امروز دولت به زور انجام میدهد، گروههای داوطلب بهتر انجام خواهند داد (Simmons، ۲۰۰۱: ۱۲۷) از این رو محدود کردن کردار فرد لازم نیست، زیرا بشر ذاتاً متمایل به حالت آزادانهٔ احترام به حقوق فرد است. از این رو یک توسعه اجتماعی مثبت تلقی میشود که به فرد اجازه دهد برای شکوفایی بدون محدودیت، تهدیدهای قدرت و قانون و سلطه اقتداری پیش روند (بلانت، ۲: ۱۳۸۵). بر این باور میتوان گفت که فرد مالک شخصیت و توانایی خویش است. وی به جامعه مدیون نیست، منافع او بر منافع جامعه ودیگران مقدم است.
نئو آنارشیسم به کمالپذیریی بیپایانِ الگوهای اجتماعی و شرایطِ زیستِ انسان معتقد بوده که همیشه در کوشش برای بهترشدن هستند، و نمیتواند هیچ پایانه یا هدفِ مشخصی برایشان تعریف کند (Colin، ۲۰۰۴: ۱۸۶). در چنین اجتماعی دلیل و استدلالِ کافی و درستی برای اثباتِ ضرورتِ اتوریته و سلطه وجود ندارد. آنان که به سودِ این نهادها سخن میگویند موظفاند برای نتیجهگیرییشان دلایلِ قدرتمندی ارائه کنند. اگر نتوانستند، پس نهادهای موردِ دفاعِشان را باید غیرِمشروع تلقی کرد.
از این رو بر گذشتن از این همانی محدودیتهای اقتدار نظام اجتماعی بر پایه آنارشیسم فرجامهای را خلق میکند که از آن جمله شکلهایی از سازمانِ اجتماعی برای جلوگیری از وقوعِ جرم ساخته شود. علاوه بر آن تحکم کار بر انسان منتفی گردیده و گونهای از سازمانها یا اتحادیههای صنفی و حرفهای عهدار خدمات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میگردند.
نئوآنارشیسم در رابطه با درستی چنین اندیشه اجتماعی در پیرامون سازمانها، به برخی از اتحادیهها و فدراسیونهای ورزشی، همچون فدراسیون فوتبال استناد میکنند (قادری، ۹: ۱۳۸۰). درواقع آنچه مدنظر است اختیارات و قوانینی است که این فدراسیون تصویب و به اجرا میگذارد و تمامی فدراسیونهای عضو ملزم به رعایت آن میباشند به گونهای که حتی دولتها نیز حق دخالت در امور فدراسیون فوتبال خود را ندارند [۷]. این امر میتواند الگویی را برای پیشبرد اجتماع آنارشیستی فراهم آورد.
بطورکلی نئوآنارشیسم تنها به درستیی نسبیی ایدهها، نهادها و شرایطِ اجتماعی باور دارد. بنابراین سیستمِ اجتماعیی بسته و ثابتی نیست، بلکه بیشتر گرایشی در تاریخِ تکاملِ انسان است، که در تقابل با قیمومیتِ فکریی همهٔ نهادهای سیاسی، برای آزادیی بیمانعُمحدودیتِ همهٔ افراد و نیروهای اجتماعی میکوشد.
۵ ـ تعاون و کمک متقابل: نئو آنارشیسم به جای دولت و مدیریت اقتصادی، خواهان شوراها، تعاونیها، کمونها و خودگردانی فدراتیو هستند. این امر از آنجا ناشی میشود زمینه اقتصادی دولت به عنوان ارباب در حمایت از سرمایه داران بر انسانها به عنوان رعیت اقـتدار خود را اعمال میکند (Goldman، ۲۰۰۲: ۱۱). اقتدار دولت درپی تسلط سرمایه بر فضا/مکان پیرامون قدرت اجتماعی شکل گرفته از طبقات روند تحکیم را طی میکند. از این رو سرمایه در بسط اقتدار در جامعه نقش اصلی را بر عهده دارد (Westwood، ۲۰۰۲: ۴۹-۱۱۲). از این دیدگاه «دولت نیروی سرکوبگر همگانیای است که برای بردگی اجتماعی سازمان یافته است» (احمدی، ۱۳۷۹: ۵۰۱). از این رو باید به سمت شکل دهی به گونهای «شوراهای محلی خود سازمان دهنده» حرکت نمود.
