در این هست و نیست ِ بودن و نبودن ِ انسان اسیر زاده شدی و اینگونه مبتلا شدی به وهم نجات دهنده و محکوم به رفتن با دهان بسته از شوق شدن تا نبود شدن با پاهای خسته بر زمینی که همین است که هست است و این داستان ما واقعا تلخ است
منبع: صفحه فیسبوک فرزان الف