افشین حیرتیان : یکی از مهم ترین و متقدم ترین زیر شاخههای آنارشیسم همان آنارکو فمینیسم است که آن را آنارکا فمینیسم یا آنارشیسم فمینیسم هم مینامند. تفکر آنارکو فمینیسم مؤید تلفیق فمینیسم به معنای جنبش برابری طلبی جنسی و آنارشیسم به معنای سرور ستیزی است و این مبحث را که در کشورهای مختلف حقوق زنان به انحای مختلف و به طور قانونی و سیستماتیک نقض می گردد را پایه قرار داده و به چالش می کشد. به باور آنارکو فمینیستها برابری جنسیتی را نه در بستر جوامع بر پایه ی خانواده سنتی و جوامع فاشیستی می توان پیگیری کرد و نه در فضای جوامع لیبرالیستیِ در عمل به کاپیتالیست تبدیل شده که در آن زن نیز به مثابه ی کالای سرمایه داری ارزیابی می شود. در حقیقت این جستار که حقوق برابر جنسیتی را مانند دیگر تضادهای موجود تنها و تنها از طریق مبارزه ی گسترده تر برای نوین جهان آرمانی انسانیت سالاری مطلق می توان پی گرفت و این نقطه ی تمایز آنارکو فمینیستها با دیگر فمینیستهایی است که وجود دارند. نماد آنارکو فمینیستها نشان آنارشیسم است که در قسمت پایین دایره علامت به علاوه به نشان جنسیت مونث به آن متصل است. پرچم آنارکو فمینیسم پرچمی مستطیلی شکل و دارای دو رنگ بنفش و مشکی است که از قُطر مستطیل به دو قسمت تقسیم می شود که قسمت بالایی سیاه و قسمت پایینی به رنگ بنفش است.
تاریخچه
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم؛ یکی از متقدم ترین زیر شاخههای آنارشیسم را می توان آنارکو فمینیسم به حساب آورد که به طور عمده در اواخر قرن نوزده در تئوریهای اما گلدمن، ولتارین دی کلیر و لوسی پارسونز، سه زن نام آشنای جنبش آنارشیستی شکل گرفت. اما اولین فردی که به طور اخص به عنوان یک آنارشیست در برابر مرد سالاری موضع گرفت؛ میخاییل باکونین، انقلابی بزرگ روس و بنیان گذار آنارشیسم جمع گرا بود. وی درکتاب خدا و دولت می گوید:
«حقوق برابر باید به مردان و زنان تعلق یابد تا زنان بتوانند مستقلاً راه زندگی خود را شکل دهند.»
باکونین پایان خانواده ی اتوریته ای قضاوتی را در بستر آنارشیستی پیش بینی می کند. وی چنین خانواده ای را تحت سلطه ی مرد می بیند و در شرح آن چنین می گوید:
«در خانواده ای که مرد به عنوان موجود برتر، اعضای خانواده ی خود را مورد قضاوت و فرمان قرار می دهد و این برخورد در مورد زنان به طور خودکار وجه ی تیزتری مییابد؛ سلسله مراتبِ آن را به جامعه سریان می دهد و جامعه نیز این رویکرد را تبدیل به قانون می کند.» در اواخر قرن نوزده، اما گلدمن و ولتارین دی کلیر در آمریکا با مطرح کردن ایدههای فمینیستی به عنوان تضادی که تنها آنارشیسم را یارای پاسخ گویی به آن است؛ آنارکو فمینیسم را به عنوان یک زیر شاخه ی مهم در جنبش آنارشیسم پایه گذاری کردند. «زنان نیازی ندارند که همیشه دهان هایشان را بسته و رحمهایشان را باز نگاه دارند» «هیچ جامعه ای نیست که در آن خشونت علیه زنان تسری نشود.»
گلدمن، دی کلیر و لوسی پارسونز در رهبری و سازماندهی جنبش زنان کارگر که به هشت مارس انجامید؛ همکاری پُر رنگی با هم قطاران مارکسیست-شان داشتند. در دوران جنگ داخلی اسپانیا، گروهی از زنان یک ستون به نام زنان آزاد که زیر مجموعه ی فدراسیون آنارشیست های آزادی خواه بود تشکیل دادند و در عملیاتهای منجر به آزادی بارسلون شرکت جستند. آن ها در شورای آنارشیستی بارسلون از موضع آنارکو فمینیستی خواهان حقوق زنان شدند اما با شروع جنگ جهانی دوم، این ستون به عنوان یک ستون پارتیزانی به عملیات بر ضد اشغالگران دست زدند. رفیق آنا ماریان اولیاگا فرمانده ی این ستون، توسط پلیس فاشیست اسپانیا اسیر گردید و به نیروهای اس اس تحویل داده شد و در میدان اصلی مادرید به همراه سه رفیق مرد مارکسیست؛ تیرباران شد. در جنبش می ۶۸ فرانسه نیز دختران آنارکو فمینیست حضور پُر رنگی داشتند. آنان به طور مشخص، سازماندهی اعتراضات سینما تک پاریس را بر عهده داشتند و در مبارزات دانشکده تئاتر سوربن نیز حضوری عمده داشتند. بیانیه ی سوربن به طور اخص دارای مؤلفههای آنارکو مارکسیستی فراوانی است. در جنبش اواخر دهه ی شصت و دهه ی هفتاد میلادی در آمریکا، سازمان آنارشیستی دختران برای رهایی و گروه رادیکال تر دختران خشمگین در کنار دیگر کنشگران از جمله هیپیها و حزب پلنگان سیاه به ایفای نقشی پُر رنگ پرداختند. وضعیت کنونی در حال حاضر اکثر سازمانها و گروههای آنارشیستی همگی دارای شاخه ی زنان می باشند. از جمله ی آنان میتوان به گروه پرچم سیاه، سازمانهای آنارکو سبز در کشورهای مختلف، آنارشیست لاگ آلمان، کانادا، آمریکا، ایتالیا وگروه آنارشیستی پاریس آزاد نام برد. همچنین جریانات آنارکو فمینیستی در شکل گیری شهر آنارشیستی ولادیا در روسیه حضور داشته و در اداره ی آن به دیگر رفقا کمک می کنند. با آغاز درگیریهای کردستان سوریه و عراق، بسیاری از زنان آنارشیست به منطقه رفته و در قالب یگانهای مدافع زنان که ستونی متشکل از زنان مبارز عمدتاً آنارشیست است به دفاع از آرمانهای آنارشیستی انترناسیونالیستی پرداختند و هم اکنون هم در کنار رفقای کُرد خود در حال مبارزه در عفرین هستند.