اندیشه یک اقتصاد بر پایه تعاون و همبستگی و کمک متقابل در واقع فعالیتی اجتماعی ـ اقتصادی است که میتواند بر بنیان علایق اجتماعی و انتخابی شکل گیرد. در این راستا مالکیت شخصی قابل احترام است و میتوان با اشتراک، مالکیتهای شخصی در چارچوب نئو آنارشیسم و با رویکرد به کمک متقابل گونهای از «آزادسازی حواس» وکشف دوباره جهان به مثابه عینیت هم بافتهای [۸] متشکل از ارضاهای حسی غنی وگوناگون اجتماعی سبب گردید. این بدان معنا است که تحکم کار برای انسان در اجتماع منتفی میشود و خلاقیت را شکل میدهد.
تعاون و کمک متقابل را در نئو آنارشیسم را میتوان به مانند سرمایهای اجتماعی [۹] [البته نه مدل سرمایه اجتماعی بانک جهانی] مدنظر قرار داد. از منظر نئو آنارشیسم میتوان سرمایه اجتماعی را ماده خام جامعه مدنی دانستهاند. این سرمایه از تعاملهای روز مره بین افراد به وجود میآید و به تنهایی در فرد یا ساختار اجتماعی نهفته نیست، بلکه درفضای تعامل بین افراد وجود دارد. سرمایه اجتماعی را نمیتوان مایملک دولت به حساب آورد. در این راستا بر خلاف سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی پدیدهای از پایین به بالاست (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰: ۶). سرمایه اجتماعی در چارچوب نئوآنارشیسم بر بنیان قابلیت شبکهای و اعتماد فی مابین اجتماع به همراه عملگرایی سیاسی ـ اجتماعی قابل شکل گیری و توسعه است که میتواند تبلور آن را در توانمند سازی تعاونیها و کمک متقابل در مقیاس محلی بازجست. در واقع با تکیه بر سرمایه اجتماعی و در قالب اندیشه تعاون و همبستگی میتوان یک آلترناتیو را برای سرمایه داری سترون [۱۰] مدنظر قرار داد.
۶ ـ عملگرایی آنارشیستی: فرآیند عملگرای نئو آنارشیسم بر رادیکالیسم هستیشناختی استوار است و در چالش با «حفاظت» که از سوی راست میانه به عنوان تلقی عدالت مطرح میشود، تجویز کننده گونهای از «تغییر روند» در مشی رادیکال برای دستیابی به برابری میباشد. در این بین نئو آنارشیسم شبکه را به عنوان قالب سازمانی به جای تاسیس موسسه و سازمانهای سلسله مراتبی ترجیح میدهند (بلانت، ۶۳: ۱۳۸۵). این امر در واقع گونهای گذار از رویکرد درختی و پانهادن به رویکردی ریزوم وار در عملگرایی آنارشیستی قلمداد میشود.
رویکرد شبکهای و ریزوم وار در قالب رادیکالیسم هستیشناختی فضاهایی را شکل میدهد که در آن آزادی و بنابراین تخطی و سرپیچی امکان بروز دارد. این فضاهای شکل گرفته را در عرصه سیاست جهانی و ملی «مناطق خودمختار موقتی [۱۱]» [TAZ] اطلاق میکنند. بر بنیان چنین فضاهایی است که خرده جنبشهای همچون ضدجهانی سازی، صلح طلبان، سبزها و نظیر اینها فرصت تجلی پیدا نموده و سرمایه داری سازمان نایافته را به چالش میکشند (Graeber، ۲۰۰۲: ۶۵).
در واقع عملگرای نئوآنارشیسم با گذار از روش شناختیهای رادیکال آنارشیسم کلاسیک، با تکیه بر اعتراضهای حقوق مدنی در مقیاس جهانی و محلی، به جای شورش درگیر گونهای جنبش اجتماعی در سطح جامعه مدنی جهانی و محلی میشوند. علاوه بر آن دیگر شیوههای مسالمت آمیز مبارزه را مبتنی بر گفتگو، تبلیغ و ترغیب، مدنظر قرار میدهند.
در عمگرایی نئوآنارشیسم، این اصل را مدنظر دارد که «جامعه برای انسان است نه انسان برای جامعه» از این رو فقط فرد به راستی آزاد، خلاقیت ارزشمندی خواهد آفرید و هموست که ارزش اقدام خواهد داشت (عالم، ۹۱: ۱۳۸۳). درای راستا نئو آنارشیسم به دفاع از حقوق فردی پرداخته و منافع «من» را در سرلوحه مبارزات خود قرار میدهد (بلانت، ۳: ۱۳۸۵). عملگرای نئوآنارشیسم با توجه به هویت مستقل و متمایز افراد، از باقی ماندن در سطح تعریف انتزاعی فردیت حذر میکند. این امر در واقع تلاشی برای گذار از تاریخ و خاطره و حرکت به سمت خلاقیت جدیدی است (فرهادپور، ۳۹: ۱۳۷۳) و به هر انسانی فرصت میدهد همهٔ ظرفیتها و استعدادهایی که طبیعت بدو اهدا کرده را، به منسهٔ ظهور گذاشته، در اختیارِ جامعه قرار دهد. به همین دلیل بیهمتای خویشتن در نئوآنارشیسم حتی از آزادی هم مهمتر جلوه میکند. شکل زیر شمای از ویژگیهای نئوآنارشیسم را نشان میدهد.
شکل۲ ـ شمای از ویژگیهای نئو آنارشیسم در عصر حاضر
[۱] – Elisée Reclus
[۲] – Petter Kropotkin
[۳] – Individualism
[۴] – Max Stirner
[۵] – Egalitarianism
[۶] – capability
[۷] – قدرت فدراسیون فوتبال جهانی (یا فیفا) از سوی اعضا به آن داده شده است که این قدرت نقش دولت ـ ملتها را نیز در امور مرتبط با فوتبال کم رنگ میکند. هر گونه دخالت دولت سبب تحریم فیفا میشود و از آنجا فوتبال به یک ایدئولوژی فراگیر بدل شده و هوداران بسیاری در هر کشور دارد تحریم فوتبال هر کشور فشارهای اجتماعی بسیاری فراهم میآورد که این خود به عنوان اهرم فشاری از سوی فیفا در نظر گرفته میشود. تجربه نشان داده در سالهای اخیر این فیفا بوده که در جدال با دولت ـ ملتها پیروز شده است.
[۸] – Complex Object
[۹] – Social Capital
[۱۰] – Wild west capitalism
[۱۱] – Temporary Autonomous Zones
————————————————————-
نویسنده : مهدی سقایی
منبع :anarchyanalysis.blogspot.com
آدرس و اسامی صفحات مرتبط با فدراسیون عصر آنارشیسم
Federation of Anarchism Era Social Media Pages
۱- آدرس تماس با ما
asranarshism@protonmail.com
info@asranarshism.com
۲- عصر آنارشیسم در اینستاگرام
۳- عصر آنارشیسم در تلگرام
۴- عصر آنارشیسم در توئیتر
۵ – فیسبوک عصر آنارشیسم
۶ – فیسبوک بلوک سیاه ایران
۷ – فیسبوک آنارشیستهای همراه روژاوا و باکور - Anarchists in solidarity with the Rojava
۸ – فیسبوک دفاع از زندانیان و اعدامیان غیر سیاسی
۹ – فیسبوک کارگران آنارشیست ایران
۱۰- فیسبوک کتابخانه آنارشیستی
۱۱ – فیسبوک آنارشیستهای همراه بلوچستان
۱۲ – فیسبوک هنرمندان آنارشیست
۱۳ – فیسبوک دانشجویان آنارشیست
۱۴ – فیسبوک شاهین شهر پلیتیک
۱۵ – فیسبوک آنتی فاشیست
۱۶- تلگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۷ – اینستاگرام آنارشیستهای اصفهان و شاهین شهر
۱۸- تلگرام آنارشیستهای شیراز
۱۹ – تلگرام ” جوانان آنارشیست ”
۲۰ - تلگرام آنارشیستهای تهران
۲۱ – اینستاگرام جوانان آنارشیست
۲۲ – گروه تلگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۳ – توییتر اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران - The Anarchists Union of Afghanistan and Iran
۲۴ – فیسبوک اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۵ – اینستاگرام اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۶ – کانال تلگرام خودسازماندهی مطالب گروه اتحاديه آنارشیستهای افغانستان و ايران
۲۷ – گروه تلگرام خودساماندهی مطالب گروه اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران
۲۸– اینستاگرام آنارشیستهای بوکان - ئانارکیستە کانی بۆکان
۲۹- کانال تلگرام کتابخانه شورشی
۳۰- کانال تلگرام ریتم آنارشی
۳۱- تلگرام آنارشیستهای اراک
۳۲- تلگرام قیام مردمی
۳۳- ماستودون عصرآنارشیسم
۳۴- فیسبوک آنارشیستهای مزار شریف
۳۵- فیسبوک آنارشیستهای کابل